اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی کتابی است که ابتدا به انتقاد از برخی عزاداری‌ها و مقتل‌نویسان و سپس به شرح چهل حدیث درباره امام حسین(ع) پرداخته که توسط میرزا محمّد ارباب نوشته شده است.
{{جعبه اطلاعات کتاب
{{جعبه اطلاعات کتاب
| عنوان          = اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی
| عنوان          = اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی
خط ۱۸: خط ۱۷:
| ناشر فارسی      =  
| ناشر فارسی      =  
| محل انتشارات    = تهران
| محل انتشارات    = تهران
| تاریخ نشر      = 1372 ش
| تاریخ نشر      = ۱۳۷۲ ش
| تاریخ نشر فارسی =  
| تاریخ نشر فارسی =  
| محل ناشر فارسی  =  
| محل ناشر فارسی  =  
خط ۳۲: خط ۳۱:
| پس از          =  
| پس از          =  
| پیش از          =  
| پیش از          =  
}}
}}'''[[اربعین]] حسینیه یا چهل حدیث حسینی،''' کتابی است که ابتدا به انتقاد از برخی عزاداری‌ها و مقتل‌‌نویسان و سپس چهل حدیث و روایت در مورد امام حسین (ع) و اشاره به اعتقادات مذهب شیعه در برخی موضوع ها از جمله «رجعت»، «بداء» و «برزخ» و معجزات و کرامات ائمه است.
==درباره‌ نویسنده==
محمد ارباب قمی فرزند محمدتقی بیک ارباب عاملی متولد 1373 قمری در شهر قم است. او مراتب عالیه حوزوی را  در عتبات گذراند و سپس به زادگاهش بازگشته به تدریس و تالیف و ارشاد مومنین پرداخت. او از عالمان جامع معقول و منقول و از مؤسسان حوزه علمیه قم است.


تا اینکه در سال 1341 قمری و به مرض ذات الریه دارفانی را وداع گفت.<ref>ارباب قمی، صص صص 5-8.</ref> از جمله آثار ارباب قمی می توان به تشیید البنیان الفتاوی البیان (شرح بر کتاب الابیان شهید اول)، شرح قصیده الحمیری اشاره کرد.


وی انگیزهٔ خود را از تألیف کتاب اربعین حسینیه آن دانسته، که شاید مصداق حدیث «من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً...» شود.<ref>اربعین الحسینیه،‌ ص ۳۶۶ .</ref> مضافاً اینکه میرسید محمدباقر حسینی، متولی آستانهٔ حضرت معصومه، از مؤلف تقاضای فراهم کردن چنین کتابی کرده بود و او «به حسب اطاعت امر سامی» به تألیف آن پرداخت.<ref>اربعین الحسینیه، ص ۷.</ref> پایان تألیف کتاب، شعبان ۱۳۲۸ است.<ref>اربعین الحسینیه،‌ص ۳۸۲.</ref>


==درباره‌ کتاب==
کتاب اربعین الحسینیه در سال 1328 قمری تالیف<ref>ارباب قمی، ص 12.</ref> و اندکی بعد  در سال 1330 قمری نخستین چاپ آن به شکل چاپ سنگی انجام شد.<ref>ارباب قمی، محمد، اربعین الحسینیه، کاتب اسدالله ابن محمدکاظم موسوی خوانساری. تهران: مطبعه سید مرتضی ، چاپ سنگی، 1330 قمری.</ref> نویسنده کتاب خود را بدین ترتیب معرفی می کند: «چهل حدیث از اخبار متعلقه به حضرت [[سیدالشهداء]] علیه السلام را ترجمه و شرح نمود. با اشاره به اعتقادات حقه شیعه اثنا عشریه در باب «رجعت» و «بداء» و «برزخ» و تطبیق معجزات و کرامات ائمه بر قواعد متینه صحیحه و رفع شبهات ملاحده و زنادقه ایت زمان در جمله مسائل دینیه و در احادیث معتبره امامیه و کمتر تعرض نمود از نگاشتن و ترتیب وقعه طف، زیرا که کتب متعده معتبره، زیاده از قدر حاجت است و نامیده شد این تالیف به «اربعین الحسینیه»<ref>ص 13.</ref>


ارباب قمی در ابتدای کتاب و در پیشگفتار آن، وضعیت برگزاری برخی از مجالس [[تعزیه‌خوانی|تعزیه‌]]<nowiki/>داری را مورد انتقاد قرار داده و در این ارتباط می‌نویسد: «شایسته باشد که در مجامع تعزیه داری، از امور مبتدعه و منهیات شریفه مقدسه احتراز تمام نماید. مانند نواختن سازها و خوانندگی های طرب آمیز و بسا باشد که مجالس لهو و لعب به پرداختگی بعضی از مجامع تعزیه داری نباشد. هر عملی که موجب فواید دنیویه شود، نااهلان توجهی تام و هجومی عام در آن عمل خواهند نمود، مانند ذکر ذکر مصائب که یکی از وسایل معتبره معاش شده و جهت عبادیت کمتر ملحوظ شود. تا رفته رفته کار به جایی رسیده که در مجامع علمای مذهب، اکاذیب صریحه ذکر شود و نهی از این منکر میسر نیست و جمله از ذاکرین مصایب، باک از اختراع وقایع مبکیه<ref>داستان های گریه آور</ref> ندارند.»<ref>ارباب قمی، صص 13- 14.</ref>


