صفائى جندقى: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
۴۸۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۱ اوت ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
'''صفائی جندقی''' (۱۲۳۶ ه. ق-۱۳۱۴ ه. ق) از شعراى آیینى در سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجرى است. {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    =صفائی جندقی
| نام                    =صفائی جندقی
| تصویر                  =
| تصویر                  =
خط ۷: خط ۷:
| زمینه فعالیت          =شعر آیینی
| زمینه فعالیت          =شعر آیینی
| ملیت                  =ایرانی
| ملیت                  =ایرانی
| تاریخ تولد            =1236 ه.ق  
| تاریخ تولد            =۱۲۳۶ ه. ق  
| محل تولد                =خور (مرکز منطقۀ جندق و بیابانک)
| محل تولد                =خور (مرکز منطقۀ جندق و بیابانک)
| والدین                =یغماى جندقى و هما سلطان
| والدین                =یغماى جندقى و هما سلطان
| تاریخ مرگ              =1314 ه.ق
| تاریخ مرگ              =۱۳۱۴ ه. ق
| محل مرگ                =جندق
| محل مرگ                =جندق
| علت مرگ                =
| علت مرگ                =
خط ۳۹: خط ۳۹:
|شاگرد                  =
|شاگرد                  =
|استاد                  =
|استاد                  =
|علت شهرت              =ترکیب‌بند عاشورایی 114 بندی
|علت شهرت              =ترکیب‌بند عاشورایی ۱۱۴ بندی
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| تأثیرپذیرفته از        =
خط ۴۶: خط ۴۶:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
'''صفائی جندقی''' (زاده 1236 در جندق- درگذشته 1314 در جندق) از شعراى آیینى مطرح در سدۀ سیزدهم و اوایل سدۀ چهاردهم هجرى بود.
==زندگینامه==
==زندگینامه==


