تراژدی جهان اسلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
گزارش سفرنامهنویسان اروپایی از عزاداری، پیشتر موضوع کتابها و مقالاتی بوده است که مهمترین آنها عبارتند از: | گزارش سفرنامهنویسان اروپایی از عزاداری، پیشتر موضوع کتابها و مقالاتی بوده است که مهمترین آنها عبارتند از: | ||
* «سوگواری محرم در سفرنامههای خارجی» (اثر رسول جعفریان). | *«سوگواری محرم در سفرنامههای خارجی» (اثر رسول جعفریان). | ||
* دولت تئاتری و شکلگیری حوزه عمومی مدرن اولیه در ایران: مطالعاتی درباره مراسم محرم در دوره صفویه (اثر بابک رحیمی). | *دولت تئاتری و شکلگیری حوزه عمومی مدرن اولیه در ایران: مطالعاتی درباره مراسم محرم در دوره صفویه (اثر بابک رحیمی). | ||
* آیین عزاداری از نگاه سفرنامهنویسان خارجی (اثر جواد نظری مقدم). | *آیین عزاداری از نگاه سفرنامهنویسان خارجی (اثر جواد نظری مقدم). | ||
* بررسی سیر تطور مراسم سوگواری شیعه در عصر قاجار با تکیه بر سفرنامههای غربی (اثر سمیه عباسی). | *بررسی سیر تطور مراسم سوگواری شیعه در عصر قاجار با تکیه بر سفرنامههای غربی (اثر سمیه عباسی). | ||
* معتقدات و آداب ایرانی (اثر هانری ماسه). | *معتقدات و آداب ایرانی (اثر هانری ماسه). | ||
* آیینها و اقتدار تشیع: تحکیم تشیع صفوی: مذهب پرطرفدار و مردمی (اثر ژان کالمار). | *آیینها و اقتدار تشیع: تحکیم تشیع صفوی: مذهب پرطرفدار و مردمی (اثر ژان کالمار). | ||
* تعزیه در ایران (اثر صادق همایونی). | *تعزیه در ایران (اثر صادق همایونی). | ||
* تعزیه خوانی: حدیث قدسی مصائب در نمایش آیینی (اثر علی بلوکباشی). | *تعزیه خوانی: حدیث قدسی مصائب در نمایش آیینی (اثر علی بلوکباشی). | ||
* پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی از آغاز تا آخر دوره قاجار در تهران (اثر عنایت الله شهیدی). | *پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی از آغاز تا آخر دوره قاجار در تهران (اثر عنایت الله شهیدی). | ||
* پردههای بازی (به کوشش جلال ستاری). | *پردههای بازی (به کوشش جلال ستاری). | ||
* رسانه شیعه: جامعه شناسی آیینهای سوگواری و هیئتهای مذهبی در ایران (اثر محسن حسام مظاهری). | *رسانه شیعه: جامعه شناسی آیینهای سوگواری و هیئتهای مذهبی در ایران (اثر محسن حسام مظاهری). | ||
* جلوههایی از فرهنگ مردم ایران در سفرنامهها (اثر مصطفی خلعتبری لیماکی). | *جلوههایی از فرهنگ مردم ایران در سفرنامهها (اثر مصطفی خلعتبری لیماکی). | ||
* تعزیه از نگاه مستشرقان (به کوشش و ترجمه محمود عزیزی). | *تعزیه از نگاه مستشرقان (به کوشش و ترجمه محمود عزیزی). | ||
* تاریخ و جلوههای عزاداری امام حسین (ع) در ایران (اثر اصغر حیدری) | *تاریخ و جلوههای عزاداری امام حسین (ع) در ایران (اثر اصغر حیدری) | ||
* تاریخ تئاتر در ایران (اثر ویلم فلور) | *تاریخ تئاتر در ایران (اثر ویلم فلور) | ||
* مطالعات مردم شناختی و فرهنگ شناختی مفهوم و تاریخچه نمادهای سوگواری (اثر محبوبه صدیقی). | *مطالعات مردم شناختی و فرهنگ شناختی مفهوم و تاریخچه نمادهای سوگواری (اثر محبوبه صدیقی). | ||
* شکل گیری و تحول مراسم مذهبی در عهد صفویه (اثر حسین ایزدی). | *شکل گیری و تحول مراسم مذهبی در عهد صفویه (اثر حسین ایزدی). | ||
==معرفی بخشهای کتاب== | |||
