۱۰٬۰۷۲
ویرایش
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
|} | |} | ||
مراسم علم گردانی در چالشتر چهارمحال و بختیاری در شب تاسوعا انجام می گرفت. در این شب، جوانان علم ها را به در خانه های کسانی می بردند که تازه ازدواج کرده بودند و آن ها به علمداران هدایایی مثل کله قند، چای، پارچه و شیرینی می دادند. پس از آن علم ها را سینه زنان به قبرستان می بردند و پس از نوحه خوانی، سینه زنی و قرائت فاتحه برای اهل قبور به حسینیه بازمی گرداندند. <ref>دهقان، خیرالله، چالشتر، چهار محال و بختیاری، 1377.</ref> | |||
در شهر میناب، مراسم علم بندان مصادف با آغاز محرم بود؛ به این ترتیب که دوازده علم، به نشان دوازده معصوم، در دوازده حسینیه شهر که به نام این معصوومین نامیده شده بود، آماده می کردند. بدنه این علم ها راکه تقریباً به یک شکل و اندازه بودند، با پارچه های تزئینی می پوشاندند و بر سر علم ها تیغه می گذاشتند. مراسم عزاداری در این شهر روز پنجم محرم به اوج خود می رسید و این اوج بیشتر در دو حسینیه بزرگ شهر، یعنی حسینیه های رسول اکرم (ص) و حضرت صاحب الزمان (عج) دیده میشد. | |||
به هنگام صبح، پایه چوبی علم های یپیغمبر (ص) و صاحب الزمان (عج) را که حدود شش متر طول داشت، از حسینیه ها بیرون آورده میشد و از سوی متولیان حسینیه و بانیان مراسم، در حیاط حسینیه شست و شو می دادند. ابتدا علم ها را با پارچه مختلف می پوشاندند؛ به گونه ای که علم پیغمبر (ص) را چهارده خلعت و علم صاحب الزمان (عج) را هفت خلعت می پوشاندند که هر کدام از خلعت ها با هفت بند در هفت جای تنه علم ها بسته می شدند و ثابت می ماندند. در گذشته های نه چندان دور، این خلعت ها به چهل عدد می رسید که امروز همچون گذشته خلعت اول سیاهرنگ است و در واقع نشانی از سوگوار بودن پیامبر (ص) و فرزند حاضرش، حضرت مهدی (عج) است. | |||
بخش بعدی کار را «سر بستن» می نامیدند که همان گذاشتن تیغه بر تنه بود. تیغه ها از جنس نقره بودند و به لحاظ شمایل، تیغه علم پیغمبر (ص) به شکل گنبد و دو مناره، همچون حرم مطهر حضرت نبی اکرم (ص) بود. تیغه علم صاحب الزمان (عج) که بزرگ تر بود، شکلی تجریدی داشت و تقریباً برگرفته از نقوش اسلیمی گیاهی بود. این تیغه ها نزد عزاداران، قداست و ارزش ویژه ای داشتند. | |||
علم پیامبر (ص) با صلوات از درون حسینیه بیرون آورده میشد و جلوی عزاداران قرار می گرفت. علم ها بر دست مردان، در تمام شهر از مقابل خانه سادات و بزرگان شهر و مکان های ویژه ای که مورد نظر بود، عبور داده می شدند تا دوباره حسینیه صاحب الزمان (عج) برسد. این حرکت و سفر، خود تمثیلی از قیام امام حسین (ع) بود؛ قیامی در طول تاریخ و زمان و ظهور دین اسلام و مذهب تشیع. | |||
در میانه، چند روز مانده به ماه محرم، گروهی از جوانان در کوچه ها و به در خانه ها می رفتند و دسته جمعی با خواندن شعر زیر برای تهیه علم از صاحبخانه ها، تقاضای کمک می کردند: | |||
بیز گلمیشیک اسکی یه | |||
ما آمدیم پارچه بگیریم | |||
حضرتی گول دسته یه | |||
برای گلدسته حضرت | |||
الله بیر اوغول وئرسین | |||
خدا یک پسر به شما بدهد | |||
گلسین گئدک دسته یه | |||
که با ما برای عزاداری بیاید | |||
کسانی که نذری داشتند پارچه نذری خود را به آن ها میدادند. پس از دور زدن محله و جمع آوری پارچه، جوانان به حسینیه یا محل بستن علم برمی گشتند و علم سیدالشهداء را می بستند. با بستن علم، عزاداری عاشورا آغاز میشد و این علم پیشاپیش هیئت عزاداران محله به حرکت درمی آمد. <ref>گروسی، بی نام، میانه، آذربایجان شرقی، بی تا. </ref> | |||
==منبع== | ==منبع== | ||
اصغر شعاع، علی آنی زاده، رقیه حاج محمدیاری، شهرزاد دوستی، الهه شایسته رخ، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ص 32-40. | اصغر شعاع، علی آنی زاده، رقیه حاج محمدیاری، شهرزاد دوستی، الهه شایسته رخ، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ص 32-40. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
ویرایش