علمبندان

نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۹ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها)

مراسم علمبندان یکی از آیین های آغاز محرم به شمار می رود که پس از نظافت و آماده سازی حسینیه ها و تکایا انجام می شود. علم رایج ترین و مهم ترین نشانه و صورت تمثیلی و رمزی عزاداری شهدای کربلاست.

علم، معانی متفاوتی دارد که از آن جمله است: نشان، پرچم و بیرق (لغتنامه دهخدا). اما آنچه مراد و منظور از علم در مراسم عاشوراست، عبارت از درفشی است با دسته ای چوبی یا فولادین که گاه بر سر آن شکل پنجه ای فلزی نصب کنند و آن را به لاله های بلورین و شمعدان ها و پارچه های رنگارنگ مزین سازند و در ایام عزاداری محرم و صفر در دسته ها حرکت دهند. در لغتنامه دهخدا، علم چنین معنا شده است: «نخل یا چوب بسیار بلندی همچون درخت تبریزی که در تعزیه خوانی پیشاپیش دسته ها برند و بر سر آن گاه شکل پنجه ای از فلز باشد و گاه پارچه سیاه بر آن پوشند».

«علمبندان» آغازگر مراسم عزاداری حسینی و «علم واچینی» یا «شهید کردن علم» نشانه خاتمه سوگواری است. [۱]

مراسم علم گردانی در مناطق مختلف به شکل های گوناگونی انجام می شود. برای مثال، در میناب «مراسم علم پیغمبر» برگزار می گردد. اگرچه پیدایش و چگونگی شکل گیری این مراسم مشخص نیست، اما احتمال می رود، که این مراسم ابتدا به شکل علم گردانی های ساده برای جمع نذورات صورت می گرفت و علم ها نشانی از حسینیه ها بوده اند و با گرد آمدن عزاداران و حسینیه ها در یک محل برای عزاداری مشترک، کم کم این مراسم کامل شده است.

در گذشته، جدای از مسائل اعتقادی و معنوی مراسم، کارکردهای سیاسی و اجتماعی نیز برای علم گردانی مترتب بود یکپارچگی اجتماعی (هم هدف بودن) و احساس همبستگی و وابستگی (تشکیل روابط صمیمی بین اعضا) از مهم ترین کارکردهای اجتماعی این مراسم به شمار می رود جدای از آن این رسم گاه در گذشته فراتر از یک مراسم مذهبی عمل می کرد؛ مثلاً برای احقاق حق یک مظلوم و یا آزادی یک زندانی بی گناه.

علم ها همیشه نماد و نشان شخصیت های مثبت و مقدس نیستند و در برخی موارد به عنوان نماد شخصیت های منفی به کار می روند. از جمله در فیروزآباد میبد یزد، علمی به نام «علم نمد» در جلوی نخل دسته های عزاداری حرکت داده می شود که نماد «اسماء» همسر و قاتل امام حسن (ع) است. شیوه حرکت دادن این علم به گونه ای است که شادمانی را القا می کند، به همین دلیل برخی هم آن را نماد زنی می دانند که از شهادت امام حسین (ع) خرسند است و هنگام ورود قافله سرا به کوفه شادی می کند.

برخی از علم ها نشانه ای فراتر از صحنه کرببلا دارند و در واقع نمادی از سوگواری های تاریخ تشیع هستند که در اوج خود به قیام عاشورا متصل می شوند. از این رو،، علم یکی از نشانه های مهم عزاداری عاشورا و علمدار کربلا عباس بن علی (ع) محسوب می شود.

در مشهد، مانند دیگر شهرهای ایران، جوانان هر محله، علم مخصوص حسینیه ها را با سلام و صلوات و اشعار و مرثیه «سرسیاه» یا «سیاهپوش» می کردند. در روز سیاهپوش کردن علم، خیمه و خرگاه حسینیه را هم برپا می داشتند. آنگاه علم سیاهپوش شده را در مدخل حسینیه -جای رفت و آمد عزاداران- نصب می کردند.

آغاز عزاداری سیدالشهدا در شهر مشهد، از شب چهارم محرم بود، اما زیارت و نذر و نیاز علم های بزرگ سیاهپوش شده حسینیه ها، از همان روز اول محرم، از سوی عزاداران امام حسین (ع) و حاجتمندان انجام میشد. [۲]

در بیرجند هر یک از علم ها را به نشانه امام حسین (ع) و یارانش نامگذاری می کردند و هر علم را نمادی از آن شخصیت می پنداشتند و برای برپا کردن آن، مراسم خاصی به جا می آوردند که به «علم بندو» یا «عقد علم» مشهور بود.

