هاشم کرونی‌

از ویکی حسین
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۰۶ توسط Kashani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

هاشم کرونی شاعر معاصر است.

هاشم کرونی
هاشم کرونی.jpg
زادروز 1358
شیراز
کتاب‌ها مجموع داستان «ضریح خاک» در دو جلد و «ترنم باران و پرنده»







درباره شاعر

هاشم کرونی فرزند داراب به سال 1358 در شیراز دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در زادگاهش ادامه داد.

از اوایل دهه‌ی هفتاد فعالیت‌های شعری خود را با همکاری با «انجمن ادبی دلگشا» ی شیراز به طور جدّی آغاز نمود و در کارنامه فعالیت‌های فرهنگی خود مسئولیت «انجمن ادبی باران» و «انجمن شاعران جوان» و دبیری اتحادیه انجمن‌های ادبی فارس را دارد.

از هاشم کرونی تاکنون دو مجموعه داستانی به نام «ضریح خاک» در دو جلد و «ترنم باران و پرنده» به چاپ رسیده است.

مجموعه شعر «شاعران جوان فارس» را نیز گردآوری و به چاپ رسانده است. کرونی مجموعه شعر دیگری به نام «ریحانه‌های اریحا» در زیر چاپ دارد.

وی در قالب کلاسیک و نو طبع آزمایی نموده است ولی اخیرا تمایلش بیشتر به سرودن اشعار نو در قالب سپید می‌باشد.

هاشم کرونی روزنامه‌نگار است و دبیر سرویس یکی از روزنامه‌های جنوب کشور را دارد.

اشعار

لالا لالا لا دل من شهیده:

شب تا سحر خداخدا می‌کردم‌ اسم قشنگتو صدا می‌کردم
سلام عمو، سلام عمو، خسّمه‌ هرچی تو انتظار بودم بسّمه
شب تا سحر، صبح تا غروب نشستم‌ دل به چشای خسته‌ی تو بستم
مثل موات دلم پریشون شده‌ از بچه بودنش پشیمون شده
صبح تا حالا، دعام بوده بزرگ‌شم‌ خواهشم از خدا بوده بزرگ‌شم
دلم می‌خواد منم شهیدت بشم‌ یه تیر ترکش امیدت بشم
یعنی می‌شه دعام اجابت بشه‌ یواش یواش وقت شهادت بشه
خیلی دلم می‌خواست ابا الفضل باشم‌ یه یا علی بگم تا از جام پاشم
یه یا علی بگم شهیدت بشم‌ یه تیر ترکش امیدت بشم
یه یا علی بگم بیام تو میدون‌ فدات بشم، فدات بشم، عمو جون
عمو به جون اکبرت دعام کن‌ جون علی اصغرت صدام کن
بذار شهید آخرت من باشم‌ بابام که نیست، برادرت من باشم
می‌خوام رو سینه‌ت بمونم شهید شم‌ شعر شهادت بخونم شهید شم
خورشید نینوا می‌گن تو هستی‌ امام عاشقا می‌گن تو هستی
می‌خوام کنارم بمونی شهید شم‌ برام لالایی بخونی شهید شم
لالا لالا لا دل من شهیده‌ با تو به غیر از عاشقی ندیده
من سپر بلات می‌شم عمو جون‌ شبیه مجتبات می‌شم عمو جون
بعد بابا عزیز چشمات بودم‌ هرجا می‌رفتی منم همرات بودم
توی چیشات همیشه رنگارنگه‌ آسمون نگات برام قشنگه
تشنه خنده‌هات بشم صدام کن‌ دلم می‌خواد فدات بشم نگام کن
طاقت موندن به خدا ندارم‌ هوای هیچی جز شما ندارم
صاف و صبور مثل یک کوه سنگم‌ صبوری بسّه من باید بجنگم
هرچی صبوری کردم از بابام بود بعد بابا شهید شدن دعام بود
هرکی باشه قد من و سکینه‌ خدا کنه داغ بابا نبینه
به جون عمه، من دلم شکسته‌ بعد خدا، دل به دل تو بسّه
کاشکی پریشونت بشم عموجون‌ حج اینه، قربونت بشم عمو جون
سپر می‌خوای؟ می‌خوای سپر بشم من؟ محافِظِت وقت خطر بشم من؟
داغ عمو، داغ برادر دیدم‌ دس چیه، من به پای تو سر می‌دم!
آب نمی‌خوام، آب حیاتم تویی‌ می‌گن سفینه‌ی نجاتم تویی
من نمی‌خوام داغ تو رو ببینم‌ خزونی باغ تو رو ببینم
من نمی‌خوام یکه و تنها باشی‌ طعمه‌ی گرگای تو صحرا باشی
عمو، ببین مثل یه کوه سنگم‌ دلم می‌خواد منم برات بجنگم
عمو شهید آخرت منم من‌ بابام که نیس برادرت منم من
می‌خوام رو سینت بمونم شهید شم‌ شعر شهادت بخونم شهید شم
لالا لالا، لا دل من شهیده‌ با تو به غیر از عاشقی ندیده
شب تا سحر خداخدا می‌کردم‌ اسم قشنگتو صدا می‌کردم
سلام عمو، سلام عمو خسّمه‌ هرچی تو انتظار بودم بسّمه ...



منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1696-1697.

پی نوشت