اربعین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''اربعین''' در لغت به معنای چهلم و عدد 40 است. عدد 40 در تاریخ دینی جایگاه خاصی دارد؛ از جمله سجده چهل روزه حضرت آدم (ع) در کوه صفا، دعای چهل روزه بنی‌اسراییل و به نبوت رسیدن پیامبر اکرم (ص) در چهل سالگی.
{{جعبه اطلاعات آئین ها|زمان برگزاری=20 صفر|مکان برگزاری=پیاده‌روی در کشور عراق|image=اربعین 1.jpg|caption=مراسم پیاده‌روی اربعین}}


=== عدد چهل در فرهنگ اسلامی ===
'''اربعین'''، چهلمین روز پس از شهادت [[امام حسین|امام حسین (ع)]] که نزد امامیه دارای ارزشی آیینی‌ است و بر اساس روایات، سر مبارک آن امام همام در چنین روزی به بدن ایشان در [[کربلا]] ملحق گردید.
در فرهنگ اسلامی نیز عدد 40 ارزش خاصی دارد و در منابع اسلامی آداب، اعمال و برنامه‌های بسیاری با این عدد پیوند خورده است؛ از جمله چله‌نشینی و دعای برای 40 مومن در نماز شب.


همچنین شماری از کتاب‌ها که در آن‌ها به گونه‌ای 40 حدیث آمده است، "اربعین" خوانده می‌شود.
==پیشینه==
جایگاه و ارزش فاصلۀ زمانی 40 روزه از هنگام وفات مؤمن، یکی از معتقدات و باورهای کهن نزد مسلمانان به‌شمار می‌آید که نشانه‌ها و بازتاب این اعتقاد را در طیف گسترده‌ای از مفاهیم گوناگون اندیشۀ اسلامی می‌توان مشاهده نمود. به نظر می‌رسد این جایگاه و ارزشمندی در دو سویۀ مختلف نمود و بروز یافته است: سویۀ نخست در بردارندۀ مفهومی ماورایی است که گونه‌ای از سیر تکاملی را به ذهن متبادر می‌کند؛ و سویۀ دوم بیانگر نمایش اندوهی از سوی کسان برای درگذشته است. قابل توجه آن است که با توجه به نقش تعیین کنندۀ امام حسین (ع) و واقعۀ کربلا نزد شیعیان، اندیشۀ اربعین، با هر دو سویۀ آن، در اربعین آن امام بزرگوار نمودی جدی یافته، و نه تنها به‌روشنی نمایان است، بلکه خود بر سازندۀ سویۀ سومینی هم شده که در میان شیعیان به «زیارت اربعین» شهرت یافته است.


=== اربعین (عدد چهل) در فرهنگ شیعی ===
با نگاهی به برخی نشانه‌های بازمانده از پیشینۀ اندیشۀ «40 روز» نزد مسلمانان، بررسی اربعین امام حسین (ع) و درک مفهوم آن نزد شیعیان روشن‌تر خواهد شد. شک نیست که عدد 40 و چهلمین روز پس از واقعه‌ای به عنوان روزی معین دارای پیشینه‌ای بسیار کهن، و دارای نمونه‌های فراوان است، اما در اینجا آن 40 روز که به موضوع مرگ مؤمن ارتباط می‌یابد، مورد توجه قرار دارد. به عنوان یکی از شاخص‌ترین موارد ظهور و بروز سویۀ نخست این اندیشه می‌توان به برخی قصص روایی ازجمله قصۀ هابیل و قابیل اشاره کرد.
در فرهنگ شیعی، به چهلمین روز شهادت امام حسین (ع)، "اربعین" گقته می‌شود که مصادف است با روز بیستم ماه صفر.


در برخی از تقویم‌های قدیمی و زیج‌های اسلامی ضمن معرفی روزهای مهم مذهبی به روز اربعین اشاره شده است. از جمله بیرونی در آثار الباقیه، گردیزی در زین الاخبار، حاسب طبری در در زیج مفرد و ابنشاطر در نزهة الناظر، ذیل عنوان "اعیاد المسلمین و ایمهم المشهوره" روز اربعین ذکر کرده‌اند.
در ناآگاهی قابیل نسبت به چگونگی به خاکسپاری هابیل، آمده است که او تا 40 روز پس از کشتن برادر، نمی‌دانست با جسد بی جان او چه کند، تا آنکه در چهلمین روز، با مشاهدۀ پرندگان، رسم دفن کردن را آموخت.<ref>نک: ابوالسعود، 3/ 28.</ref>


این روز همچنین یکی از مناسبت‌های اصلی برگزاری مراسم عزاداری تئسط شیعیان به شمار می‌رود. عزاداری اربعین، در کشور عرتق و به ویژه در شهر کربلا صورتی منحصر به فرد و ابعادی گسترده دارد. طبق برخی روایات، اربعین روز بازگشت سر امام حسینبه کربلا و دفن در کنار پیکر آن حضرت دانسته شده است.
در قصص حضرت عیسی(ع) آمده است که از زمان تصلیب تا صعود آن حضرت 40 روز به طول انجامید و وی پس از 40 روز صعود کرد.<ref>نک: قلقشندی، 2/ 454.</ref> همچنین است کارنامۀ اعمال مؤمن که برپایۀ روایات، 40 روز پس از مرگ او، ضمن گشایش دروازه‌های آسمان برای وی، اعمال نیک او هم از آن دروازه‌ها گذر می‌کند.<ref>ابن جوزی، 1/ 487.</ref>