میرزا احمد <ref>صفائى.</ref> جندقى دومین فرزند یغماى جندقى <ref>1276-1196.</ref> است که در سال 1236 ه. ق درخور مرکز منطقۀ جندق و بیابانک به دنیا آمده است. مادر او هما سلطان از اهالى کاشان و از بستگان حاج ملا احمد نراقى -مجتهد جلیل القدر و پرآوازۀ شیعى- دومین همسر یغماى جندقى است. پدرش یغما، وی را به نام و تخلّص ملّا احمد نراقی که تخلّص «صفایی» داشت نامید. میرزا احمد تحصیلات مقدماتى را در زادگاهش فراگرفت و سپس در محضر پدر ادیب و برادر دانشمندش -میرزا اسماعیل هنر- به تکمیل معلومات خود پرداخت. صفائى جندقى پس از سفرهایى به سمنان و تهران، روستاى جندق را براى اقامت برگزید و تا پایان عمر در همان جا از راه کشاورزى و دامدارى به امرار معاش پرداخت. صفائى جندقى در مدت حیات خود چهار همسر برگزید و از آنان داراى 20 فرزند شد که برخى از آنان اهل ادب و هنر بودند: محمد حسن کیوان ملقب به عماد الشعراء<ref>1260-1325.</ref>، میرزا محمد حسین متخلص به «فرهنگ» و متولد 1269 ه. ق، میرزا ابو القاسم وفائى<ref>متولد 1283 ه.ق.</ref> ادیب و خوشنویس و میرزا عبد الکریم<ref>متولد 1296 ه.ق.</ref> که داراى ذوق ادبى و خط نسبتا خوش و خوانایى بوده و اغلب نسخه‌هاى دیوان صفائى جندقى به خط اوست. محمد حسن کیوان، فرزند ارشد صفائى جندقى از جانب ظل‌السلطان -حاکم اصفهان- به «عماد الشعراء» ملقب شده و در شعر از تخلص «خرد» استفاده مى‌کرده و منظومۀ هزار و یکشب او حاوى داستان‌هاى نو و ابتکارى است و همو در شمار نخستین شاعرانى است که براى کودکان نیز شعر مى‌سروده است. فرزند او میرزا فتح الله مشهور به «کیوان ثانى»<ref>متوفاى 1332 ه.ق.</ref> از شاعران منطقۀ بیابانک بوده و در شعر «پرویز» تخلص مى‌کرده است. <ref>دیوان اشعار صفائى جندقى، با تصحیح و مقدمۀ سید على آل داود، چاپ و انتشارات آفرینش، تهران 1370.</ref>
میرزا احمد<ref>صفائى.</ref> جندقى دومین فرزند [[یغماى جندقى]]<ref>۱۲۷۶-۱۱۹۶.</ref> است که در سال ۱۲۳۶ ه. ق درخور، مرکز منطقه جندق و بیابانک به دنیا آمده‌است. مادر او هما سلطان از اهالى کاشان و از بستگان حاج ملا احمد نراقى (مجتهد مشهور شیعى) دومین همسر یغماى جندقى است. پدرش یغما، وی را به نام و تخلص ملا احمد نراقی که تخلص «صفایی» داشت نامید. میرزا احمد تحصیلات مقدماتى را در زادگاهش فراگرفت و سپس نزد پدر و برادرش (میرزا اسماعیل هنر) به تکمیل معلومات خود پرداخت. صفائى جندقى پس از سفرهایى به سمنان و تهران، روستاى جندق را براى اقامت برگزید و تا پایان عمر در همان جا از راه کشاورزى و دامدارى به امرار معاش پرداخت. صفائى جندقى در مدت حیات خود چهار همسر برگزید و از آنان داراى 20 فرزند شد که برخى از آنان اهل ادب و هنر بودند: محمدحسن کیوان ملقب به عمادالشعراء<ref>۱۳۲۵-۱۲۶۰.</ref>، میرزا محمدحسین متخلص به «فرهنگ» و متولد ۱۲۶۹ ه. ق، میرزا ابوالقاسم وفائى<ref>متولد ۱۲۸۳ ه. ق</ref> ادیب و خوشنویس و میرزا عبدالکریم<ref>متولد ۱۲۹۶ ه. ق</ref> که اغلب نسخه‌هاى دیوان صفائى جندقى به خط اوست. محمدحسن کیوان، فرزند ارشد صفائى جندقى از جانب ظل‌السلطان (حاکم اصفهان) به «عمادالشعراء» ملقب شده و در شعر از تخلص «خرد» استفاده مى‌کرده و منظومۀ هزار و یکشب او حاوى داستان‌هاى نو و ابتکارى است و همو در شمار نخستین شاعرانى است که براى کودکان نیز شعر مى‌سروده‌است. فرزند او میرزا فتح‌الله مشهور به «کیوان ثانى»<ref>متوفاى ۱۳۳۲ ه. ق</ref> از شاعران منطقۀ بیابانک بوده و در شعر «پرویز» تخلص مى‌کرده‌است.<ref>دیوان اشعار صفائى جندقى، با تصحیح و مقدمۀ سید على آل داود، چاپ و انتشارات آفرینش، تهران ۱۳۷۰.</ref>


