یاسر رحمانی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت =ایرانی | ||
| تاریخ تولد = ١٣٦٠ه.ش | | تاریخ تولد = ١٣٦٠ه.ش | ||
| محل تولد = مشهد | | محل تولد = مشهد | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1201-1202.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1201-1202.] | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] |
نسخهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۳
یاسر رحمانی (١٣٦٠ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.
یاسر رحمانی | |
---|---|
زادروز | ١٣٦٠ه.ش مشهد |
پدر و مادر | مراد علی رحمانی |
ملیت | ایرانی |
زندگینامه
یاسر رحمانی فرزند مراد علی در سال ١٣٦٠ شمسی در شهر مقدس مشهد متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. وی پس از اخذ دیپلم تجربی وارد حوزه علمیه مشهد شد.
اشعار او به طور پراکنده در کتابهای مرثیه به چاپ رسیده است.
اشعار
مانند عشقی که به فرزندش، پدر دارد | مولا ز حال و روز عبد خود خبر دارد | |
آنگونه که من میشناسم صاحب خود را | حاشا دمی چشم از غلام خویش بردارد | |
هم صحبت خورشید باید زود برخیزد | با یار هر که صحبتی دارد سحر دارد | |
پر میشود از یوسف مصری گذاری که | یک روز از آن یار ما قصد گذر دارد | |
هر چه جمال و دلبری دارند مهرویان | ارباب ما حسن و ملاحت بیشتر دارد | |
پیمودن راه سعادت سخت و دشوار است | این راه عشقست و هزاران دردِ سر دارد | |
اما به حکم با (کریمان کار آسان است) | طی کردن این جاده راهی سادهتر دارد | |
خواهی اگر یابی سعادت کربلایی شو | آنجا که یک خورشید و یک قرص قمر دارد | |
کرب و بلا یعنی اسیری، عشق، جانبازی | مَحرم شد آنکو کام خشک و چشم تر دارد | |
دنبال مال و مکنت دنیا نمیگردد | هر کس ز اشک روضه در دیده گهر دارد | |
در انتهای این غزل مرثیه میخوانم | از پیکری که نهصد و پنجاه اثر دارد | |
اصلاً نیازی نیست روضه بازتر باشد | یاران حسین فاطمه عزم سفر دارد | |
هر کس که بنشیند به زیر سایه لطفش | ای منتظر از آتش دوزخ سپر دارد |
نام تو ورد زبانهاست اباعبدالله | سند بندگی ماست اباعبدالله | |
بیجهت نیست که اینقدر کرامت داری | مادرت حضرت زهراست اباعبدالله | |
چون عیان است چه حاجت به بیان، نام شما | سّر آرامش جانهاست اباعبدالله | |
بارها گفتهام و بار دگر میگویم | حرمت قبله دلهاست اباعبدالله | |
کربلا گفتم و افتاد هوایش به سرم | دیدنش آرزوی ماست اباعبدالله | |
حرفی از روضه رضوان نزنم اینجا چون | کربلا جنت اعلاست اباعبدالله | |
جای شک نیست که دردانه الله تو ای | از عنایات تو پیداست اباعبدالله | |
بوی سیب حرمت مستی دیگر دارد | چه شرابیست که اینجاست اباعبدالله | |
شب جمعه حرمت سینه زنی میچسبد | شور با نام تو غوغاست اباعبدالله | |
این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست | سّری از عالم بالاست اباعبدالله | |
راه بندان ورودی حرم میگوید | زائری غرق تماشاست اباعبدالله | |
به زمین خوردهای اما بخدا تا به ابد | علم توست که بر پاست اباعبدالله | |
هر کسی میشنود در دل خود میگوید | چقدر نام تو زیباست اباعبدالله |