== زیارت اربعین ==
نشانه‌هایی از آنچه به عنوان سویۀ دوم از آن یاد شد -و در شکل کلی آن در مفهوم «گریستن» نمودارمی‌گردد- می‌توان در برخی روایات پی جست. در روایات قصۀ هابیل، گفته شده که حضرت آدم از زمان آگاهی یافتن از مرگ فرزند، به مدت 40 روز در این اندوه گریست.<ref>ابن بابویه، 214؛ مجلسی، 11 /44، 240.</ref> در همین راستا، دسته‌ای از روایات دیده می‌شوند که توجه آسمان و آسمانیان به مرگ مؤمن در آنها نمودار و بزرگ‌نمایی، و به گریستن 40 روزۀ آسمان و زمین بر او اشاره شده است.<ref>قرطبی، 16 /140؛ ابن کثیر، 4/ 143؛ ثعالبی، 4/ 139.</ref>
از مهمترین آداب این روز، زیارت مرقد امام حسین (ع) است. در منابع شیعی، برای این زیارت، ثواب و ارزش فراوانی ذکر شده است. از جمله روایاتی از امام حسن عسکری (ع)، زیارت اربعین به عنوان یکی از پنج نشانه مومن دانسته شده است. در برخی منابع حدیثی (از جمله مصباح المجتهد  و تهذیب الاحکام)، زیارت‌نامه‌ای خطاب به امام حسبن (ع)، به نام "زیارت اربعین" و نیز روایاتی (از جمله از امام صادق (ع)) در تایید آن آمده است. این زیارت، از جهت دارا بودن مضامینی چون بیان اهداف امام حسین (ع) دارای اهمیت است.  پیاده‌روی اربعین از جمله آیین‌های بزرگ شیعیان است که از چند روز مانده به اربعین از شهر مبدا شهرهای مختلف [[عراق]] به ویژه نجف آغاز می‌شود و طی آن میلیون‌ها نفر پس از روزها پیاده‌روی، خود را در اربعین به کربلا می‌رسانند.


=== پایه‌‌گذاری زیارت اربعین ===
40 روز مصیبت‌کشی و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر وفات پیامبر اسلام (ص)، به عنوان نمونه‌ای دیگر قابل اشاره است.<ref>نک : مجلسی، 28/ 304؛ قس: کتاب سلیم، 870.</ref>
پایه‎گذاری سنت زیارت اربعین امام حسین (ع) را [[جابر بن عبد اللّه انصارى|جابربن عبدالله انصاری]] (؟-78 ق) -صحابی پیامبر اکرم (ص)- نسبت داده‌اند. مشهور است که در این روز جابر برای زیارت امام حسین (ع) وارد کربلا شد. همچنین گفته شده که در این روز، کاروان اهل بیت از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. در برخی از مقاتل، از جمله [[لهوف]] و مثیر الاحزان، از رسیدن کاروان اهل بیت (ع) به کربلا در این روز و همزمان با جابر سخن گفته شده است. البته صحت این مطلب و زمان وقوع آن محل مناقشه جدی است. مخالفان، رفت و برگشت کاروان اسران به شام و کربلادر مدت 40 روز را، با توجه به رخدادهای بسیار در طول سفر، امری غیرمعقول و محال می‌دانند و نیز اشاره می‌کنند که اساسا راه [[شام]] به مدینه از کربلا نمی‌گذشته و این دو مقصد مسیرهای متفاوتی داشته‌اند. از جمله محدث نوری (1254-1320ق) در لولو و مرجان با ذکر دلایلی معتقد است اربعین روزی است که اسیران از شام به مقصد مدینه خارج شدند؛ و نه روزی که به مدینه رسیدند. برخی محققان و نویسندگان معاصر نیز برهمین رای اتفاق نظر دارند؛ از جمله محدث قمی، ابوالحسن شعرانی، سید جعفر شهیدی، محمد ابراهیم آیتی و مرتضی مطهری. در منابع تاریخی مهمی چون [[ابومخنف|مقتل الحسین ابومخنف]]، الارشاد، انساب الاشراف، اخبار الطول و طبقات الکبیر نیز اشاره‌ای به بازگشت اسرا به کربلا در بیستم صفر را معقول و ممکن می‌دانند. از جمله سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی (1291-1358) در دفاع از این نظر کتابی با نام "تحقیق درباره اول اربعین حضرت سیدالشهدا (ع)" نگاشته شده است.


برخی نیز معتقدند ورود کاروان اهل بیت (ع) به کربلا، نه در اربعین اول، بلکه در دومین اربعین (80 روز پس از عاشورا) بوده است.
مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی دربارۀ چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان<ref>د 150ق/767م.</ref> بدان اشاره می‌کند، می‌توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد.<ref>نک: 9 /24، 47.</ref>


===متن زیارت اربعین===
گریستن که در نمونه‌ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملاً قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می‌شود. در دسته‌ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه‌هایی تقریباً یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید 40 روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می‌گریند و کوه‌ها ناآرام می‌شوند و فرشتگان 40 روز بر آن شهید می‌گریند، و خورشید 40 روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می‌یابد.<ref>ابن قولویه، 167، 181؛ مجلسی، 14/ 182، 45/ 206-207، 210؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک : طبری، 25 /124؛ مفید، الارشاد، 2/ 132 .</ref> در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت‌دهنده به عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، 40 روز گریستن خورشید، و به کارگیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی<ref>مثلاً نک : ثعلبی، 340-342 .</ref>، مشابهت‌هایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته‌ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قرآن کریم<ref>نک : مریم/ 19/7 .</ref> به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید 40 روز گریست.<ref>نک : ابن قولویه، 181-183؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، 74؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، 13/ 104-105؛ قس: دخان/44/ 29 .</ref>
شیخ طوسی در دو کتاب تهذیب و مصباح از صفوان جمّال روایت کرده است:


