فواد کرمانى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ اوت ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۰: خط ۷۰:
====سه رباعى====
====سه رباعى====
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| اى سیف خدا!شهید سرمستِ خدا! | وى هست خدا!فانى در هستِ خدا! }}
{{ب| اى سیف خدا! شهید سرمستِ خدا! | وى هست خدا! فانى در هستِ خدا! }}


{{ب| ما را به یکى شفاعت از دست مده | اى دست خدا!اى پسرِ دستِ خدا! }}
{{ب| ما را به یکى شفاعت از دست مده | اى دست خدا! اى پسرِ دستِ خدا! }}


{{ب| اى چشم خدا!جمال بیچون خدا! | اى گنج خدا و دُرِّ مخزون خدا! }}
{{ب| اى چشم خدا! جمال بیچون خدا! | اى گنج خدا و دُرِّ مخزون خدا! }}


{{ب| غلتان شدنت به خون جگر خونم کرد | اى خون خدا!اى پسر خون خدا! <ref>همان،ص 235.</ref> }}
{{ب| غلتان شدنت به خون جگر خونم کرد | اى خون خدا! اى پسر خون خدا! <ref>همان، ص 235.</ref> }}


{{ب| مردى که حَسن خُلق و حسین آیین است | با هستى خویشتن مدامش کین است }}
{{ب| مردى که حَسن خُلق و حسین آیین است | با هستى خویشتن مدامش کین است }}
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
{{ب| در خم طرّۀ اکبر دل لیلا مى‌گفت: | سفرم جانب شام و وطنم در چین است }}
{{ب| در خم طرّۀ اکبر دل لیلا مى‌گفت: | سفرم جانب شام و وطنم در چین است }}


{{ب| دخترى را به که گویم که سر نعش پدر | تسلیت:سیلى شمر و،سرِ نى:تسکین است }}
{{ب| دخترى را به که گویم که سر نعش پدر | تسلیت: سیلى شمر و، سرِ نى: تسکین است }}


{{ب| مى‌کشد غیرت دینم که بگویم به امم: | این جفا بر نبى از امّت بى‌تمکین است }}
{{ب| مى‌کشد غیرت دینم که بگویم به امم: | این جفا بر نبى از امّت بى‌تمکین است }}


{{ب| گر(فؤاد)از غم عشق تو غنى شد چه عجب؟ | عشقِ سلطانِ غنى گنج دل مسکین است <ref>همان،ص 62 و 63.</ref> }}
{{ب| گر «فؤاد» از غم عشق تو غنى شد چه عجب؟ | عشقِ سلطانِ غنى گنج دل مسکین است <ref>همان، ص 62 و 63.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
====در منقبت و مرثیت سید الشهداء (علیه السلام)====
====در منقبت و مرثیت سید الشهداء (علیه السلام)====
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
{{ب| زنده در هردو جهان نیست به جز کشته دوست | کشته‌ام کشته او را که جهان زنده به اوست }}
{{ب| زنده در هردو جهان نیست به جز کشته دوست | کشته‌ام کشته او را که جهان زنده به اوست }}


{{ب| از درِ دوست درآ،جلوه‌گه دوست ببین | که رخ دوست نبینى مگر از دیده دوست }}
{{ب| از درِ دوست درآ، جلوه‌گه دوست ببین | که رخ دوست نبینى مگر از دیده دوست }}


{{ب| خضر ما تشنه دریا شد و ما تشنه وى | وین زلال از دل دریاست که ما را به سبوست }}
{{ب| خضر ما تشنه دریا شد و ما تشنه وى | وین زلال از دل دریاست که ما را به سبوست }}
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
{{ب| گفتم از سرّ دهانش به لب آرم سخنى | حکمتش بست زبانم که درین سرّ مگوست }}
{{ب| گفتم از سرّ دهانش به لب آرم سخنى | حکمتش بست زبانم که درین سرّ مگوست }}


{{ب| چشمه‌ها،چشم مرا هر سر مو از غم توست | اى که در باغ تنت چشمه خون هر سر موست }}
{{ب| چشمه‌ها، چشم مرا هر سر مو از غم توست | اى که در باغ تنت چشمه خون هر سر موست }}


{{ب| بر سر کوى تو بازى سر و جان باختن است | آن چه بازى است در آخر همه بر این سر کوست }}
{{ب| بر سر کوى تو بازى سر و جان باختن است | آن چه بازى است در آخر همه بر این سر کوست }}


{{ب| ما که باشیم که در پاى تو از جان گذریم | کاولیا را سر و دل در خم چوگان تو،گوست }}
{{ب| ما که باشیم که در پاى تو از جان گذریم | که اولیا را سر و دل در خم چوگان تو، گوست }}


{{ب| پیش ما از همه سو قبله به جز روى تو نیست | وجهِ اللّهى و روى تو عیان از همه سوست }}
{{ب| پیش ما از همه سو قبله به جز روى تو نیست | وجهِ اللّهى و روى تو عیان از همه سوست }}


{{ب| چهرۀ نغز تو در پردۀ مغز من و،من | مى‌درم پوست که مغز آمده در پردۀ پوست }}
{{ب| چهرۀ نغز تو در پردۀ مغز من و، من | مى‌درم پوست که مغز آمده در پردۀ پوست }}


{{ب| تیرباران چو تنت از همه سو گشت حسین | سوى حق روى دولت از همه و از همه سوست }}
{{ب| تیرباران چو تنت از همه سو گشت حسین | سوى حق روى دولت از همه و از همه سوست }}
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
{{ب| سجده بر خاک تو شایسته بود وقت نماز | اى که از خون جبینت به جبین آب وضوست }}
{{ب| سجده بر خاک تو شایسته بود وقت نماز | اى که از خون جبینت به جبین آب وضوست }}


