چاووش خوانی

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو

چاووشخوانی، رسم شعرخوانی به آواز با آدابی خاص در بدرقه و استقبال حجگزاران و زائران. چاووشان در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و حرم امام رضا|مشهدالرضا، میان شهرها و روستاهای ایران میچرخیدند و با آداب و رسومی خاص مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به حج یا زیارت ترغیب و تشویق میکردند. آنان افزون بر چاووشیخوانی، کارها و وظایف دیگری نیز بر عهده داشتند. مهمترین و معروفترین مضمون اشعار چاووشی دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولاً برای زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: «هر که دارد هوس کرب و بلا بسماللّه» و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.

تاریخچه

از پیشینه این رسم اطلاع چندانی در دست نیست. برخی[۱] کوشیدهاند میان این رسم با آیین سوگ سیاوش شباهتی بیابند. گزارشهایی که از اجرای این رسم در ایران در دست است، قدمت چندانی ندارند. ظاهراً رسم چاووشخوانی برای زائران کربلا یا مشهد از دوره صفویه (حدود906-1135ش) مرسوم شده و بهویژه در دوره قاجار (1210-1344ش) به آن توجه ویژه شده است.[۲]

چگونگی اجرا

چاووشخوانی غالباً بهصورت تکخوانی و گاه بهصورت گفتگوی چاووشخوان با نوچهها اجرا میشد و در برخی موارد، بدرقهکنندگان و زائران نیز با چاووشخوان همآوایی میکردند.[۳] اشعار چاووشی در وزنها و قالبهای گوناگون خوانده میشد، ولی اشعاری با چهار مصراع، در وزنِ فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل مثمن محذوف) رایجتر بود. در همه این اشعار، در پایان هر بیت یا هر بند، چاووشخوان حاضران را به ذکر صلوات دعوت میکرد که در حکم بیت ترجیع بود.[۴]

بدرقه زائران

چاووشخوانان افرادی خوشصدا و آشنا به اشعار مذهبی و مدایح و مراثی بودند و هنگامی که کاروانی قصد سفر به حج یا زیارت عتبات داشت، با خواندن اشعار در کویها و محلهها مردم را مطّلع و آنان را برای پیوستن به کاروان تشویق میکردند. چاووشان به این منظور، در محل تجمع مردم، عَلَمی برپا میکردند و با بیرقی سبز یا سرخ بر دوش، سوار بر اسب یا پیاده تا چند روز در شهر و ده میگشتند و اَشعار ویژهای را با صدای بلند میخواندند.[۵] در برخی نواحی، چاووشان هر یک محله خاصی را به زیر علم یا پرچم خود داشتند و با یکدیگر رقابت میکردند[۶]. بر عَلم چاووشخوانان ابیاتی مناسب با مقصد سفر، مثلاً درباره عرفات یا منا مینوشتند یا نقشهایی از حرمین شریفین یا گنبد و بارگاه امام علی(ع) در نجف یا شمایلی از حضرت عباس(ع) مینگاشتند.[۷] دستهای از چاووشان زائران را فقط در مرحله مقدماتی سفر تا حرکت کاروان همراهی میکردند و هنگام خداحافظی زائر با اقوام و آشنایان، چاووشی میخواندند[۸] و معمولاً پس از طی منزلی با کاروان (تا بیرون ده یا کاروانسرای مبدأ حرکت یا تا پایانههای مسافربری)، به دیار خود بازمیگشتند. هنگام بازگشت کاروانها، چاووشخوان خبر نزدیک شدن کاروان را به مردم میداد و در مراسم استقبال از زائران نیز چاووشخوانی میکرد.[۹]

همراه و راهنمای زائران

دسته دیگری از چاووشان در سفر همراه کاروان بودند و در کنار کار چاووشخوانی ـ که در تمام سفر ادامه مییافت ـ راهنمای حرفهای زائران بودند. آنان در گذشته برای حفاظت از قافله، تفنگ یا شمشیری با خود حمل میکردند و علاوه بر اعلام زمان حرکت، استراحت، تدارک محل سکونت و خرید مایحتاج، راهنمایی زائران را در اماکن زیارتی نیز برعهده داشتند.[۱۰] در شهرهای بزرگ، این گروه از چاووشان را چند هفته قبل از آغاز مسافرت به خدمت میگرفتند.[۱۱] این گونه چاووشیها صورت کاملاً حرفهای داشت و در برخی اسناد، از جمله در آمارنامهای تهیهشده در 1310ش در آران و بیدگل کاشان، چاووشی به عنوان شغل، ثبت شده است.[۱۲]

منبع درآمد

هر زائر، به تناسب وضع مالی و مقام اجتماعی خود، در ازای این خدمات مبلغی به چاووشان میپرداخت. به گزارش اوبن،[۱۳] در دوره قاجار، ثروتمندان بین پانزده تا بیست تومان و گاه بیشتر حقالزحمه و انعام میدادند، ولی دستمزدی که افراد کمبضاعت میپرداختند از چند قران تجاوز نمیکرد. در برخی موارد چاووشخوان، هنگامی که شهر زیارتی و نمای حرم از دور پدیدار میشد (مثلاً تپه سلام نزدیک مشهد)، هدیهای به نام «گنبدنما» از زائران دریافت میکرد.[۱۴] چاووشانِ همراه کاروان، به هنگام بازگشت، چند منزل جلوتر حرکت میکردند تا بازگشت زائران را به خانواده آنان خبر دهند و مژدگانی بگیرند.[۱۵] در مصر، چاووشان کاروانهای حج (شاویشالحاج) نیز چنین میکردند.[۱۶]

کاسته شدن اعتبار

به نظر عناصری[۱۷] یکی از علل کاسته شدن از اعتبار و حرمت حرفه چاووشخوانی، رواج یافتن مُزدسِتانی و خلعتگرفتن آنان بود که سبب برتری جنبه مادّی کار بر اصل معنوی آن شد.

آموزش و شمایل

برخی چاووشان از نوجوانی وارد این کار میشدند[۱۸] و با طی مراحل نوچگی، خواندن از روی متن، خواندن از حفظ و همراهی با چاووشخوان، مهارت مییافتند.[۱۹] در برخی خانوادهها نیز این حرفه ارثی بود.[۲۰]

اهل این حرفه پوشاک و ابزار ویژهای نداشتند، ولی معمولاً شال سیاهی را حمایل سینه میکردند و سادات ایشان نیز شال سبزی بر گردن میانداختند.[۲۱]

موسیقی و درون مایه اشعار

از نظر موسیقایی، مقام چاووشی از جمله مقامهای سازی و آوازی است که به واسطه موسیقی تعزیه، جایگاه خود را در موسیقی محلی برخی نواحی از جمله مازندران تثبیت کرده است.[۲۲]

اشعار چاووشخوانان عامیانه است و به همین سبب استحکام و ظرافت چندانی ندارد و گاه از نظر وزن و قافیه و انشا نیز دارای مشکلاتی است. این اشعار معمولاً سراینده مشخصی ندارند و دخل و تصرفهای بسیاری در آنها راه یافته است.[۲۳]

با وجود مشابهت مضمون شعرهای چاووشی با سایر اشعار راجع به منقبت یا عزاداری اولیا، در هر سفر زیارتی بر مضامینی تأکید میشود که با مقصد زائران مناسبت دارد و حال و هوا و شوق زیارت و امیدواری به حصول حاجات و قبولی توبه در این اشعار غالب است؛ ازاینرو، گاه چاووشان در هر سفر بالبداهه نیز اشعاری میسرودند.[۲۴] در اشعار چاووشی مربوط به حج، مضمونهای راجع به قربانی کردن اسماعیل(ع) با تأکید بر «ذبیح الله» بودن او چشمگیرتر است.[۲۵] در اشعار مربوط به زیارت امامان شیعه، علاوه بر بیان ویژگیهای هر یک، بر شکوه بارگاه و مقبره ایشان تأکید میشود.[۲۶] با این حال، مهمترین و معروفترین مضمون این اشعار دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولاً در مورد زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: «هر که دارد هوس کرب و بلا بسمالله»[۲۷] و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.