مولایم امام صادق (ع) درباره زیارت اربعین به من گفت:
اندیشه‌ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعۀ شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که 20 صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد.<ref>ص 331.</ref> این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می‌توان بازجست. وی به موضوعی دربارۀ سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه<ref>قس: عمادالدین طبری، حسن، 2/ 291.</ref> اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانۀ راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز 20 صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده‌اند.<ref>ابن طاووس، اللهوف...، 86، اقبال...، 588.</ref> با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریدۀ امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است.<ref>مثلاً نک : ابن نما، 106-107؛ برای خروج اسیران از شام، نک : کفعمی، 489، حاشیۀ 510.</ref> موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده‌های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده‌اند.<ref>مثلاً نک : حمدالله مستوفی، 265؛ خواندمیر، 1/ 60؛ کاشفی، 391.</ref> اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در 20 صفر 61 بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را<ref>نک : ادامۀ مقاله.</ref> به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته‌اند.<ref>ص 143 بب ؛ قمی، 516 بب ؛ برای ردی بر این نقد، نک : قاضی طباطبایی، سراسر کتاب.</ref>
هنگامی که قسمت قابل توجهی از روز برآمده، این زیارتنامه را بخوان:


{{نقل قول دوقلو تاشو
==آداب و زیارت==
|تیتر=زیارت اربعین
ابن طاووس در ادامۀ تبیین موضوع اربعین امام حسین (ع)، با به کارگیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری بر مزار آن حضرت اشاره می‌کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین‌العابدین (ع) به کربلا رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه‌سرایی پرداختند<ref>اللهوف، 86؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، 74-75؛ نیز نک : امین، 4/ 47.</ref>؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می‌شود، با روز اربعین در هم می‌تند. هر دو موضوع به کارگیری اصطلاح «زیارت اربعین»، و نیز حضور جابر، پیش از یادکرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، 20 صفر را از آن‌رو که 40 کس از اهل بیت آن حضرت به زیارت قبر ایشان آمده‌اند، و نه مستقیماً به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می‌نامند<ref>همانجا.</ref>، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است.<ref>ص 53.</ref> از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از ابن طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری<ref>ص 74.</ref> و با قدری تفاوت در بیان، توسط ابن نما<ref>ص 107.</ref> تأیید می‌شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جابر برای زیارت قبر امام، تغییر مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد (ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین. بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این‌موضوعات و کنارهم آمدن‌ها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطۀ عطف، از سویی سبب تثبیت روز 20 صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت‌دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت.<ref>مثلاً نک : کفعمی، 489-490.</ref> ابن طاووس ادعیۀ زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می‌رسد، با شرح و بسط آورده است.<ref>نک : مصباح...،286 بب‌ .</ref>
| السَّلامُ عَلَی وَلِی اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلامُ عَلَی صَفِی اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِیهِ السَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلامُ عَلَی أَسِیرِ الْکرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیک وَ ابْنُ وَلِیک وَ صَفِیک وَ ابْنُ صَفِیک الْفَائِزُ بِکرَامَتِک أَکرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَیتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیدا مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِدا مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِدا مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَیتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِک مِنَ الْأَوْصِیاءِ فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیک لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَک مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْکسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَک وَ أَسْخَطَ نَبِیک، وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِک أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیک صَابِرا مُحْتَسِبا حَتَّی سُفِک فِی طَاعَتِک دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْنا وَبِیلا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَابا أَلِیما السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ سَیدِ الْأَوْصِیاءِ أَشْهَدُ أَنَّک أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیدا وَ مَضَیتَ حَمِیدا وَ مُتَّ فَقِیدا مَظْلُوما شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَک وَ مُهْلِک مَنْ خَذَلَک وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَک وَ أَشْهَدُ أَنَّک وَفَیتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَک وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَک وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِک فَرَضِیتْ بِهِ، اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُک أَنِّی وَلِی لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّک کنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ [الطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْک الْجَاهِلِیةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْک الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّک مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ أَرْکانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّک الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِی الرَّضِی الزَّکی الْهَادِی الْمَهْدِی وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِک کلِمَةُ التَّقْوَی وَ أَعْلامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّةُ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیابِکمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکمْ مُعَدَّةٌ حَتَّی یأْذَنَ اللَّهُ لَکمْ فَمَعَکمْ مَعَکمْ لا مَعَ عَدُوِّکمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیکمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکمْ وَ أَجْسَادِکمْ [أَجْسَامِکمْ] وَ شَاهِدِکمْ وَ غَائِبِکمْ وَ ظَاهِرِکمْ وَ بَاطِنِکمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.| سلام بر ولی خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و برگزیده او، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش،سلام بر حسین مظلوم شهید،سلام بر آن دچار گرفتاریها و کشته اشکها،خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولی تو و فرزند ولی تو،و فرزند برگزیده توست حسینی که به کرامتت رسیده،او را به شهادت گرامی داشتی،و به خوشبختی اختصاصش دادی،و به پاکی ولادت برگزیدی،و او را آقایی از آقایان،و پیشروی از پیشرویان،و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی،و میراثهای پیامبران را به او عطا فرمودی،و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادی،و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت،و از خیرخواهی دریغ نورزید،و جانش را در راه تو بذل کرد،تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند،در حالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند،کسانیکه دنیا مغرورشان کرد،و بهره واقعی خود را به فرومایهتر و پستتر چیز فروختند،و و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند،تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس انداختند،تو را و پیامبرت را به خشم آوردند، و اطاعت کردند از میان بندگانت،اهل شکافافکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین،و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد،تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین،و عذابشان کن عذابی دردناک،سلام بر تو‌ای فرزند رسول خدا،سلام بر تو‌ای فرزند سرور جانشینان،شهادت میدهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی،خوشبخت زیستی،و ستوده درگذشتی،و از دنیا رفتی گم گشته،و مظلوم و شهید،گواهی میدهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده،و نابودکننده کسانی را که از یاریات دریغ ورزیدند،و عذاب کننده کسانی را که تو را کشتند،و گواهی میدهم که تو به عهد خدا وفا کردید و در راهش به به جهاد برخاستی تا مرگ فرا رسید،پس خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند،و به تو ستم کردند،و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند، خدای من تو را شاهد میگیرم که من دوستم با آنانکه او را دوست دارند،و دشمن با آنان که با او دشمنند،پدر و مادرم فدایت‌ای فرزند رسول خدا،گواهی میدهم که تو در صلبهای بلندمرتبه و رحمهای پاک نوری بودی،جاهلیت با ناپاکی هایش تو را آلوده نکرد،و از جامههای تیره و تارش به تو نپوشاند،و گواهی میدهم که تو از ستون‌های دین،و پایههای مسلمانان،و پناهگاه مردم مؤمنی،و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه،هدایت کننده،و هدایت شدهای،و گواهی میدهم که امامان از فرزندانت،اصل تقوا،و نشانههای هدایت،و دستگیره محکم،و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم،و به بازگشتتان یقین دارم،براساس قوانین دینم،و عواقب عملم،و قبلم با قلبتان در صلح،و کارم پیرو کارتان،و یاری ام برای شما آماده است، تا خدا به شما اجازه دهد،پس با شمایم نه با دشمنانتان،درودهای خدا بر شما،و بر ارواح و پیکرهایتان،و بر حاضر و غایبتان،و بر ظاهر و باطنتان،آمین‌ای پروردگار جهانیان.}}