در همین رابطه، در بخش «خاتمه» حدیث اول، ارباب قمی دستورالعملی از برای عزاداران حسینی و نحوه برگزاری مراسم های [[عزاداری]] عاشورایی می نویسد، که با چنین جملاتی آغاز می شود: «ایام [[عاشورا]]، ایام حزن و اندوه ائمه طاهرین ما بوده و شایسته باشد دوستان و پیروان ایشان ادای این عمل به آدال وارده شرعیه نمایند.» بر این اساس: «پوشیدن جامه های سیاه و ترک خضاب مرغوب است و منافات یا کراهت در غیر آن موضع نیست، چاک کردن گریبان، سیلی زدن بر روهای خود، سینه زنی و سایر امور که متعارف در بلاد شیعه است در ایام عاشورا حتی مثل تجسم بعضی وقایع، داخل در عنوان ابکاء<ref>گریستن و گریاندن</ref> و تعظیم شعائر الله است به شرط آن که محرمات شرعیه مانند نواختن ساز و تغنیات<ref>نوازندگی و خوانندگی</ref> و پوشیدن لباس زنانه و غیر اینها در میان نباشد. اما خراشیدن یا زخم کردن پیشانی مشکل است، خصوص در صورت خوف ضرر»<ref>ارباب قمی، ص 26.</ref>


چارچوب کلی متن کتاب بر اساس ذکر چهل حدیث پیرامون شخصیت [[امام حسین (ع)]] بنا نهاده شده است. به ترتیبی منظم، در ذیل هر حدیث، نخست متن عربی و سپس ترجمه آن ذکر می‌‎شود. پس از آن در ذیل تیترهای فرعی مختلف: «اشاره، بیانات، فایده، تنبیه، التنبیه الثالث، سئوال و جواب، سر لطیف، تتمه مهمه، بیان، تتمات، مخلص مقال، تبصره، فایده استطرادیه، فایده عامه و نکته تامه، اختتام کلام و دفع اوهام، تکمله، استطراد کلام و تتمیم مرام، انتقام الهی، سر ایمانی، مثنوی، تفسیر غریبه، تفسیر غرائبه، خاتمه، خاتمه نافعه» مولف تفسیر، نظرات و دیدگاه‌هایش را در رابطه با حدیث و روایت بیان می کند.


البته در میان احادیث و روایات نقل شده درکتاب، مواردی نیز وجود دارد که روایت از یک فرد غیرمعصوم نقل شده است. مثلا متنی که در ذیل حدیث شماره بیست و سه آمده است، به نقل از امام معصوم نبوده و روایتی از عطیه عوفی درباره زیارت قبر امام حسین (ع) توسط جابر پسر عبدالله انصاری و سخنان او در هنگام زیارت است.<ref>ارباب قمی، ص 204.</ref> همچنین حدیت ۵ (ص ۶۱) و ۱۰ (ص ۱۱۳) و ۳۹ (ص ۳۶۵). مؤلف، خود، در ذیل حدیت پنجم می‌گوید: «نقل از امام (ع) نشده و مانند نقل اهل تاریخ است» (ص ۶۲).


علیرغم چنین نظری، باز هم ارباب قمی در ذیل حدیث 16 در ارتباط با تعداد لشگریان یزید در کربلا، پس از آنکه در ابتدا، آنان را سی هزار نفر شمارش می‌کند، در ادامه توضیح می دهد که آنها بین ده تا سی و پنج هزار نفر بوده و دلیل کاستی تعداد را به دلیل ذکر می کند: «شاید آنان که تقلیل کرده اند، یا به رعایت خوف و طمع از خلفای بنی امیه بوده یا آنکه نپسندیده اند که در تواریخ اسلامی نوشته شود که سی هزار نفر از این امت اقدام کردند بر ریختن خون ذریه پیغمبر خود بدون جرم و گناهی»<ref>ارباب قمی، صص 147- 148.</ref>


ارباب قمی در تالیف اربعین الحسینیه از منابع بسیاری استفاده کرده که هر یک از آنها، به صورت ارجاع در پاورقی صفحات ذکر شده است. اما کتاب فاقد یک فهرست کلی از منابع می باشد.


== چکیده کتاب ==
کتاب با یک فهرست جامع آغاز می شود. در این فهرست، احادیث به شماره مشخص شده و ذکری از موضوع آنها نمی شود. پس از آن، مقدمه کوتاهی از سعید اشراقی قرار دارد که به بیان شرح احوال و زندگی نامه محمد ارباب قمی اختصاص دارد.<ref>ارباب قمی، صص 5-8.</ref> سپس پیشگفتار مولف بر کتاب در بیان علت تدوین آن و تذکراتی به مقتل نویسان و عزاداران حسینی آغاز می شود.<ref>ارباب قمی، صص 9- 14.</ref>


پاره‌ای از مطالب کتاب بدین شرح است: گریستن بر [[امام حسین(ع)|امام حسین]]، [[زیارت]] قبر آن حضرت، فضیلت زیارت [[عباس ابن علی(ع)|حضرت ابوالفضل]]، پیش‌گویی امام حسین درباره [[عمر بن‌ سعد|ابن سعد]]، تشابه امام حسین و حضرت یحیی، رفتار [[زین العابدین «ع»|امام سجاد]] پس از [[شهادت]] پدر، رؤیاهای امام حسین، فواید [[تربت]] امام حسین، کسوف در روز [[عاشورا]].


