۹٬۵۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|birth_date= | |birth_date= | ||
|death_date=1258/656 | |death_date=1258/656 | ||
|Maddhab= | |Maddhab=شافعی | ||
|School of thought= | |School of thought=معتزله | ||
|ethnicity=پارسیان | |ethnicity=پارسیان | ||
|region=[[بغداد]] | |region=[[بغداد]] | ||
|main_interests=تاریخ، | |main_interests=تاریخ، حدیث | ||
|notable_ideas= | |notable_ideas= | ||
|works= | |works=شرح نهجالبلاغه | ||
|influences= | |influences= | ||
|influenced= | |influenced= | ||
}} | }} | ||
== زندگینامه == | |||
عزّ الدّین ابو حامد عبد الحمید بن هبة اللّه بن محمّد بن محمّد بن حسین بن ابی الحدید مداینی، دانشمند، شاعر، ادیب، فقیه شافعی و اصولی معتزلی در اول ذیحجهی سال 586 ه. ق. در مداین متولد شد و در همان شهر پرورش یافت. پدرش قاضی مداین بود. وی علم کلام و اصول آموخت و در جوانی به بغداد رفت و در محضر علما و بزرگان مشهور بغداد که بیشتر آنها شافعی مذهب بودند، به قرائت کتب و اندوختن دانش پرداخت و در محافل علمی و ادبی شرکت جست و به قول صاحب نسمة السحر، معتزلی جاحظی شد. <ref>نسمة السحر؛ ص 15.</ref> | عزّ الدّین ابو حامد عبد الحمید بن هبة اللّه بن محمّد بن محمّد بن حسین بن ابی الحدید مداینی، دانشمند، شاعر، ادیب، فقیه شافعی و اصولی معتزلی در اول ذیحجهی سال 586 ه. ق. در مداین متولد شد و در همان شهر پرورش یافت. پدرش قاضی مداین بود. وی علم کلام و اصول آموخت و در جوانی به بغداد رفت و در محضر علما و بزرگان مشهور بغداد که بیشتر آنها شافعی مذهب بودند، به قرائت کتب و اندوختن دانش پرداخت و در محافل علمی و ادبی شرکت جست و به قول صاحب نسمة السحر، معتزلی جاحظی شد. <ref>نسمة السحر؛ ص 15.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۳۱: | ||
اطلاعات او دربارهی تاریخ صدر اسلام نیز گسترده بود. وی در اصول معتزلی و در فروع شافعی بود و گفته شده است که مشربی میان تسنن و تشیع برگزیده بود. در مباحث عقیدتی خود در شرح نهج البلاغه به موافقت با جاحظ تصریح دارد، به همین لحاظ او را معتزلی جاحظ شمردهاند. بررسی شرح النهج البلاغهی او نشان میدهد که وی معتزلی معتدلی است. او در آغاز کتابش اتفاق همه شیوخ معتزلی خود را بر صحت شرعی بیعت با ابو بکر نقل میکند و تصریح مینماید که از رسول خدا (ص) امتی بر آن وارد نشده بلکه فقط انتخاب مردم موجب صحت آن است. <ref> شرح نهج البلاغه؛ ج 1، ص 7.</ref> اما او علی (ع) را افضل از خلفای سهگانه میداند و تصریح میکند که آن حضرت هم در کثرت ثواب و هم در فضایل و خصایل حمیده از دیگران افضل است. <ref>همان، ص 9.</ref> | اطلاعات او دربارهی تاریخ صدر اسلام نیز گسترده بود. وی در اصول معتزلی و در فروع شافعی بود و گفته شده است که مشربی میان تسنن و تشیع برگزیده بود. در مباحث عقیدتی خود در شرح نهج البلاغه به موافقت با جاحظ تصریح دارد، به همین لحاظ او را معتزلی جاحظ شمردهاند. بررسی شرح النهج البلاغهی او نشان میدهد که وی معتزلی معتدلی است. او در آغاز کتابش اتفاق همه شیوخ معتزلی خود را بر صحت شرعی بیعت با ابو بکر نقل میکند و تصریح مینماید که از رسول خدا (ص) امتی بر آن وارد نشده بلکه فقط انتخاب مردم موجب صحت آن است. <ref> شرح نهج البلاغه؛ ج 1، ص 7.</ref> اما او علی (ع) را افضل از خلفای سهگانه میداند و تصریح میکند که آن حضرت هم در کثرت ثواب و هم در فضایل و خصایل حمیده از دیگران افضل است. <ref>همان، ص 9.</ref> | ||
