سید محسن الامین‌

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سید محسن امین
پرونده:السید محسن الأمین.jpg
شناسنامه
نام کامل سید محسن امین
تاریخ تولد 1284 (قمری)
زادگاه روستای شقراء
بخش هونین جبل عامل  لبنان
محل تحصیل نجف
محل زندگی نجف
محل مرگ 1371 (قمری) بیروت،  لبنان
مدفن حرم زینب کبری  سوریه
اطلاعات علمی
تالیفات اعیان الشیعة
تاریخ جبل عامل
حاشیه بر عروة الوثقی
حذف القتول عن علم الاصول
لواعج الاشجان فی مقتل الحسین
و ...
فعالیت‌های
اجتماعی
تاسیس مدارس جدید
تاسیس "جمعیة الاهتمام بتعلیم الفقراء و الایتام"
تاسیس "جمعیة الاسعاف"
تاسیس "جمعیة الاحسان"

علامه سیّد محسن امین یکی از مصلحان بزرگ جهان اسلام به‌شمار می‌رود. وی به سال 1284 ه. ق. در منطقه‌ی «شقراء» لبنان به دنیا آمد. سال 1308 هجری به نجف اشرف سفر نمود و 11 سال از درس اساتید آن حوزه بهره‌مند شد. او از درس اساتیدی مانند «شیخ آقا رضا همدانی» و «ملا کاظم خراسانی» و «شیخ الشریعة» استفاده برد. سید محسن امین پس از اتمام تحصیلات خود در نجف اشرف و با عنوان مرجعیت عامه، بنا به درخواست شیعیان در سال 1319 هجری به شام هجرت کرد و در سوریه و لبنان، فعّالیت خود را آغاز کرد. او به نیکی دریافته بود که در این کشورها مشکل اساسی مسلمانان و به‌ویژه شیعیان فقر مالی و جهل آنان است. لذا در نخستین فرصت درصدد رفع این دو نقیصه برآمد. از سوی دیگر وقتی شاهد تغییرات و تحوّلات شگرفی در عرصه‌ی فن‌آوری و علوم انسانی شد درصدد آماده‌سازی مسلمانان برای تطبیق خود با شرایط حاضر برآمد و برای مصون‌سازی مسلمانان در جهت در امان ماندن از مفاسد اجتماعی غرب که به همراه تلقّی جدید از انسان و دنیا ناشی شده بود اقدامات لازم را به عمل آورد. به علاوه سیّد متوجه شد که مسیحیان تبلیغات وسیعی به راه انداخته‌اند تا جوانان را به سوی خود جلب کنند سیّد نیز از افراد زیادی برای تشکیل انجمنی دعوت به عمل آورد و سرانجام دبیرستانی تحت عنوان المدرسة العلویه را تأسیس کرد. در این زمان بود که وی، بچه‌های شیعیان را از اسم‌نویسی در مدارس غیر شیعه و به خصوص مدارس مختلط مسیحیان منع کرد. و هنوز آثار جاودان او در آنجا ثمردهی دارد و مدرسه‌ی محسنیه نیز یکی از برکات وجودی اوست.

سیّد علاوه بر اقدامات فوق نیک می‌دانست که اسلام با عقاید خرافی آمیخته شده است. لذا مبارزه‌ی اصلاحی سختی را آغاز کرد و به هر ترتیبی بود موهومات را از چهره‌ی اسلام زدود و با رهبری خود اصلاحات زیادی در اندیشه و عمل مسلمانان به عمل آورد. نظریه‌ی اصلاحی او در عزاداری ابا عبد اللّه (ع) یکی دیگر از اقدامات او به‌شمار می‌رود. هم‌چنین کتابهایی چون «المجالس السنیه» در پنج جلد، «رسالة التنزیه و الدروس الدینیه»، «الدر النضید فی مراثی السبط الشهید» را تألیف کرد. باوجود آن‌که اقدامات سیّد با مقاومت اهل جمود مواجه شد ولی در نهایت او بود که به پیروزی دست یافت. سیّد محسن نه تنها در زمینه‌ی مسایل فرهنگی و اصلاحی دینی اقدامات زیادی کرد بلکه این کار، او را از پرداختن به امور علمی بازنداشت. تألیف اثر بسیار باارزش «اعیان الشیعه» که در واقع دایرة المعارف تشیع است، گویای تلاش خستگی‌ناپذیر سیّد در این عرصه است. سیّد در عین‌حال از مشکلات مادی و اقتصادی مسلمانان و شیعیان هم غافل نبود و به همین منظور انجمن‌هایی تشکیل داد که مهمترین آنها عبارت بودند از: انجمن جمع‌آوری اعانات برای بینوایان، انجمن حمایت از ایتام و کودکان و تأمین هزینه‌ی تحصیلی آنان و انجمن تأمین هزینه‌ی طبابت و خرید دارو برای مستمندان. او به سال 1371 ه. ق. درگذشت. [۱]


جاء المسا فدعاهم قوموا اذهبوافاللّیل سرّ جهره اخفات

لا یطلب الأعداء غیری فاترکونی‌ما بکم من بیعتی تبعات [۲]


امام در عصر تاسوعا (شب عاشورا) هنوز شب فرانرسیده بود یاران خود را جمع کرد و فرمود: «اینک سیاهی شب همه جا را فراگرفته است. شب برای شما پوششی تهیه خواهد کرد. از آن به عنوان مرکبی استفاده کنید و بروید. این جماعت فقط در جستجوی من هستند و اگر بر من دست یابند از جستجوی دیگران دست برمی‌دارند. من بیعتم را از همه‌ی شما برداشتم و همه‌ی شما را از مسئولیت‌هایتان نسبت به خود آزاد می‌گذارم، بروید.»


