یغماى جندقى

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۵۶ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
یغمای جندقی
نام اصلی میرزا ابو الحسن(یغما)ى جندقى
زمینهٔ کاری شاعر
زادروز سال 1196 ه.ق
دهکده خوربیابانک از توابع جندق
پدر و مادر حاجى ابراهیم
مرگ سال 1276 ه.ق
خوربیابانک
ملیت ایرانی
جایگاه خاکسپاری بقعه گلین امامزاده داود
در زمان حکومت محمد شاه قاجار




زندگینامه

میرزا ابو الحسن (یغما)ى جندقى به سال 1196 ه.ق در دهکده خوربیابانک از توابع جندق به دنیا آمد. پدر وى حاجى ابراهیم از محترمین و معروفین جندق بود که یغما او را در اویل جوانى از دست داد.

یغما در نثر و نظم قوّتى به کمال داشت و خط شکسته را نیز زیبا مى‌نوشت از همین روى جوانى خود را در سمت منشى‌گرى فرمانرواى جندق (امیر اسماعیل خان) و حاکم سمنان و دامغان (سردار ذو الفقار خان) سپرى کرد، ولى طبع حساس او با درشتخویى‌هاى سردارى ناسازگار بود و به ناگزیر پس از مدتى سیر و سیاحت عازم تهران شد. با معرفى حاجى میرزا آقاسى -وزیر مقتدر محمد شاه قاجار (1264-1250)- به دربار او راه یافت و مورد عنایت بسیار قرار گرفت.[۱]

او شاعر آزاده‌اى بود و دولتمردان روزگار خود را مستحق ناسزا مى‌دانست و در نشان دادن چهره زشت آنان از هیچ کوششى فروگذار نکرد.آقاى دکتر باستانى پاریزى در مقدمه دیوان وى آورده‌اند:

«...شعر یغما بوى کویر مى‌دهد: تابناک و متلألا، نمکدار و تشنه‌ساز، پرافق و دورنگر، یکدست و بى‌پست و بلند؛ و به همین دلیل است که مردم اطراف کویر قبل از همه‌جا و در دل تمام مردم پاکدل جاى خود را باز کرده است. راز توفیق یغما در این قبول عام چه بود؟ خیلى ساده است: او اگر نخستین کس نباشد بعد از قائم مقام از نخستین کسانى است که شعر را از (زیر پاى خوکان) نجات داد و در دست و پاى عامه انداخت. او هرگز از زىّ خود خارج نشد.

حتى وقتى به درگاه محمود میرزا (پسر فتحعلى شاه) وارد شد که جزء منشیان قرار گیرد، پوستین ریم قرینى[۲] که در بر داشت بدون گذرانیدن دست از آستین آن به حضور رفت که خان چاووش رسما به او گفت: لباس تو سراسر ترک ادب است. یغما هم نامردى نکرد و به قول خود محمود میرزا «به زودى از نوکرى استغفار تازه کرده و به بانگ بلند مى‌گفت که بنده فرمان خود هستم که پوستین ایمان برکنم نه مطیع دیگران مى‌شوم که آستین پوستین در پوشم».

بنده از مقاومت‌هاى او در برابر ذو الفقار خان و بى‌نیازى‌هاى او در برابر ارباب دولت صحبت زیادى نمى‌کنم...تنها به این نکته اشاره مى‌کنم که بعد از مطنطن‌گویى‌هاى دوران نادرى و زندى و اوایل قاجار -که به حق عنوان بازگشت ادبى به خود گرفته است- این قائم مقام بود که با جلایر نامه شعر را از دهان مردم گرفت و به مردم باز داد و پس از آن یغما در مقیاس بیشترى توى مردم رفت و هرچه آنها گفتند و فهمیدند او گفت «هم نوحه» با آنها شد و با آنها «جوش زد» و شوخى کرد...و خلاصه آیینه تمام نماى احوال اجتماعى خود شد تا آنکه در اکناف مملکت شعرش را از حفظ خواندند و نوشتند و همراه بردند.... 1

یغما سرانجام به سال 1276 ه.ق در سن هشتاد سالگى در خوربیابانک بدرود حیات گفت و جسد او در بقعه گلین امامزاده داود به خاک سپرده شد و بعدها به همت انجمن آثار ملى سنگ قبرى برایش ساختند و تعمیرات مختصرى نیز در آن بقعه انجام دادند.