ابن ابی الحدید در حملهی هلاکو به بغداد در سال 655 هجری محکوم به قتل شد و به شفاعت ابن علقمی و وساطت خواجه نصیر الدین طوسی از مرگ نجات یافت. <ref> تجارب السلف؛ ص 359.</ref> ولی روزگارش نپایید و اندکی بعد در همان سال در بغداد درگذشت. | |||
آثار | == آثار == | ||
تألیفات ابن ابی الحدید را تا 15 اثر برشمردهاند که مشهورترین آنها عبارتند از:1- شرح نهج البلاغه: این اثر را در 20 جزء به نام ابن علقمی وزیر تألیف کرد، و عمدهی شهرت و معروفیت او به سبب تألیف این کتاب است که حاوی مجموعهی عظیمی از ادب و تاریخ و کلام و فرهنگ اسلامی است. وی این شرححال را در اول رجب 644 ق آغاز کرد و در آخر صفر سال 649 ق به پایان رسانید. که تدوین کتاب 4 سال و 8 ماه طول کشید که برابر با مدت خلافت حضرت علی (ع) است. | |||
1- شرح نهج البلاغه: این اثر را در 20 جزء به نام ابن علقمی وزیر تألیف کرد، و عمدهی شهرت و معروفیت او به سبب تألیف این کتاب است که حاوی مجموعهی عظیمی از ادب و تاریخ و کلام و فرهنگ اسلامی است. وی این شرححال را در اول رجب 644 ق آغاز کرد و در آخر صفر سال 649 ق به پایان رسانید. که تدوین کتاب 4 سال و 8 ماه طول کشید که برابر با مدت خلافت حضرت علی (ع) است. | |||
2- الفلک الدائر علی المثل السائر: که از آثار مهم در بلاغت و از کتب معتبر در نقد است. | 2- الفلک الدائر علی المثل السائر: که از آثار مهم در بلاغت و از کتب معتبر در نقد است. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
4- نظم کتاب الفصیح ثعلب در لغت که اصل آن از ثعلب کوفی نحوی است و آثار دیگر. | 4- نظم کتاب الفصیح ثعلب در لغت که اصل آن از ثعلب کوفی نحوی است و آثار دیگر. | ||
== نمونه اشعار == | |||
=== قصیده علویه === | |||
1- قد قلت للبرق الّذی شقّ الدّجیفکأنّ زنجیّا هناک یجدّع | 1- قد قلت للبرق الّذی شقّ الدّجیفکأنّ زنجیّا هناک یجدّع | ||
خط ۲۰۲: | خط ۱۹۹: | ||
ابن ابی الحدید در ضمن قصائد العلویات خود دربارهی حضرت سید الشهداء (ع) میگوید: <ref>ادب الطف؛ ج 4، ص 55.</ref> | |||
ابن ابی الحدید در ضمن قصائد العلویات خود دربارهی [[سید الشهدا (ع)|حضرت سید الشهداء (ع)]] میگوید: <ref>ادب الطف؛ ج 4، ص 55.</ref> | |||
خط ۲۳۰: | خط ۲۲۸: | ||
4- اسرای خاندان پیامبر (ص) دربند بودند و مورد سبّ و دشنام قرار میگرفتند و گوشوارهها از گوش کودکشان کشیده میشد. | 4- اسرای خاندان پیامبر (ص) دربند بودند و مورد سبّ و دشنام قرار میگرفتند و گوشوارهها از گوش کودکشان کشیده میشد. | ||
5- به خدا قسم نمیتوانم حسین (ع) را فراموش کنم و پیکر پارهپارهی او را زیر سم اسبان در دامن بیابان از یاد ببرم. | 5- به خدا قسم نمیتوانم [[حسین بن على (ع)|حسین (ع)]] را فراموش کنم و پیکر پارهپارهی او را زیر سم اسبان در دامن بیابان از یاد ببرم. | ||