نخستین حدیث، به بیان از امام علی بن موسی الرضا (ع) در بیان اهمیت عزاداری و گریستن بر عاشورا و شهادت امام حسین (ع) اختصاص دارد. مجموع توضیحات حدیت مذکور در ذیل هفت قسمت (اشاره، ترجمه، بیانات، فایده، تنبیه،سر لطیف، خاتمه) بیان می شود که تقریبا بخش عمده آن به زبان عربی می باشد. این حدیث، پس از نقل متن عربی آن، با چنین عباراتی ترجمه و آغاز شده است: « ابراهیم پس ابی محمود گفت که فرمود علی بن موسی الرضا (ع) که [[محرم]] ماهی بود که مردم جاهلیت نابایست می شمردند و در آن ماه کشتار و جنگ را و روا شمرده شد در او خون های ما و دریده شد پرده احترام ما و اسیر شد در او کودکان و زنان ما و افروخته شد آتش ها در سراپرده های ما و به غارت برده شد آنچه در آنها بود از متاع های نفیسه ما ورعایت نشد از پیغمبر خدا احترامی در باره ما. بدرستی که روز گرفتاری حسین، ریش کرده پلکهای چشمان ما و روان نمود اشکهای ما را و خوار نمود عزیز ما را به سرزمین اندوه و گرفتاری و باز داد ما را اندوه و گرفتاری تا هنگام گذشتن دنیا. پس بر مانند حسین شایسته است گریه کنند گریه کنندگان، پس بدرستی که گریستن بر او می ریزد گناهان بزرگ را.»<ref>ارباب قمی، ص 16.</ref>


همان گونه که ارباب قمی در پیشگفتار کتابش تذکر داده است، چهل حدیث، ناظر بر ابعاد مختلفی از زندگانی امام حسین (ع) است. در همین چارچوب، حدیث شماره 24 در مورد بازی‎های کودکانه امام (ع) می باشد. حدیثی با این مضمون: «ابو رافع گفت: همبازی بودم با حسین (ع) در هنگام کودکی به گوهای غلطان. پس هر گاه می رسید گوی من گوی او را، می گفتم دوش گیر مرا. می گفت: می خواهی سوار شوی بر دوشی که پیغمبر دوش می کشید او را؟! پس وا می‎گذاشتم او را. چون می رسید گوی او گوی مرا، می گفتم: من هم دوش نکنم تو را چنانچه دوش نکردی مرا. پس می گفت: آیا خشنود نیستی دوش کنی تنی را که دوش کرد او را پیغمبر خدا؟!»<ref>ارباب قمی، ص 211.</ref>


مؤلف در لابلای کتاب، که خالی از مطالب انتقادی و اجتهادی نیست، از مسائل متعددی، چون رجعت (ص ۸۷-۱۱۱)، بداء (ص ۱۹۶-۲۱۹) و رواج «اکاذیب» و «خرافات» در میان [[مرثیه خوانی|مرثیه‌خوانان]] (ص ۹ و ۲۴۳ و ۳۰۲)، سخن گفته است. قبل از شروع متن اصلی کتاب، نقدواره‌ای به نمونه هایی از مقاتل و تواریخ غیر مستند عاشورایی نیز زده و در آن نظرش را در مورد برخی از آنها (تا سال 1328 قمری) بیان می دارد. از جمله در آخرین فراز از پیشگفتار کتاب، او از عدم سندیت «عروسی [[قاسم بن حسن (ع)|قاسم]] در [[کربلا]]» و کتاب [[مقتل]] [[ابومخنف]] را مفقود شده می‌داند و کتابی را که اکنون به این نام موجود است، «مجهول‌الحال و غیرمعلوم المؤلف» می‌شمارد که «اگرچه مشتمل بر بعض روایات ابی‌مخنف است، لیکن محل اعتماد اهل علم نیست<ref>اربعین الحسینیه،‌ص 9.</ref>». <ref>ارباب قمی، ص 14.</ref>


وی همچنین بارها به کتاب منتخب شیخ طریحی خرده گرفته که مسامحات فراوان در آن است (ص ۹) و «روایت مختضه به آن کتاب اعتباری ندارد» (ص ۶۴). دربارهٔ حدیث کساء نیز می‌گوید: «از احادیث متواترهٔ اسلام است... اما حدیث کسایی معروف در زمان ما در کتب معتبره نقل نشده و از خصائص منتخب شیخ طریحی است و خالی از اخلال در متن نباشد» (ص ۲۴۳). 