پس دو رکعت [[نماز]] می‌خوانی،و برای آنچه می‌خواهی دعا می‌کنی.
{{وسط|
<gallery widths="300px" heights="300px" perrow="4">
پرونده:اربعین 2.jpg|بندانگشتی|بین الحرمین
پرونده:اربعین 3.jpg|بندانگشتی|پیاده روی اربعین
پرونده:اربعین 6.jpg|بندانگشتی|پیاده روی اربعین- بین الحرمین
پرونده:اربعین 4.jpg|
پرونده:اربعین 5.jpg|
</gallery>
}}


===مضمون زیارت===
از مهم‌ترین آداب زیارت مرقد امام حسین (ع) است. در منابع شیعی، برای این زیارت، ثواب و ارزش فراوانی ذکر شده است. از جمله در روایتی از امام عسکری (ع)، زیارت اربعین به عنوان یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته شده است. در برخی منابع حدیثی (از جمله مصباح المتهجد و تهذیب الاحکام)، زیارت‌نامه‌ای خطاب به امام حسین (ع) به نام «زیارت اربعین» و نیز روایاتی (از جمله از امام صادق (ع)) در تأیید آن آمده است. این زیارت، از جهت دارا بودن مضامینی چون بیان اهداف امام حسین (ع) دارای اهمیت است. پیاده‌روی اربعین از جمله آیین‌های بزرگ شیعیان است که از چند روز مانده به اربعین از مبدأ شهرهای مختلف عراق به ویژه نجف آغاز می‌شود و طی آن میلیون‌ها نفر پس از روزها پیاده‌روی، خود را در اربعین به کربلا می‌رسانند.<ref>مظاهری، محسن حسام، «فرهنگ سوگ شیعی»، 1395، تهران: خیمه، ص 43-42.</ref>
فرازهای نخست این زیارت شامل سلام و درود به [[حسین بن على (ع)|امام حسین (ع)]] و اشاره به [[شهادت]] و مصیبت‌های ایشان است.


در فرازهای بعدی زائر به برخی از عقاید شیعه شهادت می‌دهد مثل ولایت ائمه (ع) و اینکه میراث نبوت نزد امام حسین (ع) است و ایشان حجت الهی بر مردم است.
آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری (ع) هم به آن به مثابۀ یکی از 5 ویژگی مؤمن اشاره شده است<ref>همان، 286؛ نیشابوری، همانجا.</ref>، در دوره‌های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتى با به کارگیری اصطلاح جا افتادۀ «اربعین حسینی»<ref>مثلاً نک : حسینی جلالی، 16.</ref>، با برخی آداب و رسوم ازجمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است.<ref>نک : کفعمی، همانجا؛ نیز اوبن، 183.</ref> به عنوان یکی از آیین‌های مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی-دو شب قبل، روضه‌خوانی آغاز می‌شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می‌یابد.<ref>نک : گزارش‌های...، 1/ 284 بب ؛ بلوکباشی، 21، 27.</ref> اجرای تعزیه، شبیه‌خوانی، برپایی دسته‌های عزاداری و نوحه‌خوانی و به‌ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است.<ref>مثلاً نک : مردم‌نگاری...، 27، 59، 90؛ امینیان، 85؛ ضمیر، 197- 198؛ پورکاظم، 202.</ref>


