پرده خوانی
اصطلاح پرده در بسیاری از متون ادبی منظوم و منثور فارسی سدههای ۵-۷ ق/۱۱-۱۳م در مفهوم مدال و ملودیک، در ترادف با اصطلاحاتی همچون مقام، لحن و راه به کار رفته است. به عنوان مثال، منوچهری دامغانی، عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر، انوری، نظامی عروضی، خاقانی، نظامی گنجوی، فریدالدین عطار نیشابوری، سراج الدین قمری آملی، اوحدالدین کرمانی، محمد عوفی و جلال الدين محمد بلخی در آثار خود اصطلاح موسیقایی پرده را به کار برده اند و به اسامی پرده های مختلفی همچون راست، مخالف یا مخالف راست، عراق، مخالفک، حسینی، راهوی، اصفهان، ماده، بوسلیک، نوا. نهاوند، زنگوله و عشاق اشاره کرده اند (نکـ: پورجوادی، ۴۴-۵۷). ساختارها و روابط نغمگی پرده هایی با همین نام ها نیز در بسیاری از رسالات موسیقایی به زبانهای فارسی، عربی و ترکی در تبیین سیستم مدال موسیقی ایران و جهان اسلام در قالب اصطلاحاتی همچون پرده و مقام تشریح شده است؛ اگرچه احتمالا ساختار مدال، ابعاد و روابط نغمگی پرده ها با مقامات همنام در گستره های زمانی و مکانی مختلف دارای تفاوتهایی نیز بوده است.
نظام پرده های موسیقی در رسالات موسیقایی مکتب کهن خراسان و ماوراء النهر (نک: اسعدی، ۷۰۶۷) همچون «رساله موسیقی» محمد بن محمود نیشابوری (ص ۶۲- ۶۵) و رساله اشجار و اثمار علاء الدین علیشاه بن محمد بن قاسم خوارزمی بخاری (نک: مسعودیه ۲۱؛ پورجوادی، ۴۹) به عنوان اساس سیستم مدال موسیقی ایران در قرنهای ۶ و ۱۲ / ۷ و ۱۳م تشریح شده است. نیشابوری در رساله خویش علم موسیقی را مشتمل بر ۱۲ پرده و ۶ شعبه، و هر شعبه را برانگیخته از دو پرده، دانسته است (ص ۶۲). وی درباره پیشینه پرده های موسیقی می گوید: «هرچه بارید ساخت و بزد و پرده بیش نبود به موافق 7 كواكب» (ص ۶۳). بدین ترتیب، نیشابوری نظام پرده ها یا سیستم مدال موسیقی ایران در روزگار خویش را در تداوم با موسیقی دوران ساسانی می داند. همچنین ذکر «پرده» و انتساب آن به بارید را شاید بتوان حاکی از ارجاع به نظام «Y خسروانی» منسوبه به دوران ساسانی دانست. نیشابوری افزایش شمار پرده ها و گسترش نظام مدال موسیقی ایران از ۷ پرده به ۱۲ پرده را نیز به موسیقیدانی به نام سعیدی -که از شاگردان باربد، و در خدمت شاه شروه بوده است- منتسب می کند و «پرده راست» را «شاه همه پرده ها» میداند؛ بدین معنی که پرده ۵۹۱ همه پرده ها [را] از وی گرفته اند.» (همانجا).
علاء منجم نیز در رسالة اشجار و اثمار - که در حدود سالهای ۶۹۱-۶۷۹ی/۱۲۸۰-۱۲۹۲م نگاشته شده است- تقسیم بندی دیگری از نظام پرده های موسیقی را ذکر می کند. وی در این باب چنین می گوید: «اصل پرده ها ۷ است و از هریک فرعی تخریج کرده اند مبلغ ۱۴ باشد» (نک: مسعودیه، ۲۰-۲۱؛ قس: پورجوادی، ۴۹-۵۰). همچنین او مانند نیشابوری شمار پرده ها را در اصل ۷، و پرده راست را «اُم همه پرده ها »، و هریک را منسوب به کوکبی دانسته، اما شمار کل پرده ها را ۱۴ ذكر کرده است (همانجا). البته در بررسی تطبیقی چنین مطالبی باید تفاوتهای زمانی، جغرافیایی، و احتمال وجود روایتهای متکثر و مختلف به طور همزمان را نیز در نظر داشت.