دربارهٔ منقولاتی که به سرخی آسمان بر اثر [[شهادت]] [[حسین بن على (ع)|امام حسین]] دلالت دارد، می‌گوید که شاید مقصود «حدوث حمرهٔ خاصه باشد» (ص ۱۶۸) و «حمرت افق در طلوع و غروب، که از انعکاسی شعاع حادث شود، احتمال نرود که مراد علمای اعلام و مورخین والا مقام باشد»<ref>اربعین الحسینیه، ص ۱۶۹.</ref> همچنین دربارهٔ کسوف و خسوف بر اثر شهادت امام حسین می‌گوید: «نص صریحی در کسوف شمس و قمر در عاشورا در احادیث معصومین نیافتم»<ref>اربعین الحسینیه، ص ۳۶۷.</ref>. با وجود این، احتمال می‌دهد که شاید مقصود برخی احادیث، که در این باره نقل شده، «حدوث تیرگی و سرخی مخصوصی باشد در جرم نیرین؛ نه آنکه کسوف و خسوف معهود مراد باشد».<ref>اربعین الحسینیه،‌ص ۳۶۶.</ref>


همچنین در مورد شهربانو دختر یزدگرد و ازدواج او با امام حسین (ع) نیز حدیثی را به این مضمون نقل می کند: « امام باقر العلوم (ع) گفت: چون آوردند دختر یزدجرد را نزد عمر و درآمد شهر مدینه را، گردن کشیدند برای تماشای او دختران مدینه و روشن شد نمازگاه به روشنی روی او. و چون درامد نمازگاه و دید عمر را پوشانید روی خود را و گفت: «پیروز باد هرمز» پس خشمناک شد عمر و گفت: دشنام داد مرا این دختر گبر و خواست کیفر دهد او را. پس گفت او را امیرالمومنین (ع): رو گردان از وی. نیست تو را آن کار. تا برگزیند مردی را از مسلمانان و به شمار آور او را در رسد او. پس گفت عمر او را که: برگزین هر که را خواهی. پس آمد تا نهاد دست خود را بر سر حسین (ع) و گفت امیرالمومنین (ع) او را که نام تو چیست؟ گفت: جهان شاه. گفت: بلکه شهربانویه. پس نگاه کرد امیرالمومنین (ع) سوی حسین و گفت: ای اباعبدالله! هر آینه خواهد زایید این زن برای تو پسری که بهترین کسان زمین خواهد بود.»<ref>ارباب قمی، ص 110.</ref>


 
== ارزش و اهمیت کتاب ==
 
نوع نگارش و موضوع های مورد توجه ارباب قمی و نیز مباحث طرح شده در ذیل آنها در کتاب اربعین الحسینیه، انعکاسی از نوع باورها و نظرات غالب در اوایل قرن چهاردهم هجری، نسبت به مقوله امام حسین (ع) عاشورا و کربلا می باشد. علاوه بر آن  ارباب قمی در خلال شرح و تفسیر احادیث وروایات، مسائل متعددی در مورد ابعاد مختلف زندگانی و شهادت امام حسین را مطرح، بحث و بررسی می نماید<ref>اسفندیاری، ص 111.</ref> که بنوبه خود، مستنداتی برای طرح مسائل مشابه توسط نویسندگان و پژوهشگران دیگر در یک قرن اخیر شد.
 
 
 
 
 
 
 
==درباره‌ی نویسنده==
نویسندهٔ کتاب میرزا محمّد ارباب از عالمان جامع معقول و منقول و از مؤسسان حوزهٔ علمیهٔ قم است. او در این کتاب همواره خود را میرزا محمّد قمی خوانده (ص 44، 124، 196، 382)، و از کتابش با عنوان الاربعین الحسینیة یاد کرده است (ص 8، 124، 196). وی انگیزهٔ خود را از تألیف این کتاب آن دانسته که شاید مصداق حدیث «من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً...» شود (ص 4). مضافاً اینکه میر سیّد محمّد باقر حسینی، متولّی آستانهٔ حضرت معصومه، از مؤلّف تقاضای فراهم کردن چنین کتابی کرده بود و او «به حسب اطاعت امر سامی» به تألیف آن پرداخت (ص 7). پایان تألیف کتاب، شعبان 1328 است (ص 382).
 
==درباره‌ی کتاب==
مؤلف در آغاز به موضوع و دامنهٔ مطالب کتاب چنین اشاره می‌کند: «حقیر ... چهل حدیث از اخبار متعلقهٔ به حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) [را] ترجمه و شرح نمود؛ با اشاره به اعتقادات حقهٔ شیعهٔ اثنا عشریه درباب رجعت‌ وبداء و برزخ و تطبیق معجزات و کرامات ائمّه بر قواعد متینهٔ صحیحه و رفع شبهات ملاحده و زنادقهٔ این زمان در جملهٔ مسائل دینیه و در احادیث معتبرهٔ امامیه و کمتر تعرض نمود از نگاشتن و ترتیب واقعهٔ طف» (ص 7-8).
 
نویسنده نخست متن حدیث را آورده و سپس به ترجمه و شرح آن پرداخته و گاه اشعار فارسی و عربی خود را آورده است (ص 44- 45، 170-171، 294-296 و....).
 
 
اگر چه وی عهده‌دار شرح چهل حدیث شده است، برخی از آن‌ها، از ائمهٔ طاهرین (ع) نیست؛ از جمله حدیت 5 (ص 61) و 10 (ص 113) و 39 (ص 365). مؤلف، خود، در ذیل حدیت پنجم می‌گوید: «نقل از امام (ع) نشده و مانند نقل اهل تاریخ است» (ص 62). مضافاً اینکه وی همین مطلب تاریخی را مجعول شمرده است.  
 