==آثار==
==آثار==


صفائى جندقى از شعراى آیینى مطرح در سدۀ سیزدهم و اوایل سدۀ چهاردهم هجرى بود و دیوان چاپى او شامل غزلیات، انابت‌نامه، رباعیات انابیّه، رباعیات عاشقانه، مادّه تاریخ‌ها، مراثى عاشورایى در 114 بند، مثنوى «رقیه‌نامه» حاوى 315 بیت، نوحه‌ها و ترجیع‌بند است که با تصحیح آقاى سید على آل داود توسط چاپ و انتشارات آفرینش در سال 1370 چاپ و منتشر شده است. همچنین مجموعه‌ای از مراثی وی که در حدود 128 بند می‌باشد و به اقتفای محتشم کاشانی سروده در سال 1315 هجری در تهران چاپ شده است. او در سبک عراقى طبع‌آزمایى کرده و اشعارش ساده و دلنشین و عارى از پیچیدگى‌هاى لفظى و معنوى است. در میان آثار منظوم وى ترکیب‌بند عاشورایى او که در 114 بند به تعداد سوره‌هاى قرآن کریم سامان یافته، مشهور است و باقى اشعار او چندان اوج و منزلتى ندارد. «انابت‌نامۀ»او که حاوى نثر و نظم است حال و هواى نیایشى دارد و خواندنى است و برخى از غزلیات عاشورایى وى نیز شور و حال خاصى دارد. جندقى شهرت ادبى خود را مرهون ترکیب 114 بندى خود -در مراثى سالار شهیدان- است. ترکیب‌بند عاشورایى صفائى جندقى على‌رغم جاذبه‌هایى که دارد، یکدست نیست؛ ولى داراى بندهاى ممتازى است که از دیرباز مورد عنایت شیفتگان ادب عاشورا قرار داشته است. خصوصا اولین و بیست و نهمین بند آن‌که از آثار فخیم و ماندگار شعر عاشورا در زبان فارسى به شمار مى‌رود و الهام‌بخش شاعران آیینى در سرودن اشعار ماتمى است، و نوحه‌هاى عاشورایى او نیز رهگشاى نوحه‌سرایان حسینى بوده و هست.   
[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=558553&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دیوان] چاپى صفائى جندقى شامل غزلیات، انابت‌نامه، رباعیات انابیه، رباعیات عاشقانه، ماده تاریخ‌ها، مراثى عاشورایى در ۱۱۴ بند، مثنوى «رقیه‌نامه» حاوى ۳۱۵ بیت، نوحه‌ها و ترجیع‌بند است که با تصحیح آقاى سید على آل داود توسط چاپ و انتشارات آفرینش در سال ۱۳۷۰ چاپ و منتشر شده‌است. همچنین مجموعه‌ای از مراثی وی که در حدود 128 بند است و به پیروی از محتشم کاشانی سروده در سال ۱۳۱۵ هجری در تهران چاپ شده‌است. او در سبک عراقى طبع‌آزمایى کرده و اشعارش ساده و دلنشین و عارى از پیچیدگى‌هاى لفظى و معنوى است. در میان آثار منظوم وى ترکیب‌بند عاشورایى او که در ۱۱۴ بند به تعداد سوره‌هاى قرآن کریم سامان یافته، مشهور است. «انابت‌نامۀ»او که حاوى نثر و نظم است حال و هواى نیایشى دارد. ترکیب‌بند عاشورایى صفائى جندقى على‌رغم جاذبه‌هایى که دارد، یکدست نیست؛ ولى داراى بندهاى ممتازى است خصوصا اولین و بیست و نهمین بند آن‌که از آثار مشهور عاشورا در زبان فارسى به شمار مى‌رود و الهام‌بخش شاعران آیینى در سرودن اشعار ماتمى است، و نوحه‌هاى عاشورایى او نیز توسط نوحه‌سرایان استفاده می‌شود.   


===برگزیدۀ اشعار===
==اشعار==


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۸۱: خط ۷۹:
{{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت‌|در سینه آتش غم خود گر نهان نداشت؟ }}
{{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت‌|در سینه آتش غم خود گر نهان نداشت؟ }}


{{ب| وز یک قطار اشک چرا خاک را نشست‌|گر آستین به دیده‌ی گوهرفشان نداشت؟ <ref> برگرفته از مجموعه مراثی صفایی جندقی که به سال 1315 ه. ش به وسیله‌ی اسداله محبون جندقی چاپ شده است.</ref> }}
{{ب| وز یک قطار اشک چرا خاک را نشست‌|گر آستین به دیده‌ی گوهرفشان نداشت؟ <ref> برگرفته از مجموعه مراثی صفایی جندقی که به سال ۱۳۱۵ ه. ش به وسیله‌ی اسداله محبون جندقی چاپ شده است.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''اولین بند از ترکیب 114 بندى'''
=== اولین بند از ترکیب ۱۱۴ بندى ===
 
