اسماعیل امینی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۹: خط ۷۹:


==آثار==
==آثار==
تاکنون دو کتاب از امینی یکی بنام «نگاه دیگر» که مجموعه یادداشتهایی درباره تحلیل شعر است و دیگر بنام «گزیده اشعار طنز» به بازار نشر عرضه شده است.
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=5903279&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author تبسم دوست]» لطایف و مطایبات در کلام امام خمینی(ره)
 
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=6201423&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author ببر در کوزه]» مجموعه شعر طنز
 
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=4262818&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بوستان بی‌درخت]» مجموعه شعر طنز
 
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=4273904&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author عمو زورگیر]» که مجموعه شعر طنز است، به بازار نشر عرضه شده است.
 
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=193241&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author بیش از توانایی واقعی خود شاعر نباشید!]»
==اشعار==
==اشعار==


خط ۱۱۸: خط ۱۲۶:
{{ب| در چشم‌های دخترکان شوق دیگری‌ست‌|شوقِ دوباره دیدنِ بابا غروبها  }}
{{ب| در چشم‌های دخترکان شوق دیگری‌ست‌|شوقِ دوباره دیدنِ بابا غروبها  }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
 
{| style="margin: 0 auto; "
{{شعر}}
{{ب| بعد از هزار سال همان شوق شعله‌ور|در چشم‌های منتظر ما غروبها }}
 
{{ب| بعد از هزار سال من و کودکان شام‌|تنها نشسته‌ایم همین جا غروبها  }}
 
{{ب| اینجا پدر خرابه‌ی شام است کوفه نیست‌|اینجا بیا به دیدنِ ما با غروبها }}
 
{{ب| بابا بیا که بر دلمان زخمها زده‌|دیروز تازیانه و حالا غروبها }}
 
{{ب| بابا بیا که بغض مرا وا نکرده است‌|نه زخم تازیانه نه حتی غروبها }}
 
{{ب| دست تو را بهانه گرفته‌ست بغض من‌|بابا ز راه می‌رسد آنک غروبها }}
 
{{ب| دست تو را بهانه گرفته که بشکفد|بغضم میانِ دست تو تنها غروبها }}
 
{{ب| بابا بیا کنار من و این پیاله آب‌|که تشنه‌ایم هر دو تو را تا غروبها }}
 
{{ب| از جاده‌ها بیایی و رفع عطش کنی‌|از جاده‌ها بیایی ... اما غروبها }}
 
{{ب| بسیار رفته‌اند و نیامد پدر هنوز|بسیار رفته‌اند خدایا غروبها  }}
{{پایان شعر}}
{| class="" style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt"> بعد از هزار سال همان شوق شعله‌ور</span>
| class="b" |<span class="beyt"> بعد از هزار سال همان شوق شعله‌ور</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
خط ۱۸۳: خط ۱۶۹:




{{شعر}}
{| style="margin: 0 auto; "
{{ب| کم‌کم پیاله موج زد و چشم روشنش‌|چون لحظه‌های غربت دریا غروبها }}
 
{{ب| خاموش گشت و بر سر سنگی نهاد سر|دختر به یادِ زانوی بابا غروبها  }}
{{پایان شعر}}
{| class="" style="margin: 0 auto; "
| class="b" |<span class="beyt"> کم‌کم پیاله موج زد و چشم روشنش‌</span>
| class="b" |<span class="beyt"> کم‌کم پیاله موج زد و چشم روشنش‌</span>
| style="width:2em;" |
| style="width:2em;" |
خط ۲۰۲: خط ۱۸۳:
==منابع==
==منابع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ص: 1588-1589.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ ۲، ص: ۱۵۸۸-۱۵۸۹.]


[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]

نسخهٔ ‏۴ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۵۲

اسماعیل امینی‌ (١٣٤٢ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.

اسماعیل امینی
اسماعیل امینی.jpg
زادروز ١٣٤٢ ه.ش
تهران

زندگینامه

اسماعیل امینی فرزند محمد به سال ١٣٤٢ ه. ش در شهر تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد ادبیات فارسی از دانشگاه تهران ادامه داد.

وی از نوجوانی شروع به سرودن شعر نمود و اشعارش در روزنامه‌ها و مجلات به چاپ رسیده است.

امینی در شعر عمدتا کار کلاسیک را ترجیح می‌دهد و بیشتر تمایل به سرودن غزل و مثنوی دارد.

آثار

«تبسم دوست» لطایف و مطایبات در کلام امام خمینی(ره)

«ببر در کوزه» مجموعه شعر طنز

«بوستان بی‌درخت» مجموعه شعر طنز

«عمو زورگیر» که مجموعه شعر طنز است، به بازار نشر عرضه شده است.

«بیش از توانایی واقعی خود شاعر نباشید!»

اشعار

عصر عاشورا

آنگاه آسمان به زمین کوچید غلتید روی خاک تن خورشید
تصویرِ ماهِ تشنه در آب افتاد از شرم و بُهت رود به خود پیچید
و آنگه نصیب آب نشیب افتاد آنجا که ماه تشنه به خون غلتید
گهواره‌ای شکسته، سراسیمه‌ در آتش محاصره می‌لرزید
آتش دریده چشم، چو گرگی هار خون از زمینِ تف زده می‌لیسید
آتش نشست و باد به پادافره‌ خاکی به چشم آب روان پاشید
آتش نشست و باد هما وا شد با مویه‌های قافله‌ی تبعید
با اخترانِ خاک که می‌رفتند همراه نیزه‌ها و سرِ خورشید

غروبها

از راه می‌رسند پدرها غروبها دنیای خانه روشن و زیبا غروبها
از راه می‌رسند، پدرها و خانه‌ها آغوش می‌شوند سراپا غروبها
از راه می‌رسند و به آغوش می‌کشند با اشتیاق کودک خود را غروبها
از راه می‌رسند و هیاهوی بچه‌هاست‌ زیباترین ترانه‌ی دنیا غروبها
در چشم‌های منتظران گرگ و میش عصر محو است در شکوهِ تماشا غروبها
در چشم‌های دخترکان شوق دیگری‌ست‌ شوقِ دوباره دیدنِ بابا غروبها
بعد از هزار سال همان شوق شعله‌ور در چشم‌های منتظر ما غروبها
بعد از هزار سال من و کودکان شام‌ تنها نشسته‌ایم همین جا غروبها
اینجا پدر خرابه‌ی شام است کوفه نیست‌ اینجا بیا به دیدنِ ما با غروبها
بابا بیا که بر دلمان زخمها زده‌ دیروز تازیانه و حالا غروبها
بابا بیا که بغض مرا وا نکرده است‌ نه زخم تازیانه نه حتی غروبها
دست تو را بهانه گرفته‌ست بغض من‌ بابا ز راه می‌رسد آنک غروبها
دست تو را بهانه گرفته که بشکفد بغضم میانِ دست تو تنها غروبها
بابا بیا کنار من و این پیاله آب‌ که تشنه‌ایم هر دو تو را تا غروبها
از جاده‌ها بیایی و رفع عطش کنی‌ از جاده‌ها بیایی ... اما غروبها
بسیار رفته‌اند و نیامد پدر هنوز بسیار رفته‌اند خدایا غروبها


کم‌کم پیاله موج زد و چشم روشنش‌ چون لحظه‌های غربت دریا غروبها
خاموش گشت و بر سر سنگی نهاد سر دختر به یادِ زانوی بابا غروبها
بعد از هزار سال هنوز اشک می‌چکد از مشک پاره‌پاره‌ی سقّا غروبها


منابع