مکتب سقاخانه: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۱۱۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲ دسامبر ۲۰۱۸
جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
بـرای شـیعیان، سقاخانه بخشی از فرهنگ‌ عامیانه زنده نگه‌داشتن یـاد و حماسه امام حسین (ع) است. نشانه‌ای از واقعه‌ای بزرگ در تاریخ شیعه که طی‌ آن‌ امام‌ به همراه خانواده و یاران خود، در عین تـشنگی، مـظلومانه بـه شهادت‌ رسید‌. اگرچه سقاخانه در وهله یادآور‌ شهادت‌ امام‌ حسین (ع) و یارانش در عین تشنگی است امّا چنان مکانی مقدس، به‌منزله‌ یـادگاری‌ از‌ مقبره و مزار شهیدان و یادآور فاجعه «کربلا» ست.
بـرای شـیعیان، سقاخانه بخشی از فرهنگ‌ عامیانه زنده نگه‌داشتن یـاد و حماسه امام حسین (ع) است. نشانه‌ای از واقعه‌ای بزرگ در تاریخ شیعه که طی‌ آن‌ امام‌ به همراه خانواده و یاران خود، در عین تـشنگی، مـظلومانه بـه شهادت‌ رسید‌. اگرچه سقاخانه در وهله یادآور‌ شهادت‌ امام‌ حسین (ع) و یارانش در عین تشنگی است امّا چنان مکانی مقدس، به‌منزله‌ یـادگاری‌ از‌ مقبره و مزار شهیدان و یادآور فاجعه «کربلا» ست.


سقاخانه از یک لحاظ جـایگاه هـمگانی نوشیدن‌ آب‌ است‌ که عابران تشنه را به‌سوی خود می‌کشاند. از لحاظ دیگر نهادی مذهبی است‌ کـه‌ خـرجش را مـساجد همسایه یا اشخاص نیکوکار می‌پردازند. خرج خادم سقاخانه نیز از‌ همین‌ راه‌ یـا از هدیه کسانی که آب می‌نوشند یا شمع روشن می‌کنند درمی‌آید. باز از لحاظ‌ دیگر‌، در فرهنگ شیعه، آب سقاخانه، صرفاً آب نـیست، «تـبرک» اسـت. شبکه و پنجره مشبک‌ فلزی‌-اغلب‌ طلایی یا نقره‌ای-یادآور مزار اولیاست و قبه‌های روی مخزن آب، بقعه آرامـگاه امام حسین (ع) در‌ کربلا‌ را به یاد می‌آورند. دست افراشته بر فراز هر قبه، دسـت عـباس ‌(ع) بـرادر‌ امام‌ حسین (ع) و نشان‌ها «پنج تن» است. نوشته‌های اطراف سقاخانه یا جاهای نظیر آن، آیاتی از قـرآن‌، شـعارهای‌ مذهبی‌ یا شعری در مدح امام‌ حسین (ع) و حضرت‌ عـباس‌(ع) اسـت. هـمچنین اشعاری درباره زمزم می‌بینیم. بدین نحو برای فرهنگ عامیانه شیعه، سقاخانه با دارا بودن‌ عناصر‌ تـجسمی در عـین حال ساده امّا سمبلیک نماینده از تجسم گسترش و تداوم‌ «زمزم‌»<ref>آب زندگانی جاوید کـه در بـهشت جاری است.</ref> و پیوندی‌ فرای‌ تاریخ با امام حسین (ع) و واقعه کربلاست.  
سقاخانه از یک لحاظ جـایگاه هـمگانی نوشیدن‌ آب‌ است‌ که عابران تشنه را به‌سوی خود می‌کشاند. از لحاظ دیگر نهادی مذهبی است‌ کـه‌ خـرجش را مـساجد همسایه یا اشخاص نیکوکار می‌پردازند. خرج خادم سقاخانه نیز از‌ همین‌ راه‌ یـا از هدیه کسانی که آب می‌نوشند یا شمع روشن می‌کنند درمی‌آید. باز از لحاظ‌ دیگر‌، در فرهنگ شیعه، آب سقاخانه، صرفاً آب نـیست، «تـبرک» اسـت. شبکه و پنجره مشبک‌ فلزی‌-اغلب‌ طلایی یا نقره‌ای-یادآور مزار اولیاست و قبه‌های روی مخزن آب، بقعه آرامـگاه امام حسین (ع) در‌ کربلا‌ را به یاد می‌آورند. دست افراشته بر فراز هر قبه، دسـت عـباس ‌(ع) بـرادر‌ امام‌ حسین (ع) و نشان‌ها «پنج تن» است. نوشته‌های اطراف سقاخانه یا جاهای نظیر آن، آیاتی از قـرآن‌، شـعارهای‌ مذهبی‌ یا شعری در مدح امام‌ حسین (ع) و حضرت‌ عـباس‌ (ع) اسـت. بدین نحو برای فرهنگ عامیانه شیعه، سقاخانه با دارا بودن‌ عناصر‌ تـجسمی در عـین حال ساده امّا سمبلیک نماینده از تجسم گسترش و تداوم‌ «زمزم‌»<ref>آب زندگانی جاوید کـه در بـهشت جاری است.</ref> و پیوندی‌ فرای‌ تاریخ با امام حسین (ع) و واقعه کربلاست.  
===دیگر نماد‌های مذهبی تشیع===
 
«سقاخانه‌ امّا‌، فقط یکی از چند نهاد مهم در فـرهنگ تـشییع عامیانه است. «تعزیه» که‌ در‌ ماه محرم اجرا می‌شود نیز‌ همچون‌ سقاخانه پدیـدآورنده‌ نـقش‌ها‌ و عناصر‌ نمادین، اشارات و رمزهای ادبی است؛ همچنان که‌ حسینیه‌ یا تکیه که محل برگزاری نمایش‌ها و آیینه‌ای دیـگرند و در آنـجا شیعیان بر‌ شهادت‌ امام خود عزاداری می‌کنند. عناصر تزئینی‌ و سمبلیک سقاخانه‌ها و حسینیه‌ها بـه‌ همراه‌ عناصر تصویری و تزئینی و نمادین دیگر‌ کـه‌ در مـراسم عـزاداری، خصوصاً در تاسوعا و عاشورا و اربعین، حضور دارند مـجموعه‌ای غـنی در‌ قلمرو‌ تصویر و نماد می‌سازند: پرچم‌های رنگینی‌ که‌ روی‌ آن‌ها شعارهای گوناگون‌ مذهبی‌ و حـماسی نـوشته شده و اغلب‌، دسته‌ این پرچم‌ها بـا یک دسـت طـلایی یـا نقره‌ای‌رنگ و یا قبه‌ای کوچک مزین اسـت؛ عـلم‌ امام‌ حسین (ع) که عباس (ع) حملش می‌کند، به طور‌ سمبلیک‌، در دسته‌های‌ عزاداران‌ تبدیل‌ بـه عـلم بسیار بزرگ‌ و آراسته فلزی‌ای می‌شود کـه تزئینات خاص دارد: عناصر تـزئینی و سـمبلیک زیادی از قبیل پره‌های فلزی‌ نـقره‌ای‌ رنـگ با نقوش تزئینی، پر طاووس‌ یا‌ پرندگان‌ دیگر‌، چراغ‌های‌ کوچک، مجسمه‌های کوچک‌ فلزی‌ از پرنـدگان گـوناگون خصوصاً طاووس، پارچه‌های رنگین و...؛ کـتیبه‌های پارچـه‌ای اغـلب با زمینه سـیاه کـه روی آن‌ مطالب‌ بیشتر‌ بـه رنـگ سفید و زرد و حسین (ع) و حضرت‌ عـباس‌ (ع) اسـت. هـمچنین اشعاری درباره زمزم می‌بینیم.  
«سقاخانه‌ امّا‌، فقط یکی از چند نهاد مهم در فـرهنگ تـشییع عامیانه است. «تعزیه» که‌ در‌ ماه محرم اجرا می‌شود نیز‌ همچون‌ سقاخانه پدیـدآورنده‌ نـقش‌ها‌ و عناصر‌ نمادین، اشارات و رمزهای ادبی است؛ همچنان که‌ حسینیه‌ یا تکیه که محل برگزاری نمایش‌ها و آیینه‌ای دیـگرند و در آنـجا شیعیان بر‌ شهادت‌ امام خود عزاداری می‌کنند. عناصر تزئینی‌ و سمبلیک سقاخانه‌ها و حسینیه‌ها بـه‌ همراه‌ عناصر تصویری و تزئینی و نمادین دیگر‌ کـه‌ در مـراسم عـزاداری، خصوصاً در تاسوعا و عاشورا و اربعین، حضور دارند مـجموعه‌ای غـنی در‌ قلمرو‌ تصویر و نماد می‌سازند: پرچم‌های رنگینی‌ که‌ روی‌ آن‌ها شعارهای گوناگون‌ مذهبی‌ و حـماسی نـوشته شده و اغلب‌، دسته‌ این پرچم‌ها بـا یک دسـت طـلایی یـا نقره‌ای‌رنگ و یا قبه‌ای کوچک مزین اسـت؛ عـلم‌ امام‌ حسین (ع) که عباس (ع) حملش می‌کند، به طور‌ سمبلیک‌، در دسته‌های‌ عزاداران‌ تبدیل‌ بـه عـلم بسیار بزرگ‌ و آراسته فلزی‌ای می‌شود کـه تزئینات خاص دارد: عناصر تـزئینی و سـمبلیک زیادی از قبیل پره‌های فلزی‌ نـقره‌ای‌ رنـگ با نقوش تزئینی، پر طاووس‌ یا‌ پرندگان‌ دیگر‌، چراغ‌های‌ کوچک، مجسمه‌های کوچک‌ فلزی‌ از پرنـدگان گـوناگون خصوصاً طاووس، پارچه‌های رنگین و...؛ کـتیبه‌های پارچـه‌ای اغـلب با زمینه سـیاه کـه روی آن‌ مطالب‌ بیشتر‌ بـه رنـگ سفید و زرد و حسین (ع) و حضرت‌ عـباس‌ (ع) اسـت. هـمچنین اشعاری درباره زمزم می‌بینیم.
 
==پیشینه مکتب سقاخانه==
==پیشینه مکتب سقاخانه==
‌نقاشان دهـه سـی و چـهل که در جستجوی گریزگاهی بودند که به کـار‌ خـود‌ هـویتی ایـرانی بـدهند بـا رجوع به فرهنگ تصویری عامیانه شیعه که به شکلی وسیع و متنوع در برابرشان گسترده بود نخستین گام مقدماتی را‌ در‌ راه دستیابی به جریان یا‌ به‌ اصطلاح «کتبی» ملّی برداشتند. البته در این میان نمی‌توان تأثیر جریانات غرب گریزی-و تا حدودی غرب‌ستیزی-که در درون خود رجوع به هویت و سنت‌ و ریشه‌های‌ قومی را می‌پرورانید و در‌ جامعه‌ آن روز ایران و حتی میان برخی از روشنفکران ایرانی در حال باروری بود را بـر هـنرمندان نادیده گرفت. این جریانات که ریشه در دهه‌های پیش داشت در دهه سی و چهل‌ شکل‌ بارزتری به خود گرفته و در آن گرایش و میل شتاب‌زده و بی‌حدوحصر نسبت به غرب و محصولات آن<ref>که به غرب‌زدگی تعبیر مـی‌شود.</ref> در حـوزه‌های مختلف زندگی، هنر، ادب و...به انتقاد کشیده می‌شد. بازتاب‌ تأثیرات‌ اندیشه و انتقادات‌ کسانی چون جلال آل احمد، در باب تمدن، فرهنگ و هنر غرب از یکسو و جستجوی هـویت قـومی و ملّی‌ و سنتی که در مقابل فـرهنگ غـرب از دست می‌رفت از سوی‌ دیگر‌، بر‌ نقاشان آن دوران به عنوان بخشی از جامعه هنری ایران، در جهت توجه به سنت‌ها و مسائل بومی‌ و ‌‌ملّی‌ انکارناپذیر می‌نماید. شاید بتوان گـروه سـقاخانه را بارزترین نمونه این جـمع دانـست. جریان‌ سقاخانه‌ در‌ حقیقت پاسخی بود به جستجوی هویتی که از دست رفته بود، روندی که تا امروز‌ نیز ادامه دارد.
‌نقاشان دهـه سـی و چـهل که در جستجوی گریزگاهی بودند که به کـار‌ خـود‌ هـویتی ایـرانی بـدهند بـا رجوع به فرهنگ تصویری عامیانه شیعه که به شکلی وسیع و متنوع در برابرشان گسترده بود نخستین گام مقدماتی را‌ در‌ راه دستیابی به جریان یا‌ به‌ اصطلاح «کتبی» ملّی برداشتند. البته در این میان نمی‌توان تأثیر جریانات غرب گریزی-و تا حدودی غرب‌ستیزی-که در درون خود رجوع به هویت و سنت‌ و ریشه‌های‌ قومی را می‌پرورانید و در‌ جامعه‌ آن روز ایران و حتی میان برخی از روشنفکران ایرانی در حال باروری بود را بـر هـنرمندان نادیده گرفت. این جریانات که ریشه در دهه‌های پیش داشت در دهه سی و چهل‌ شکل‌ بارزتری به خود گرفته و در آن گرایش و میل شتاب‌زده و بی‌حدوحصر نسبت به غرب و محصولات آن<ref>که به غرب‌زدگی تعبیر مـی‌شود.</ref> در حـوزه‌های مختلف زندگی، هنر، ادب و...به انتقاد کشیده می‌شد. بازتاب‌ تأثیرات‌ اندیشه و انتقادات‌ کسانی چون جلال آل احمد، در باب تمدن، فرهنگ و هنر غرب از یکسو و جستجوی هـویت قـومی و ملّی‌ و سنتی که در مقابل فـرهنگ غـرب از دست می‌رفت از سوی‌ دیگر‌، بر‌ نقاشان آن دوران به عنوان بخشی از جامعه هنری ایران، در جهت توجه به سنت‌ها و مسائل بومی‌ و ‌‌ملّی‌ انکارناپذیر می‌نماید. شاید بتوان گـروه سـقاخانه را بارزترین نمونه این جـمع دانـست. جریان‌ سقاخانه‌ در‌ حقیقت پاسخی بود به جستجوی هویتی که از دست رفته بود، روندی که تا امروز‌ نیز ادامه دارد.

منوی ناوبری