فاطمه سالاروند

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۴۲ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «فاطمه سالاروند در سال 1352 ه. ش در «ازنا» دیده به جهان گشود. وی از گویندگان جوان...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فاطمه سالاروند در سال 1352 ه. ش در «ازنا» دیده به جهان گشود. وی از گویندگان جوانی‌ست که آینده‌ی درخشانی را در پیش رو دارد.


فصل سپیده:

چشمی گشودیم و دیدیم خورشیدمان سر بریده‌ست‌ بی‌رحم دستی از این دشت یک دامن آلاله چیده‌ست
شیون کن ای دل، دل من، وقتی در این خاک تشنه‌ این سو سپیدار زخمی، آن سو صنوبر خمیده است
آه ای علمدار برگرد! بی‌تو درین خیمه‌ی زرد یک حسرت سرخ، یک درد در سینه‌ام قد کشیده‌ست
وقتی که از عشق خواندی، با حنجر پاره‌پاره‌ دیگر چه جای غزل، دیگر چه جای قصیده‌ست
آن سر که بر نیزه‌ها بود، بر بام تاریخ می‌گفت: پایان این فصل خونین، آغاز فصل سپیده است


شاه بی‌ستاره:

مشتاق و دل سپرده و ناآرام، زین کرد سوی حادثه مرکب را چون دوست داشت کشته ببیند دوست، آن جان از شعور لبالب را
در هرم آفتاب شکیبایی، آن روح با طراوت دریایی‌ هفتاد و یک پیاله عطش نوشید، تا آب داد ریشه‌ی مذهب را
از شوق سوخت سینه‌ی غمگینش، وقتی که دید کودک شیرینش‌ در اوج تلخکامی و دلتنگی، نگشود جز به شکر مگر لب را
تا داغ کربلا نرود از یاد، در شام بی‌ستاره‌ی بی‌فریاد آن خطبه‌های روشن آتشگون، برد آبروی تیرگی شب را
رود است و بی‌قراری و حیرانی، کوه است و ذرّه‌ذرّه پریشانی‌ تا بادها به زمزمه می‌گویند، پیغام صبر حضرت زینب را
این واژه‌های غم‌زده از من نیست، باور کنید طاقت گفتن نیست‌ آمیخت شور عشق محرّم باز، با شرم و اشک چشم، مرکب را



منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1680.

پی نوشت