بصیرت

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

از ویژگی‌هاى فکرى و عملى یاران سید الشهدا (ع) در نهضت عاشورا، «بصیرت» و بینش بود. در فرهنگ دینى و متون معارف، از کسانى با عنوان «اهل البصائر» یاد شده است، یعنى صاحبان روشن‌بینى و بیداردلى و شناخت عمیق نسبت به حقّ و باطل، امام و حجّت الهى، راه و برنامه، دوست و دشمن، مؤمن و منافق. صاحبان بصیرت، چشم درونشان بیناست، نه تنها چشم سر. با آگاهى، هشیارى و انتخاب گام در راه مى‌گذارند و عملکرد و موضعگیری‌هایشان ریشۀ اعتقادى و مبناى مکتبى و دینى دارد، جهادشان مکتبى و مبارزات‌شان مرامى است؛ نه سودجویانه و دنیاپرستانه یا نشأت گرفته از تعصّبات قومى و جاهلى، یا تحریک شده تبلیغات فریب کارانه جناح باطل و سلطۀ زور. اهل بصیرت، راه خود را روشن و بى‌ابهام و بحق مى‌بینند و باطل بودن دشمن را یقین دارند و با تطمیع و تهدید، نه خود را مى‌فروشند و نه دست از عقیده و جهاد بر مى‌دارند. شمشیرها و جهادشان پشتوانه عقیدتى دارد. به فرمودۀ على (ع):

«حملوا بصائرهم على اسیافهم».[۱]

اینگونه مدافعان بینادل و پیروان دل آگاه، هم در رکاب على (ع) با معاویه مى‌جنگیدند، هم در همه حال امام مجتبى (ع) را حمایت مى‌کردند، هم در عاشورا جان خویش را فداى امام خویش و نصرت قرآن مى‌کردند. این از سخنرانی‌ها و رجزها و پاسخهایشان روشن بود. سید الشهدا (ع) را امامى مى‌دانستند که باید یاریش کرد و جان در راهش باخت و دشمنانش را کافر دلان نفاق پیشه‌اى مى‌شناختند که جهاد با آنان همچون جهاد با مشرکان بود و اجر داشت.سخنان امام حسین (ع)، امام سجاد (ع)، حضرت ابا الفضل (ع)، على اکبر (ع)، جوانان بنى هاشم، یاران ابا عبد الله (ع) همه گویاى عمق بصیرت آنان است. امام صادق (ع) دربارۀ حضرت عباس (ع)، تعبیر «نافذ البصیرة» دارد، که گویاى عمق بینش و استوارى ایمان او در حمایت از سید الشهداست:«کان عمّنا العبّاس بن علىّ نافذ البصیرة صلب الأیمان...». [۲] در زیارتنامه حضرت عباس (ع) است:

«و انّک مضیت على بصیرة من امرک مقتدیا بالصّالحین...».

سخن على اکبر خطاب به امام که «مگر ما بر حق نیستیم؟» مشهور است. در جبهۀ مقابل، کوردلانى دنیا طلب و فریب‌خوردگانى بى‌انگیزه و تحریک‌شدگانى نادان بودند که تبلیغات اموى چشم بصیرتشان را بسته بود و لقمه‌هاى حرام، گوش حقیقت نیوش را از آنان گرفته بود.


منابع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 73-74.

پیمان

  1. نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبۀ 150.
  2. اعیان الشیعة، ج 7، ص 430.