۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از متداولترین مراسم سنتی عزاداری برای سیدالشهدا (ع) و سایر ائمه (ع) | '''سینهزنی و زنجیرزنی،''' از متداولترین مراسم سنتی عزاداری برای سیدالشهدا (ع) و سایر ائمه (ع) است که همراه نوحهخوانی انجام میشود. اصل این سنت، به ویژه در میان عربها رواج داشت و بعدها شکل امروزی یافت. برای انجام اینگونه عزاداری، نوحههای سنگین انتخاب میگردد و با دست یا زنجیر بر سینه و پشت زده میشود. | ||
==شیوههای متفاوت زنجیرزنی و سینهزنی در مناطق مختلف== | |||
در برخی مناطق، شیوه زنجیرزنی و سینهزنی متفاوت است و با حرکات و آواهای خاصی همراه است. برای مثال در شیراز، در گذشته حرکت دستههای سوگوار در دو نوبت انجام میگرفت؛ یک نوبت قبل از ظهر و نوبت دیگر شبها که گاهی تا نیمه شب طول میکشید. حرکت هر دسته، از مسجد محل شروع و به مسجد وکیل ختم میشد. پس از عزاداری در مسجد وکیل هم هر دسته به سمت محلهای خود برمیگشتند و متفرق میشدند. جلوی هر دسته، علمها، کتلها و بیرقها را میبردند و بعد، زنجیرزنها در دو صف مقابل هم، حرکت میکردند که نفرات اول هر دو صف، ریشسفیدها و بزرگترها بودند. زنجیرهای این اشخاص از برنج یا ورشو درست میشد که از زنجیرهای معمولی پر شاخهتر بود. در وسط دستههای زنجیرزن چند نوحهخوان میخواند و دسته جواب میداد. <ref>صبحدم، بینام، شیراز، فارس، 1346.</ref> | در برخی مناطق، شیوه زنجیرزنی و سینهزنی متفاوت است و با حرکات و آواهای خاصی همراه است. برای مثال در شیراز، در گذشته حرکت دستههای سوگوار در دو نوبت انجام میگرفت؛ یک نوبت قبل از ظهر و نوبت دیگر شبها که گاهی تا نیمه شب طول میکشید. حرکت هر دسته، از مسجد محل شروع و به مسجد وکیل ختم میشد. پس از عزاداری در مسجد وکیل هم هر دسته به سمت محلهای خود برمیگشتند و متفرق میشدند. جلوی هر دسته، علمها، کتلها و بیرقها را میبردند و بعد، زنجیرزنها در دو صف مقابل هم، حرکت میکردند که نفرات اول هر دو صف، ریشسفیدها و بزرگترها بودند. زنجیرهای این اشخاص از برنج یا ورشو درست میشد که از زنجیرهای معمولی پر شاخهتر بود. در وسط دستههای زنجیرزن چند نوحهخوان میخواند و دسته جواب میداد. <ref>صبحدم، بینام، شیراز، فارس، 1346.</ref> | ||
در تاکستان همه ساله از اول تا شب دهم ماه محرم، هر روز عصر جوانان و نوجوانان در مسجد جمع میشدند و جداگانه دستهبندی میشدند و از هر دسته یک نفر به نام علمدار یا میاندار انتخاب میشد. علمدار، علم سیاه به دست میگرفت و افراد دور او حلقه میزدند؛ به این ترتیب که هر نفر با دست چپ خود کمربند نفر سمت چپ را میگرفت و با دست راست خود سینه میزد و همه متصل به هم دایرهوار با نظم و ترتیب خاصی حرکت میکردند. در حین حرکت نیز هر نفر پای راست خود را پیش پای چپ نفر سمت راست میگذاشت و به جلو | در تاکستان همه ساله از اول تا شب دهم ماه محرم، هر روز عصر جوانان و نوجوانان در مسجد جمع میشدند و جداگانه دستهبندی میشدند و از هر دسته یک نفر به نام علمدار یا میاندار انتخاب میشد. علمدار، علم سیاه به دست میگرفت و افراد دور او حلقه میزدند؛ به این ترتیب که هر نفر با دست چپ خود کمربند نفر سمت چپ را میگرفت و با دست راست خود سینه میزد و همه متصل به هم دایرهوار