عطش

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۳ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۵ توسط Esmaeili (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تشنگى و عطش از بارزترین جلوه‌هاى سوز و غم در حادثۀ کربلاست.

مفهوم[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سیدالشهدا(ع)، عباس، على اکبر، على اصغر و دیگران، همه لب تشنه و عطشان روز عاشورا جان سپردند. محروم کردن خیمه‌گاه امام حسین(ع) از آب فرات و تحمیل عطش به امام و یارانش،از موارد روشن پستى و عداوت سپاه کوفه و ابن زیاد، نسبت به آل الله است. بزرگان، بیشتر از کودکان تحمل تشنگى دارند و اطفال در برابر بى‌آبى، زودتر بى‌تاب مى‌شوند.در کربلا، عطش بیداد مى‌کرد و مشکها خالى، لبها خشک، جگرها سوخته، هوا گرم، راه فرات بسته و صداى العطش بلند بود.

زان تشنگان هنوز به عیوق مى‌رسد فریاد«العطش»ز بیابان کربلا [۱]

روایت عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]

روز عاشورا، عباس کنار خیمه‌ها آمد، صداى «العطش،العطش»کودکان را شنید. سوار بر اسب شد و مشک را برداشت و به طرف فرات رفت.چهار هزار نفر تیراندازان موکل بر فرات،او را محاصره کردند و ابا الفضل«ع»در این درگیرى بود که دستها را داد و شهید شد.

قبل از بیرون آمدن از فرات،خواست آب بنوشد ولى«فذکر عطش الحسین»به یاد تشنگى امام افتاد و آب ننوشید و عطشان از شریعه بیرون آمد. [۲] على اکبر(ع) نیز روز عاشورا پس از چندین نوبت جنگیدن،مجروح و تشنه براى آخرین وداع به خیمه‌گاه آمد،در حالى که به سید الشهدا مى‌گفت:«یا ابة،العطش قد قتلنى و ثقل الحدید اجهدنى». [۳] امام(ع)، براى کودک تشنه‌کام و شیرخوار خود نیز بنا به نقلى از سپاه دشمن آب طلبید،که بیایید سیرابش کنید.

اگر به زعم شما من گناهکار شمایم نکرده هیچ گناهى،على اصغرم است این که تیر حرمله،گلوى تشنۀ آن شش‌ماهه را از هم درید. [۴]


مگر به کرب و بلا آب قیمت جان بود که از عطش به فلک نالۀ یتیمان بود


خود سید الشهدا نیز روز عاشورا،براى رفع تشنگى پس از نبرد،خواست به فرات برود و آب بنوشد که شمر مانع شد و گفت:اى حسین،از این آب نخواهى نوشید تا از تشنگى بمیرى«و الله لا تذوقه او تموت عطشا». [۵] تشنگى امام حسین«ع»و شهداى کربلا، چنان داغى بر دل عاشقانش نهاده که با هر نوشیدن آب گوارا،او را یاد مى‌کنند،در راه امام حسین،به آبرسانى و سقایى و نذر شربت و ساختن آب انبار مى‌پردازند و با هر عطشى کربلا و عاشورا در ذهنشان تداعى مى‌کند،گویا بین آب و عطش و کربلا پیوند خورده است.

بر لب دریا،لب دریا دلان خشکیده است از عطش دلها کباب است و زبان خشکیده است
کربلا بستان عشق است و شهامت،اى دریغ کز سموم تشنگى،این بوستان خشکیده است
سوز بى‌آبى اثر کرده است بر اهل حرم هر طرف بینى لب پیر و جوان خشکیده است [۶]


منبع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی‌نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. محتشم کاشانى.
  2. بحار الأنوار،ج۴۵،ص ۴۱،عوالم(امام حسین)،ص ۲۸۴.
  3. مقتل الحسین،مقرّم،ص ۲۴۶.
  4. حیاة الامام الحسین،ج 3،ص 275.
  5. بحار الأنوار،ج 45،ص 51.
  6. از:قادر طهماسبى(فرید).