آثار منظوم یغماى جندقى

  • منشآت، شامل مکتوبات فارسى و نامه‌ها
  • غزلیات قدیمه
  • غزلیات جدیده
  • قصابیه
  • سرداریه
  • احمدا
  • خلاصة الافتضاح
  • صکوک الدلیل
  • مراثى
  • ترجیعات
  • قطعات
  • رباعیات و انابت‌نامه[۳]

سبک شعرى

یغماى جندقى قصاید بلند و استوارى دارد که از سختگى سبک خراسانى برخوردار است و غزلیات دلنشین او داراى شیوه بیانى سبک عراقى است و چنان که در«زندگینامه»وى گفتیم یغما از ادامه دهندگان نهضت ساده‌نویسى و ساده‌سرایى میرزا ابو القاسم قائم مقام فراهانى است و اشعار آیینى خصوصا مراثى عاشورایى او در قالب‌هاى مختلف شعرى از بهترى نمونه‌هاى شعر عاشورا در یکصد و پنجاه سال اخیر به شمار مى‌رود.

دامنه تاثیر آثار عاشورایى

براى اشعار عاشورایى یغماى جندقى در انواع و قالب‌هاى مختلف آن به خاطر ابداعاتى که دارد مى‌توان دامنه تاثیر گسترده‌اى را در قلمرو شعر آیینى در نظر گرفت.

یغماى جندقى اولین شاعر آیینى در دوره قاجاریه است که قالب‌هاى جدیدى را در شعر عاشورا و مراثى شهداى کربلا به کار گرفت. او توانست با «تضمین» بعضى از غزلیات سعدى و حافظ در مایه‌هاى ماتمى عاشورا و نیز با استفاده از قالب «مستزاد» در نوحه‌هاى عاشورایى آثار ماتمى پرشورى بیافریند که در پیشینه شعر عاشورا بى‌سابقه است:

«مراثى یغما که قسمتى از آنها براى آهنگ‌هاى ضربى ساخته شده و شاعر خود آنها را نوحه «سینه‌زنى» یا «سنگ‌زنى» مى‌نامد، در دیوان وى جایگاه خاصى دارند. شاعر در اینجا از شکل نسبتا جدیدى که در ادبیات پارسى و مستزاد نامیده مى‌شود بهره‌مند شده نوع تازه‌اى از مراثى را به وجود آورده است که به سرودهاى ملى شباهت دارد. اشعار انقلابى بعد از سال 1324 ه.ق و مقدار ارزیابى شعرهاى فکاهى که در جراید عهد مشروطیت مى‌بینیم به صورتى که یغما آورده سروده شده است.»[۴]

«...فکر تجدد طلبى البته سابقه طولانى و عوامل و اسباب متعدد داشت. در آنچه به شعر مربوط مى‌شود تفنّن در شکل و قالب از مراثى مربوط به مجالس سینه‌زنى مثل مراثى یغما و دیگران نشأت گرفت و در اشعار گویندگان اوایل عهد مشروطه نتایج قابل ملاحظه به بار آورد.»[۵]

برگزیدۀ آثار عاشورایى

یغماى جندقى آثار پرشورى در مایه‌هاى ماتمى عاشورا دارد که به نقل چند نمونه از آنها بسنده مى‌شود:

غزل عاشورایى

  1. دویست سخنور،ص 491 و 492.
  2. پوستین آهوى سفید.
  3. همان،ص 37.
  4. از صبا تا نیما،ج 1،ص 117.
  5. نقد ادبى،ج 2،ص 639.
  6. مجموعه آثار یغماى جندقى،جلد اول،ص 273 و 274.
زهى از دست سوگت چاک تا دامن گریبانها ز آب دیده از سوداى لعلت دجله، دامانها
چه خُسبى تشنه‌لب؟از خاک هان برخیز تا بینى به هر سو موج زن صد دجله از سیلاب مژگانها
تو خود لب‌تشنه یک جرعه آب و بارها از سر جهان را اشک خون بگذشت خون آلوده توفانها
نزیبد جان پاکى چون تو زیر خاک آسوده برآور سر ز خاک تیره‌اى خاک رهت جانها
ز شرح تیربارانت مرا سوفار هر مژگان به چشم اندر کند تاثیر زهرآلوده پیکانها
کس آن روز ار نکردت جان فدا اکنون سرت گردم برون نِه پا که جانها بر کف دست‌اند قربانها
فکندى گوى سر تا در خم چوگان جانبازى ز سیلى‌ها چه سرها گوى سان غلتند به چوگانها
فتاد از جلوه تا رعنا سمندت خاست از هر سو ز گلگون سرشک خیل ماتم گرد جولانها
دریغ!آموختم تا نکته‌هاى رزم جانبازى ز جانبازان کویت باز پس ماندم به میدانها
به تاب از رشگ آنانم که در خمخانه عهدت ز خون پیمانه‌ها خوردند و نشکستند پیمانها
تو از کجا و با سگانش لاف همچشمى؟ ز سگ تا آدمى فرق است فرق،اى من سگِ آنها[۶]