کتاب حاضر، دو بخش دارد. در بخش نخست، گزارشهای موجود به فارسی که سفرنامهنویسان خارجی از مراسم عزاداری و نیز اسناد تصویری که در منابع خارجی درباره این مراسم آمده، گردآوری شده و به ترتیب زمانی و تفکیک مقاطع تاریخی تنظیم و تدوین شده است. | |||
آیین عزاداری در این حدود پنج قرن (از صفویه تا امروز) کیفیت ثابت و یکسانی نداشته و مانند هر پدیده اجتماعی- فرهنگی دیگر، تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. این تغییرات در سفرنامهها به خوبی انعکاس یافته است. 8 رخداد را میتوان به عنوان نقاط عطف در سیر تغییرات عزاداری در این پنج قرن به حساب آورد: | |||
# تأسیس حکومت شیعی صفویه | |||
# سقوط صفویه | |||
# تأسیس حکومت شیعی قاجار | |||
# وقوع جنبش مشروطه خواهی | |||
# آغز مدرنیزاسیون رضا شاه | |||
# عزل رضا شاه | |||
# اوج گیری انقلاب اسلامی | |||
# تأسیس حکومت شیعی جمهوری اسلامی | |||
بر اساس این نقاط عطف، دوره حیات آیین عزاداری در ایران از صفویه تا امروز را میتوان به 8 مقطع تقسیم کرد؛ مقاطعی که عزاداری در هر کدام آنها تعریف و کیفیت مستقلی داشته است. این مقاطع به ترتیب عبارتند از: | |||
* دره صفویه (1502-1722م) | |||
* از زوال صفویه تا برآمدن قاجار (1722-1789م) | |||
* از آغاز قاجار تا میانه مشروطه (1779-1907م) | |||
* از میانه مشروطه تا نیمه اول سلطنت رضا شاه (1908-1930م) | |||
* سالهای پایانی سلطنت رضا شاه (1930-1941م) | |||
* از آغاز سلطنت محمدرضا شاه تا آستانه انقلاب اسلامی (1941-1977م) | |||
* انقلاب اسلامی (1978-1979م) | |||
* جمهوری اسلامی (1980-2010م) | |||
برای شناخت دقیق سیر تغییرات فرمی و مضمونی عزاداری، گزارشهای مربوط به هر کدام از این مقاطع، در فصلی مجزا آورده شده است. در هر کدام از این فصول هشتگانه، ابتدا توضیحی درباره زمینه تاریخی-فرهنگی و وضعیت کلی برگزاری آیین عزاداری در آن مقطع آورده شده است. سپس گزارش آماری وضعیت اسناد و گزارشهای هر فصل (تعداد گزارشها و پراکندگی زمانی و جغرافیایی آنها، تعداد گزارشنویسان و مشخصاتشان از جمله جنسیت، ملیت و دلیل سفر به ایران) ارائه شده است. در ادامه، ویژگیهای برجسته عزاداری در آن مقطع بر اساس محورهای مشترک گزارشها بیان شده است. پس از این مقدمات، در زیر فصلهای مستقل، گزارشها به ترتیب تاریخ ثبتشان، همراه با معرفی نویسندگان و منابع آورده شدهاند. در مورد هر نویسنده، ابتدا شناختنامه مختصر او شامل تصویر و مشخصات مربوط به تحصیلات، حرفه و شغل، انگیزه و هدف از سفر به ایران، زمینه تاریخی و کیفیت سفر، مدت اقامت در ایران و شهرهایی که از آنها بازدید کرده و عناوین آثارش (حداکثر پنج اثر) آورده شده است. دلیل ذکر این اطلاعات، اهمیتی است که آنها در فهم و ارزیابی گزارشها دارند. زیرا همه گزارشها از نظر ارزش و اعتبار، همسان نیستند و در میزان اعتماد و تکیه بر آنها باید به سطح اعتبار راوی آنها یعنی سفرنامهنویسان توجه داشت. این که راوی چه کسی است و چگونه و با چه زمینهای و از کدام «زاویه دید» واقعهای را روایت میکند، اهمیتی هم پای خود روایت دارد. | |||
برای اعتبارسنجی گزارشها، میتوان شاخصی ترکیبی بر اساس معیارهای زیر را در نظر گرفت: | |||
* میزان معلومات تاریخی و مذهبی نویسندگان | |||