با نظم و ترتیب خاصی حرکت میکردند. در حین حرکت نیز هر نفر پای راست خود را پیش پای چپ نفر سمت راست میگذاشت و به جلو میپرید. علمدار در وسط با یک دست علم را میگرفت و با دست دیگر به سینه میزد و میگفت: «حسن، حسین آقام وای». سایرین نیز هماهنگ و یک صدا به سینه میزدند و به او جواب میدادند: «امام حسین آقام وای». بعد علمدار میگفت: «حسین شهید»، آنها میگفتند: «آقام شهید». بعد علمدار اشعار محتشم کاشانی را میخواند که بعد از هر بند، اهالی دست راست خود را بالا میبردند و سر و دست را با هم پایین میآوردند و دستها را محکم به سینه میزدند و میگفتند: «حسین» ابیاتی که علمدار از «محتشم» میخواند، عبارت بودند از: <ref>وکیلیان، سید احمد، شیراز، فارس، بیتا. </ref> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۶: | خط ۱۸: | ||
در روستای خمس خلخال تا روز پنجم محرم، شبها عزاداران در هیئتهای خود به عزاداری میپرداختند و از شب ششم دستههای عزاداری، سینهزنان و زنجیرزنان به سمت مسجد حرکت میکردند. عزاداران سه هیئت معروف این شهر، با تشکیل دسته بزرگی از سوگواران، اعم از سینهزن و زنجیرزن، به طرف امامزاده سید ابراهیم حرکت میکردند. تعدادی علمدار نیز دسته را همراهی میکردند که بزرگترین علم موسوم به علم حضرت ابوالفضل (ع)، در جلوی عزاداران قرار داشت. نخستین گروه عزادار، پیشکسوتان و ریشسفیدان بودند که در جلوی دسته حرکت میکردند و آهسته و آرام بر سینه میزدند. پس از پیشکسوتان، جوانان زنجیرزن و بعد از آن سینهزنان با صفوفی منظم به عزاداری میپرداختند و سرانجام نوجوانان و کودکان و زنان نذردار با پای پیاده پا به پای مردان، مسیر حرکت تا امامزاده ابراهیم را طی میکردند. برخی از زنان هم که نذر داشتند، با شربت از عزاداران پذیرایی میکردند. | در روستای خمس خلخال تا روز پنجم محرم، شبها عزاداران در هیئتهای خود به عزاداری میپرداختند و از شب ششم دستههای عزاداری، سینهزنان و زنجیرزنان به سمت مسجد حرکت میکردند. عزاداران سه هیئت معروف این شهر، با تشکیل دسته بزرگی از سوگواران، اعم از سینهزن و زنجیرزن، به طرف امامزاده سید ابراهیم حرکت میکردند. تعدادی علمدار نیز دسته را همراهی میکردند که بزرگترین علم موسوم به علم حضرت ابوالفضل (ع)، در جلوی عزاداران قرار داشت. نخستین گروه عزادار، پیشکسوتان و ریشسفیدان بودند که در جلوی دسته حرکت میکردند و آهسته و آرام بر سینه میزدند. پس از پیشکسوتان، جوانان زنجیرزن و بعد از آن سینهزنان با صفوفی منظم به عزاداری میپرداختند و سرانجام نوجوانان و کودکان و زنان نذردار با پای پیاده پا به پای مردان، مسیر حرکت تا امامزاده ابراهیم را طی میکردند. برخی از زنان هم که نذر داشتند، با شربت از عزاداران پذیرایی میکردند. | ||
در مسیر حرکت به طرف امامزاده آقا سید ابراهیم، عزاداران به هر محله، قبرستان و حسینیهای که میرسیدند، صلوات میفرستادند و فاتحه میخواندند و فریاد «حسین وای» | در مسیر حرکت به طرف امامزاده آقا سید ابراهیم، عزاداران به هر محله، قبرستان و حسینیهای که میرسیدند، صلوات میفرستادند و فاتحه میخواندند و فریاد «حسین وای» سرمیدادند. نوازندگان شیپور هم با نواختن آهنگ حزین عزا، مقدم آنان را گرامی میداشتند. با نزدیک شدن به امامزاده، علمداران سر علمهایشان را به نشانه احترام و تسلیت به امامزاده پایین میآوردند و عزاداران با نظم وارد صحن میشدند و آن را سه مرتبه دور میزدند و سوگنامهای میخواندند و با همان نظم و ترتیب، صحن امامزاده را ترک میکردند و سینهزنان به حسینیه خود بازمیگشتند. این عزاداری تا شب تاسوعای حسینی ادامه مییافت. <ref>خالقی، ناصر، خمس، خلخال، اردبیل، 1376.</ref> | ||