از اواخر سده ۷ق/۱۳م صفي الدين ارموی با نگارش رسالات تأثیرگذاری چون کتاب الادوار و رسالة الشرفية في نسب التأليفيه در بغداد مکتب جدیدی را در تاریخ علم موسیقی جهان اسلام پایه گذاری کرد که با عنوان «مکتب منتظمیه» شناخته شده است (نک: اسعدی، ۷۱۶۷). با شکل گیری این مکتب که سیستم مدال موسیقی را در قالب نظام ادوار، شدود و مقامات تبیین می کرد، به تدریج اصطلاح «مقام» جایگزین اصطلاح «پرده» شد. صفی الدین برای تبیین اساس سیستم مدال اصطلاحاتی چون «دور» و «شدّ» را به کار برد و پس از چندی قطب الدین شیرازی (۷۱۰-۶۳۴ق ۱۳۳۷-۱۳۱۰م) در بخش موسیقی رساله درة التاج علاوه بر ذکر پرده ها، ظاهرا برای نخستین بار از واژه «مقام» و «مقامات مشهور» به عنوان اساس سیستم مدال در قالب نظام ادواری موسیقی استفاده کرد (ص ۱۲۲-۱۲۴؛ نیز نک: مسعودیه، ۱۹).
در رسالات شاخه فارسی مکتب منتظمیه همچون رسالات عبد القادر مراغی اصطلاحات پرده و مقام مترادف با یکدیگر، و به عنوان صورت عجمي اصطلاح عربي شدود ذکر شده است: «پرده نزد ارباب عمل ۱۲ مقام است که عرب آنها را شدید خواند و عجم پرده و مقام» (مقاصد...، ۵۹). اگرچه در برخی از رسالات فارسی مکتب منتظمیه اصطلاح پرده نیز همچنان به کار رفته، اما در مجموع اصطلاح مقام کاربرد و رواج بیشتری داشته است، بدین ترتیب، در رسالات این مکتب در طی سدههای ۷-۱۰ق/۱۲-۱۶م به تدریج اصطلاح مقام جایگزین مفهوم پرده شده است.
در برخی از این رسالات پرده به غیر از این معنی بنیادین در معنای دیگری درباره ساختار سازهای زهی و مترادف با اصطلاح «دستان»، به مفهوم «علاماتی که بر سواعد [= دسته های ساز] آلات ذوات الاوتار [= سازهای زهی] رسم کنند تا بدان بدانند که هر نغمه از کدام جزو از اجزاء وتر خارج شود» (همان، ۱۴- ۱۵) نیز به کار رفته است. به عنوان مثال، عبد القادر مراغی در شرح سازی به نام «شش تای» می گوید: «گاه بعضی بر ساعد آن پرده ها بندند» (جامع...، ۱۹۹)، یا در توضیح چنگ گفته: «سازی است مشهور... و اوتار [= رشته ها یا سیمهای] آن را بر ریسمانهای مویین بندند؛ چه، ملاوی [پیچکها با گوشیهای] آن ساز آن ریسمانها باشد و آن را پرده ها خوانند» (همان، ۲۰۲). در رساله «کنز التحف» نیز اصطلاح پرده علاوه بر معنای مدال (ص ۹۱-۹۲، ۱۲۴- ۱۲۵)، در زمینه ساختار سازهای زهی همچون چنگ نیز به کار رفته است (ص ۱۱۵). مراغی همچنین از اصطلاح «سرپرده» ظاهرا در معنای پرده با نغمه اصلی در یک آهنگ با مُد استفاده کرده است (همان، ۲۰۰) که قابل قیاس با مفهوم کنونی اصطلاح «شاهد» در موسیقی معاصر ایران است.