چنان که گفته شد بسیاری از سفرنامه نویسان پیش از سفر به ایران آشنایی اندکی با تاریخ و فرهنگ اسلام، تشیع و ایران داشتهاند. همین سبب شده است که در مواجهه با مراسمی مذهبی مانند عزاداری، تفسیرهای نادرستی داشته باشند و در روایت آن دچار خطاهای آشکاری شوند. اما در میان ایشان، برخی نیز بودهاند که پیش از سفر و در حین آن، دانش و شناخت قابل قبولی درباره ایران و تاریخ و مردمانش کسب کرده بودند (مانند جکسون). طبعا در ارزشگذاری گزارشهای این دو دسته از نویسندگان، باید تفاوت قایل شد. | |||
* میزان آشنایی نویسندگان با زبان فارسی | |||
تفاوت محسوسی است میان گزارش سفرنامه نویسانی که با زبان فارسی آشنایی داشتهاند و دیگرانی که به واسطه مترجمین همراهشان جامعه ایرانی را شناخته و گزارش کردهاند. نا آشنایی سفرنامه نویسان با زبان فارسی -همانطور که ژان کالمار در مقاله «آیینها و اقتدار تشیع» به درستی اشاره کرده است- گاه منجر به بروز اشتباهاتی در فهم و ثبت عزاداری و ادبیات مرتبط با آن (اصطلاحات، اشعار، نوجهها، روضهها و...) شده است. | |||
* میزان اقامت نویسندگان در ایران | |||
طبعا هرچه مدت اقامت سفرنامه نویس در ایران بیشتر بوده باشد، امکان بیشتری برای شناخت دقیقتر جامعه و فرهنگ ایرانی داشته است. کیفیت مشاهدات و ارزش گزارشهای سفرنامه نویسی که سالها در ایران اقامت داشته (مانند شادرن) با کسی که فقط چند هفته موقتا و برای مأموریتی کوتاه به ایران آمده است (مانند پاتینجر)، طبعا برابر نیست. | |||
* جنسیت نویسندگان | |||
یکی دیگر از عوامل مؤثر در کیفیت گزارشها، جنسیت راویان آنهاست. فارغ از تفاوتهای زبانی و بیانی که در گزارشهای زنان سفرنامهنویس در کتاب حاضر به خوبی مشهود است، روایت آیینی مانند عزاداری | |||
<br /> | <br /> |
نسخهٔ ۱ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۱۳
تراژدی جهان اسلام کتابی است درباره عزاداری شیعیان ایران به روایت سفرنامه نویسان، مستشرقان و ایرانشناسان به قلم محسن حسام مظاهری.
هدف پژوهش
هدف پژوهش حاضر، گردآوری، بررسی و تدوین دادههای تاریخی و تحلیلی درباره آیین عزاداری شیعه در ایران (از صفویه تا امروز) از خلال آثار سفرنامهنویسان، مستشرقان و ایرانشناسان برای رسیدن به شناخت و فهمی حتیالامکان جامع و دقیق از روند پیدایش و تحول آیین مذکور است. به دلیل فقدان رویکرد تاریخنگاری اجتماعی در بین ایرانیان تا دوره معاصر، سفرنامهها و آثار توصیفی و تحلیلی مستشرقان و ایرانشناسان، منابعی منحصر به فرد و ارزشمند در شناخت جامعه ایرانی خصوصا در قرنهای دهم تا سیزدهم هجری محسوب میشوند. جایگاه «بیگانه» (غیر باورمندِ غیر بومی) موقعیت ممتازی برای پدیدآورندگان این آثار فراهم آورده بوود تا حیات روزمره و فرهنگ عمومی جامعه ایرانی را از بیرون و به مثابه «ابژه» ببینند و بشناسند و گزارش کنند. مشاهده آنان، بالقوه از سه حجاب «عادت»، «تکرار» و «تعلق» عاری بوده و در نتیجه میتوانستهاند چیزی را ببینند که یک ایرانی شیعه در آن روزگار نمیتوانسته است ببیند. (روشن است که این نتوانستن محصول جایگاه مشاهدهگر است، نه یک ارزشگذاری ذاتی. همچنان که اگر جای این دو عوض میشد، نسبت مذکور نیز به صورت معکوس میتوانست برقرار شود. برای مثال، توصیفات سفرنامههای ایرانیانی چون حاج سیاح، ناصرالدین شاه و عزالدوله از دیار فرنگ را میتوان شاهد آورد.) این البته وجه مثبت منابع مذکور است. در عین حال، این منابع، یا حداقل بخش اعظم آنها که توسط نویسندگان غربی پدید آمدهاند، وجهی منفی نیز دارند که نباید از نظر دور داشت.