6- در آن روز لباس خونین دربرداشت و فردای آن جامهی سبز بهشتی او را پوشانده بود. | 6- در آن روز لباس خونین دربرداشت و فردای آن جامهی سبز بهشتی او را پوشانده بود. | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۴: | ||
7 و 8- خورشید گیسوان خود را بر این مصیبت پریشان ساخته و روزگار بر این اندوه و مصیبت ردا بر خود انداخته و خود را پوشانده است. غم و اندوه من بر آن خونهایی باد که به دست ستمکاران امیّه ریخته شد. | 7 و 8- خورشید گیسوان خود را بر این مصیبت پریشان ساخته و روزگار بر این اندوه و مصیبت ردا بر خود انداخته و خود را پوشانده است. غم و اندوه من بر آن خونهایی باد که به دست ستمکاران امیّه ریخته شد. | ||
=== قصیده اول === | |||
1- هلّا صبرت علی المصاب بهمو علی المصیبة یحمد الصّبر | 1- هلّا صبرت علی المصاب بهمو علی المصیبة یحمد الصّبر | ||
خط ۳۷۷: | خط ۳۷۲: | ||
2- و چرا مصیبتت را بر حسین علیه السّلام قرار ندادی که در مصیبت پسر فاطمه برای تو اجر و ثواب باشد. | 2- و چرا مصیبتت را بر حسین علیه السّلام قرار ندادی که در مصیبت پسر فاطمه برای تو اجر و ثواب باشد. | ||
3- اهل نفاق (مردم کوفه) حیله کردند و آیا حیله کردن برای منافق بعید است. | 3- اهل نفاق (مردم [[کوفه]]) حیله کردند و آیا حیله کردن برای منافق بعید است. | ||
4- به نامههایی که مانند رخسارشان سیاه بود و مضمون کلامشان مهاجرت آن حضرت بود. | 4- به نامههایی که مانند رخسارشان سیاه بود و مضمون کلامشان مهاجرت آن حضرت بود. | ||
خط ۴۱۵: | خط ۴۱۰: | ||
21- پدرم فدای این کشته و کسیکه با کشته شدنش هدایت ضعیف و کفر قوی شد. | 21- پدرم فدای این کشته و کسیکه با کشته شدنش هدایت ضعیف و کفر قوی شد. | ||
22- پدرم فدای آنکه کفنش بافتهی گردوغبار و حنوطش خاک کربلا بود. | 22- پدرم فدای آنکه کفنش بافتهی گردوغبار و حنوطش خاک [[کربلا]] بود. | ||
23- پدرم قربان آنکه به خون دلش غسل داده شد که نه آبی او را بود و نه سدری. | 23- پدرم قربان آنکه به خون دلش غسل داده شد که نه آبی او را بود و نه سدری. | ||
خط ۵۰۵: | خط ۵۰۰: | ||
66- و روز مصیبت تو ای فرزند فاطمه (ع) روز میعاد ما و تسلیت ما در روز حشر خواهد بود. | 66- و روز مصیبت تو ای فرزند فاطمه (ع) روز میعاد ما و تسلیت ما در روز حشر خواهد بود. | ||
=== قصیده دوم === | |||
1- و لو لا مصاب السبط بالطفّ ما بدابلیل عذاری السبط و خط قتیرها | 1- و لو لا مصاب السبط بالطفّ ما بدابلیل عذاری السبط و خط قتیرها | ||
خط ۷۸۶: | خط ۷۷۸: | ||
66- و سئوال میشود از ظلمی که به وصی و آل پیامبر نمودند، راهنمای گمراهان قوم از راهجویان آن. | 66- و سئوال میشود از ظلمی که به وصی و آل پیامبر نمودند، راهنمای گمراهان قوم از راهجویان آن. | ||
67- و در روز عاشورا ستم بنی امیه را بر نوه رسول اللّه (ص) جاری نساخت مگر جرئت فرزند مزدور آن (یزید بن معاویه). | 67- و در روز [[عاشورا]] ستم بنی امیه را بر نوه رسول اللّه (ص) جاری نساخت مگر جرئت فرزند مزدور آن (یزید بن معاویه). | ||