 
پاره‌ای مطالب کتاب بدین شرح است: گریستن بر امام حسین، زیارت قبر آن حضرت، فضیلت حضرت ابوالفضل، پیش‌گویی امام حسین دربارهٔ ابن سعد، تشابه امام حسین و حضرت یحیی، رفتار امام سجاد پس از شهادت پدر، رؤیاهای امام حسین، فواید تربت امام حسین، کسوف در روز عاشورا.
 
 
مؤلف در لابلای کتاب، که خالی از مطالب انتقادی و اجتهادی نیست، از مسائل متعددی، چون رجعت (ص 87-111)، بداء (ص 196-219) و رواج «اکاذیب» و «خرافات» در میان مرثیه‌خوانان (ص 9 و 243 و 302)، سخن گفته است. وی کتاب مقتل ابومخنف را مفقود شده می‌داند و کتابی را که اکنون به این نام موجود است، «مجهول‌الحال و غیرمعلوم المؤلّف» می‌شمارد که «اگرچه مشتمل بر بعض روایات ابی‌مخنف است، لیکن محل اعتماد اهل علم نیست» (ص 9). وی همچنین بارها به کتاب منتخب شیخ طریحی خرده گرفته که مسامحات فراوان در آن است (ص 9) و «روایت مختضه به آن کتاب اعتباری ندارد» (ص 64). دربارهٔ حدیث کساء نیز می‌گوید: «از احادیث متواترهٔ اسلام است... اما حدیث کسایی معروف در زمان ما در کتب معتبره نقل نشده و از خصائص منتخب شیخ طریحی است و خالی از اخلال در متن نباشد» (ص 243). دربارهٔ منقولاتی که به سرخی آسمان بر اثر شهادت امام حسین دلالت دارد، می‌گوید که شاید مقصود «حدوث حمرهٔ خاصّه باشد» (ص 168) و «حمرت افق در طلوع و غروب، که از انعکاسی شعاع حادث شود، احتمال نرود که مراد علمای اعلام و مورّخین والا مقام باشد» (ص 169). همچنین دربارهٔ کسوف و خسوف بر اثر شهادت امام حسین می‌گوید: «نص صریحی در کسوف شمس و قمر در عاشورا در احادیث معصومین نیافتم» (ص 367). با وجود این، احتمال می‌دهد که شاید مقصود برخی احادیث، که در این باره نقل شده، «حدوث تیرگی و سرخی مخصوصی باشد در جرم نیّرین؛ نه آنکه کسوف و خسوف معهود مراد باشد» (ص 366).  
 


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==


* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=605896&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author کتابشناسی اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=605896&pageStatus=0&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author کتابشناسی اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران.]


==منابع==
==منابع==


* کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه‌السلام، محمد اسفندیاری، ص 110-111.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3179293&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author کتابشناسی تاریخی امام حسین علیه‌السلام، محمد اسفندیاری، ص ۱۱۰-۱۱۱.]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=605896&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author ارباب قمی، محمد، الاربعین الحسینیه. تهران: سازمان اوقاف و امور خیریه، انتشارات اسوه، چاپ دوم، 1388]
 


== پی‌نوشت ==
[[رده:کتاب‌ها]]
[[رده:کتاب‌ها]]
[[رده:کتاب‌ها در گروه تاریخ]]
[[رده:کتاب‌ها در گروه تاریخ]]
[[en:Arbaeen Hosseiniyah (Book)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۲۸

اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی

نویسنده میرزا محمّد ارباب
ناشر انتشارات اسوه
محل نشر تهران
تاریخ نشر ۱۳۷۲ ش
موضوع احادیث شیعه، واقعه کربلا
زبان فارسی
قطع وزیری

اربعین حسینیه یا چهل حدیث حسینی، کتابی است که ابتدا به انتقاد از برخی عزاداری‌ها و مقتل‌‌نویسان و سپس چهل حدیث و روایت در مورد امام حسین (ع) و اشاره به اعتقادات مذهب شیعه در برخی موضوع ها از جمله «رجعت»، «بداء» و «برزخ» و معجزات و کرامات ائمه است.

درباره‌ نویسنده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمد ارباب قمی فرزند محمدتقی بیک ارباب عاملی متولد 1373 قمری در شهر قم است. او مراتب عالیه حوزوی را  در عتبات گذراند و سپس به زادگاهش بازگشته به تدریس و تالیف و ارشاد مومنین پرداخت. او از عالمان جامع معقول و منقول و از مؤسسان حوزه علمیه قم است.

تا اینکه در سال 1341 قمری و به مرض ذات الریه دارفانی را وداع گفت.[۱] از جمله آثار ارباب قمی می توان به تشیید البنیان الفتاوی البیان (شرح بر کتاب الابیان شهید اول)، شرح قصیده الحمیری اشاره کرد.

وی انگیزهٔ خود را از تألیف کتاب اربعین حسینیه آن دانسته، که شاید مصداق حدیث «من حفظ علی امتی اربعین حدیثاً...» شود.[۲] مضافاً اینکه میرسید محمدباقر حسینی، متولی آستانهٔ حضرت معصومه، از مؤلف تقاضای فراهم کردن چنین کتابی کرده بود و او «به حسب اطاعت امر سامی» به تألیف آن پرداخت.[۳] پایان تألیف کتاب، شعبان ۱۳۲۸ است.[۴]

درباره‌ کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کتاب اربعین الحسینیه در سال 1328 قمری تالیف[۵] و اندکی بعد  در سال 1330 قمری نخستین چاپ آن به شکل چاپ سنگی انجام شد.[۶] نویسنده کتاب خود را بدین ترتیب معرفی می کند: «چهل حدیث از اخبار متعلقه به حضرت سیدالشهداء علیه السلام را ترجمه و شرح نمود. با اشاره به اعتقادات حقه شیعه اثنا عشریه در باب «رجعت» و «بداء» و «برزخ» و تطبیق معجزات و کرامات ائمه بر قواعد متینه صحیحه و رفع شبهات ملاحده و زنادقه ایت زمان در جمله مسائل دینیه و در احادیث معتبره امامیه و کمتر تعرض نمود از نگاشتن و ترتیب وقعه طف، زیرا که کتب متعده معتبره، زیاده از قدر حاجت است و نامیده شد این تالیف به «اربعین الحسینیه»[۷]

ارباب قمی در ابتدای کتاب و در پیشگفتار آن، وضعیت برگزاری برخی از مجالس تعزیه‌داری را مورد انتقاد قرار داده و در این ارتباط می‌نویسد: «شایسته باشد که در مجامع تعزیه داری، از امور مبتدعه و منهیات شریفه مقدسه احتراز تمام نماید. مانند نواختن سازها و خوانندگی های طرب آمیز و بسا باشد که مجالس لهو و لعب به پرداختگی بعضی از مجامع تعزیه داری نباشد. هر عملی که موجب فواید دنیویه شود، نااهلان توجهی تام و هجومی عام در آن عمل خواهند نمود، مانند ذکر ذکر مصائب که یکی از وسایل معتبره معاش شده و جهت عبادیت کمتر ملحوظ شود. تا رفته رفته کار به جایی رسیده که در مجامع علمای مذهب، اکاذیب صریحه ذکر شود و نهی از این منکر میسر نیست و جمله از ذاکرین مصایب، باک از اختراع وقایع مبکیه[۸] ندارند.»[۹]

در همین رابطه، در بخش «خاتمه» حدیث اول، ارباب قمی دستورالعملی از برای عزاداران حسینی و نحوه برگزاری مراسم های عزاداری عاشورایی می نویسد، که با چنین جملاتی آغاز می شود: «ایام عاشورا، ایام حزن و اندوه ائمه طاهرین ما بوده و شایسته باشد دوستان و پیروان ایشان ادای این عمل به آدال وارده شرعیه نمایند.» بر این اساس: «پوشیدن جامه های سیاه و ترک خضاب مرغوب است و منافات یا کراهت در غیر آن موضع نیست، چاک کردن گریبان، سیلی زدن بر روهای خود، سینه زنی و سایر امور که متعارف در بلاد شیعه است در ایام عاشورا حتی مثل تجسم بعضی وقایع، داخل در عنوان ابکاء[۱۰] و تعظیم شعائر الله است به شرط آن که محرمات شرعیه مانند نواختن ساز و تغنیات[۱۱] و پوشیدن لباس زنانه و غیر اینها در میان نباشد. اما خراشیدن یا زخم کردن پیشانی مشکل است، خصوص در صورت خوف ضرر»[۱۲]

چارچوب کلی متن کتاب بر اساس ذکر چهل حدیث پیرامون شخصیت امام حسین (ع) بنا نهاده شده است. به ترتیبی منظم، در ذیل هر حدیث، نخست متن عربی و سپس ترجمه آن ذکر می‌‎شود. پس از آن در ذیل تیترهای فرعی مختلف: «اشاره، بیانات، فایده، تنبیه، التنبیه الثالث، سئوال و جواب، سر لطیف، تتمه مهمه، بیان، تتمات، مخلص مقال، تبصره، فایده استطرادیه، فایده عامه و نکته تامه، اختتام کلام و دفع اوهام، تکمله، استطراد کلام و تتمیم مرام، انتقام الهی، سر ایمانی، مثنوی، تفسیر غریبه، تفسیر غرائبه، خاتمه، خاتمه نافعه» مولف تفسیر، نظرات و دیدگاه‌هایش را در رابطه با حدیث و روایت بیان می کند.

البته در میان احادیث و روایات نقل شده درکتاب، مواردی نیز وجود دارد که روایت از یک فرد غیرمعصوم نقل شده است. مثلا متنی که در ذیل حدیث شماره بیست و سه آمده است، به نقل از امام معصوم نبوده و روایتی از عطیه عوفی درباره زیارت قبر امام حسین (ع) توسط جابر پسر عبدالله انصاری و سخنان او در هنگام زیارت است.[۱۳] همچنین حدیت ۵ (ص ۶۱) و ۱۰ (ص ۱۱۳) و ۳۹ (ص ۳۶۵). مؤلف، خود، در ذیل حدیت پنجم می‌گوید: «نقل از امام (ع) نشده و مانند نقل اهل تاریخ است» (ص ۶۲).

علیرغم چنین نظری، باز هم ارباب قمی در ذیل حدیث 16 در ارتباط با تعداد لشگریان یزید در کربلا، پس از آنکه در ابتدا، آنان را سی هزار نفر شمارش می‌کند، در ادامه توضیح می دهد که آنها بین ده تا سی و پنج هزار نفر بوده و دلیل کاستی تعداد را به دلیل ذکر می کند: «شاید آنان که تقلیل کرده اند، یا به رعایت خوف و طمع از خلفای بنی امیه بوده یا آنکه نپسندیده اند که در تواریخ اسلامی نوشته شود که سی هزار نفر از این امت اقدام کردند بر ریختن خون ذریه پیغمبر خود بدون جرم و گناهی»[۱۴]

ارباب قمی در تالیف اربعین الحسینیه از منابع بسیاری استفاده کرده که هر یک از آنها، به صورت ارجاع در پاورقی صفحات ذکر شده است. اما کتاب فاقد یک فهرست کلی از منابع می باشد.

چکیده کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کتاب با یک فهرست جامع آغاز می شود. در این فهرست، احادیث به شماره مشخص شده و ذکری از موضوع آنها نمی شود. پس از آن، مقدمه کوتاهی از سعید اشراقی قرار دارد که به بیان شرح احوال و زندگی نامه محمد ارباب قمی اختصاص دارد.[۱۵] سپس پیشگفتار مولف بر کتاب در بیان علت تدوین آن و تذکراتی به مقتل نویسان و عزاداران حسینی آغاز می شود.[۱۶]

پاره‌ای از مطالب کتاب بدین شرح است: گریستن بر امام حسین، زیارت قبر آن حضرت، فضیلت زیارت حضرت ابوالفضل، پیش‌گویی امام حسین درباره ابن سعد، تشابه امام حسین و حضرت یحیی، رفتار امام سجاد پس از شهادت پدر، رؤیاهای امام حسین، فواید تربت امام حسین، کسوف در روز عاشورا.

نخستین حدیث، به بیان از امام علی بن موسی الرضا (ع) در بیان اهمیت عزاداری و گریستن بر عاشورا و شهادت امام حسین (ع) اختصاص دارد. مجموع توضیحات حدیت مذکور در ذیل هفت قسمت (اشاره، ترجمه، بیانات، فایده، تنبیه،سر لطیف، خاتمه) بیان می شود که تقریبا بخش عمده آن به زبان عربی می باشد. این حدیث، پس از نقل متن عربی آن، با چنین عباراتی ترجمه و آغاز شده است: « ابراهیم پس ابی محمود گفت که فرمود علی بن موسی الرضا (ع) که محرم ماهی بود که مردم جاهلیت نابایست می شمردند و در آن ماه کشتار و جنگ را و روا شمرده شد در او خون های ما و دریده شد پرده احترام ما و اسیر شد در او کودکان و زنان ما و افروخته شد آتش ها در سراپرده های ما و به غارت برده شد آنچه در آنها بود از متاع های نفیسه ما ورعایت نشد از پیغمبر خدا احترامی در باره ما. بدرستی که روز گرفتاری حسین، ریش کرده پلکهای چشمان ما و روان نمود اشکهای ما را و خوار نمود عزیز ما را به سرزمین اندوه و گرفتاری و باز داد ما را اندوه و گرفتاری تا هنگام گذشتن دنیا. پس بر مانند حسین شایسته است گریه کنند گریه کنندگان، پس بدرستی که گریستن بر او می ریزد گناهان بزرگ را.»[۱۷]

همان گونه که ارباب قمی در پیشگفتار کتابش تذکر داده است، چهل حدیث، ناظر بر ابعاد مختلفی از زندگانی امام حسین (ع) است. در همین چارچوب، حدیث شماره 24 در مورد بازی‎های کودکانه امام (ع) می باشد. حدیثی با این مضمون: «ابو رافع گفت: همبازی بودم با حسین (ع) در هنگام کودکی به گوهای غلطان. پس هر گاه می رسید گوی من گوی او را، می گفتم دوش گیر مرا. می گفت: می خواهی سوار شوی بر دوشی که پیغمبر دوش می کشید او را؟! پس وا می‎گذاشتم او را. چون می رسید گوی او گوی مرا، می گفتم: من هم دوش نکنم تو را چنانچه دوش نکردی مرا. پس می گفت: آیا خشنود نیستی دوش کنی تنی را که دوش کرد او را پیغمبر خدا؟!»[۱۸]

مؤلف در لابلای کتاب، که خالی از مطالب انتقادی و اجتهادی نیست، از مسائل متعددی، چون رجعت (ص ۸۷-۱۱۱)، بداء (ص ۱۹۶-۲۱۹) و رواج «اکاذیب» و «خرافات» در میان مرثیه‌خوانان (ص ۹ و ۲۴۳ و ۳۰۲)، سخن گفته است. قبل از شروع متن اصلی کتاب، نقدواره‌ای به نمونه هایی از مقاتل و تواریخ غیر مستند عاشورایی نیز زده و در آن نظرش را در مورد برخی از آنها (تا سال 1328 قمری) بیان می دارد. از جمله در آخرین فراز از پیشگفتار کتاب، او از عدم سندیت «عروسی قاسم در کربلا» و کتاب مقتل ابومخنف را مفقود شده می‌داند و کتابی را که اکنون به این نام موجود است، «مجهول‌الحال و غیرمعلوم المؤلف» می‌شمارد که «اگرچه مشتمل بر بعض روایات ابی‌مخنف است، لیکن محل اعتماد اهل علم نیست[۱۹]». [۲۰]