===مراسم سینهزنی و دمام زنی در حسینیههای بندر ریگ=== | |||
از شب پنجم محرم به مدت سیزده شب متوالی، مراسم سینهزنی و دمام زنی در حسینیههای بندر ریگ برقرار بود. در گذشته، پیش از مراسم سینهزنی، به دلیل نبودن امکانات صوتی، با زدن سنج و دمام، مردم شهر را از شروع مراسم سینهزنی آگاه میساختند. حدود نیم ساعت، دمام زنی میشد و سپس شخصی به نام «پیشخوان» با آهنگی سنگین و کند شروع به نوحهخوانی میکرد. سینهزنها اطراف او حلقه میزدند و با جلو و عقب بردن پاها در جهت مخالف عقربههای ساعت، دور نوحهخوان میچرخیدند. به این صورت که یک بار، پای راست را به طرف داخل حلقه و متمایل به سمت راست حرکت میدادند و همزمان با کوبیدن پا به زمین، دست خود را بر سینه میزدند، بار دوم پای چپ را به طرف بیرون حلقه متمایل به سمت راست حرکت میدادند و دوباره همزمان با رسیدن پا به زمین سینه میزدند. به تدریج آهنگ نوحه تندتر و در نتیجه حرکات نیز سریعتر میشد. وقتی حلقه به بزرگترین اندازه ممکن میرسید، نوحهخوان وارد میشد و در جای پیشخوان قرار میگرفت و با آهنگی تندتر و صدایی گرمتر، مراسم سینهزنی را دنبال میکرد. بعد از این حلقه بزرگ، حلقهای کوچکتر در اطراف نوحهخوان شکل میگرفت. با بزرگتر شدن حلقه دوم، حلقه سوم شکل میگرفت. تعداد حلقهها به طور معمول به ده تا سیزده حلقه میرسید. | از شب پنجم محرم به مدت سیزده شب متوالی، مراسم سینهزنی و دمام زنی در حسینیههای بندر ریگ برقرار بود. در گذشته، پیش از مراسم سینهزنی، به دلیل نبودن امکانات صوتی، با زدن سنج و دمام، مردم شهر را از شروع مراسم سینهزنی آگاه میساختند. حدود نیم ساعت، دمام زنی میشد و سپس شخصی به نام «پیشخوان» با آهنگی سنگین و کند شروع به نوحهخوانی میکرد. سینهزنها اطراف او حلقه میزدند و با جلو و عقب بردن پاها در جهت مخالف عقربههای ساعت، دور نوحهخوان میچرخیدند. به این صورت که یک بار، پای راست را به طرف داخل حلقه و متمایل به سمت راست حرکت میدادند و همزمان با کوبیدن پا به زمین، دست خود را بر سینه میزدند، بار دوم پای چپ را به طرف بیرون حلقه متمایل به سمت راست حرکت میدادند و دوباره همزمان با رسیدن پا به زمین سینه میزدند. به تدریج آهنگ نوحه تندتر و در نتیجه حرکات نیز سریعتر میشد. وقتی حلقه به بزرگترین اندازه ممکن میرسید، نوحهخوان وارد میشد و در جای پیشخوان قرار میگرفت و با آهنگی تندتر و صدایی گرمتر، مراسم سینهزنی را دنبال میکرد. بعد از این حلقه بزرگ، حلقهای کوچکتر در اطراف نوحهخوان شکل میگرفت. با بزرگتر شدن حلقه دوم، حلقه سوم شکل میگرفت. تعداد حلقهها به طور معمول به ده تا سیزده حلقه میرسید. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۹: | ||
مراسم یزله که یکی از قدیمیترین مراسم عزاداری در استان بوشهر به حساب میآید، در گذشته تا شب تاسوعا در تمام حسینیههای بندر ریگ ادامه داشت. هر شب پس از سینه زدن در حسینیهها، سینهزنها در میدان «طاق» جمع میشدند که تعداد آنها متجاوز از یازده گروه یزله میشد. این جمعیت بزرگ عزاداران در میدان طاق به صورت قطاری بزرگ درمیآمدند و یزله بزرگی تشکیل میدادند و سینه میزدند. <ref>موسوی، سید غلامحسین، بندر ریگ، بوشهر، 1381.</ref> | مراسم یزله که یکی از قدیمیترین مراسم عزاداری در استان بوشهر به حساب میآید، در گذشته تا شب تاسوعا در تمام حسینیههای بندر ریگ ادامه داشت. هر شب پس از سینه زدن در حسینیهها، سینهزنها در میدان «طاق» جمع میشدند که تعداد آنها متجاوز از یازده گروه یزله میشد. این جمعیت بزرگ عزاداران در میدان طاق به صورت قطاری بزرگ درمیآمدند و یزله بزرگی تشکیل میدادند و سینه میزدند. <ref>موسوی، سید غلامحسین، بندر ریگ، بوشهر، 1381.</ref> | ||
===مراسم سینهزنی در بلیان کازرون=== | |||
در بلیان کازرون تا شب هفتم، عزاداری در مسجد انجام و نوحههایی درباره مصیبت مسلم بن عقیل و طفلانش خوانده میشد و عزاداران هم به سینهزنی میپرداختند. اما از شب هفتم محرم، عزاداران از مسجد بیرون میآمدند و در کوچههای بلیان به عزاداری میپرداختند. با نزدیک شدن به روز عاشورا، مراسم پر شکوهتر و جمعیت زیادتر میشد و در شب دهم این کار به اوج خود میرسید. <ref>مؤدبی، بینام، کازرون، فارس، 1347.</ref> | در بلیان کازرون تا شب هفتم، عزاداری در مسجد انجام و نوحههایی درباره مصیبت مسلم بن عقیل و طفلانش خوانده میشد و عزاداران هم به سینهزنی میپرداختند. اما از شب هفتم محرم، عزاداران از مسجد بیرون میآمدند و در کوچههای بلیان به عزاداری میپرداختند. با نزدیک شدن به روز عاشورا، مراسم پر شکوهتر و جمعیت زیادتر میشد و در شب دهم این کار به اوج خود میرسید. <ref>مؤدبی، بینام، کازرون، فارس، 1347.</ref> | ||
===مراسم سینهزنی در شوشتر=== | |||
در شوشتر از روز هفتم ماه محرم -که آب را بر آل حسین (ع) بستند- تا شب دهم مراسم دید و بازدید هیئتها و عزاداران محلههای مختلف شهر با همدیگر آغاز میشد. دستههای سینهزن و زنجیرزن هر محله با حمل پرچمی که نشانه محله آنها بود، در کوچهها به راه میافتادند و وارد هر کوچه یا محلهای که میشدند مورد استقبال و احترام اهالی آن محله قرار میگرفتند. برخی از نذر داران جلوی هیئتهای مهمان، گاو و گوسفند قربانی میکردند. با غروب آفتاب نیز عزاداران محله میزبان با مشعلهای فروزان با چراغهای پر نور و لامپهای الوان پایهدار از عزاداران مهمان استقبال میکردند. | |||
روز هشتم محرم، روز توسل به حضرت ابوالفضل (ع) بود که جمعیت سیاه میپوشیدند و زنجیرزنها زنجیر و سینهزنها مرزق میزدند. مرزق دست ساختهای چوبی و شبیه دوک نخ ریسی بود. در این روز، دستههای 10-12 نفری در حالی که با یک دست به هم گره خورده بودند به صورت دایره یا بیضی وارد حسینیهها و مساجد میشدند و با شور و حرارت عزاداری میکردند. این مراسم به قدری با هیجان انجام میگرفت که پس از وارد شدن به محوطه حسینیه صداهای دیگر قابل تشخیص نبودند. <ref>بختیاروند، حسین، شوشتر، خوزستان، 1348.</ref> | |||
===چلابزنی=== | |||