این زیارتنامه فلسفه شهادت امام حسین (ع) را نجات بندگان خدا از جهالت و گمراهی معرفی می‌کند.
در این حدود زمانی، مردم برپایۀ گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمۀ اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می‌کنند.<ref>نک : سپهر، 2/ 63، 72-73.</ref>


در جملات بعدی ویژگی‌های قاتلان [[امام حسین|سید الشهداء (ع)]] ذکر شده و مورد [[لعنت بر یزید|لعن]] قرار گرفته‌اند.
==پیوند به بیرون==


در فرازهای بعدی ضمن شمردن ویژگی‌های امام حسین (ع) مثل دوری از شرک و پاک‌زادگی، تأکید می‌شود که ایشان در راه خدا [[جهاد]] کرده و ایشان و فرزندانش حجت‌های الهی بر روزی زمین‌اند.
*[https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/11035 منبع مقاله: دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
 
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4167120 منبع مقاله: فرهنگ سوگ شیعی]
زائر در این زیارت خود را تسلیم دستورات ائمه اطهار (ع)، و نیز آماده یاری ایشان و مخالفت با دشمنانشان معرفی می‌کند.
 
این زیارت را می‌توانید از [http://www.erfan.ir/farsi/mafatih267/ اینجا] بشنوید.
 
= جستارهای وابسته =
 
* [[پیاده روی اربعین|پیاده‌ روی اربعین]]


==منابع==
==منابع==


*''[[فرهنگ سوگ شیعی|فرهنگ سوگ شیعی، محسن حسام مظاهری، نشر خیمه، ص 42-43]]''
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2944254 ابن بابویه، محمد، کمال‌الدین و تمام النعمة، به کوشش علی‌اکبر غفاری، تهران، 1390ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5382612 ابن جوزی، عبدالرحمان، المدهش، به کوشش مروان قبانی، بیروت، 1985م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/539601 ابن طاووس، علی، اقبال الاعمال، تهران، 1390ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/810402 همو، اللهوف فی قتل الطفوف، نجف، 1369ق/1950م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/509970 همو، مصباح الزائر، قم، 1417ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5158083 ابن قولویه، جعفر، کامل الزیارات، قم، 1417ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2982856 ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، 1401ق.]
*[[مثیر الاحزان|ابن نما، جعفر، مثیر الاحزان، قم، 1406ق.]]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/931195 ابوالسعود، محمد، تفسیر، بیروت، 1414ق/1994م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/508739 ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، به کوشش سمیر جابر و دیگران، بیروت، 1407ق/1986م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/550502 امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403ق/1983م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/587930 امینیان، سیف‌الله، «آیین‌ها و مراسم محرم در آران و بیدگل»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1379ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2171481 اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمۀ علی اصغر سعیدی، تهران، 1362ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/637189 بلوکباشی، علی، نخل‌گردانی، تهران، 1380ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/520782 بیرونی، ابوریحان، الآثارالباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، 1933م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/516858 پورکاظم، کاظم، جامعه‌شناسی قبایل عرب خوزستان، تهران، 1375ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/933674 ثعالبی، عبدالرحمان، تفسیر، بیروت، 1418ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/4859568 ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء، بیروت، المکتبة الثقافیة.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/563872 حسینی جلالی، محمدجواد، مقدمه بر مسند الرضا، داوود بن سلیمان غازی، قم، 1418ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/523833 حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1339ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/545271 خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، تهران، 1333ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/501136 سپهر، عبدالحسین، یادداشت‌های ملک المورخین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1368ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/587930 ضمیر، آمانگلدی، «چایینه، رسم سنتی محرم در ایلام»، مجموعه مقالات نخستین همایش محرم و فرهنگ مردم ایران، تهران، 1379ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/872946 عمادالدین طبری، حسن، کامل بهایی، قم، 1367ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/608944 عمادالدین طبری، محمد، بشارة المصطفى نجف،1383ق/1963م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/513654 قاضی طباطبایی، محمدعلی، تحقیق دربارۀ اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، قم، 1368ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/1921377 قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، تفسیر، به کوشش احمد عبدالعلیم بردونی، قاهره، 1372ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/892585 قلقشندی، احمد، صبح‌الاعشى، به کوشش یوسف علی طویل، دمشق، 1987م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5185544 قمی، عباس، منتهی الآمال، تهران، انتشارات علمی.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/5076482 کاشفی، حسین، روضة الشهداء، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1341ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/637478 کتاب سلیم بن قیس کوفی، به کوشش محمدباقر انصاری، قم، 1415ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/672983 کفعمی، ابراهیم، المصباح، تهران، 1321ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/582835 گزارش‌های نظمیه از محلات تهران، به کوشش انسیه شیخ رضایی و شهلا آذری، تهران، 1377ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/679575 مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1403ق/1983م.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/2957230 مردم‌نگاری مراسم عزاداری ماه محرم (در شهرستان بیرجند)، به کوشش احمد برآبادی، تهران، 1380ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/547698 مفید، محمد، الارشاد، قم، 1413ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/871309 همو، المزار، قم، 1413ق.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/3407444 نوری، حسین، لؤلؤ و مرجان، به کوشش حسین استادولی، تهران، 1375ش.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/bibliographic/505129 نیشابوری، محمد، روضة الواعظین، به کوشش محمدمهدی خرسان، نجف، 1386ق.]


