محسن فرج
شیخ محسن بن فرج نجفی، جزایری از شعرای قرن دوازدهم هجری است که ادیبی فاضل بود و اشعارش در مدح اهل بیت (ع) میباشد. او در حدود سال 1152 (ه. ق) در نجف اشرف درگذشت. [۱]
1- و لم یجر الدموع حداء حادو لا ذکری لیالی لا تعود
2- و لکن اسبل العینین خطبعظیم لیس یخلقه الجدید
3- تذاد عن الفرات و ویل قومتذودهم العلم من تذود
4- الاویل الفرات و لا استهلتعلی جنبیه بارقة رعود
5- ألم یعلم لحاه اللّه أن قدقضی عطشا بجانبه الشهید [۲]
1 و 2- اشکم دیگر جاری نمیشود و یاد و ذکر شبهایم برنمیگردد و گریستن چشم کار بزرگی است که تازه و جدید نمیباشد.
3- آنان را از آب فرات راندند. وای بر آن قوم! آیا نمیدانند که چه کسانی را از نوشیدن آب فرات محروم ساختند.
4- وای بر فرات که در کنار شهدا بود و بارقهی جوشوخروش و جنبش آن نمایان بود.
5- آیا آب فرات نمیدانست که کسانی تشنهلب در کنارش به شهادت رسیدهاند؟
1- یا غیرة اللّه و ابن السّادة السّیدما آن للوعد أن یقضی لموعود؟!
2- دین بتشییده بعتم نفوسکمو لم یکن بیعها قدما بمعهود
3- انّا الی اللّه نشکو جور عادیةما إن یری جورها عنها بمردود
4- لم یرقبوا ذمّة فینا و لا رقبواإلّا کأن لم نکن أصحاب توحید
5- فکیف یابن رسول اللّه تترکنافی حیرة بین أرجاس مناکید
6- مهما نکن فلنا حقّ الولاء لکمو أنت بالحقّ أوفی کلّ موجود [۳]
1- ای غیرت خدا و پسر سیّد و آقا! آیا وقت آن نرسیده که وعده محقّق شود و تو ظهور کنی؟!
2- دینی که برای سرافرازی آن شما جانهای خود را فروختید. امّا با فروختنش به آنچه که میخواستید نزدیک نشدید.
3- به درگاه الهی شکوه میکنیم و تحقق وعدهی موعود را طلب مینمائیم.
4- بر ذمهی ما چیزی جز شکوه به درگاه الهی نیست!
5- ای پسر رسول خدا (ص)! ما را چگونه در بین ناپاکان و افراد بیخیر و سختگیر رها کردی؟
6- بر ما حقّ ولایت شماست و تو وفادارترین تمام کائنات به وفای به عهد هستی.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 454.