عمرو بن‌ صبیح‌ صیداوی‌

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۲۸ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «عمروبن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌ از جنایتکاران حادثه کربلا و یکی از سربازان عمربن س...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

عمروبن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌ از جنایتکاران حادثه کربلا و یکی از سربازان عمربن سعد بود که در کربلا حضور فعال داشت. او از سرسپردگان عبیدالله‌بن‌ زیاد بود و علاوه بر اینکه قاتل عبدالله‏بن‌ عقیل، موسی‏بن عقیل‏ و عبدالله‏بن مسلم‏بن عقیل بود، پس از شهادت امام حسین(ع)، از جمله ده نفری بود که‌ داوطلب‌ شد تا بر بدن مطهر امام حسین(ع) اسب بتاراند. او در دارالاماره روبه‌روی عبیدالله‌بن‌ زیاد ایستاد و از ابن‌زیاد جایزه‌ ناچیزی‌ گرفت.[۱]


بنا به نقل ابومخنف، طبری و شیخ مفید، عبدالله‏بن مسلم دلاورانه جنگید و سه حمله به صفوف دشمن داشت. سرانجام عمروبن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌، تیری‌ به‌ طرف‌ او افکند و عبدالله دستش‌ را سپر پیشانی خود قرار داد.‌ دست‌ و پیشانی‌اش‌ به‌هم‌ دوخته‌ شد، چنان‌ که‌ نتوانست‌ حرکت‌ دهد و با تیر دوم او، عبدالله به شهادت رسید.[۲] اما بنا به نقل بلاذری پس از اینکه عمروبن‌ صبیح‌ صیداوی اولین تیر را زد‌، مردم به‌طور گروهی و یا شخص زیدبن رقّاد او را به شهادت رساند و گفته شده شخص‌ دیگری‌ نیزه‌ای‌ بر قلب‌ او وارد آورد و آن‌ بزرگوار به‌ شهادت‌ رسید.[۳] با توجه به روایات فوق الذکر، در منابع از چند نفر به صورت انفرادی (عمروبن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌، عامربن صعصعه، اسیدبن مالک و زیدبن رقّاد) و نیز از لشکر کوفه به‌طور دسته‌جمعی به عنوان قاتل عبدالله‏بن مسلم یاد شده است. لیکن بیشتر آنان عمروبن‌ صُبَیح‌ صیداوی‌ را قاتل دانسته‌اند.[۴] در تاریخ طبری و زیارت ناحیه مقدسه نام قاتل عبدالله‏بن‌ عقیل، پسر عموی امام حسین(ع) نیز عمروبن صبیح صیداوی ذکر شده است.[۵]


همچنین موسی‏بن عقیل‏بن ابی‌طالب(ع) نیز پس از نبردی شرافتمندانه و کشتن تنی چند، با نیزه عمروبن صبیح صیداوی که از کمینگاه به او حمله کرده بود، به شهادت رسید.[۶] ابوعمرو زاهد او را ‌زنازاده‌ می‌داند.[۷]


عمروبن صبیح سرانجام به دستور مختار به سزای اعمال جنایتکارانه‌اش رسید و به سختی کشته شد. بنا به نقل طبری، عمروبن صبیح گوید: من بعضی از خاندان امام را با نیزه زدم و زخمی کردم اما هیچکس را نکشتم.


شب هنگام یاران مختار سوی او آمدند و او را دستگیر کردند و پیش مختار بردند. مختار به او گفت: تو گفتی که آل‌رسول را با نیزه زدی، پس با ضربات نیزه او را آنقدر بزنید تا کشته شود.


و به روایتی دیگر همراه گروهی که بر بدن امام اسب تاراندند، با اسب‌هایی با نعل آهنین که بر بدن او تاختند، به هلاکت رسید. سپس جسدش را سوزاندند.[۸]


منبع

مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 266-267.

پی نوشت

  1. - اللهوف، ص54.
  2. - ر.ک : وقعة الطف، ص247؛ تاریخ طبری، ج5، ص447؛ ارشاد، ج2، ص111. قس الاخبار الطوال، ص257؛ مقاتل الطالبیین، ص98؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص93،74؛ تاریخ بلعمی، ج2، ص709.
  3. - ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص406.
  4. - ر.ک : کتاب نسب قریش، ص45؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص145؛ المعارف، ص204؛ تاریخ طبری، ج5، ص468؛ مقاتل الطالبیین، ص92؛ رجال طوسی، ص80؛ شرح الاخبار، ص195؛ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج1، ص339.
  5. - الطبقات الکبری، ج5، ص477؛ تاریخ طبری، ج5، ص469؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92.
  6. - رک : ناسخ التواریخ، ج2، ص319؛ ذخیرة الدارین، ص162-164؛ وسیله الدارین، ص233؛ عشرة کامله، ص431.
  7. - اللهوف، ص54.
  8. - اللهوف، ص121،112؛ بحار الانوار، ج45، ص374،60.