'''۱'''
'''1'''
{{شعر}}
{{شعر}}


خط ۱۰۷: خط ۱۰۴:
{{ب| خاک سیه به فرق قدح خواره‌اى، که فرق | نشناخت خون پاک تو از شیر دخت تاک }}
{{ب| خاک سیه به فرق قدح خواره‌اى، که فرق | نشناخت خون پاک تو از شیر دخت تاک }}


{{ب| خوناب دل ز دیده «صفائى» بیا ببار | شرحى ز سرگذشت شهیدان کن آشکار <ref>همان، ص 273 و 274.</ref> }}
{{ب| خوناب دل ز دیده «صفائى» بیا ببار | شرحى ز سرگذشت شهیدان کن آشکار <ref>همان، ص 273 و ۲۷۴.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''2'''
'''۲'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| باز از افق هلال محرم شد آشکار | بر چهر چرخ، ناخن ماتم شد آشکار }}
{{ب| باز از افق هلال محرم شد آشکار | بر چهر چرخ، ناخن ماتم شد آشکار }}
خط ۱۳۴: خط ۱۳۱:
{{ب| آهم: شراره خیز و،سرشکم: ستاره‌ریز | این آب و آتشى است که توام شد آشکار }}
{{ب| آهم: شراره خیز و،سرشکم: ستاره‌ریز | این آب و آتشى است که توام شد آشکار }}


{{ب| نظم ستارگان مگر از یکدگر گسیخت! | یا اشک این عزاست که گردون ز دیده ریخت <ref>همان،ص 274.</ref> }}
{{ب| نظم ستارگان مگر از یکدگر گسیخت! | یا اشک این عزاست که گردون ز دیده ریخت <ref>همان،ص ۲۷۴.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''3'''
'''۳'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| بست آسمان کمر چو به آزار اهل بیت | بگشود در زمین بلا، بار اهل بیت }}
{{ب| بست آسمان کمر چو به آزار اهل بیت | بگشود در زمین بلا، بار اهل بیت }}
خط ۱۶۷: خط ۱۶۴:
{{ب| نگذاشت خصم سفله حجابى به هیچ وجه | جز گرد ماتم تو به رخسار اهل بیت! }}
{{ب| نگذاشت خصم سفله حجابى به هیچ وجه | جز گرد ماتم تو به رخسار اهل بیت! }}


{{ب| این جور از سلالۀ آدم، زیاد بود | عُشرى از آن هم، از همه عالم زیاد بود <ref>همان، ص 275-276.</ref> }}
{{ب| این جور از سلالۀ آدم، زیاد بود | عُشرى از آن هم، از همه عالم زیاد بود <ref>همان، ص ۲۷۵-۲۷۶.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}۴


'''4'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| تنها نه خاکیان به تو جیحون گریستند | در ماتم تو، جن و ملک خون گریستند }}
{{ب| تنها نه خاکیان به تو جیحون گریستند | در ماتم تو، جن و ملک خون گریستند }}
خط ۱۹۰: خط ۱۸۶:
{{ب| شد این عزاى خاص چنان عام، تا به هم | هشیار و مست و عاقل و مجنون گریستند }}
{{ب| شد این عزاى خاص چنان عام، تا به هم | هشیار و مست و عاقل و مجنون گریستند }}


{{ب| سوزند آفرینش اگر در غمت، سزاست | بر داغ ابتلاى تو این سوختن به جاست <ref>همان، ص 276.</ref> }}
{{ب| سوزند آفرینش اگر در غمت، سزاست | بر داغ ابتلاى تو این سوختن به جاست <ref>همان، ص ۲۷۶.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''5'''
'''۵'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| یک تیر از کمان حوادث برون نشد | کآن را قدر به سینۀ او رهنمون نشد! }}
{{ب| یک تیر از کمان حوادث برون نشد | کآن را قدر به سینۀ او رهنمون نشد! }}
خط ۲۱۱: خط ۲۰۷:
{{ب| سرى نهفته‌اند درین، ورنه ز انبیا | یک تن به صد هزار بلا آزمون نشد }}
{{ب| سرى نهفته‌اند درین، ورنه ز انبیا | یک تن به صد هزار بلا آزمون نشد }}