مراسم علمبندان در بیرجند بیشتر در روزهای ششم و هفتم محرم انجام می گرفت؛ یعنی مصادف با روزی که آب را بر امام و یارانش بستند. علم ها اغلب «بانی» و «علم چی» داشتند که صاحب علم محسوب می شدند. این عنوان به طور موروثی به آن ها می رسید. در بعضی مناطق، بانیان، با همراهی اقوام علم ها را در خانه های خود می بستند و برای مراسم به حسینیه و مسجد می آوردند. برای مثال یک روز پیش از محرم، یعنی غروب آخرین روز ماه ذی الحجه، علمبندها که بیشتر آن ها سادات بودند، علم ها را در خانه می بستند و به مسجد عاشورا حمل می کردند و بعد از نوحه خوانی و روضه خوانی، علم ها را به پای منبر می بردند که در اصطلاح به آن «به تخت بردن علم» می گفتند.

بستن علم به عهده «پیرغلام» و سادات بود. پیرغلام کهنسال ترین سادات علمدار بود. پس از بسته شدن علم هاف چند تن از سادات، علم ها را برمی داشتند و دور حسینیه ها می چرخاندند و بعد در اطراف علم سینه می زدند که به «حسین به / حسین به» مشهور بود. [۳]

در برخی مناطق هم مراسم علمبندان در حسینیه و مسجد انجام میشد. برای این کار روز قبل از مراسم، پارچه های علم را می شستند و خشک می کردند. صبح روز علمبندان، پاووشی خوان، مردن را با خواندن اشعاری در رثای امام حسین (ع)8 یا با نواختن نوعی شیپور آگاه می کرد. پس از جمع شدن مردم، بانیان به اتفاق ریش سفیدان و سادات، علم را می بستند. در حین کار، اسپند دود می کردند و شخصی چاووششی می خواند و دیگران صلوان می فرستادند. مراسم نوحه خوانی و روضه خوانی هم در بعضی مناطق در حین مراسم علمبندان برپا میشد. [۴]

در روستای درفش بیرجند، بین اعضای گروه علم گردانان گندم تقسیم می کردند. گروه شامل دوازده نفر علم چی، هشت نفر سنگ زن، دو نفر بارکش، دو نفر فراش (خادم مسجد) و یک روحانی بود. گندم ها را توبره کش یا کیسه کش حمل می کرد و سهم او را علم چی ها می دانند. مقداری از گندم متبرک شده با علم را هم، برای برکت به انبار برمی گرداندند.

در روستای خنگ بیرجند، صبح هشتم محرم، علم گردانی را از خانه بزرگ ده آغاز می کردند. دسته های علم گردانی وقتی به هم میرسیدند، مراسم سلام علم ها را برگزار می کردند؛ به این ترتیب که هر دسته با خواندن اشعار سلام، به طرف علم دیگر می آمد تا به همدیگر می رسیدند. [۵]

در اسفراین، در آستانه ماه محرم، علم مخصوص حسینیه شهر را با پارچه های سیاه می پوشاندند و در روز اول ماه محرم مراسم «علم گردانی» انجام میشد. به این ترتیب که تعدادی از جوانان به همراه فردی روحانی، علم را در کوچه ها می گرداندند و اشعاری در رثای شهدای کربلا از جمله حضرت علی اصغر (ع) می خواندند هنگام عبور از مقابل خانه ها، کسانی که نذر داشتند به فراخور، مقداری آرد، گندم، جو یا پول به علم گردان ها می دادند. علم دارها دعا می کردند و برای درگذشتگان فاتحه می خواندند. برخی صاحبخانه ها هم برای آن ها اسفند، نمک و گل سرخ در آتش می ریختند. مراسم علم گردانی فقط یک روز برگزار میشد و پس از آن علم را در جایگاه مخصوص خود در حسینیه نصب می کردند و به این ترتیب مراسم عزاداری شهرستان اسفراین آغاز میشد. [۶]