در شهر دزفول در هر تکیه یا هر مسجدی بعد از روضهخوانی، جوانان به شکل یک دایره، زنجیروار به هم متصل میشدند؛ به طوری که هر نفر با یک دستش از کمر، نفر جلویی را میگرفت و با دست دیگرش سینه میزد که به آن چلاب یا چولاب میگفتند. چلابزنها هنگم سینهزنی یک پای خود را بلند میکردند و محکم بر زمین میکوبیدند و دایرهوار چرخ میزدند. نوحهگیر هم در وسط سینهزنان یا چلابزنان قرار میگرفت. به این طریقه سینهزنی، چلاب زدن میگفتند. <ref>افشاریانزاده، عبدالرحیم، دزفول، خوزستان، 1351.</ref> | |||
نمونهای از نوحههایی که در این مراسم خوانده میشد، از این قرار بود: | نمونهای از نوحههایی که در این مراسم خوانده میشد، از این قرار بود: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===جوشزنی=== | |||
جوشزنی نوعی سینهزنی است که بیشتر در مناطق کرمان، سیستان و یزد رایج است. در زابل در بعضی از شبها روزهای خاص مانند تاسوعا و عاشورا، پیش از حرکت هیئتها، عزاداران با حلقه زدن در محوطه حسینیه و با دهل زدن با سبکی خاص و هماهنگ، اشعاری را در مظلومیت و مصائب سالار شهیدان میخوانند و همراه با آن، اقدام به جوش و خروش میکنند. در پایان مراسم نیز با لعن و نفرین بر یزید و یزیدیان و عاملان و قاتلان اباعبدالله الحسین (ع) و یاران شهیدش، مراسم جوش گرفتن را به پایان میرسانند. | |||
در بنجار زابل، سینهزنی از شب ششم ماه محرم شروع میشد. ابتدا سینهزنها در مقابل مسجد، دایره بزرگی تشکیل میدادند و دو سه نفر که صدای خوش داشتند، نوحه میخواندند. زابلیها این نوع سینهزدن را «جوش پووکا» (جوش پاها) مینامیدند. نوحهخوانانی که در وسط دایره بودند، میخواندند و دیگران که دایره بزرگی را تشکیل داده بودند، پاسخ آنان را میدادند. در حین خواندن، عزاداران پاهای خود را محکم به زمین میکوبیدند و با یک دست به سینه خود میزدند. <ref>صادقی، عباسعلی، بنجار، زابل، سیستان و بلوچستان، 1349.</ref> | |||
در بنجار زابل، | |||
در شهر بابک از شب پنجم محرم، عزادارن حسینی (ع) سینهزنی را آغاز میکردند و به اصطلاح محلی جوش میزدند؛ به این ترتیب که دو ساعت قبل از شروع روضه، عدهای از مردان و جوانان، در حالی که دست چپ را روی شانه هم گذاشته بودند، دایرهوار، در اطراف ستونی که میان حسینیه قرار داشت و نامش چهل چراغ بود میچرخیدند و با دست راست به سینه خود میزدند و فردی خوش صدا به عنوان «پیشخوان» در حلقه سینهزنان میایستاد و شروع به خواندن اشعار میکرد نمونهای از نوحه | در شهر بابک از شب پنجم محرم، عزادارن حسینی (ع) سینهزنی را آغاز میکردند و به اصطلاح محلی جوش میزدند؛ به این ترتیب که دو ساعت قبل از شروع روضه، عدهای از مردان و جوانان، در حالی که دست چپ را روی شانه هم گذاشته بودند، دایرهوار، در اطراف ستونی که میان حسینیه قرار داشت و نامش چهل چراغ بود میچرخیدند و با دست راست به سینه خود میزدند و فردی خوش صدا به عنوان «پیشخوان» در حلقه سینهزنان میایستاد و شروع به خواندن اشعار میکرد. نمونهای از نوحه جوشزنی در زیر ذکر شده است: | ||
خط ۷۹: | خط ۸۳: | ||
نوحهخوانی و سینهزنی تا زمانی که واعظان وارد مسجد میشدند، ادامه داشت. <ref>میمندی، بینام، شهر بابک، کرمان، 1349.</ref> | نوحهخوانی و سینهزنی تا زمانی که واعظان وارد مسجد میشدند، ادامه داشت. <ref>میمندی، بینام، شهر بابک، کرمان، 1349.</ref> | ||