{{ب| در حق یک تن، این همه جور و ستم چرا؟ | بر روى یک دل، این همه اندوه غم چرا؟ <ref>همان، ص 283.</ref> }}
{{ب| در حق یک تن، این همه جور و ستم چرا؟ | بر روى یک دل، این همه اندوه غم چرا؟ <ref>همان، ص ۲۸۳.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''6'''
'''۶'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| در داد تن به مرگ، چو کارش ز جان گذشت | بگذاشت پاى بر سر جان، وز جهان گذشت }}
{{ب| در داد تن به مرگ، چو کارش ز جان گذشت | بگذاشت پاى بر سر جان، وز جهان گذشت }}
خط ۲۳۴: خط ۲۳۰:
{{ب| مردان به خاک و خون همه خفتند تشنه‌کام | با آن‌که موج اشک زنان از میان گذشت }}
{{ب| مردان به خاک و خون همه خفتند تشنه‌کام | با آن‌که موج اشک زنان از میان گذشت }}


{{ب| تنها به راه دوست نه دست از حرم کشید | بفشرد پاى و، بر سر خود هم قلم کشید <ref>همان، ص 291.</ref> }}
{{ب| تنها به راه دوست نه دست از حرم کشید | بفشرد پاى و، بر سر خود هم قلم کشید <ref>همان، ص ۲۹۱.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''7'''
'''۷'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| بیمار کربلا، به تن از تب توان نداشت | تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت }}
{{ب| بیمار کربلا، به تن از تب توان نداشت | تاب تن از کجا؟ که توان بر فغان نداشت }}
خط ۲۶۱: خط ۲۵۷:
{{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت؟ | در سینه، آتش غم خود گر نهان نداشت }}
{{ب| از یک شرار آه، چرا چرخ را نسوخت؟ | در سینه، آتش غم خود گر نهان نداشت }}


{{ب| چون مرغ سربریده و، چون صید خورده تیر | جان از حیات: سرد و، دل از زندگیش: سیر <ref>همان، ص 293.</ref> }}
{{ب| چون مرغ سربریده و، چون صید خورده تیر | جان از حیات: سرد و، دل از زندگیش: سیر <ref>همان، ص ۲۹۳.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''8'''
'''۸'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| در شرح این ستم که نگفتم یک از هزار | چون نامه: روسیاهم و چون خامه: شرمسار }}
{{ب| در شرح این ستم که نگفتم یک از هزار | چون نامه: روسیاهم و چون خامه: شرمسار }}
خط ۲۹۰: خط ۲۸۶:
{{ب| آویزدت به دامن دل خارهاى غم | روزى اگر به خاک شهیدان کنى گذار }}
{{ب| آویزدت به دامن دل خارهاى غم | روزى اگر به خاک شهیدان کنى گذار }}


{{ب| بر حصیر ذلت و، جن بر سریر جاه | از کین مهر شکوه کنم یا ستیز ماه؟ <ref>همان، ص 314.</ref> }}
{{ب| بر حصیر ذلت و، جن بر سریر جاه | از کین مهر شکوه کنم یا ستیز ماه؟ <ref>همان، ص ۳۱۴.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}۹


'''9'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| گیتى پس از تو دایره‌اش بى‌مدار باد | افلاک: با درنگ و، زمین: بیقرار باد }}
{{ب| گیتى پس از تو دایره‌اش بى‌مدار باد | افلاک: با درنگ و، زمین: بیقرار باد }}
خط ۳۱۵: خط ۳۱۰:
{{ب| چشم شفاعت ار ز تو دارد به دیگرى | دور از جوار رحمت پروردگار باد }}
{{ب| چشم شفاعت ار ز تو دارد به دیگرى | دور از جوار رحمت پروردگار باد }}


{{ب| شاها! به خویشم، از همه کس بى‌نیاز خواه | در حشرم، از شفاعت خود سرفراز خواه <ref>همان، ص 329 و 330.</ref> }}
{{ب| شاها! به خویشم، از همه کس بى‌نیاز خواه | در حشرم، از شفاعت خود سرفراز خواه <ref>همان، ص ۳۲۹ و ۳۳۰.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


