عبدالرحمن پارسا تویسرکانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
عبد الرحمن پارسا از شاعران برگزیدهی معاصر به سال 1288 ه. ش در تویسرکان به دنیا آمد. پدرش محمد رحیم رستگار و نوهی حاج محمد حسین تویسرکانی متخلّص به «مجنون» از شاعران و ادیبان نامور بود. وی چندی به شغل آموزگاری پرداخت سپس به شرکت بیمه ایران رفت، آخرین سمت او ریاست روابط عمومی شرکت بیمه بود و تا بازنشستگی در آنجا خدمت کرد.
پارسا شاعری اجتماعی بود. فعالیتهای شعری خود را از دوران جوانی آغاز کرد و در سرودن غزل متبحّر بود و در ساختن قطعه و رباعی نیز توانایی داشت. آثارش در روزنامهها و مجلههای کشور زیاد به چشم میخورد. وی در فروردین سال 1369 شمسی درگذشت.
از تنور خولی امشب میرود تا چرخ، نور | آفتاب چرخ، حسرت میبرد بر این تنور! | |
گرنه ظاهر شد قیامت، ور نه روز محشر است | از چه رو کرد آفتاب از جانب مغرب ظهور؟! | |
این همان نور است کزوی لمعهیی در لحظهیی | دید موسای کلیم اللّه شبی در کوه طور | |
این همان نور خدا باشد که ناگردد خموش | این همان مشکوت حق باشد که نایابد فتور | |
مطبخ امشب مشرقستان تجلّی گشته است | زین سر بیتن، کز او افلاک باشد پر ز شور | |
از لبان خشک و از حلقوم خونین گویدت | قصهی کهف و رقیم و رمز انجیل و زبور |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1173.