تعست جدودک یا أمیّة و الخنی‌و العارفیک مآبه و مآله

فتسربلی ثوب الخزایة کلّمایبلی علیک تجدّدت أسماله [۳]


نابود باد اجدادت ای امیه و ننگ‌وعار بر آنان باد که لباس ذلّت و خواری را برای همیشه به اندام یزید پوشاندند.


1- هذه کربلا فقف فی ثراهاو اخلع النعل عند وادی طواها

2- فهی وادی القدس التی ودت‌الشهب الدراری بأنها حصباها

3- حل فیها النور الذی نار موسی‌صاحب الطور من سناه سناها

4- فاخرت کعبة الحجیج فکانت‌أشرف الکعبتین قدرا و جاها

5- یا اماما لولاه ما خلق الخلق‌و لا کان أرضها و سماها

6- هو من أحمد و أحمد منه‌طینة شرفت علی ما سواها

7- خیرها بعد جده و أبیه‌خیر من قد داس الحصی و وطاها

8- قف بها و اسکب الدموع دماءو ابک طول المدی علی قتلاها

9- ای قتلی فی اللّه ما من نبی‌أو وصی من قبل الا بکاها

10- و بکت بالدم السماوات و الارض و قد قل بالدماء بکاها

11- ای عین فی الناس تبخل بالدمع‌و عین النبیّ باد قذاها [۴]


(کربلا از دیرباز قداستی ویژه داشته است، شاید یکی از عوامل آن، اخبار پیامبران گذشته در مورد حوادثی است که در این سرزمین واقع می‌شود به‌گونه‌ای که این سرزمین را میعادگاه عشاق و مخلصان قرار داده است).


1- این سرزمین کربلاست پس هنگامی‌که می‌خواهی وارد آن شوی کفش‌هایت را از پایت درآور. گویی‌که می‌خواهی وارد وادی مقدس طوی شوی.

2- این وادی مقدس است که میعادگاه عشّاق و مخلصان است.

3- نوری که حضرت موسی (ع) صاحب طور آن را دید.

4- چنین است که کربلا، وادی مقدس طوی می‌گردد و با کعبه حجاج به مفاخره می‌پردازد و علو خویش را به اثبات می‌رساند.

5- ای امام! اگر شما نبودید عالم خلق نمی‌شد و زمین و آسمان آفریده نمی‌شدند.

6- او از احمد است و احمد از اوست و خاک به‌واسطه‌ی وجود مقدس او شرافت یافت.

7- او بهترین مردم پس از جدّ بزرگوار و پدرش است و بهترین کسی است که دنیا را تحقیر نمود.

8- در آنجا بایست و بر او اشکت را جاری کن و به مدت طولانی بر کشته شدنش گریه کن.

9- کدام کشته‌شده‌ای است در راه خدا که قبل از شهادتش همه‌ی انبیاء و اوصیاء بر او گریسته باشند؟!

10- و بر او آسمانها و زمین گریسته باشند و اشکشان باز هم جاری باشد.

11- اگرچه بعضی از مردم از زیادی گریه، اشک چشمانشان خشک شده ولی نبیّ اکرم (ص) مانند کسی‌که خاشاک در چشمش فرو رفته باشد. دائما اشک‌ریزان است.


رام الدّعیّ ابن الدّعیّ مذلةمنه فلاذ بعزّة و إباء

هیهات أن تعطی الدّنیّة نفسه‌خوف المنیّة أو رجاء بقاء [۵]


(حسین چنین شیوه‌ای را در مخالفت و ایستادگی در برابر پیشنهاد ذلّت از سوی یزیدیان، تعلیم می‌نماید):

این زنازاده‌ی پسر زنازاده قصد دارد که مرا به ذلّت بکشاند امّا من به خاطر عزّتم ابا می‌کنم و هیهات از اینکه به خاطر ترس در برابر پیشنهاد ذلّت یزیدیان تسلیم شوم.


و لمجدهم کتب الّخلود و دام فی‌أنف الزّمان لذکرهم عبقات [۶]

برای بزرگی آنان جاودانگی و بقاء نوشته شده و یاد او و ماندگاری نهضت او در طول زمان همواره جاودانه است.




منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 563-565.

پی نوشت

  1. اعیان الشیعه؛ مقدمه، ص 5- 8.
  2. لیلة عاشورا؛ ج 1، ص 333.
  3. عاشوراء فی الادب العاملی المعاصر؛ ص 112.
  4. ادب الطف؛ ج 10، ص 33.
  5. عاشوراء فی الادب العاملی المعاصر؛ ص 110.
  6. لیلة عاشوراء، ص 335.