بهاء الدین اربلی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| نام              = بهاءالدین اربلی
| زادروز            = پس [[1213 (میلادی)|1213م]]/  [[610 (قمری)|610ق]]
| زادگاه            = [[اربیل]]
| تاریخ مرگ        = [[1292 (میلادی)|1292م]]/ [[692 (قمری)|692ق]]
| مکان مرگ          = [[بغداد]]
| محل زندگی        =
| پیشه              = [[ادیب]]، [[شاعر]]، [[نویسنده]]
| آثار              =
}}
بهاء الدین ابو الحسن علی فرزند فخر الدّین عیسی بن ابی الفتح معروف به ابن فخر، محدث، فقیه، مورخ، نویسنده، شاعر و از دولتمردان معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. و اصلا کرد و از ایل مکاری بود و خاندانش که اهل علم و دولتمرد بودند از دیرباز در «اربل» <ref>اربل: اربل یا اربیل شهریست در عراق در جنوب شرقی موصل بین زاب کوچک و زاب بزرگ بر سر راه ایران.</ref> سکونت داشتند. پدرش مردی عالم و والی اربل بود. بهاء الدین در اربل متولد شد و در همان شهر به کسب علم و استماع حدیث پرداخت. خدمات دولتی را هم در اربل آغاز نمود و نزد والی آن شهر به شغل کتابت برگزیده شد. در سال 657 ه. ق بهاء الدین به بغداد منتقل شد و در نزد علاء الدّین جوینی صاحب دیوان تقرب یافت و به کتابت در دیوان اشتغال داشت تا اینکه سعد الدوله یهودی (مقتول در 690 هجری) وزیر ارغون خان مغول روی کار آمد. و عرصه را بر رجال مسلمان و طرفداران صاحب دیوان تنگ ساخت. بهاء الدّین از کار دیوان کناره گرفت و در خلوتگه عزلت به تألیف کتب و سرودن اشعار پرداخت. تا اینکه به سال 692 هجری وفات یافت و در خانه‌ی خود واقع در محله کارپرداز خانه‌ی بغداد در کنار دجله به خاک سپرده شد.
بهاء الدین ابو الحسن علی فرزند فخر الدّین عیسی بن ابی الفتح معروف به ابن فخر، محدث، فقیه، مورخ، نویسنده، شاعر و از دولتمردان معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. و اصلا کرد و از ایل مکاری بود و خاندانش که اهل علم و دولتمرد بودند از دیرباز در «اربل» <ref>اربل: اربل یا اربیل شهریست در عراق در جنوب شرقی موصل بین زاب کوچک و زاب بزرگ بر سر راه ایران.</ref> سکونت داشتند. پدرش مردی عالم و والی اربل بود. بهاء الدین در اربل متولد شد و در همان شهر به کسب علم و استماع حدیث پرداخت. خدمات دولتی را هم در اربل آغاز نمود و نزد والی آن شهر به شغل کتابت برگزیده شد. در سال 657 ه. ق بهاء الدین به بغداد منتقل شد و در نزد علاء الدّین جوینی صاحب دیوان تقرب یافت و به کتابت در دیوان اشتغال داشت تا اینکه سعد الدوله یهودی (مقتول در 690 هجری) وزیر ارغون خان مغول روی کار آمد. و عرصه را بر رجال مسلمان و طرفداران صاحب دیوان تنگ ساخت. بهاء الدّین از کار دیوان کناره گرفت و در خلوتگه عزلت به تألیف کتب و سرودن اشعار پرداخت. تا اینکه به سال 692 هجری وفات یافت و در خانه‌ی خود واقع در محله کارپرداز خانه‌ی بغداد در کنار دجله به خاک سپرده شد.