سفرنامهها و دیگر منابع مورد استفاده در پژوهش حاضر، بخشی از میراث «شرقشناسی» محسوب میشوند. شرقشناسی را اجمالا دانشی دانستهاند ناظر به مطالعه و بررسی توصیفی و تحلیلی سرزمینها و مردمان مشرقزمین و تاریخ، جغرافیا، زبان، فرهنگ و آداب و رسوم ایشان توسط محققان غربی. دانشی که متأثر از خاستگاه جغرافیایی و معرفتیاش (اروپای پس از جنگهای صلیبی) و با هدف شناختِ «دیگریِ» شرقی از منظر اروپامداری تکوین یافت. شرقشناسان متهم شدهاند که به عنوان «سفیدپوستانِ صاحب علم و تکنولوژی و دین برتر (مسیحیت)» پا به سرزمینهای شرقی و اسلامی گذاشتهاند تا با مطالعه و شناخت آن سرزمینها و مردمانشان مسیر استعمار و استثمارشان را هموار سازند. آنها متهماند که در شناخت و معرفی شرق و اسلام، بیطرف و منصرف نبودهاند و به نام تحقیق علم و در راستای منافع خود، ابتدا تصویری ناراست و تحریف شده از «دیگریِ» شرقی و مسلمان خود برساختهاند و در اثر تکرار در آثار متعدد خویش آن را تثبیت کردهاند، سپس به تحلیل آن تصویرِ خودساخته پرداختهاند. ماحصل این روند، چنانکه را تثبیت کردهاند، سپس به تحلیل آن تصویرِ خودساخته پرداختهاند. ماحصل این روند، چنانکه ادوارد سعید شرح میدهد، پدید آمدن شرقشناسی به مثابه یک «گفتمان» در مفهوم فوکویی- است که در شناخت و تحلیل شرق و اسلام هژمونی یافته است.
البته چنانکه در فصلکه در فصلهای آتی خواهیم دید، غلظت رویکرد شرقشناسانه در همه منابع مورد اسناد در پژوهش حاضر، به یک میذان و از یک سنخ نیست. در یک دستهبندی کلی میتوان این منابع را بر اساس ایماژها و کلان روایتهایشان از ایران و ایرانی به سه گروه تقسیم کرد؛ ایماژهایی که نسبت وثیقی دارند با پیشه و انگیزه و هدف سفر گزارشگران به ایران:
1. «ایرانِ بدوی». در یک دسته از آثار، ایران به مثابه کشوری تاریخی و غنی از حیث منابع طبیعی، اما عقب افتاده و گرفتار در دست حکرانانی فرومایه و مستبد و مردمانی نادان و خرافاتی تصویر شده است. پررنگترین سویههای اروپا مداری را در این آثار -که شمارشان کم نیست- شاهدیم. نویسندگان این آثار، ضمن گزارش مشاهدات و تجربیات خود، ابایی از به کادگیری تعابیری تحقیرآمیز، زننده و موهن در وصف ایرانیان ندارند. در این آثار، به تبع منابع کلاسیک شرقشناسی، اسلام دینی مجعول و التقاطی، و تشیع مذهبی خرافی دانسته شده و عزاداری، رفتاری بدوی و جاهلی معرفی میشود که نشاندهنده فاصله بسیار ایرانیان از مدنی است. میسیونرها، بازرگانان و دیپلماتها در بین پدیدآورندگان این آثار، بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند.