در مجموع با توجه به مصداق محسوس پرده در موسیقی ایرانی، به معنای رشته هایی که برای علامت گذاري محل استخراج نغمات بر روی دسته سازها می بسته اند، اطلاق عنوان پرده به آهنگها یا مدها را می توان از نمونه های حال و محل به شمار آورد، یعنی به عنوان مثال، پرده عشاق را می توان محلی دانست که مرکز اصلی گردش نغمات در آهنگ یا مد عشاق محسوب می شود. امروزه نیز موسیقیدانان از تعابیری مشابه استفاده می کنند، به عنوان مثال گفته می شود: فلان آهنگ در پرده های عشاق يا نوا و جز آنهاست.
همچنین در موسیقی کلاسیک عرب و ترکیه هریک از نغمات -همچون دستانها با پرده های روی ساز- دارای نامی خاص است که همنام با اسامی مدهای موسیقی (مقامات یا پرده ها)، و حاکی از نغمه اصلی در مد موردنظر است (توما، 27-24؛ فلدمن، 201-197). اگرچه نظام نام گذاری پرده های ساز و مدها در ارتباط با هم در موسیقی معاصر ایران رایج نیست، اما هاروتین، موسیقیدان ارمنی عثمانی که از ۱۱۴۹ تا ۱۱۵۱ق/۱۷۳۶ تا ۱۷۳۸م در ایران می زیسته است، در رساله موسیقی خویش اسامی پرده های ساز و مدها در موسیقی ایرانی و عثمانی را باهم قیاس می کند و می نویسد که ایرانیان نیز از این نظام نام گذاری -اگرچه با تفاوتهایی نسبت به عثمانیان- استفاده می کرده اند (همو، 199).
با آغاز دوران صفوی موسیقی ایران وارد مرحله جدیدی از تحولات خود می شود و به تدریج فرهنگهای موسیقایی جهان اسلام در حوزه های ایرانی، عربی و ترکی نظامهای موسیقایی مستقل تری را شکل میدهند (اسعدی،۷۱-۷۲).در رسالات موسیقایی فارسی دوران صفوی نوعی رجعت به برخی از عناصر قدیم ایرانی و اصطلاحات موسیقایی مکتب کهن خراسان و ماوراء النهر، همچون «پرده» و «بانگ»، مشهود است. به طور کلی نظام موسیقایی دوران صفوی را میتوان در قالب مکتبی تلفیقی بر اساس امتزاج عناصری از مکتب کهن خراسان و ماوراءالنهر و مکتب منتظمیه مورد بررسی و تحلیل قرار داد. در رسالات این دوره اصطلاح «پرده» دارای معانی مختلفی است. در بسیاری از موارد این واژه در معنای قدیم، و همراه و مترادف با اصطلاح مقام به کار رفته است؛ اما در مواردی اصطلاح پرده در مفاهیم دیگری نیز مورد استفاده قرار گرفته است (نک: همو، ۷۵_۷). به عنوان مثال، در «رساله در علم موسیقی» اثر مؤلفی گمنام واژه پرده در جایی مترادف با واژه مقام (ص ۱۱۰)، و در جایی دیگر در معنایی متفاوت استفاده شده است: «باید دانست که ۶ مقام است که هرکدام نیم پرده است و در آنجا صوتی نمی توان بست یا نقشی، زیرا که دستگاه ندارد»(ص۱۱۲). همچنین در «رساله موسیقی» عبدالرحمان غزنوی نیز چنین آمده است: «حسینی را در ۶ پرده ادا باید نمود، راست را هم در ۶ پرده؛ قسم دیگر عشاق را در 4 پرده ادا می باید کرد، کوچک را نیز در ۴ پرده» (ص ۱۲۹-۱۳۰).
