مجتبی ابوالقاسمی

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۳ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''مجتبی ابوالقاسمی،''' فرزند عبدالرضا متخلص به «رهگذر» در آذر ماه 1358 شمسی در م...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مجتبی ابوالقاسمی، فرزند عبدالرضا متخلص به «رهگذر» در آذر ماه 1358 شمسی در مشهد متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.

مجتبی ابوالقاسمی
زادروز آذر ماه 1358 ه.ش
مشهد
پدر و مادر عبدالرضا ابوالقاسمی
ملیت ایرانی
آثار «ماه ضیافت» و «آیه‌‏های شعر»
تخلص «رهگذر»


زندگینامه مجتبی ابوالقاسمی

مجتبی ابوالقاسمی در سال 1379 با انجمن ادبی رضوی آشنا شد و شعر را به ‏طور جدی دنبال نمود. او بعد از اخذ دیپلم حسابداری راهی خدمت نظام وظیفه شد و سپس به شغل آزاد روی آورد. مجموعه‌ای ویژه ماه مبارک رمضان با عنوان «ماه ضیافت» از ایشان به چاپ رسیده است و مجموعه شعر آئینی به نام «آیه‌‏های شعر» را در دست چاپ دارد. ایشان در کنگره‌‏ها و جشنواره‌‏های مختلف از جمله شعر رضوی مشهد و کرمان، غدیر خراسان جنوبی و... برگزیده شده است. همسرش الهه بیات مختاری نیز شاعر است. ‏‌‏‏‏‏

اشعار

ماه غم آمد و محرم شد آسمان دلم ترک دارد سرگذشتی که خانمان‌سوز است غمی اندازه فدک دارد
ساقی آمد به سمت شط فرات عطش خیمه‌گاه بر دوشش گر چه شق‌القمر نمود اما بر دلش داغ نه فلک دارد
کربلا چشمه‌ای پر از خون بود شرحه شرحه غم و پریشانی این حسینی که کشته اشک است با علی درد مشترک دارد
همچو خورشید نور می‌بخشید آمد و در دل سیاهی شب گفت راهش جدا کند از ما هر کسی بر حسین شک دارد
رو به گودال قتلگاه آمد خون گل را به آسمان پاشید تا شهادت دهد به عشق حسین! راه حق اینچنین محک دارد
گفت زینب در آن حماسه سرخ من ندیدم به غیر زیبائی گر چه خورشید و طشت زر امروز روی زخم دلم نمک دارد


کاروان نیزه نیزه می آمد دل افلاکیان پر از غم شد اسم اعظم به روی لب جاریست ماه غم آمد و محرم شد


نقطه عطف ...

درس ایثار تو آوازه عالم شده است ماه غم آمده هنگام محرم شده است
عمق این فاجعه را با چه زبان باید گفت که در این فرصت کوتاه فراهم شده است
کشته اشکی و از داغ تو یا ثارا... مرثیه‌خوان غمت حضرت آدم شده است
نه فقط چشم غزل لاله صفت می‌سوزد چشم عالم ز غمت چشمه زمزم شده است
تا حسینیه دل رفتم و دیدم آنجا داغ هفتاد و دو آئینه مجسم شده است
بعد از آن واقعه تلخ در آن سرخی دشت دل عشاق تو خونابه ماتم شده است
کربلا نقطه عطفی است به تاریخ بشر که به خون‌خواهی تو شیعه مصمّم شده است
هر که از فلسفه راه تو آگاهی یافت محرم کوی تو با عشق تو محرم شده است
رهگذر گفت که ای مهر هدایت گستر درس ایثار تو آوازه عالم شده است


رباعی

او آمد و با قیام خود غوغا کرد هفتاد و دو ماه‌پاره را معنا کرد
با خطبه آتشین خود در آن روز حکام بنی‌امیه را رسوا کرد


در علقمه عباس همان نیک سرشت با دست بریده بر دل خاک نوشت
در حسرت لب‌های من ای آب بسوز من با لب تشنه می‌روم سوی بهشت


ساقی شد و بهر تشنه لب‌ها جان دارد در محضر عشق بی‌مهابا جان داد
در پای برادرش دو دستش را ریخت لب تشنه کنار رود، دریا جان داد


ای در همه جا یاور زینب سجاد بی‌نور رخت جهان بود شب سجاد
تقدیر چنین بود که در ظهر عطش باشی تو میان شعله در تب سجاد


در راه حسین جان به جانان دادی بی‌واهمه سر بر سر پیمان دادی
در راه هدف گذشتی از هستی خویش لب تشنه کنار علقمه جان دادی

منابع

طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1141-1143.

پی نوشت