بهزاد پورحاجیان‌: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:




{{ب| وقتی گلوی حادثه را طی کرد، فریاد در شهادت عاشورا|لرزید پشت سخت هزاران کوه در امتداد غربت عاشورا }}
{{ب| وقتی گلوی حادثه را طی کرد، فریاد در [[شهادت]] [[عاشورا]]|لرزید پشت سخت هزاران کوه در امتداد غربت عاشورا }}


{{ب| مردی میان شعله تبسّم کرد، شمشیر در نیایش خود چرخید|چرخید تا نهایت خون چرخید، چرخید تا اجابت عاشورا }}
{{ب| مردی میان شعله تبسّم کرد، شمشیر در نیایش خود چرخید|چرخید تا نهایت خون چرخید، چرخید تا اجابت عاشورا }}
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
{{ب| از لابه‌لای پنجه‌ی او می‌ریخت، دریا، که در تراکم مشتش بود|ظهری که شانه‌های زمین می‌سوخت، در آتش قیامت عاشورا }}
{{ب| از لابه‌لای پنجه‌ی او می‌ریخت، دریا، که در تراکم مشتش بود|ظهری که شانه‌های زمین می‌سوخت، در آتش قیامت عاشورا }}


{{ب| آغوش سرد خیمه تکان می‌خورد، خورشید در محاصره جان می‌داد|شب در میان خطبه‌ی خون غلتید با لهجه‌ی اسارت عاشورا }}
{{ب| آغوش سرد خیمه تکان می‌خورد، خورشید در محاصره جان می‌داد|شب در میان [[خطبه]]‌ی خون غلتید با لهجه‌ی اسارت عاشورا }}


{{ب| امشب هوای نافله دارم من، ای آسمان غرور مرا نشکن‌|ای چشم چکّه چکّه عبادت کن، ای لب بخوان زیارت عاشورا <ref>رستاخیز لاله‌ها؛ ص ۳۸ و ۳۹ .</ref> }}
{{ب| امشب هوای نافله دارم من، ای آسمان غرور مرا نشکن‌|ای چشم چکّه چکّه عبادت کن، ای لب بخوان [[زیارت عاشورا]] <ref>رستاخیز لاله‌ها؛ ص ۳۸ و ۳۹ .</ref> }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
{{ب| بگذارید، که تن، طور تکلّم باشد|روح در سفسطه‌ی آینه‌ها گم باشد }}
{{ب| بگذارید، که تن، طور تکلّم باشد|روح در سفسطه‌ی آینه‌ها گم باشد }}


{{ب| بگذارید که آتش به دهان تازه کنم‌|کربلایی شوم این بار زبان تازه کنم }}
{{ب| بگذارید که آتش به دهان تازه کنم‌|[[کربلا]]یی شوم این بار زبان تازه کنم }}


{{ب| خون پرخاشگرم از رگ طاقت رد شد|متلاطم شد و دریا شد و دریا مد شد }}
{{ب| خون پرخاشگرم از رگ طاقت رد شد|متلاطم شد و دریا شد و دریا مد شد }}
خط ۲۱۵: خط ۲۱۵:
{{ب| اوج می‌گیرد و اشکِ پریان، دل شده است‌|کربلا وحی بزرگی‌ست که نازل شده است }}
{{ب| اوج می‌گیرد و اشکِ پریان، دل شده است‌|کربلا وحی بزرگی‌ست که نازل شده است }}


{{ب| بعد از آن همهمه‌ها، خون جگر، لب شده بود|اشکِ خورشید، علمداری زینب شده بود }}
{{ب| بعد از آن همهمه‌ها، خون جگر، لب شده بود|اشکِ خورشید، علمداری [[زینب]] شده بود }}


{{ب| بعد از آن وحشت شب، خانه‌نشین دل شد|آسمان آمد و بر تشت طلا نازل شد }}
{{ب| بعد از آن وحشت شب، خانه‌نشین دل شد|آسمان آمد و بر تشت طلا نازل شد }}