2. «ایران افسانهای». در دسته دوم، ایران به عنوان کشوری باستانی و رازآلود با فرهنگی زیبا و مردمانی جذاب تصویر میشود. نویسندگان این دسته منابع، متأثر از تصویرسازیهایی که از شرقِ دوردست به مثابه سرزمین سحر و راز و زیبایی شده بود، ایران را توأم با نوعی شیفتگی توصیف میکنند. زبان شاعرانه و تفسیرهای اغراقآمیز و نمادین از تاریخ و فرهنگ و نیز ابنیه و مردم ایران از ویژگیهای این دسته آثار است. البته خیالانگیزی و رازآلودیِ شرقی در نقطه مقابلِ واقعگرایی و عقلانیت غربی قرار داده میشود و بدین جهت، این آثار نیز با وجود ابزار شیفتگی نسبت به ایران و گاه اسلام و تشیع، خالی از رگههای اروپا مداری نیستند؛ گرچه به نسبت دسته نخست زبانی همدلانهتر دارند. پدیدآورندگان این دسته آثار، اغلب شاعران و ادیبان و مورخان بودهاند.
3. «ایران فرهنگی». سومین دسته از منابع، که متأخرتر از دو دسته دیگرند، متأثر از تحولات جریان شرقشناسی و ابزاندیشی در رویکردهای کلاسیک استعماری و نیز ضعف شرق (خصوصا پس از فروپاشی عثمانی) و رفع احساس خطر از این «دشمن»، مطالعات و پژوهشهای تخصصی و علمی را شامل میشوند که کمتر سویههای ارزش داورانه آشکار دارند. در این آثار، ایران به مثابه بهشت محققان و منبع شناخت و میدان بکری برای پژوهشهای علمی تصویر شده است. امروزه البته کمتر کسی حامی این تلقی سادهانگارانه است که میان علم و ارزش مرز مشخص و قاطعی میتوان رسم کرد. کمابیش پذیرفته شده است که «شرقشناسی علمی» نیز شاخهای از استشراق است و نهایتا مانند اسلاف کلاسیک خود در خدمت بسط سلطه و نفوذ غرب در کشورهای شرقی عمل کرده است. دانشمندان و آکادمیسینهای غربی، البته مانند میسیونرهای ژزوییت علنا با شعار «تغییر مذهب خرافی» (اسلام و تشیع) فعالیت نکردهاند؛ با این همه دشوار میتوان تحقیقات گسترده و متمرکز جغرافیایی دانشمندان روسی در مناطق شمالی ایران یا حفاریهای باستانشناسان فرانسوی در مناطق جنوب و جنوب غربی یا نقشه برداریهای افسران بریتانیایی از مناطق شرقی و مرکزی را صرفا در جهت ارتقای دانش بشری و خالی از انگیزههای سیاسی و استعماری دانست.
در هر حال و با وجود همه نقدهایی که بر مستشرقان و آثارشان وارد شده، برای دستیابی به دادههای دست اول تاریخی از کیفیت حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی در ادوار پیشین، گریزی از رجوع و استناد به این منابع نیست و نمیتوان ارزش بالای همین گزارشهای آمیخته با سویههای شرقشناسانه را در مطالعات تاریخی تشیع و ایرانشناسی انکار کرد. گو اینکه ما ناگزیریم برای شناخت خود در آینهای بنگریم که خود نساختهایم. آینهای که میدانیم برخلاف ظاهر صیقل یافته و شفاف و جلا دیدهاش، بیزنگار نیست و گاه محدب است و گاه مقعر. البته که باید در مواجهه با آنها، رویکردی نقادانه داشت و در میزان اعتماد و تکیه بر گزارشها و تحلیلهایشان محتاطانه عمل کرد. کوتاه سخن آنکه مراجعه و استناد من در پژوهش حاضر به سفرنامهها و دیگر منابع شرقشناسانه اولا از سر ناگزیری است و ثانیا با علم به سویههای شرقشناسانه این آثار و ثالثا با رویکرد نقادانه.
پیشینه پژوهش
گزارش سفرنامهنویسان اروپایی از عزاداری، پیشتر موضوع کتابها و مقالاتی بوده است که مهمترین آنها عبارتند از:
- «سوگواری محرم در سفرنامههای خارجی» (اثر رسول جعفریان).