در مهرجرد یزد، کودکان و نوجوانان با لباسهای سیاه و سینههای چاک، زنجیر به دست به سر و سینه میزدند. یکی از نوجوانان با صدایی خوشآهنگ | در مهرجرد یزد، کودکان و نوجوانان با لباسهای سیاه و سینههای چاک، زنجیر به دست به سر و سینه میزدند. یکی از نوجوانان با صدایی خوشآهنگ «توجوشیخوانی» میکرد و نوحه زیر را میخواند: <ref>یزدی جنتآبادی، محمدرضا، به روایت از حسین یزدی جنتآبادی و علی محمد زارع، اردکان، یزد، 1347 و 1348.</ref> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| ''' | {{ب| '''توجوشیخوان:''' | '''کودکان:'''}} | ||
{{ب| دست عباس جدا شد | در کجا شد، کربلا شد }} | {{ب| دست عباس جدا شد | در کجا شد، کربلا شد }} | ||
{{ب| جسم قاسم چاک چاک شد | در کجا شد، کربلا شد }} | {{ب| جسم قاسم چاک چاک شد | در کجا شد، کربلا شد }} | ||
خط ۹۰: | خط ۹۴: | ||
امروزه در مهدیآباد بهادران مهریز یزد، با فرارسیدن روز اول محرم، مردم برای نماز جماعت به مسجد صاحبالزمان (عج) میآیند و بعد از نماز، زیارت عاشورا میخوانند. پس از آن مراسم | امروزه در مهدیآباد بهادران مهریز یزد، با فرارسیدن روز اول محرم، مردم برای نماز جماعت به مسجد صاحبالزمان (عج) میآیند و بعد از نماز، زیارت عاشورا میخوانند. پس از آن مراسم «جوشزنی» شروع میشود؛ به این صورت که مردان حاضر در مسجد در دو دسته به شکل دایره قرار میگیرند و هر فرد با دست چپ خود، لبه پایین پیراهن، کت با کمر فرد کناری را میگیرد و با دست راست سینه میزند. | ||
پس از اتمام مرحله اول، دو دسته جا به جا میشوند. در مرحله سوم، نوع حرکت عوض میشود؛ به این شکل که یک پا به جلو گذاشته میشود (پای چپ) و زمانی که به عقب میآیند، پای چپ را بالا میآورند و پای راست به عقب کشیده میشود. در این حین اشعار زیر را میخوانند: | پس از اتمام مرحله اول، دو دسته جا به جا میشوند. در مرحله سوم، نوع حرکت عوض میشود؛ به این شکل که یک پا به جلو گذاشته میشود (پای چپ) و زمانی که به عقب میآیند، پای چپ را بالا میآورند و پای راست به عقب کشیده میشود. در این حین اشعار زیر را میخوانند: | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۵: | ||
در پایان، عبارت «شهید شده، امام ما، در کربلا»، چندین بار با جوش و خروش خوانده میشود. | در پایان، عبارت «شهید شده، امام ما، در کربلا»، چندین بار با جوش و خروش خوانده میشود. | ||
این مراسم به جزء آنکه در هر ده شب اول محرم اجرا میشود بار دیگر این مراسم به همراه علمگردانی در صبح عاشورا نیز انجام میگیرد. به این ترتیب که هیئت عزاداری در مسجد قدیمی موسی بن جعفر (ع) جمع میشوند، به دور نخل میگردند و مراسم | این مراسم به جزء آنکه در هر ده شب اول محرم اجرا میشود بار دیگر این مراسم به همراه علمگردانی در صبح عاشورا نیز انجام میگیرد. به این ترتیب که هیئت عزاداری در مسجد قدیمی موسی بن جعفر (ع) جمع میشوند، به دور نخل میگردند و مراسم جوشزنی را شروع میکنند و پس از آن، مراسم سینهزنی و نوحهخوانی آغاز میشود. | ||
اشعار نوحه از این قرار است: <ref>عسگری، علیرضا، مهدیآباد، بهادران، مهریز، یزد، 1385.</ref> | اشعار نوحه از این قرار است: <ref>عسگری، علیرضا، مهدیآباد، بهادران، مهریز، یزد، 1385.</ref> |
ویرایش