شکر الله از خاک‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''شکرالله''' '''از خاک''' (1299 ه.ش - 1373 ه.ش) یکی از شاعران معاصر است.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = شکرالله
| نام                    = شکرالله
خط ۷۱: خط ۷۰:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}
'''شکرالله''' '''از خاک''' (1299 ه.ش - 1373 ه.ش) یکی از شاعران معاصر است.
==زندگینامه==
==زندگینامه==
شکر اللّه از خاک فرزند کریم به سال 1299 ه. ش در شیراز به دنیا آمد. خط شکسته را خوش می‌نوشت، شعر می‌گفت و بیشتر اشعار غزل گونه‌اش مذهبی است. او در سال 1373 شمسی در گذشت.
شکر اللّه از خاک فرزند کریم به سال 1299 ه. ش در شیراز به دنیا آمد. خط شکسته را خوش می‌نوشت، شعر می‌گفت و بیشتر اشعار غزل گونه‌اش مذهبی است. او در سال 1373 شمسی در گذشت.
خط ۹۶: خط ۹۶:




{{ب| بنواز نائی دل، نی شور نینوا را|که به پا نموده گردون همه خیمه‌ی عزا را }}
{{ب| بنواز نائی دل، نی شور [[نینوا]] را|که به پا نموده گردون همه خیمه‌ی عزا را }}


{{ب| به صفای جرعه‌ای می ز خُم ولای جانان‌|ز وفا بلا خریدند بلا کشان بلا را }}
{{ب| به صفای جرعه‌ای می ز خُم ولای جانان‌|ز وفا بلا خریدند بلا کشان بلا را }}
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
==منابع==
==منابع==


* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1206.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1206.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==

نسخهٔ ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۰۸

شکرالله
زادروز 1299 ه.ش
شیراز
مرگ 1373 ه.ش

شکرالله از خاک (1299 ه.ش - 1373 ه.ش) یکی از شاعران معاصر است.

زندگینامه

شکر اللّه از خاک فرزند کریم به سال 1299 ه. ش در شیراز به دنیا آمد. خط شکسته را خوش می‌نوشت، شعر می‌گفت و بیشتر اشعار غزل گونه‌اش مذهبی است. او در سال 1373 شمسی در گذشت.

اشعار

نقش هستی ز ازل جلوه‌ی رخسار تو بود روشنی بخش جهان دیده‌ی بیدار تو بود
عشق شد آینه‌ی روی تو کز غایت شوق‌ تو به آیینه و آیینه گرفتار تو بود
یوسفی چون تو نشد رونق بازار وجود به خدایی که از آغاز خریدار تو بود
به وفای تو که از لحظه‌ی پیمان وجود تو وفادار وفا، عشق وفادار تو بود
ساقی بزم و لا بودی و صهبای وفا هر که نوشید ز خُم خانه ایثار تو بود
چه شبی بود ندانم که در آن گوشه‌ی خاک‌ تا سحر ماه فلک خیره به رخسار تو بود
آب می‌خواست ببوسد لبت اما هیهات‌ این سبک مایه کم از همت و مقدار تو بود
پیش دریای کمال تو عطشناک و حریص‌ آب گفتم من و «از خاک» گهربار تو بود [۱]

پرتو وفا

بنواز نائی دل، نی شور نینوا را که به پا نموده گردون همه خیمه‌ی عزا را
به صفای جرعه‌ای می ز خُم ولای جانان‌ ز وفا بلا خریدند بلا کشان بلا را
به فرات چشم عباس نگر که نور فضلش‌ به سر جهان فکنده همه پرتو وفا را
ز نگاه لعل سیراب بخون لاله رویان‌ بنگر چو چشم حسرت‌زده، چشمه‌ی بقا را
به عزای شاه خوبان متحیّرم چه گویم؟ ز تنش بیان کنم یا سر از بدن جدا را
به کدام کیش و آیین بود این ستم شعاری‌ که ز کین روا بدارند جفای ناروا را
سر و جان عالمی باد فدای پیر عشقی‌ که نکو به سر رسانید اطاعت خدا را
لب دجله قوم بی‌دین به طریق میهمانی‌ لب تشنه سر بریدند عزیز مصطفی را
چه عزا بود به عالم، همه گشته غرق ماتم‌ که به تن نموده عالم، همه جامه‌ی عزا را
ز مقال بگذر «از خاک» وز گفت‌وگوی بگذر که قلم کند حکایت همه شرح ماجرا را [۲]

منابع

پی نوشت

  1. حدیث باب عشق؛ ص 26.
  2. شب شعر عاشورا؛ ص 38.