مجتبی کاظم زاده عطوفی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
مجتبی کاظم زاده عطوفی از شاعران معاصر فارسی زبان است.
زندگینامه
مجتبی کاظم زاده عطوفی فرزند میرزا یحیی متخلص به «عطوفی» در سال 1326 ه. ش در اصفهان به دنیا آمد. دوران تحصیلات خود را در اصفهان گذراند و در رشتهی مکانیک ادامهی تحصیل داد و در ذوبآهن اصفهان مشغول به کار شد. عطوفی از دورهی دبستان شروع به سرودن شعر نمود و در نوجوانی وارد انجمنهای ادبی این شهر شد. وی در سال 1374 ه. ش به تأسیس انجمن ادبی- هنری فرزانگان اصفهان همّت گماشت. عطوفی شاعری غزل سراست و در مثنوی و رباعی هم توانمند است. بیشتر اشعارش اجتماعی- مذهبی و عرفانی است. پس از مرگش دخترش مرجان اشعار پدر را در کتابی با عنوان دیوان عطوفی اصفهانی گرد آورده و به چاپ رسانده است. عطوفی در سال 1381 ه. ش در اصفهان درگذشت. [۱]
اشعار
تا قیامت در نی هستی نوا دارد حسین | صد نیستان نینوا در نینوا دارد حسین | |
در دل صاحبدلان دارد مکان سلطان عشق | بر سریر سینهی عشاق جا دارد حسین | |
از لب پیغمبران جاریست آیات خدا | بر لب ختم رُسل مدح و ثنا دارد حسین | |
گرچه شأن انبیا از اولیاء افزونتر است | فرّ و شوکت در میان انبیا دارد حسین | |
کعبهاش میقات وصل کربلا کوی مناست | از صفا تا مروه سعی کربلا دارد حسین | |
روز عاشورا وفای عهد غوغا میکند | چونکه پیمان شهادت با خدا دارد حسین | |
ظهر عاشورا نماز عشق و خون و وصل خواند | تا نماز این رُکن ایمان را به پا دارد حسین | |
روزگار از بیوفایی شرمسارِ کربلا | گرچه هفتاد و دو یارِ با وفا دارد حسین | |
تا ابد در رزمگاهِ دین مبین | بس شهید بینشان درد آشنا دارد حسین | |
بر شفاعت شیعیان دارند یک دنیا امید | چون به محشر صد قیامت خونبها دارد حسین [۲] | |
حسین سلسله جنبان جاودانهی عشق | طنین زمزمهی آتشین ترانهی عشق | |
بزرگ قافله سالار عاشقان جهان | شکوه و جلوهی دنیای عارفانهی عشق | |
حماسهسازترین مرد صحنهی تاریخ | اصیل و نابترین آیت و نشانهی عشق | |
به وصل دوست چنان عاشقانه دل را باخت | که بست بار سفر از حرم به خانهی عشق | |
به کربلای معلّا به وصل یار رسید | کشید تا به فلک شعله را زبانهی عشق | |
ندید چشم فلک جز به ظهر عاشورا | کمال جلوهی آیینهی یگانهی عشق | |
رسید تا به مقامی که عرش هم لرزید | حسین عارف اسرار محرمانهی عشق | |
به گوش جان زمان جاودانه زینب خواند | پیام خون شهیدان جاودانهی عشق | |
طنین موعظهی زینب و فصاحت اوست | روند دائمی رویش جوانهی عشق | |
هنوز چشم زمان اشک شوق میریزد | به پای همّت مردان آستانهی عشق [۳] |