- دولت تئاتری و شکلگیری حوزه عمومی مدرن اولیه در ایران: مطالعاتی درباره مراسم محرم در دوره صفویه (اثر بابک رحیمی).
- آیین عزاداری از نگاه سفرنامهنویسان خارجی (اثر جواد نظری مقدم).
- بررسی سیر تطور مراسم سوگواری شیعه در عصر قاجار با تکیه بر سفرنامههای غربی (اثر سمیه عباسی).
- معتقدات و آداب ایرانی (اثر هانری ماسه).
- آیینها و اقتدار تشیع: تحکیم تشیع صفوی: مذهب پرطرفدار و مردمی (اثر ژان کالمار).
- تعزیه در ایران (اثر صادق همایونی).
- تعزیه خوانی: حدیث قدسی مصائب در نمایش آیینی (اثر علی بلوکباشی).
- پژوهشی در تعزیه و تعزیه خوانی از آغاز تا آخر دوره قاجار در تهران (اثر عنایت الله شهیدی).
- پردههای بازی (به کوشش جلال ستاری).
- رسانه شیعه: جامعه شناسی آیینهای سوگواری و هیئتهای مذهبی در ایران (اثر محسن حسام مظاهری).
- جلوههایی از فرهنگ مردم ایران در سفرنامهها (اثر مصطفی خلعتبری لیماکی).
- تعزیه از نگاه مستشرقان (به کوشش و ترجمه محمود عزیزی).
- تاریخ و جلوههای عزاداری امام حسین (ع) در ایران (اثر اصغر حیدری)
- تاریخ تئاتر در ایران (اثر ویلم فلور)
- مطالعات مردم شناختی و فرهنگ شناختی مفهوم و تاریخچه نمادهای سوگواری (اثر محبوبه صدیقی).
- شکل گیری و تحول مراسم مذهبی در عهد صفویه (اثر حسین ایزدی).
معرفی بخشهای کتاب
کتاب حاضر، دو بخش دارد. در بخش نخست، گزارشهای موجود به فارسی که سفرنامهنویسان خارجی از مراسم عزاداری و نیز اسناد تصویری که در منابع خارجی درباره این مراسم آمده، گردآوری شده و به ترتیب زمانی و تفکیک مقاطع تاریخی تنظیم و تدوین شده است.
آیین عزاداری در این حدود پنج قرن (از صفویه تا امروز) کیفیت ثابت و یکسانی نداشته و مانند هر پدیده اجتماعی- فرهنگی دیگر، تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. این تغییرات در سفرنامهها به خوبی انعکاس یافته است. 8 رخداد را میتوان به عنوان نقاط عطف در سیر تغییرات عزاداری در این پنج قرن به حساب آورد:
- تأسیس حکومت شیعی صفویه
- سقوط صفویه
- تأسیس حکومت شیعی قاجار
- وقوع جنبش مشروطه خواهی
- آغز مدرنیزاسیون رضا شاه
- عزل رضا شاه
- اوج گیری انقلاب اسلامی
- تأسیس حکومت شیعی جمهوری اسلامی
بر اساس این نقاط عطف، دوره حیات آیین عزاداری در ایران از صفویه تا امروز را میتوان به 8 مقطع تقسیم کرد؛ مقاطعی که عزاداری در هر کدام آنها تعریف و کیفیت مستقلی داشته است. این مقاطع به ترتیب عبارتند از:
- دره صفویه (1502-1722م)
- از زوال صفویه تا برآمدن قاجار (1722-1789م)
- از آغاز قاجار تا میانه مشروطه (1779-1907م)
- از میانه مشروطه تا نیمه اول سلطنت رضا شاه (1908-1930م)
- سالهای پایانی سلطنت رضا شاه (1930-1941م)
- از آغاز سلطنت محمدرضا شاه تا آستانه انقلاب اسلامی (1941-1977م)
- انقلاب اسلامی (1978-1979م)
- جمهوری اسلامی (1980-2010م)