نسخهٔ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۰۳

بهاءالدین اربلی
زادروز پس 1213م/ 610ق
اربیل
درگذشت 1292م/ 692ق
بغداد
پیشه ادیب، شاعر، نویسنده

بهاء الدین ابو الحسن علی فرزند فخر الدّین عیسی بن ابی الفتح معروف به ابن فخر، محدث، فقیه، مورخ، نویسنده، شاعر و از دولتمردان معروف شیعه در قرن هفتم هجری است. و اصلا کرد و از ایل مکاری بود و خاندانش که اهل علم و دولتمرد بودند از دیرباز در «اربل» [۱] سکونت داشتند. پدرش مردی عالم و والی اربل بود. بهاء الدین در اربل متولد شد و در همان شهر به کسب علم و استماع حدیث پرداخت. خدمات دولتی را هم در اربل آغاز نمود و نزد والی آن شهر به شغل کتابت برگزیده شد. در سال 657 ه. ق بهاء الدین به بغداد منتقل شد و در نزد علاء الدّین جوینی صاحب دیوان تقرب یافت و به کتابت در دیوان اشتغال داشت تا اینکه سعد الدوله یهودی (مقتول در 690 هجری) وزیر ارغون خان مغول روی کار آمد. و عرصه را بر رجال مسلمان و طرفداران صاحب دیوان تنگ ساخت. بهاء الدّین از کار دیوان کناره گرفت و در خلوتگه عزلت به تألیف کتب و سرودن اشعار پرداخت. تا اینکه به سال 692 هجری وفات یافت و در خانه‌ی خود واقع در محله کارپرداز خانه‌ی بغداد در کنار دجله به خاک سپرده شد.

بهاء الدین علاوه بر مقام علم و ادب شاعری توانا بود و اشعار بسیار در مناقب اهل بیت (ع) سروده است. تذکره‌نویسان همه از او به نیکی یاد کرده‌اند. شهرت او علاوه بر نظم و نثری که سرمشق شاعران بعد قرار گرفت به سبب چند کتابی است که از او باقی مانده است مانند: «المقامات الاربع» یا مقامات چهارگانه، «رسالة الطیف»، «کتاب حیات الامامین» (امام زین العابدین (ع) و امام محمّد باقر «ع») و مهمترین کتابش که از جمله کتب معتبر و مستند شیعه‌ی امامیه به‌شمار می‌رود «کشف الغمه عن معرفة الائمة»، در شرح احوال رسول خدا (ص) و فاطمه (س) و امامان دوازده‌گانه (ع) است. این کتاب شامل دو جزء است، جزء اول در سال 678 و جزء دوم در سال 682 ه. ق به پایان رسیده است. [۲]


در منقبت اهل بیت پیامبر (ص):


