با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه

با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، کتابی است درباره واقعه کربلا که توسط علی الشاوی در دو جلد نوشته شده‌است. جلد اول کتاب با عنوان امام حسین(ع) در مدینه منوره به چاپ رسیده است.

با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه

برگرداننده عبدالحسین بینش
به کوشش علی الشاوی
ناشر ‏‫پژوهشکده علوم اسلامی امام‌ صادق (ع) ‬
محل نشر قم‌
تاریخ نشر ۱۳۹۲
شابک۹۷۸-۹۶۴-۲۴۶-۱۸۷-۵
موضوع ‏‫واقعه کربلا

درباره‌ کتابویرایش

با کاروان حسینی از مدینه تا مدینه، ترجمه کتاب «مع الركب الحسيني من المدينة إلی المدينة» است که در دو جلد منتشر شده است. جلد دوم کتاب توسط علی الشاوی، عزت‌الله مولایی، محمدجعفر طبسی، محمدامین پورامینی نوشته شده و توسط عبدالحسین بینش به فارسی ترجمه شده‌است. کتاب در دو جلد که جلد اول 856 صفحه و جلد دوم با 837 صفحه توسط انتشارات زمزم هدایت به فارسی برگردانده شده است. جلد اول این کتاب در سه بخش کلی که تاریخ دوران امامت امام حسین(ع) و پیشامدهای مربوط به باقیمانده خاندان پیامبر(ص) پس از شهادت امام تا بازگشت مجدد کاروان حسینی به مدینه را که با قیام عاشورا ارتباط تنگاتنگ دارد، در بر می‌گیرد. و جلد دوم نیز سه بخش که با رویدادهای کربلا آغاز می‌شود و حوادثی که در کربلا تا شام، و از شام تا مدینه برای یاران امام رخ داده را بیان می‌کند.

چکیده کتابویرایش

در بخش نخست جلد دوم کتاب به واژه و ریشه تاریخی نام کربلا و برخی نامها که بر اثر گذشت زمان بر کربلا اطلاق شده مانند طف، طفوف، نینوا و ... پرداخته‌ و اشاره به روایات مختلف مربوط به کربلا در تاریخ پیامبران شده است. یک نمونه از آن روایت سعدبن عبدالله قمی در ضمن پرسشهایی که از امام زمان (عج) درمورد واژه «کهیعص» سوال نمود، امام فرمود: در نقلی از حضرت زکریا(ع) که از خداوند درمورد نام‌های پنجگانه پرسیده شده که خداوند فرموده‌اند: «کاف» در کهیعص اشاره به کربلا، «هاء» هلاک عترت، «یاء» یزید ستم کننده بر حسین(ع)، «عین» عطش حسین(ع)، و «صاد» صبر او اشاره دارد. سپس از هنگامه ورود امام حسین(ع) به کربلا، و بعد از آن حوادث کربلا مانند آماده‌سازی کوفه برای جنگ با امام حسین(ع) و تکمیل لشکر کوفه در ششم محرم، خطبه امام حسین(ع) در میان اصحاب و وقایع شب عاشورا سخن به میان آمده‌است. در کتاب روایاتی از افراد معتبر مانند ابوحمزه ثمالی، سماوی، طبری، ابوالفرج و ... در ذکر وقایع در ایام اول تا دهم محرم با ذکر منبع آمده است که از نمونه‌های آن را می‌توان حفر خندق در پیرامون اردوگاه، اسامی کسانی که در شب دهم به امام حسین(ع) پیوستند و ... نام برد. همچنین به مقایسه بین شهیدان طف، و شهیدان نهضت حسینی و پرداخته‌شده‌است. پایان بخش چهارم کتاب با ذکر اسامی شهدای کربلا و مختصری توضیح در مورد آنها پایان می‌پذیرد.

در بخش پنجم کتاب از «ام وهب» نخستین زن شهید در واقعه عاشورا نام برده‌ شده‌است. همچنین به نشانه‌های خشم الهی در پی شهادت امام حسین(ع) که به دو صورت نشانه‌های زمینی (مانند جوشیدن خون از زیر سنگ، نوحه‌گری جن، عزاداری پرندگان و...) و نشانه‌های آسمانی (مانند فریاد جبرئیل، کسوف خورشید، سیاه شدن آسمان و...) اشاره شده‌است. روایات غم‌انگیزی از دقایقی پس از قتل امام حسین(ع) از جمله غارت و آتش زدن خیمه‌ها ، تلاش برای کشتن امام سجاد(ع)، بردن باقیمانده کاروان به کوفه نام برده شده‌است. سر مقدس امام حسین(ع)، نخستین سری که در اسلام حمل شد، قبل از رسیدن کاروان، به کوفه رسید و ابن زیاد از بیم شورش در کوفه حالت فوق‌العاده اعلام کرد. حضرت زینب (س)، فاطمه صغری، ام‌کلثوم و امام سجاد(ع) با مشاهده جمعیت به ذکر خطبه‎‌های آتشین خود پرداختند که جزییات و روایات آن در کتاب گفته‌شده‌است. 

در بخش ششم کتاب در مورد حرکت کاروان امام حسین(ع) در شام و حرکت به سوی مدینه منوره سخن گفته شده است. در ابتدا به معرفی و آشنایی با سرزمین شام از لحاظ جغرافیایی و طبیعی و سپس به زندگینامه یزید و تبهکاری‌های وی پرداخته‌شده‌است.

در بخش بعدی روایاتی در مورد خروج اهل بیت از شام ذکر شده که برخی معتقدند کاروان 20 صفر به مدینه بازگشت و به فرمان یزید همراهانی با آن کاروان فرستاده شد که در کتاب به ذکر همراهان و دلیل همراهی آنها اشاره‌شده‌است. در تحقیقی پیرامون تاریخ آمدن اهل بیت به کربلا دو عقیده وجود دارد که گروه اول مانند ابوریحان بیرونی، شیخ بهایی و ... معتقد به بازگشت کاروان در اربعین نخست‌اند. گروه دوم مانند سید بن طاووس، علامه مجلسی، محدث نوری و... بازگشت در اربعین اول را نفی کرده‌اند و سپس در بحثی جداگانه به قضاوت میان دو گروه پرداخته‌شده‌است.

در پایان نیز در مورد محل دفن سر امام حسین، و وقایعی که در لحظه  شهادت امام حسین(ع) در جاهای مختلف رخ داده مانند شیشه‌ای از خاک کربلا که پیامبر نزد ام سلمه گذاشته و زمان شهادت امام حسین(ع) از آن خون جوشیده و ... روایاتی ذکر شده‌است.

بخش‌هایی از کتابویرایش

ابن نما گوید:«از پدرم رحمه‌الله‌علیه نقل است امام زین‌العابدین با همه بردباری و شکیبایی نسبت به این آزمایش و مصیبت، بسیار دردمند بود. مدت چهل سال با اشکی ریزان و قلبی سوزان گریست. روزها را با روزه سپری می‌کرد و شبها را به نماز می‌گذراند...» نیز می‌گوید: «ابوحمزه ثمالی گفت: چون از فراوانی گریه‌اش پرسیدند گفت: یعقوب یکی از فرزندانش را گم کرد آنقدر گریست تا چشمانش سفید شد. این در حالی بود که پسرش در دنیا زنده بود و نمی‌دانست که او مرده است. من که دیدم پدرم با هفده تن از اهل بیتم در یک ساعت کشته شدند، می‌خواهید اندوهشان از قلبم بیرون رود؟» (ص 815).