68- لباس خلافت را از روی ستم دربر کرد پس از پیآمد ظلم او که دنبال کرد ظلمی در دلهای خرصفتان. | 68- لباس خلافت را از روی ستم دربر کرد پس از پیآمد ظلم او که دنبال کرد ظلمی در دلهای خرصفتان. | ||
خط ۸۰۲: | خط ۷۹۴: | ||
74- در این موقع خواستم که نشان بدهم جمال قشنگ و زیبای شما را و آیا محصور میتواند صفات بیشمار آن را، به پایان رساند. | 74- در این موقع خواستم که نشان بدهم جمال قشنگ و زیبای شما را و آیا محصور میتواند صفات بیشمار آن را، به پایان رساند. | ||
=== قصیده سوم === | |||
1- و علیک خزی یا امیّة دائمایبقی کما فی النّار دام بقاک | 1- و علیک خزی یا امیّة دائمایبقی کما فی النّار دام بقاک | ||
خط ۹۲۵: | خط ۹۱۴: | ||
14- بعضی ندبه میکنند و بعضی بیمناک و در اسارت هر معاند گنهکاری بهسر میبرند. | 14- بعضی ندبه میکنند و بعضی بیمناک و در اسارت هر معاند گنهکاری بهسر میبرند. | ||
15- به خدا سوگند ای زینب تو را فراموش نمیکنم در حالتی که دشمنان گوشهی دامنت را به طرف خود میکشند. | 15- به خدا سوگند ای [[زینب (س)|زینب]] تو را فراموش نمیکنم در حالتی که دشمنان گوشهی دامنت را به طرف خود میکشند. | ||
16- فراموش نمیکنم به خدا سوگند صورتت را که دستت با آستین آن را پوشاند. | 16- فراموش نمیکنم به خدا سوگند صورتت را که دستت با آستین آن را پوشاند. | ||
خط ۹۸۷: | خط ۹۷۶: | ||
45- خدا بر تو درود فرستاد تا هنگامیکه ملائکهی قدس در اطراف قرارگاه شما طواف میکنند. | 45- خدا بر تو درود فرستاد تا هنگامیکه ملائکهی قدس در اطراف قرارگاه شما طواف میکنند. | ||
=== قصیده چهارم === | |||
1- یا لیت فی الأحیا شخصک حاضرو حسین مطروح بعرصة کربلا | 1- یا لیت فی الأحیا شخصک حاضرو حسین مطروح بعرصة کربلا | ||
خط ۱٬۱۱۶: | خط ۱٬۱۰۲: | ||
31- ای بهترین کسیکه لبیک گفت و طواف کرد و سعی نمود و دعا کرد و نماز خواند و در حال رکوع صدقه داد. | 31- ای بهترین کسیکه لبیک گفت و طواف کرد و سعی نمود و دعا کرد و نماز خواند و در حال رکوع صدقه داد. | ||
=== قصیده پنجم === | |||
1- حتّی قضی و هو مظلوم و قد ظلمالحسین من بعده و الظلم متّصل | 1- حتّی قضی و هو مظلوم و قد ظلمالحسین من بعده و الظلم متّصل | ||
خط ۱٬۳۸۱: | خط ۱٬۳۶۴: | ||
65- درود خدا بر شما باد مادامیکه بلبلی بر گلی از خوشی نغمهسرایی کند و شب بر جهان پردهی تاریکی افکند. | 65- درود خدا بر شما باد مادامیکه بلبلی بر گلی از خوشی نغمهسرایی کند و شب بر جهان پردهی تاریکی افکند. | ||
=== قصیده ششم === | |||
1- و تعلق آمالی غرورا بقربکمکما غرّ یوما بالطفوف قتیل | 1- و تعلق آمالی غرورا بقربکمکما غرّ یوما بالطفوف قتیل | ||
خط ۱٬۵۹۵: | خط ۱٬۵۷۵: | ||
52- قلب دوست از خوشحالی به آن فریفته میشود و از آن دشمن کینهتوز و نادان سیهروز، دشمنی میکند. | 52- قلب دوست از خوشحالی به آن فریفته میشود و از آن دشمن کینهتوز و نادان سیهروز، دشمنی میکند. | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص:310-347. | * [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص:310-347.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |