سید محمد هاشمی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
|لقب = | |لقب = | ||
|بنیانگذار = | |بنیانگذار = | ||
| پیشه = | | پیشه =شاعر | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
{{ب| آن گُرد سرافراز که در عرصهی هیجا|بر جان عدو همچو پدر میزند آذر }} | {{ب| آن گُرد سرافراز که در عرصهی هیجا|بر جان عدو همچو پدر میزند آذر }} | ||
{{ب| سردار وفادار ابو الفضل که چون او|کم دیده همی چشم جهان گرد و دلاور }} | {{ب| سردار وفادار [[اباالفضل (ع)|ابو الفضل]] که چون او|کم دیده همی چشم جهان گرد و دلاور }} | ||
{{ب| آن بحر سخا، کان وفا، مخزن دانش!|بر فرق شهان خاک درت زینت و افسر }} | {{ب| آن بحر سخا، کان وفا، مخزن دانش!|بر فرق شهان خاک درت زینت و افسر }} | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1131.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1131.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
نسخهٔ ۲۶ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۹
سید محمد هاشمی یکی از شاعران معاصر ایرانی بود.
سید محمد هاشمی | |
---|---|
مرگ | 1349 ه.ش |
پیشه | شاعر |
زندگینامه
سید محمد هاشمی از کرمانیهایی است که در تهران متولد شده است. از او کتاب شعری در سالهای پیش منتشر شد.
اشعارش بیشتر در قالب غزل است. امّا قطعه، رباعی، دو بیتی و گهگاه قصیده نیز سروده است. وی در شهریور سال 1349 شمسی وفات یافت.
اشعار
آن میر عرب، فخر عجم، ثانی حیدر | کز نور رخش مهر فلک گشت منوّر | |
آن گُرد سرافراز که در عرصهی هیجا | بر جان عدو همچو پدر میزند آذر | |
سردار وفادار ابو الفضل که چون او | کم دیده همی چشم جهان گرد و دلاور | |
آن بحر سخا، کان وفا، مخزن دانش! | بر فرق شهان خاک درت زینت و افسر | |
در جود و کرم بندهی درگاه تو حاتم | بر فرق کشد خاک تو دادار و سکندر | |
تو مظهر پاکی و وفایی و شجاعت | کز قدرت تو گشت دو تا پشت ستمگر | |
چشم همه باشد به تو ای مظهر مردی | از پادشه و منعم و درویش و توانگر | |
تا مهر رخت بر دل من کرد تجلّی | افتاد ز عشقت به دل و جان من اخگر | |
همت بنگر کز غم سلطان شهیدان | شد سوی فرات و نشد از آب لبش تر | |
جانها به فدای تو و آن مهر و وفایت | کاندر ره حق گشت جدا از بدنت سر | |
افتاد چو از زین به زمین قامت عباس | بشکست ز داغ غم او پشت برادر | |
امید مرا هست به درگاه خداوند | کز شوق زنم بوسه سرانجام بر آن در | |
از دیده مرا سیل سرشک است روانه | چون «هاشمی» از دوریت ای میر مظفر |