گروهی از مردم شیخان بر لاهیجان در عصر نخستین روز ماه محرم به همراه متولیان و خادمان مقبره شیخ زاهد گیلانی با پارچه های سیاهی که بر روی آن ها اشعاری در رثای امام حسین (ع) نوشته شده بود، مقبره را سیاهپوش می کردند و آماده استقبال از عزاداران حسینی می شدند. در شب نخستین روز ماه محرم در مسجدی نزدیک بقعه شیخ زاهد مراسم روضه خوانی برپا میشد. سپس مردم راهی مقبره شیخ زاهد می شدند و در صحن مقبره تجمع می کردند. در این هنگام جوانان با جامه های سیاه به تن، به سینه زنی می پرداختند و یکی از خادمان، علم بزرگی را که به آن «پیله علم» می گفتند و با پارچه های سبز پوشیده شده بود، از جایگاه مخصوص کنار مقبره بیرون می آورد و قبله ای بر سر آن نصب می کرد. حاضران صلوات می قرستادند و پس از خواندن دعای مخصوص بستن علم، تمام مردم، از زن و مرد و کوچک و بزرگ برای تبرک از زیر علم که مزین به نام امام حسین (ع) بود، عبور می کردند هر کسی هم نذری داشت، پارچه ای به علم گره می زد و حاجت می طلبید. آنگاه علم را با صلوات در جای مخصوص خود نصب می کردند و تا بیست و هشتم صفر آن را افراشته نگه می داشتند.

پس از اتمام مراسم علمبندان، در صحن بقعه شیخ زاهد فرش و حصیر پهن می کردند و به حاضران و عزاداران شام می دادند. در این هنگام از خانه های اهالی شیخان بر غذا می آوردند و هر یک از زوار پس از خوردن شام، مقداری از غذا را هم به نیت تبرک برای نزدیکان خود می برد. این مراسم ده روز ادامه می یافت و در روز دهم مراسم «علم واچینی» انجام میشد. [۷]

در سرآسیاب فرسنگی کرمان، روز هشتم محرم، مراسم علمبندان اجرا میشد. علم مخصوص سرآسیاب، بسیار قدیمی بود که با پارچه های رنگین تزئین شده و به «علم ابوالفضل» مشهور بود. علم را از حسینیه حرکت می دادند و در تمام محلات سرآسیاب می گرداندند و به خانه ها می رفتند. اهل هر خانه به یمن ورود علم و برای خیرمقدم، در مدخل خانه می ایستادند و مبلغی را به عنوان نذر به متصدی علم می دادند. پول های جمع شده به مصرف مراسم سوگواری اباعبدالله (ع) می رسید و بخشی از آن به نیازمندان اختصاص می یافت. در ضمن گرداندن علم، اشعاری هم خوانده میشد. از جمله: [۸]

علمدار: اعضا هیئت:
حسین حسین حسین حسین حسین حسین
سلطان مظلوم حسین حسین حسین حسین
شاهنشه خوبان حسین حسین حسین حسین

مراسم علم گردانی در چالشتر چهارمحال و بختیاری در شب تاسوعا انجام می گرفت. در این شب، جوانان علم ها را به در خانه های کسانی می بردند که تازه ازدواج کرده بودند و آن ها به علمداران هدایایی مثل کله قند، چای، پارچه و شیرینی می دادند. پس از آن علم ها را سینه زنان به قبرستان می بردند و پس از نوحه خوانی، سینه زنی و قرائت فاتحه برای اهل قبور به حسینیه بازمی گرداندند. [۹]


منبع

اصغر شعاع، علی آنی زاده، رقیه حاج محمدیاری، شهرزاد دوستی، الهه شایسته رخ، محرم و صفر در فرهنگ مردم ایران، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ص 32-40.

پی نوشت

  1. وکیلیان، سید احمد، شیراز، فارس، بی تا.
  2. رضایی، بی نام، مشهد، خراسان رضوی، 1377.
  3. سعیدی، بی نام، بیرجند، خراسان جنوبی، 1364.
  4. کاووسی، بی نام، بیرجند، خراسان جنوبی، 1353.
  5. ضرغامی، فروغ الزمان، قوچان، خراسان رضوی، 1384 و 1380 و 1383 و بی تا.
  6. سنگ سفیدی، علی اصغر، اسفراین، خراسان شمالی، 1347.
  7. نورانیان، فاطمه به نقل از علی حسینی، سنگسر، سمنان، 1347.
  8. وکیلیان، سیداحمد، شیراز، فارس، بی تا.
  9. ذهقان، خیرالله، چالشتر، چهارمحال و بختیاری، 1377.