وی همچنین بارها به کتاب منتخب شیخ طریحی خرده گرفته که مسامحات فراوان در آن است (ص ۹) و «روایت مختضه به آن کتاب اعتباری ندارد» (ص ۶۴). دربارهٔ حدیث کساء نیز می‌گوید: «از احادیث متواترهٔ اسلام است... اما حدیث کسایی معروف در زمان ما در کتب معتبره نقل نشده و از خصائص منتخب شیخ طریحی است و خالی از اخلال در متن نباشد» (ص ۲۴۳).

دربارهٔ منقولاتی که به سرخی آسمان بر اثر شهادت امام حسین دلالت دارد، می‌گوید که شاید مقصود «حدوث حمرهٔ خاصه باشد» (ص ۱۶۸) و «حمرت افق در طلوع و غروب، که از انعکاسی شعاع حادث شود، احتمال نرود که مراد علمای اعلام و مورخین والا مقام باشد»[۲۱] همچنین دربارهٔ کسوف و خسوف بر اثر شهادت امام حسین می‌گوید: «نص صریحی در کسوف شمس و قمر در عاشورا در احادیث معصومین نیافتم»[۲۲]. با وجود این، احتمال می‌دهد که شاید مقصود برخی احادیث، که در این باره نقل شده، «حدوث تیرگی و سرخی مخصوصی باشد در جرم نیرین؛ نه آنکه کسوف و خسوف معهود مراد باشد».[۲۳]

همچنین در مورد شهربانو دختر یزدگرد و ازدواج او با امام حسین (ع) نیز حدیثی را به این مضمون نقل می کند: « امام باقر العلوم (ع) گفت: چون آوردند دختر یزدجرد را نزد عمر و درآمد شهر مدینه را، گردن کشیدند برای تماشای او دختران مدینه و روشن شد نمازگاه به روشنی روی او. و چون درامد نمازگاه و دید عمر را پوشانید روی خود را و گفت: «پیروز باد هرمز» پس خشمناک شد عمر و گفت: دشنام داد مرا این دختر گبر و خواست کیفر دهد او را. پس گفت او را امیرالمومنین (ع): رو گردان از وی. نیست تو را آن کار. تا برگزیند مردی را از مسلمانان و به شمار آور او را در رسد او. پس گفت عمر او را که: برگزین هر که را خواهی. پس آمد تا نهاد دست خود را بر سر حسین (ع) و گفت امیرالمومنین (ع) او را که نام تو چیست؟ گفت: جهان شاه. گفت: بلکه شهربانویه. پس نگاه کرد امیرالمومنین (ع) سوی حسین و گفت: ای اباعبدالله! هر آینه خواهد زایید این زن برای تو پسری که بهترین کسان زمین خواهد بود.»[۲۴]

ارزش و اهمیت کتاب[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نوع نگارش و موضوع های مورد توجه ارباب قمی و نیز مباحث طرح شده در ذیل آنها در کتاب اربعین الحسینیه، انعکاسی از نوع باورها و نظرات غالب در اوایل قرن چهاردهم هجری، نسبت به مقوله امام حسین (ع) عاشورا و کربلا می باشد. علاوه بر آن  ارباب قمی در خلال شرح و تفسیر احادیث وروایات، مسائل متعددی در مورد ابعاد مختلف زندگانی و شهادت امام حسین را مطرح، بحث و بررسی می نماید[۲۵] که بنوبه خود، مستنداتی برای طرح مسائل مشابه توسط نویسندگان و پژوهشگران دیگر در یک قرن اخیر شد.

جستارهای وابسته[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. ارباب قمی، صص صص 5-8.
  2. اربعین الحسینیه،‌ ص ۳۶۶ .
  3. اربعین الحسینیه، ص ۷.
  4. اربعین الحسینیه،‌ص ۳۸۲.
  5. ارباب قمی، ص 12.
  6. ارباب قمی، محمد، اربعین الحسینیه، کاتب اسدالله ابن محمدکاظم موسوی خوانساری. تهران: مطبعه سید مرتضی ، چاپ سنگی، 1330 قمری.
  7. ص 13.
  8. داستان های گریه آور
  9. ارباب قمی، صص 13- 14.
  10. گریستن و گریاندن
  11. نوازندگی و خوانندگی
  12. ارباب قمی، ص 26.
  13. ارباب قمی، ص 204.
  14. ارباب قمی، صص 147- 148.
  15. ارباب قمی، صص 5-8.
  16. ارباب قمی، صص 9- 14.
  17. ارباب قمی، ص 16.
  18. ارباب قمی، ص 211.
  19. اربعین الحسینیه،‌ص 9.
  20. ارباب قمی، ص 14.
  21. اربعین الحسینیه، ص ۱۶۹.
  22. اربعین الحسینیه، ص ۳۶۷.
  23. اربعین الحسینیه،‌ص ۳۶۶.
  24. ارباب قمی، ص 110.
  25. اسفندیاری، ص 111.