شیخ ابراهیم کفعمی
شیخ تقی الدّین ابراهیم پسر شیخ زین الدّین علی حارثی همدانی خارفی عاملی کفعمی لویزی جبعی، پدرش جدّ جدّ شیخ بهایی است. این شاعر، یکی از بزرگان علم و ادب قرن نهم و از کسانی است که پرچم حدیث را در همهجا به اهتزاز درآورده و گنجینههای معرفت را کسب کرده است. ملکات فاضله و تقوای الهی و روحیات پسندیده او را زیور بخشیده و تبار گرانمایهاش نیز به انوار ولایت میرسند. یعنی به تابعی بزرگوار حارث بن عبد اللّه اعور همدانی که علوی مذهب و دارای مراتب بزرگ و دانش بسیار و از فقهای شیعه بوده است. همهی کتابهای معجم با ستایش فراوانی شرححال این شاعر را آوردهاند.
شیخ ابراهیم تألیفات بیشماری دارد که صاحب اعیان الشیعه 49 اثر آن را نام برده است، از آن جمله «المصباح»، «البلد الامین»، «کفایة الادب»، «شرح الصحیفة»، «ارجوزهای در مقتل حسین (ع) و اصحابش»، «قراضة النظیر فی التفسیر» که تلخیص مجمع البیان طبرسی است. «النحله» و ... شیخ کفعمی به نقل کشف الظنون در کربلای مشرّفه به سال 905 ه. ق وفات یافت و بنا به وصیت خود در کربلا در ناحیهی «عقیر» به خاک سپرده شد. [۱]
شیخ کفعمی در سال 895 هجری کتاب معروفش «المصباح» را نوشته که در آن بیش از 190 بیت در مدح علی (ع) دارد و روز عید غدیر را توصیف کرده و مختصات و نامهای معروف آن روز را میشمارد. این ابیات را در آرامگاه مقدس سیّد الشّهداء در کربلا سروده، و هنگام سرودن در سنین کهولت بوده و در ابیات آن به این معانی اشاره کرده است: [۲]
1- و شیخ کبیر له لمّةکساها التعمّر ثوب القتیر
2- أتاه النّذیر فاضحی یقول:اعیذ نذیری بسبط النّذیر
3- أتیت الإمام الحسین الشّهیدبقلب حزین و دمع غزیر
4- أتیت ضریحا شریفا بهیعود الضّریر کمثل البصیر
5- أتیت امام الهدی سیّدیإلی الحایر الجار للمستجیر
6- ارجیّ الممات و دفن العظامبأرض الطّفوف بتلک القبور
7- لعلیّ أفوز بسکنی الجنانو حور محجلّة فی القصور
8- أتیت إلی صاحب المعجزاتقتیل الطغاة و دامی النّحور [۳]
1- این پیری کهنسال است که طول عمر، جامهی پیری را بر تن او کرده است.
2- بیمدهندهای که پیش او آمده، خطاب بر او گفته است که پناه میبرم از این بیمدهنده به خاندان و اولاد پیغمبر.
3- من به پیشگاه امام شهید حسین (ع) با دلی اندوهبار و سرشکریزان آمدهام.
4- من در برابر ضریح مبارکی ایستادهام، که نابینا در آن مقام، بینایی خود را بازمیگرداند.
5- به آستان امام هدی و پیشوایی آمدهام که سرگشتگان بیپناه را پناه میدهد.
6- امید آن دارم که بمیرم و استخوانهایم در این خاک پاک در کنار این مزارها دفن شود.
7- تا مگر در بهشت سکنی گزینم و با حوریان آرمیده در کاخها بهسر برم.
8- من به پیشگاه دارندهی معجزات، بار یافتهام، پیشوایی که به دست طاغوتها شهید شده و خونش جاری گشته است.
1- سألتکم باللّه هل تدفنونیإذا متّ فی قبر بأرض عقیر
2- فانی به جار الشهید بکربلاسلیل رسول اللّه خیر مجیر
3- فانی به فی حفرتی غیر خائفبلا مریة من منکر و نکیر
4- أمنت به فی موقفی و قیامتیإذا الناس خافوا من لظی و سعیر
5- فإنی رأیت العرب تحمی نزیلهاو تمنعه من أن یصاب بضیر
6- فکیف بسّبط المصطفی أن یردّ منبحائره ثاو بغیر نصیر
7- و عار علی حامی الحمی و فی الحمیإذا ضلّ فی البیدا عقال بعیر [۴]
1- به خاطر خدا، از شما میخواهم که پس از مرگ مرا در خاک «عقیر» [۵] به خاک بسپارید.
2- چراکه من در آنجا، همسایهی شهید کربلا، سلالهی رسول اللّه (ص) آن بهترین پناهگاه خواهم بود.
3- آنجا است که من، بیآنکه با نکیر و منکر بحث و گفتگویی داشته باشم، در آرامگاه خود بیهیچ هراسی خواهم آرمید.
4- آن روز که مردم، از شعله و آتش جهنم وحشتزده خواهند بود، من در جایگاه خود و روز رستاخیز در امان خواهم بود.
5- من تجربه کردهام که اعراب، مهمان خود را گرامی میدارند، و او را از رسیدن هر گزندی نگاهبانی و حمایت میکنند.
6- بنابراین، فرزند پیامبر چگونه ممکن است از کسیکه بیهیچ یاوری در پناه او آرمیده است، دفاع نکند؟
7- این عار است که صاحب قروق و قلمروی، شتر سواری را که در آن گمراه شده، یاری نکند و او را حمایت نکند.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 428-429.
پی نوشت
- ↑ ادب الطف؛ ج 4، ص 322 و 323.
- ↑ الغدیر؛ ج 11، ص 212.
- ↑ همان؛ ج 11، ص 212.
- ↑ ادب الطف؛ ج 4، ص 320. الغدیر؛ ج 11، ص 215 و 216.
- ↑ عقیر: نام بعضی نواحی سرزمین کربلا است. همچون غاضریه، شاطی، فرات. و به همین جهت بود هنگامیکه امام حسین (ع) نام سرزمین را پرسید: گفتند نامش عقیر است. امام فرمود: «از سرزمین عقیر به خدا پناه میبرم.»