[[رده:اربعین]]
==پی‌نوشت==
[[رده:آئین‌ها و مراسم]]
[[رده:آیین‌ها]]
[[en:Arba’een]]
<references />
[[رده:روزهای سوگواری شیعیان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۴

آئین‌ها
زمان‌برگزاری: 20 صفر
مکان برگزاری: پیاده‌روی در کشور عراق

اربعین، چهلمین روز پس از شهادت امام حسین (ع) که نزد امامیه دارای ارزشی آیینی‌ است و بر اساس روایات، سر مبارک آن امام همام در چنین روزی به بدن ایشان در کربلا ملحق گردید.

پیشینه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

جایگاه و ارزش فاصلۀ زمانی 40 روزه از هنگام وفات مؤمن، یکی از معتقدات و باورهای کهن نزد مسلمانان به‌شمار می‌آید که نشانه‌ها و بازتاب این اعتقاد را در طیف گسترده‌ای از مفاهیم گوناگون اندیشۀ اسلامی می‌توان مشاهده نمود. به نظر می‌رسد این جایگاه و ارزشمندی در دو سویۀ مختلف نمود و بروز یافته است: سویۀ نخست در بردارندۀ مفهومی ماورایی است که گونه‌ای از سیر تکاملی را به ذهن متبادر می‌کند؛ و سویۀ دوم بیانگر نمایش اندوهی از سوی کسان برای درگذشته است. قابل توجه آن است که با توجه به نقش تعیین کنندۀ امام حسین (ع) و واقعۀ کربلا نزد شیعیان، اندیشۀ اربعین، با هر دو سویۀ آن، در اربعین آن امام بزرگوار نمودی جدی یافته، و نه تنها به‌روشنی نمایان است، بلکه خود بر سازندۀ سویۀ سومینی هم شده که در میان شیعیان به «زیارت اربعین» شهرت یافته است.

با نگاهی به برخی نشانه‌های بازمانده از پیشینۀ اندیشۀ «40 روز» نزد مسلمانان، بررسی اربعین امام حسین (ع) و درک مفهوم آن نزد شیعیان روشن‌تر خواهد شد. شک نیست که عدد 40 و چهلمین روز پس از واقعه‌ای به عنوان روزی معین دارای پیشینه‌ای بسیار کهن، و دارای نمونه‌های فراوان است، اما در اینجا آن 40 روز که به موضوع مرگ مؤمن ارتباط می‌یابد، مورد توجه قرار دارد. به عنوان یکی از شاخص‌ترین موارد ظهور و بروز سویۀ نخست این اندیشه می‌توان به برخی قصص روایی ازجمله قصۀ هابیل و قابیل اشاره کرد.

در ناآگاهی قابیل نسبت به چگونگی به خاکسپاری هابیل، آمده است که او تا 40 روز پس از کشتن برادر، نمی‌دانست با جسد بی جان او چه کند، تا آنکه در چهلمین روز، با مشاهدۀ پرندگان، رسم دفن کردن را آموخت.[۱]

در قصص حضرت عیسی(ع) آمده است که از زمان تصلیب تا صعود آن حضرت 40 روز به طول انجامید و وی پس از 40 روز صعود کرد.[۲] همچنین است کارنامۀ اعمال مؤمن که برپایۀ روایات، 40 روز پس از مرگ او، ضمن گشایش دروازه‌های آسمان برای وی، اعمال نیک او هم از آن دروازه‌ها گذر می‌کند.[۳]

نشانه‌هایی از آنچه به عنوان سویۀ دوم از آن یاد شد -و در شکل کلی آن در مفهوم «گریستن» نمودارمی‌گردد- می‌توان در برخی روایات پی جست. در روایات قصۀ هابیل، گفته شده که حضرت آدم از زمان آگاهی یافتن از مرگ فرزند، به مدت 40 روز در این اندوه گریست.[۴] در همین راستا، دسته‌ای از روایات دیده می‌شوند که توجه آسمان و آسمانیان به مرگ مؤمن در آنها نمودار و بزرگ‌نمایی، و به گریستن 40 روزۀ آسمان و زمین بر او اشاره شده است.[۵]

40 روز مصیبت‌کشی و عزاداری حضرت فاطمه (س) بر وفات پیامبر اسلام (ص)، به عنوان نمونه‌ای دیگر قابل اشاره است.[۶]

مکاشفه و دریافتی را هم که ابوالفرج اصفهانی دربارۀ چهلمین روز پس از مرگ شاعری عرب، ابوصخر کثیر بن عبدالرحمان[۷] بدان اشاره می‌کند، می‌توان به نوعی در کنار همین دست روایات جای داد.[۸]

