۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
در تقسیمبندی عناصر تشکیل دهنده فرهنگ عامه، ترانه یا به تعبیر استاد بهار، «شعر ملی»، خواه در کیفیت و خواه در کمیت، سهم و نقشی بس مهم و کارساز داشته است. اگر تأثیرگذاری و تحرک آفرینی را یکی از هدفهای هنر بدانیم، «ترانه عامیانه» مسئولیت خود را به بهترین و مؤثرترین صورت در طول تاریخ، خاصه در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، ادا کرده است. ترانه در مجموع فرهنگ عامه ایران، همان جایگاه و مقبولیتی را دارد که شعر در ادبیات رسمی دارد. <ref>پناهی سمنانی، 1376، ص 12-13. </ref> | در تقسیمبندی عناصر تشکیل دهنده فرهنگ عامه، ترانه یا به تعبیر استاد بهار، «شعر ملی»، خواه در کیفیت و خواه در کمیت، سهم و نقشی بس مهم و کارساز داشته است. اگر تأثیرگذاری و تحرک آفرینی را یکی از هدفهای هنر بدانیم، «ترانه عامیانه» مسئولیت خود را به بهترین و مؤثرترین صورت در طول تاریخ، خاصه در رخدادهای سیاسی و اجتماعی، ادا کرده است. ترانه در مجموع فرهنگ عامه ایران، همان جایگاه و مقبولیتی را دارد که شعر در ادبیات رسمی دارد. <ref>پناهی سمنانی، 1376، ص 12-13. </ref> | ||
در این مجال، منظور از ترانه یا شعر ملی، تمامی جلوههای منظوم و موزون فرهنگ عامه است و گستره آن از دوبیتیها و ترانههای بازی و سرگرمی همچون چیستان شروع میشود و تا ترانههای لالایی و نوازش کودکان، ترانههای نوروز، ترانههای کار و تلاش، ترانههای دعاگونه، ترانههای مخصوص سور و سوگ، متلها و ... ادامه دارد. | در این مجال، منظور از ترانه یا شعر ملی، تمامی جلوههای منظوم و موزون فرهنگ عامه است و گستره آن از دوبیتیها و ترانههای بازی و سرگرمی همچون چیستان شروع میشود و تا ترانههای لالایی و نوازش کودکان، ترانههای نوروز، ترانههای کار و تلاش، ترانههای دعاگونه، ترانههای مخصوص سور و سوگ، متلها و ... ادامه دارد. | ||
در ابیاتی از مردمان دارالمؤمنین، یزد، سخن از دلخستگیهایی است که رهاورد روزگار صعب و سخت عاشق دلباختهای است که زبان حال خواننده است و در آن از روزگار، مهلت میطلبد تا به کربلا برسد: <ref>باقری، زهرا، به روایت از سلطان هنری، یزد، 1354.</ref> | در ابیاتی از مردمان دارالمؤمنین، یزد، سخن از دلخستگیهایی است که رهاورد روزگار صعب و سخت عاشق دلباختهای است که زبان حال خواننده است و در آن از روزگار، مهلت میطلبد تا به کربلا برسد: <ref>باقری، زهرا، به روایت از سلطان هنری، یزد، 1354.</ref> |
ویرایش