عباس شبر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «عبّاس شبّر به سال 1322 ه. ق. در بصره متولد شد. فقیه ادیبی بود که با اصرار بزرگان و...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
3- و ارقباه فسوف یبدو علیه‌عارض من کآبة و خشوع
3- و ارقباه فسوف یبدو علیه‌عارض من کآبة و خشوع


4- و امنعا اهل موطنی حمل نعشی‌فحرام علیهم تشییعی <ref>همان؛ ص 263 و 264.</ref>


4- و امنعا اهل موطنی حمل نعشی‌فحرام علیهم تشییعی <ref>همان؛ ص 263 و 264.</ref>


1- ای دوست من کفن من شعر من است و آب غسل من اشک من است.
1- ای دوست من کفن من شعر من است و آب غسل من اشک من است.

نسخهٔ ‏۴ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۳:۱۷

عبّاس شبّر به سال 1322 ه. ق. در بصره متولد شد. فقیه ادیبی بود که با اصرار بزرگان و از جمله «سیّد ابو الحسن» منصب قضاوت شرعی را در «عمّاره» و سپس در «بصره» عهده‌دار شد. او از نوابع عصر خود بود اکثر مجلّات از آثار او بهره برده‌اند از جمله: «الهاتف»، «الغری» و «البیان». او در سال 1391 ه. ق. وفات یافت. [۱]


1- یا باذلا فی سبیل الحق مهجته‌و ما حقا کل تمویة و تأسیس

2- و منقذا شرف الاسلام من فئةیزیدها البغی تدنیسا لتدنیس

3- شرعت دستور اخلاص و تضحیةفی مجلس للهدی و الحق تأسیسی

4- بعثت فی الدین روحا کان أزهقهاجور الطغاة و ارهاق الابالیس

5- للمصلحین قوامیس مخلدة فی‌الارض و اسمک عنوان القوامیس

6- تقیم نهضتک الدنیا و تقعدهاللحشر ما بین اکبار و تقدیس

7- خلدتها فهی للاجیال مدرسةتناوح المجد فی بحث و تدریس

8- هذا هو الشرف الباقی فما هرم‌یعزی لغنج عمون أو رعمسیس [۲]


1- ای سخاوتمندی که در راه حق کوششت را برای تأسیس و به پای داشتن آن نمودی.

2- و شرافت اسلام را از گروهی که ستم و دغلکاری را در آن زیاد می‌کرد نجات دادی.

3- و قانون اخلاص و فداکاری را در مجلس هدایت و حقیقت تشریع کردی.

4- و در دین روحی را دمیدی که جور ستم و طغیان و دسیسه‌های شیاطین را از بین برد.

5- مصلحان قاموس‌های جاودانه‌ای در زمین دارند و نام تو عنوان این قاموسهاست. (سنتی که حسین (ع) بنا نهاد برترین قاموس جاودانه‌ی اصلاح‌گری است).

6- نهضت تو دنیا را برپا می‌دارد و آن را برای حشر می‌نشاند (نهضت تو باعث سرفرازی دنیاست).

7- بین بلندی و تقدیس این قاموس برای همه‌ی نسلها مدرسه‌ای است که مجد و بزرگواری در آن یاد داده می‌شود.

8- این شرافتی است که همواره پایدار می‌ماند و هیچگاه از بین نمی‌رود.


1- یا خلیلی کفنانی بشعری‌و اعصرا للتغسیل منه دموعی

2- و اعرضانی للبدر فهو رفیقی‌کی یصلی علی عند الهزیع

3- و ارقباه فسوف یبدو علیه‌عارض من کآبة و خشوع

4- و امنعا اهل موطنی حمل نعشی‌فحرام علیهم تشییعی [۳]


1- ای دوست من کفن من شعر من است و آب غسل من اشک من است.

2- مرا به ماه بدر عرضه کنید که او رفیق من است تا بر من هنگام شب نماز گزارد.

3- گویا که او هم دلتنگی و حزن و دل‌شکستگی دارد.

4- و اهل وطنم را از حمل نعش من منع کنید که تشییع من برای آنان حرام است.




منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 587-588.

پی نوشت

  1. ادب الطف؛ ج 10، ص 263 و 264.
  2. همان؛ ص 262.
  3. همان؛ ص 263 و 264.