گریستن که در نمونه‌ها بدان اشاره شد، به نوعی کاملاً قابل توجه در روایات مربوط به شهادت امام حسین (ع) دیده می‌شود. در دسته‌ای از روایات از امام صادق (ع) که از سوی برخی یاران آن حضرت روایت شده، این موضوع به گونه‌هایی تقریباً یکسان آمده است که آسمان و زمین و خورشید 40 روز به سختی و تیرگی برای شهادت امام حسین (ع) خون می‌گریند و کوه‌ها ناآرام می‌شوند و فرشتگان 40 روز بر آن شهید می‌گریند، و خورشید 40 روز در طلوع و غروب سرخی غیرقابل وصفی می‌یابد.[۹] در این میان، از آنجا که گروهی از روایات مربوط به قتل یحیی بن زکریا، پیامبر بشارت‌دهنده به عیسی بن مریم، در برخی موارد همچون جدا شدن سر از بدن، نهاده شدن سر بریده در طشت، 40 روز گریستن خورشید، و به کارگیری اصطلاح سیدالشهداء برای وی[۱۰]، مشابهت‌هایی را با شهادت امام حسین (ع) در بر دارد، اسباب بروز دسته‌ای از روایات را فراهم آورده است. در این گروه روایات، با کنار هم گذاری نام امام حسین (ع) و یحیی بن زکریا، نه تنها مفاهیم یاد شده در قرآن کریم[۱۱] به هر دوی این بزرگواران منسوب شده، بلکه آمده است که آسمان تنها برای این دو شهید 40 روز گریست.[۱۲]

اندیشه‌ای که در آن، مفهوم به کمال رسیدن و آماده شدن برای گذر از این جهان به نوعی در روایات بازتاب یافته، در واقعۀ شهادت امام حسین (ع)، با موضوع الحاق سر آن بزرگوار به بدن وی در چهلمین روز شهادت ایشان قابل انطباق است. ابوریحان بیرونی آشکارا بیان داشته است که 20 صفر، روزی است که سر آن امام به بدن ایشان ملحق، و همراه با آن به خاک سپرده شد.[۱۳] این موضوع را با توضیح بیشتری در برخی از آثار ابن طاووس می‌توان بازجست. وی به موضوعی دربارۀ سفر امام چهارم به همراه دیگر افراد اهل بیت، از شام به مدینه[۱۴] اشاره کرده که با کسب مجوزی، در میانۀ راه، مسیر خود را به سمت کربلا تغییر داده، و در روز 20 صفر که مصادف با اربعین امام حسین (ع) است، بدان وادی رسیده، و سر آن بزرگوار را به بدن ایشان ملحق کرده‌اند.[۱۵] با این همه، در بیشتر منابع، آورده شدن سر بریدۀ امام و الحاق آن به بدن وی، توسط نعمان بن بشیر و به دستور یزید بن معاویه اعلام شده است.[۱۶] موضوع الحاق سر به بدن امام در چهلمین روز شهادت آن حضرت، موضوعی است که در سده‌های بعد هم برخی از نویسندگان بیان کرده‌اند.[۱۷] اما کسانی، به ویژه میرزا حسین نوری، حضور اسیران در 20 صفر 61 بر مزار امام حسین (ع) و دیگر شهیدان کربلا، و نیز دیدار با جابر بن عبدالله را[۱۸] به سختی نقد کرده، و با بیان دلایلی احتمال وقوع این امر را ناممکن دانسته‌اند.[۱۹]

آداب و زیارت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ابن طاووس در ادامۀ تبیین موضوع اربعین امام حسین (ع)، با به کارگیری برشی روایی، به بیان حضور جابر بن عبدالله انصاری بر مزار آن حضرت اشاره می‌کند. بر این اساس، آن زمان که کاروان اسیران و در رأس آنها، امام زین‌العابدین (ع) به کربلا رسیدند، با جابر رو به رو شدند که در آن روز برای زیارت قبر امام حسین (ع) بدانجا آمده بوده است؛ پس همه با هم به عزاداری و نوحه‌سرایی پرداختند[۲۰]؛ بدین ترتیب، ابن طاووس آنچه را که به زیارت قبر امام مربوط می‌شود، با روز اربعین در هم می‌تند. هر دو موضوع به کارگیری اصطلاح «زیارت اربعین»، و نیز حضور جابر، پیش از یادکرد ابن طاووس هم دارای پیشینه بوده است؛ بیرونی تصریح دارد که در زمان وی، 20 صفر را از آن‌رو که 40 کس از اهل بیت آن حضرت به زیارت قبر ایشان آمده‌اند، و نه مستقیماً به آن سبب که چهلمین روز شهادت ایشان بوده است، روز «زیارت اربعین» می‌نامند[۲۱]، و شیخ مفید بخشی از المزار خود را به فضایل زیارت اربعین اختصاص داده است.[۲۲] از سوی دیگر، حضور جابر بر مزار آن حضرت با بسیاری از اسناد و مدارک پیش از ابن طاووس، همچون عمادالدین محمد طبری[۲۳] و با قدری تفاوت در بیان، توسط ابن نما[۲۴] تأیید می‌شود. آنچه در اینجا رخ داده این است که مؤلف، چند موضوع را در کنار یکدیگر آورده است: حضور جابر برای زیارت قبر امام، تغییر مسیر اسیران به سمت کربلا و آوردن سر آن حضرت توسط اسیران بدانجا در همان روز، دیدار امام سجاد (ع) و جابر، و نیز موضوع زیارت اربعین. بدون توجه به نقدهای صورت گرفته بر این‌موضوعات و کنارهم آمدن‌ها، و یا اینکه موضوعات بیان شده توسط ابن طاووس دارای سابقه بوده، یا نه؛ واقعیت این است که این بیان و چینش، به عنوان یک نقطۀ عطف، از سویی سبب تثبیت روز 20 صفر به عنوان اربعین و چهلمین روز شهادت و روز زیارت قبر آن بزرگوار، و از سویی دیگر سبب جهت‌دهی و تدوین مفاهیمی همچون دعای زیارت اربعین گشت.[۲۵] ابن طاووس ادعیۀ زیارت اربعین را از آغاز تا انجام، به همراه زیارت دیگر شهدا، که در آخر با وداع به پایان می‌رسد، با شرح و بسط آورده است.[۲۶]