در رسالۀ کرامیه از دوره سفرچی نیز مطالبی در همین زمینه ذکر شده است: «باید دانست که هر مقامی را در شعبه اختیار کرده اند و هردو مقام را یک آوازه که مجموعا ۱۲ مقام و ۲۴ شعبه و ۶ آوازه و ۴۸ گوشه و ۳۶ پرده باشد» (ص ۱۹۲). در برخی از این رسالات اصطلاح پرده در معنایی تقریبا مترادف با مفهوم «بانگ» (نک:نیشابوری، ۶۳)، و به معنای گستره یا محدوده صوتی خاصی به کار رفته است (اسعدی، همانجا؛ برای مفهوم بانگ، نک: مسعودیه. ۳۷- ۳۸؛ پورجوادی، ۳۵-۳۳).
در موسیقی معاصر ایران اصطلاح پرده، علاوه بر ترادف با دستان به معنای زه و رشته هایی بر دسته سازها، همچنین به عنوان واحدی در سنجش فاصله یا بعد موسیقایی و مترادف با واژه ن نیز به کار میرود (پرده ، نیم پرده، ربع پرده و...). در موسیقی عربی نیز واژه «پرده» (جمع: بدات ، بردوات) که صورت معرب پرده فارسی است، به معانی مرتبطی با فواصل با ابعاد موسیقی به کار رفته است (فاروقی، 31؛ شوقی، ۳۶؛ حلو، ۷۰۶۸؛ نیز نک: «د، مقام).
ماخذ: اسعدی، هومان، «نگاهی به پیشینه تاریخی موسیقی در ماوراءالنهر»، فصلنامه موسیقی ماهور تهران. ۱۳۷۸ش، س ۲، شیم ۵: پورجوادی، امیرحسین، مقدمه بر درسالة موسیقی، (نكه همه نیشابوری): حلو، سلیم، الموسيقى النظرية، بیروت، ۱۹۷۲م؛ درساله در علم موسیقی، به کوشش امیر حسین پورجوادی، فصلنامه موسیقی ماهور، تهران، ۱۳۸۰ش، ص ۲، شد ۱۲: درساله در معرفت علم موسیقی»، به کوشش بحين ذكاء، نامه مینوی، تهران، ۱۳۵۰ش؛ سفرچی، دورهه کرامیه (نکز همه هرساله در معرفت علم موسیقی»)؛ شرقی، یوسف، قياس السلم الموسيقى العربی، قاهره، ۱۹۶۹م؛ غزنوی، عبدالرحمان، «رساله موسیقی، سه رسالة موسیقی قدیم ایران، به کوشش منصوره ثابت زاده، تهران، ۱۳۸۲ش؛ فروشی، بهرام، فرهنگ فارسی به پهلوی، تهران، ۱۳۵۸ش؛ قطب الدین شیرازی، محمود، درتالتاج، به کوشش محمدجواد مشکور تهران، ۱۳۷۲ش؛ «کنز التسفهه مه رساله فارسی در موسیقی، به کوشش نقی بینشه تهران، ۱۳۷۱ش؛ مراغی، عبدالقادر، جامع الألحان، به کوشش تقی بینش، تهران، ۱۳۶۶ ش؛ همو، مقاصد الألحان، به کوشش تقی بینش، تهران، ۱۳۵۶ش؛ مسعودیه محمدتقی، ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران، به روایت محمود کریمی، تهران، ۱۳۶۸ ش؛ نیشابوری، محمد، «رساله موسیقی، به کوشش امیر حسین پورجوادی معارف، تهران، ۱۳۷۲ش، دوره ۱۲، شه ۱-۲ :نيزة
Al-Faruqi, L. I., An Annotated Glossary of Arabic Musical Terms London, 1981; Feldman, W., Music of Ottoman Court, Berlin, 1996; Touma, H.H., The Music of the Arabs, Cambridge, 2003.
تقی پینش-هومان اسعدی
منبع: https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/8416