کاربردهای دیگر

چاووشان گاه به اذان گویی، تعزیه خوانی یا مداحی اولیا در جشنهای غیردینی مثل عروسی نیز میپرداختند[۲۸]. در جشنهای ختنه سوران در مصر نیز کسانی با عنوان چاووش/ شاویش، دستاندرکار بخشی از مراسماند.[۲۹]

چاووشخوانان همچنین به نوعی با اشعار خود به بیان وقایع و لوازم سفر و دشواریهای راه و سختگیریهای مرزبانان به هنگام ورود زوار به اراضی مقدّس میپرداختند.[۳۰] در قطعهای چاووشی که به روایت محمدعلی رجاء زفرهای (متوفی 1361)[۳۱] به دست ما رسیده است، از بیش از هفتاد وسیله و لوازم سفر زائران نام برده شده است. در این چاووشینامه که به هنگام شبگیرکردن (سحرخیزی) و آمادگی حرکت از منزلی به منزل دیگر خوانده میشد، با ذکر نام وسایل به مسافران هشدار داده میشد که چیزی را جا نگذارند. ذکر نام قوطی گوگرد، ذرهبین، مگسپران، وافور و قوطی تریاک در این مجموعه جالب توجه است.

نوع دیگر چاووش خوانی

در برخی مناطق ایران، از جمله در استان سمنان و خراسان، گونه دیگری از چاووشیخوانی مذهبی ملاحظه میشود که با سنّت زیارت ارتباط مستقیمی ندارد، اما به گونهای رمزی و استعاری با مفهوم حرکت کاروان امام حسین به کربلا مرتبط میشود، چنانکه در بیرجند به مناسبت سالروز ورود اهل بیت امام حسین به کربلا، چاووشخوانی میکنند و از نزدیک شدن ایام سوگواری محرم و رسم عَلَمبندان خبر میدهند و در حین بستن علم نیز اسفند دود میکنند و چاووشی میخوانند و طبق معمول، مردم نیز در پایان هریک از ابیات چاووشی صلوات میفرستند.[۳۲] در بیرجند و میبد، چاووشخوان درون نخلی که بر دوش مردم حمل میشود، مینشیند و چاووشی میخواند.[۳۳] در مراسم آیینی «شمع و چراغ» در شبهای شهادت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در تکیه بیدآباد شاهرود، پس از خواندن خطبه و دعا، چاووش اشعار (دوازدهبند) [[محتشم کاشانی را درباره واقعه کربلا و رثای شهدای کربلا آن میخواند و حضار در پایان هر مصراع صلوات میفرستند. شغل چاووشی در تکیه بیدآباد شاهرود موروثی است.[۳۴] در نوشآباد کاشان نیز کسی با عنوان «چاووشخوان» در روز عاشورا سوار بر اسب پیشاپیش تعزیهخوانان، چاووشی میخوانده است.

وضعیت امروزی

چاووشی خوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر خلاصه میشود. در شهرها چاووشیخوانان که مداحان مذهبیاند، همراه بدرقهکنندگان یا استقبالکنندگان، اشعار چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز میخوانند. رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، غالباً در سه جا، ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها یا در کوی و خیابان محل سکونت آنان برگزار میشود و همراه شادی، دودکردن اسپند، قربانی و گلاب افشانی است.

نمونهای از اشعار

  • اشعار چاووشی گاه حزن انگیزند همچون:

«من از دیار شکوه و جلال میآیم/ ز سرزمین اذان بلال میآیم/

ز دشت لاله خونین سینه آمده ام/ شکسته دل ز دیار مدینه آمده ام/

زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست/ تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست/

نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود/ پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود/

مدینه با دل زوار گفتگوها داشت/ گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت/

مدینه با دل آتش گرفته خو دارد/ خدا نصیب کند هر که آرزو دارد/

نسیم وار به هر کوی در به در گشتم/ مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم»

  • و گاه شاد و سرورانگیزند همچون:

«حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند/ شادمان در وطن از سعی و صفا آمدهاند/

رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم/ خرم از رکن و منی سوی وطن آمدهاند/

روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات/ شاد و مسرور همه سوی وطن آمدهاند/

