کاووس حسن لی
کاووس حسن لی متخلّص به «فلق» به سال 1341 ه. ش در قنات نو «بن گشت» از روستاهای خرم بید به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در همانجا گذراند. سپس وارد دانشسرای آباده شد. حسن لی تحصیلات خود را در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه شیراز ادامه داد و فارغ التحصیل گردید و هم اکنون در دانشگاه علوم پزشکی شیراز و چند دانشگاه دیگر مشغول تدریس میباشد.
حسنعلی از سال 1360 شمسی در روزنامهها و مجلات به نوشتن مقالات و نشر اشعار خود پرداخته است. [۱] وی قالبهای کلاسیک و سپید را در سرودن شعر آزموده است از آثار او میتوان: «من ماه تابانم»، «سلسله موی دوست»، «رستاخیز کلمات»، «سخن اهل دل»، «به لبخند آینهای تشنهام» و هم چنین بیش از سی مقاله علمی در مجلههای ادبی و علمی کشور نام برد.
آخرین دیدار:
آسمان کربلا آن روز آتشبار بود | آن زمین سوخته دریایی از اسرار بود | |
کوچههای آسمان پر بود از بوی عطش | آب هم چشم انتظار لحظهی ایثار بود | |
پیچ و تابی داشت آب دجله از شلاق شرم | چرخ بیتقصیر هم در حال استغفار بود | |
با طلوع زخم یاران تشنگی از یاد رفت | دشمن از بیچارگی با مشک در پیکار بود | |
پایههای عرش میلرزید، آن ساعت که دید | بین ماه و مهر تابان، آخرین دیدار بود | |
ذو الجناح از عرصه بر میگشت امّا جای گل | گوئیا صد کوه غم این بار بر او بار بود | |
در میان آتش و خون باغی از گل میشکفت | دستی از اعجاز بیتردید در این کار بود | |
سینهی شب را فلق بشکافت روز از نو دمید | روزگار عشق، ورنه، روزگاری تار بود [۲] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1579.