از مهم‌ترین آداب زیارت مرقد امام حسین (ع) است. در منابع شیعی، برای این زیارت، ثواب و ارزش فراوانی ذکر شده است. از جمله در روایتی از امام عسکری (ع)، زیارت اربعین به عنوان یکی از پنج نشانه مؤمن دانسته شده است. در برخی منابع حدیثی (از جمله مصباح المتهجد و تهذیب الاحکام)، زیارت‌نامه‌ای خطاب به امام حسین (ع) به نام «زیارت اربعین» و نیز روایاتی (از جمله از امام صادق (ع)) در تأیید آن آمده است. این زیارت، از جهت دارا بودن مضامینی چون بیان اهداف امام حسین (ع) دارای اهمیت است. پیاده‌روی اربعین از جمله آیین‌های بزرگ شیعیان است که از چند روز مانده به اربعین از مبدأ شهرهای مختلف عراق به ویژه نجف آغاز می‌شود و طی آن میلیون‌ها نفر پس از روزها پیاده‌روی، خود را در اربعین به کربلا می‌رسانند.[۲۷]

آنچه به عنوان زیارت اربعین از زمان بیرونی بیان شده، و در روایتی از امام حسن عسکری (ع) هم به آن به مثابۀ یکی از 5 ویژگی مؤمن اشاره شده است[۲۸]، در دوره‌های متأخر به عنوان یکی از روزهای خاص عزاداری امام حسین (ع)، حتى با به کارگیری اصطلاح جا افتادۀ «اربعین حسینی»[۲۹]، با برخی آداب و رسوم ازجمله قرائت دعای زیارت اربعین همراه گشته است.[۳۰] به عنوان یکی از آیین‌های مذهبی در میان شیعیان از هر بومی، باید گفت که برای چنین روزی، از یکی-دو شب قبل، روضه‌خوانی آغاز می‌شود که بیشتر با نذورات و تشکیل مجالسی برای پاسداشت آن روز ادامه می‌یابد.[۳۱] اجرای تعزیه، شبیه‌خوانی، برپایی دسته‌های عزاداری و نوحه‌خوانی و به‌ویژه انبوهی نذورات در این روز مرسوم است.[۳۲]

در این حدود زمانی، مردم برپایۀ گونه اعتقادات و میزان اهتمام خود، با حضور در بقاع متبرکه و «دخیل بستن» به بزرگان دین و ائمۀ اطهار، برای رفع نیازها و مشکلات خود دعا می‌کنند.[۳۳]

پیوند به بیرون[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. نک: ابوالسعود، 3/ 28.
  2. نک: قلقشندی، 2/ 454.
  3. ابن جوزی، 1/ 487.
  4. ابن بابویه، 214؛ مجلسی، 11 /44، 240.
  5. قرطبی، 16 /140؛ ابن کثیر، 4/ 143؛ ثعالبی، 4/ 139.
  6. نک : مجلسی، 28/ 304؛ قس: کتاب سلیم، 870.
  7. د 150ق/767م.
  8. نک: 9 /24، 47.
  9. ابن قولویه، 167، 181؛ مجلسی، 14/ 182، 45/ 206-207، 210؛ برای روایتی مشابه از سُدّی و ابن سیرین، نک : طبری، 25 /124؛ مفید، الارشاد، 2/ 132 .
  10. مثلاً نک : ثعلبی، 340-342 .
  11. نک : مریم/ 19/7 .
  12. نک : ابن قولویه، 181-183؛ مفید، همانجا؛ عمادالدین طبری، محمد، 74؛ ابن کثیر، همانجا؛ مجلسی، 13/ 104-105؛ قس: دخان/44/ 29 .
  13. ص 331.
  14. قس: عمادالدین طبری، حسن، 2/ 291.
  15. ابن طاووس، اللهوف...، 86، اقبال...، 588.
  16. مثلاً نک : ابن نما، 106-107؛ برای خروج اسیران از شام، نک : کفعمی، 489، حاشیۀ 510.
  17. مثلاً نک : حمدالله مستوفی، 265؛ خواندمیر، 1/ 60؛ کاشفی، 391.
  18. نک : ادامۀ مقاله.
  19. ص 143 بب ؛ قمی، 516 بب ؛ برای ردی بر این نقد، نک : قاضی طباطبایی، سراسر کتاب.
  20. اللهوف، 86؛ قس: عمادالدین طبری، محمد، 74-75؛ نیز نک : امین، 4/ 47.
  21. همانجا.
  22. ص 53.
  23. ص 74.
  24. ص 107.
  25. مثلاً نک : کفعمی، 489-490.
  26. نک : مصباح...،286 بب‌ .
  27. مظاهری، محسن حسام، «فرهنگ سوگ شیعی»، 1395، تهران: خیمه، ص 43-42.
  28. همان، 286؛ نیشابوری، همانجا.
  29. مثلاً نک : حسینی جلالی، 16.
  30. نک : کفعمی، همانجا؛ نیز اوبن، 183.
  31. نک : گزارش‌های...، 1/ 284 بب ؛ بلوکباشی، 21، 27.
  32. مثلاً نک : مردم‌نگاری...، 27، 59، 90؛ امینیان، 85؛ ضمیر، 197- 198؛ پورکاظم، 202.
  33. نک : سپهر، 2/ 63، 72-73.