بار الها بکن این حج و زیارات قبول/ سعی مشکور که با حج بجا آمدهاند/

شکر بسیار خدا را که به ایران عزیز/ حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند».[۳۵]

پیوند به بیرون

  • منبع مقاله: دانشنامه مجازی مکتب اهل بیت

منابع

  • ابن‌بطوطه‌، رحله ابن‌بطوطه، چاپ علی منتصر کتانی‌، بیروت 1395/1975.
  • ابوالقاسم انجوی شیرازی‌، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران 1379‌.
  • علی بلوکباشی‌، نخل‌گردانی‌: نمایش تمثیلی از جاودانگی شهیدان‌، تهران 1380‌.
  • یاکوب ادوارد پولاک‌، سفرنامه پولاک‌، ترجمه کیکاوس جهانداری‌، تهران 1361‌.
  • محمدمهدی تبریزی‌، وسیله النجاه، در فتوت‌نامه‌ها و رسائل خاکساریه‌(سی رساله‌)، چاپ مهران افشاری‌، تهران‌. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‌، 1382‌.
  • محمدعلی رجاء زفره‌ای‌، «چاوشی‌نامه»، وحید، دوره 13،ش 14، تیر 1354.
  • جلال طوفان‌، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته‌، شیراز، 1381‌.
  • فرهنگنامه ادبی فارسی‌: دانشنامه ادب فارسی‌، ج 2، به سرپرستی حسن انوشه‌، تهران‌: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌، سازمان چاپ و انتشارات‌، 1381 ش‌، ذیل «چاوشی» (از مهسان عطاری‌).
  • محمدجعفر محجوب‌، ادبیات عامیانۀ ایران‌: مجموعه مقالات در بارۀ افسانه‌ها و آداب و رسوم مردم ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری‌،«سخنوری»، تهران‌، 1383‌.

منابع انگلیسی

الگو:چپچین

  • EIr. s.v. "Čāvoš" (by Golām-Hosayn Yusofi);
  • Willem Floor, "Guilds and futuvvat in Iran", ZDMG , vol.134, no.1 (1984);

الگو:پایان چپچین

پی نوشت

  1. عناصری، ص164؛ یوسفی، ص8
  2. روزنامه وقایع اتفاقیه، ص2؛ ادیب الملک، ص39؛ پولاک، ص230؛ حمیدی، 2004
  3. عناصری، ص136؛ رضائی، ص157ـ 158؛ یوسفی، ص7؛ حمیدی، 2004؛ قس نصری اشرفی، نمایش و موسیقی در ایران، ج 2، ص109
  4. رضائی، ص157ـ 158؛ حمیدی، 2004
  5. روزنامه وقایعاتفاقیه، ص2؛ اوبن،ص17ـ 18؛ طباطبائی اردکانی، ص461؛ عناصری، ص134، 136، 139
  6. عناصری، ص169
  7. عناصری، ص136
  8. جهانگیری، ص313
  9. اوبن،ص17ـ 18
  10. طباطبائیاردکانی، ص464
  11. شهریباف، ج 3، ص453
  12. وصاف بیدگلی، ص43
  13. ص 18
  14. طباطبائی اردکانی، ص466
  15. اوبن،ص 18
  16. لین، ص440
  17. ص 165
  18. اوبن، ص14
  19. عناصری، 136
  20. عناصری، ص169
  21. عناصری، ص136
  22. نصری اشرفی، 1374 ش، ص102
  23. عناصری، ص144
  24. عناصری، ص135ـ137، 153ـ154
  25. عناصری، ص157ـ159
  26. عناصری، ص135؛ شهریباف، ج 3، ص447
  27. عناصری، ص143
  28. عناصری، ص136ـ137؛ آلاحمد،ص50
  29. لین، ص511 ـ512
  30. عناصری، ص153؛ فرهنگنامه ادبی فارسی، ذیل «چاوشی»
  31. ص 405ـ406
  32. مردمنگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، ص47ـ 48
  33. بلوکباشی ص71ـ72
  34. شریعتزاده، ج 2، ص409ـ413
  35. تحقیقات میدانی نویسنده این بخش