1- أیّها السّادة الأئمّة أنتم‌خیرة اللّه أوّلا و أخیرا

2- قد سموتم إلی العلی فافترعتم‌بمزایاکم المحلّ الخطیرا

3- أنزل اللّه فیکم هل أتی نصّاجلیّا فی فضلکم مسطورا

4- من یجاریکم؟ و قد طهّر اللّه‌تعالی أخلاقکم تطهیرا

5- لکم سؤدد یقررّه القرآن‌لمن أسمع التقریرا

6- إن جری البرق فی مداکم کبا من‌دون غایاتکم کلیلا حسیرا

7- و اذا أزمة عرت و استمرّت‌فتری للعصاة فیها صریرا

8- بسطوا للندّی أکفّا سباطاو وجوها تحکی الصباح المنیرا

9- و أفاضوا علی البرایا عطایاخلّفت فیهم السحاب المطیرا

10- فتراهم عند الأعادی لیوثاو تراهم عند العفاة بحورا

11- یمنحون الولیّ جنّة عدن‌و العدوّ الشقیّ یصلی سعیرا

12- یطعمون الطعام فی العسر و الیسریتیما و بائسا و أسیرا

13- لا یریدون بالعطاء جزاءمحبطا أجر برّهم أو شکورا

14- فکفاهم یوما عبوسا و اعطاهم اللّه علی البرّ نضرة و سرورا

15- و جزاهم بصبرهم و هو أولی‌من جزی الخیر جنّة و حریرا

16- و إذا ما ابتدو الفصل خطاب‌شرّفوا منبرا و زانوا سریرا

17- بخلوا الغیث نائلا و عطاءو استخفّوا یلملما و ثبیرا

18- یخلفون الشموس نورا و إشراقاو فی الّلیل یخجلون البدورا

19- أنا عبد لکم أدین بحبّی‌لکم اللّه ذا الجلال الکبیرا

20- عالم إنّنی أصبت و إنّ اللّه‌یؤلی لطفا و طرفا قریرا

21- مال قلبی إلیکم فی الصبی الغضّ و أحببتکم و کنت صغیرا

22- و تولّیتکم و ما کان فی أهلی‌ولیّ مثلی فجئت شهیرا

23- أظهر اللّه نورکم فأضاء الافق لمّا بدا و کنت بصیرا

24- فهدانی الیکم اللّه لطفا بی‌و مازال لی ولیّا نصیرا

25- کم أیاد أولی؟ و کم نعمة أسدی؟فلی أن أکون عبدا شکورا

26- أمطرتنی منه سحائب جودعاد حالی بهنّ غضّا نضیرا

27- و حمانی من حادثات عظام‌عدت فیها مؤیّدا منصورا

28- لو قطعت الزمان فی شکر أدنی‌ما حبانی به لکنت جدیرا

29- فله الحمد دائما مستمرّاو له الشکر أوّلا و أخیرا


1- ای پیشوایان بزرگوار! شما بهترین خلق خدا همواره بوده و خواهید بود.

2- شما با مزایایی که دارید مقامتان بسیار ارجمند است.

3- خدا درباره‌ی شما سوره‌ی هل اتی را با نص جلی فرستاد.

4- چه کسی می‌تواند با شما همسری کند در صورتی‌که خداوند اخلاق شما را پاکیزه کرده است.

5- برای شما بزرگواری است که قرآن آن را تثبیت کرده.

6 و 7- و اگر برق بخواهد به انتهای عظمت شما راه یابد به آخر نرسیده خاموش خواهد شد.

8- آنان دستهای دهنده و چهره‌های نورانی چون صبح صادق دارند.

9- و بر مردم بخشش می‌کنند و چون ابر رحمت بر سرشان می‌بارند.

10- آنان در برابر دشمنان شیر و در برابر بیچارگان دریای کرمند.

11- به دوستان بهشت و به دشمنان جهنم می‌دهند.

12- به یتیم و فقیر و اسیر در حال عسر و یسر غذا می‌دهند.

13- آنان از بخشش جزایی جز محبت خدا در نظر ندارند.

14- خداوند آنان را از کیفر روز قیامت در امان نگه داشته و به آنان شادابی و سرور عنایت فرمود.

15- و در برابر شکیبایی که کرده‌اند پاداش نیکو خواهد داد که او سزاوارتر است به پاداش بهشت و حریر دادن.

16- و هنگامی‌که آغاز سخن می‌کنند به منبر شرف می‌دهند و گفتارشان میزان و فصل خطاب است.

17- باران و عطایا، نسبت به آنان بخل ورزید و گروه سپاهیان دشمن همگی زیان دیدند و به هلاکت ابدی و پستی دچار شدند.

18- از لحاظ نورانیت جانشین خورشیدند و در شب، ماه را شرمنده می‌کنند.

19- من بنده شمایم و در این علاقه‌ام از خدایم پاداش می‌خواهم.

20- خدا می‌داند که راه درستی رفته‌ام و خداوند لطف خاصش را نصیب فرماید.

21 و 22- از زمان طفولیت دلم مملو از علاقه و محبت بود، و شما را دوست می‌داشتم در صورتی‌که در خانواده‌ام همانندم کسی نبود.

23- خداوند نور شما را آشکار کرد تا جایی که افق روشن گردید و بینا شدم.

24- و مرا از روی لطف به سوی شما هدایت فرمود و او همواره ولی و یارم بوده است.

25- او چقدر به من محبت فرمود و چه نعمت‌ها که به من ارزانی داشت اینک بر من است که بنده‌ی شکور باشم.

26- از ناحیه او باران رحمت بر سرم بارید و حالم شاداب و خوب شد.

27- و هم او همواره مرا را از حوادث ناگوار زمانه حفظ فرمود و من همیشه مؤید و منصور او بودم.

28- اگر در برابر نعمتی که به من ارزانی داشته همواره شکرگزار باشم سزاوار است.

29- علیهذا سپاس همیشه مال اوست و شکر همواره مخصوص او.





منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص:317-319.

پی نوشت

  1. اربل: اربل یا اربیل شهریست در عراق در جنوب شرقی موصل بین زاب کوچک و زاب بزرگ بر سر راه ایران.
  2. اعیان الشیعه؛ ج 8، ص 382. الغدیر؛ ج 5، ص 445- 452.