برای شناخت دقیق سیر تغییرات فرمی و مضمونی عزاداری، گزارشهای مربوط به هر کدام از این مقاطع، در فصلی مجزا آورده شده است. در هر کدام از این فصول هشتگانه، ابتدا توضیحی درباره زمینه تاریخی-فرهنگی و وضعیت کلی برگزاری آیین عزاداری در آن مقطع آورده شده است. سپس گزارش آماری وضعیت اسناد و گزارشهای هر فصل (تعداد گزارشها و پراکندگی زمانی و جغرافیایی آنها، تعداد گزارشنویسان و مشخصاتشان از جمله جنسیت، ملیت و دلیل سفر به ایران) ارائه شده است. در ادامه، ویژگیهای برجسته عزاداری در آن مقطع بر اساس محورهای مشترک گزارشها بیان شده است. پس از این مقدمات، در زیر فصلهای مستقل، گزارشها به ترتیب تاریخ ثبتشان، همراه با معرفی نویسندگان و منابع آورده شدهاند. در مورد هر نویسنده، ابتدا شناختنامه مختصر او شامل تصویر و مشخصات مربوط به تحصیلات، حرفه و شغل، انگیزه و هدف از سفر به ایران، زمینه تاریخی و کیفیت سفر، مدت اقامت در ایران و شهرهایی که از آنها بازدید کرده و عناوین آثارش (حداکثر پنج اثر) آورده شده است. دلیل ذکر این اطلاعات، اهمیتی است که آنها در فهم و ارزیابی گزارشها دارند. زیرا همه گزارشها از نظر ارزش و اعتبار، همسان نیستند و در میزان اعتماد و تکیه بر آنها باید به سطح اعتبار راوی آنها یعنی سفرنامهنویسان توجه داشت. این که راوی چه کسی است و چگونه و با چه زمینهای و از کدام «زاویه دید» واقعهای را روایت میکند، اهمیتی هم پای خود روایت دارد.
برای اعتبارسنجی گزارشها، میتوان شاخصی ترکیبی بر اساس معیارهای زیر را در نظر گرفت:
- میزان معلومات تاریخی و مذهبی نویسندگان
چنان که گفته شد بسیاری از سفرنامه نویسان پیش از سفر به ایران آشنایی اندکی با تاریخ و فرهنگ اسلام، تشیع و ایران داشتهاند. همین سبب شده است که در مواجهه با مراسمی مذهبی مانند عزاداری، تفسیرهای نادرستی داشته باشند و در روایت آن دچار خطاهای آشکاری شوند. اما در میان ایشان، برخی نیز بودهاند که پیش از سفر و در حین آن، دانش و شناخت قابل قبولی درباره ایران و تاریخ و مردمانش کسب کرده بودند (مانند جکسون). طبعا در ارزشگذاری گزارشهای این دو دسته از نویسندگان، باید تفاوت قایل شد.
- میزان آشنایی نویسندگان با زبان فارسی
تفاوت محسوسی است میان گزارش سفرنامه نویسانی که با زبان فارسی آشنایی داشتهاند و دیگرانی که به واسطه مترجمین همراهشان جامعه ایرانی را شناخته و گزارش کردهاند. نا آشنایی سفرنامه نویسان با زبان فارسی -همانطور که ژان کالمار در مقاله «آیینها و اقتدار تشیع» به درستی اشاره کرده است- گاه منجر به بروز اشتباهاتی در فهم و ثبت عزاداری و ادبیات مرتبط با آن (اصطلاحات، اشعار، نوجهها، روضهها و...) شده است.
- میزان اقامت نویسندگان در ایران
طبعا هرچه مدت اقامت سفرنامه نویس در ایران بیشتر بوده باشد، امکان بیشتری برای شناخت دقیقتر جامعه و فرهنگ ایرانی داشته است. کیفیت مشاهدات و ارزش گزارشهای سفرنامه نویسی که سالها در ایران اقامت داشته (مانند شادرن) با کسی که فقط چند هفته موقتا و برای مأموریتی کوتاه به ایران آمده است (مانند پاتینجر)، طبعا برابر نیست.
- جنسیت نویسندگان
یکی دیگر از عوامل مؤثر در کیفیت گزارشها، جنسیت راویان آنهاست. فارغ از تفاوتهای زبانی و بیانی که در گزارشهای زنان سفرنامهنویس در کتاب حاضر به خوبی مشهود است، روایت آیینی مانند عزاداری