'''10'''
'''۱۰'''
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب| در سوگ این ستم‌زدگان بحر و برگریست | هرچَ <ref>هرچه.</ref> اندر آسمان و زمین، خشک و تر گریست }}
{{ب| در سوگ این ستم‌زدگان بحر و برگریست | هرچَ <ref>هرچه.</ref> اندر آسمان و زمین، خشک و تر گریست }}
خط ۳۳۸: خط ۳۳۳:
{{ب| ز اندیشۀ مدارِ وى، آن روز شمس سوخت | در فکرت حیات وى، آن شب قمر گریست }}
{{ب| ز اندیشۀ مدارِ وى، آن روز شمس سوخت | در فکرت حیات وى، آن شب قمر گریست }}


{{ب| دردا که این قضیه هنوز است ناتمام | چندان که بختم از تف دل باز مانده خام <ref>همان، ص 346.</ref> }}
{{ب| دردا که این قضیه هنوز است ناتمام | چندان که بختم از تف دل باز مانده خام <ref>همان، ص ۳۴۶.</ref> }}
{{پایان شعر}}'''تضمین غزل سعدى'''{{شعر}}
{{پایان شعر}}
 
=== تضمین غزل سعدى ===
{{شعر}}
{{ب| آه کزین سفر نشد جز تب و تاب حاصلم | داد ز سعد روشنم!واى زِ بختِ مقبلم }}
{{ب| آه کزین سفر نشد جز تب و تاب حاصلم | داد ز سعد روشنم!واى زِ بختِ مقبلم }}


خط ۳۹۸: خط ۳۹۶:
{{م| گویى اگرچه حاصلى نیست مرا ازین، ولى }}
{{م| گویى اگرچه حاصلى نیست مرا ازین، ولى }}


{{ب| «سنت عشق «سعدیا!» ترک نمى‌کنم، بلى | کى ز دلم بدر رود خوى سرشته در گلم؟» <ref>همان، ص 412 و 413.</ref> }}
{{ب| «سنت عشق «سعدیا!» ترک نمى‌کنم، بلى | کى ز دلم بدر رود خوى سرشته در گلم؟» <ref>همان، ص ۴۱۲ و ۴۱۳.</ref> }}
{{پایان شعر}}'''تضمین غزل سعدى'''{{شعر}}
{{پایان شعر}}
 
=== تضمین غزل سعدى ===
{{شعر}}
{{ب| دیدى آخر که فلک ریخت چه خاکى بر سرم؟ | کز سر نعش تو باید نگران درگذرم }}
{{ب| دیدى آخر که فلک ریخت چه خاکى بر سرم؟ | کز سر نعش تو باید نگران درگذرم }}


خط ۴۵۸: خط ۴۵۹:
{{م| چون «صفائی» کى‌ات از قید رها خواهم ماند؟ }}
{{م| چون «صفائی» کى‌ات از قید رها خواهم ماند؟ }}


{{ب| «گر به دورىّ سفر، از تو جدا خواهم ماند | تو چنان دان که همان سعدى کوته نظرم» <ref>همان، ص 415 و 416.</ref> }}
{{ب| «گر به دورىّ سفر، از تو جدا خواهم ماند | تو چنان دان که همان سعدى کوته نظرم» <ref>همان، ص ۴۱۵و ۴۱۶.</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


==منابع==
==منابع==


*[[دانشنامه‌ شعر عاشورایی‌ انقلاب‌ حسینی‌ در شعر شاعران‌ عرب‌ و عجم‌|دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ص: 973-979.]]
*[[دانشنامه‌ شعر عاشورایی‌ انقلاب‌ حسینی‌ در شعر شاعران‌ عرب‌ و عجم‌|دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۹۷۳-۹۷۹.]]
*[[کاروان شعر عاشورا|محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج ص 410-421.]]
*[[کاروان شعر عاشورا|محمدعلی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج ۱، ص ۴۱۰-۴۲۱.]]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
checkuser
۲٬۳۶۳

ویرایش

منوی ناوبری