{{ب| هر کریمى نشود کشته بر آزادى خلق | جز تو اى زنده!که جود و کرمت عادت و خوست }}
{{ب| هر کریمى نشود کشته بر آزادى خلق | جز تو اى زنده! که جود و کرمت عادت و خوست }}


{{ب| بر لب خشک تو جیحون رود از چشم ترم | هر کجا رهگذرم بر لب بحر و لب جوست }}
{{ب| بر لب خشک تو جیحون رود از چشم ترم | هر کجا رهگذرم بر لب بحر و لب جوست }}
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
{{ب| ناوکم بر دهن آید که نگویم به کسى | اصغرت را ز کمان تیر سه پهلو به گلوست }}
{{ب| ناوکم بر دهن آید که نگویم به کسى | اصغرت را ز کمان تیر سه پهلو به گلوست }}


{{ب| تیغ فولاد کجا روى لطیف تو کجا؟ | دل بر این‌روى نگرید اگر از آهن و روست <ref>همان ص 58 و 59.</ref> }}
{{ب| تیغ فولاد کجا روى لطیف تو کجا؟ | دل بر این روى نگرید اگر از آهن و روست <ref>همان، ص 58 و 59.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
====فى ثناء الحسین (علیه السلام)====
====فى ثناء الحسین (علیه السلام)====
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| قامتت را چو قضا بهر شهادت آراست | با قضا گفت مشیّت که:قیامت برخاست }}
{{ب| قامتت را چو قضا بهر شهادت آراست | با قضا گفت مشیّت که: قیامت برخاست }}


{{ب| راستى شور قیامت ز قیامت <ref>قیام تو.</ref> خبرى است | بنگرد زاهد کج‌بین اگر از دیدۀ راست }}
{{ب| راستى شور قیامت ز قیامت <ref>قیام تو.</ref> خبرى است | بنگرد زاهد کج‌بین اگر از دیدۀ راست }}
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
{{ب| هرطرف مى‌نگرم روى دلم جانب توست | عارفم بیت خدا را که دلم قبله نماست }}
{{ب| هرطرف مى‌نگرم روى دلم جانب توست | عارفم بیت خدا را که دلم قبله نماست }}


{{ب| زنده در قبر دل ما بدن کشتۀ توست | جان مایى و تو را قبر-حقیقت-دل ماست }}
{{ب| زنده در قبر دل ما بدن کشتۀ توست | جان مایى و تو را قبر -حقیقت- دل ماست }}


{{ب| دشمنت کشت ولى نور تو خاموش نگشت | آرى آن جلوه که فانى نشود نور خداست }}
{{ب| دشمنت کشت ولى نور تو خاموش نگشت | آرى آن جلوه که فانى نشود نور خداست }}


{{ب| بیرق سلطنت افتاد کیان را ز کیان | سلطنت،سلطنت توست که پاینده لواست }}
{{ب| بیرق سلطنت افتاد کیان را ز کیان | سلطنت، سلطنت توست که پاینده لواست }}


{{ب| نه بقا کرد ستمگر،نه به جا ماند ستم | ظالم از دست شد و پایه مظلوم به جاست }}
{{ب| نه بقا کرد ستمگر، نه به جا ماند ستم | ظالم از دست شد و پایه مظلوم به جاست }}


{{ب| زنده را،زنده نخوانند که مرگ از پى اوست | بلکه زنده است شهیدى که حیاتش ز قفاست }}
{{ب| زنده را، زنده نخوانند که مرگ از پى اوست | بلکه زنده است شهیدى که حیاتش ز قفاست }}


{{ب| دولت آن یافت که در پاى تو سر داد ولى | این قبا راست نه بر قامت هر بى‌سروپاست }}
{{ب| دولت آن یافت که در پاى تو سر داد ولى | این قبا راست نه بر قامت هر بى‌سروپاست }}
خط ۱۸۸: خط ۱۸۸:
{{ب| از خودى خواست خدا نقش تو را محو کند | خواست چون روى تو را آینه بر طلعت خواست }}
{{ب| از خودى خواست خدا نقش تو را محو کند | خواست چون روى تو را آینه بر طلعت خواست }}


{{ب| تا ندا کرد ولاى تو در اقلیم الست | بهر لبّیکِ ندایت،دو جهان پر ز صداست }}
{{ب| تا ندا کرد ولاى تو در اقلیم الست | بهر لبّیکِ ندایت، دو جهان پر ز صداست }}


{{ب| رفت بر عرشه نى تا سرت اى عرش خدا | کرسى و لوح و قلم بهر عزاى تو به پاست }}
{{ب| رفت بر عرشه نى تا سرت اى عرش خدا | کرسى و لوح و قلم بهر عزاى تو به پاست }}


{{ب| مُنکسِف گشت چو خورشید حقیقت به جمال | گر بگریند ز غم،دیدۀ ذرّات رواست }}
{{ب| مُنکسِف گشت چو خورشید حقیقت به جمال | گر بگریند ز غم، دیدۀ ذرّات رواست }}


{{ب| گریه بر زخم تنت چون نکند چشم(فؤاد)؟ | اى شه تشنه که بر زخم تنت گریه دواست <ref>همان،ص 60 و 61.</ref> }}
{{ب| گریه بر زخم تنت چون نکند چشم «فؤاد»؟ | اى شه تشنه که بر زخم تنت گریه دواست <ref>همان، ص 60 و 61.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


۳٬۴۸۸

ویرایش

منوی ناوبری