حمید بن مسلم ازدی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
==گزارشها و اخبار واقعه کربلا== | ==گزارشها و اخبار واقعه کربلا== | ||
از حمید بن مسلم ازدی اخباری درباره وقایع عاشورا و پس از آن گزارش شده است. اکثر این اخبار را ابو مخنف لوط بن یحیی از طریق سلیمان بن ابی راشد و صعقب بن زهیر از حُمَید بن مسلم در کتاب خود آورده است. این اخبار عبارتند از: | از حمید بن مسلم ازدی اخباری درباره وقایع عاشورا و پس از آن گزارش شده است. اکثر این اخبار را ابو مخنف لوط بن یحیی از طریق سلیمان بن ابی راشد و صعقب بن زهیر از حُمَید بن مسلم در کتاب خود آورده است. این اخبار عبارتند از: | ||
رسیدن نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد در روز هفتم محرم برای بستن شریعه فرات تا از دسترسی امام به آب و شریعه فرات جلوگیری شود.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص481؛ الاخبار الطوال، ص255؛ تاریخ طبری، ج5، ص412، 414-415؛ الفتوح، ج5، ص91-92؛ | رسیدن نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد در روز هفتم محرم برای بستن شریعه فرات تا از دسترسی امام به آب و شریعه فرات جلوگیری شود.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص481؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص255؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص412، 414-415؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص91-92؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص86-87؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص113-114. </ref> | ||
رفتن سردار سپاه امام حسین (ع)، عباس بن علی (ع) و نافع بن هلال با گروهی برای تهیه آب.<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص481؛ الاخبار الطوال، ص255، تاریخ طبری، ج5، ص412؛ مقاتل الطالبیین، ص117.</ref> | رفتن سردار سپاه امام حسین (ع)، عباس بن علی (ع) و نافع بن هلال با گروهی برای تهیه آب.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص481؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص255، تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص412؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص117.</ref> | ||
آمدن شمر بن ذی الجوشن در عصر روز نهم محرم به کربلا با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی عبیدالله برای عمر بن سعد تا امام حسین (ع) را به پذیرش فرمان او وادار کند.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص414-416؛ الفتوح، ج5، ص89. </ref> | آمدن شمر بن ذی الجوشن در عصر روز نهم محرم به کربلا با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی عبیدالله برای عمر بن سعد تا امام حسین (ع) را به پذیرش فرمان او وادار کند.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص414-416؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص89. </ref> | ||
آغاز جنگ در روز دهم محرم سال 61 هجری با پرتاب نخستین تیر از طرف عمر بن سعد به سوی امام و سپاهش؛ و بدینسان ابن سعد آغازکننده جنگ بود.<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص492-494؛ تاریخ طبری، ج5، ص429،437؛ الفتوح، ج5، ص100-101؛ | آغاز جنگ در روز دهم محرم سال 61 هجری با پرتاب نخستین تیر از طرف عمر بن سعد به سوی امام و سپاهش؛ و بدینسان ابن سعد آغازکننده جنگ بود.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص492-494؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص429،437؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص100-101؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص95-96. </ref> با پرتاب این تیر جنگ رسماً شروع شد. | ||
گزارش نماز ظهر عاشورا.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص195؛ تاریخ طبری، | گزارش نماز ظهر عاشورا.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص195؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص441؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص454؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، علامه مجلسی، ملامحمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 شمسی.، ج45، ص21. </ref> | ||
گزارش شهادت حبیب بن مظاهر.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص440؛ ینابیع | گزارش شهادت حبیب بن مظاهر.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص440؛ ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، سلیمان بن شیخ ابراهیم، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات.، ج3، ص71.</ref> | ||
درباره چگونگی به میدان رفتن، شمایل زیبا و وضع ظاهری قاسم و جریان شهادت این نوجوان به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. همچنین آمدن امام حسین (ع) بر بالین قاسم که از درد، پاشنه پا بر زمین میساید و آخرین لحظات عمر خود را میگذراند.<ref>- ر.ک : وقعة الطف، ص243-244؛ انساب الاشراف، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، ج5، ص447؛ | درباره چگونگی به میدان رفتن، شمایل زیبا و وضع ظاهری قاسم و جریان شهادت این نوجوان به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. همچنین آمدن امام حسین (ع) بر بالین قاسم که از درد، پاشنه پا بر زمین میساید و آخرین لحظات عمر خود را میگذراند.<ref>- ر.ک : وقعة الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243-244؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص447؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص239؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمانبن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ص179-180؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص85- 87؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص77.</ref> | ||
سخنان امام در کنار پیکر به خون خفته علیاکبر (ع) و آمدن حضرت زینب (س) به میدان کربلا. بنا به نقل حُمَید بن مسلم: زنی را دیدم که از خیمه بیرون آمد و در حالی که میدوید، با صدای اندوهناکی میگفت: پسر برادرم! عزیزم! تا بر کشته برادرزادهاش رسید و خود را بر روی بدن پارهپاره علیاکبر افکند. امام حسین (ع)، دست خواهرش زینب (س) را گرفت و او را به خیمه بازگرداند و به عدهای از جوانان بنیهاشم فرمود: بروید و برادرتان را به خیمه شهدا بیاورید.<ref>- وقعة الطف، ص243؛ تاریخ طبری، | سخنان امام در کنار پیکر به خون خفته علیاکبر (ع) و آمدن حضرت زینب (س) به میدان کربلا. بنا به نقل حُمَید بن مسلم: زنی را دیدم که از خیمه بیرون آمد و در حالی که میدوید، با صدای اندوهناکی میگفت: پسر برادرم! عزیزم! تا بر کشته برادرزادهاش رسید و خود را بر روی بدن پارهپاره علیاکبر افکند. امام حسین (ع)، دست خواهرش زینب (س) را گرفت و او را به خیمه بازگرداند و به عدهای از جوانان بنیهاشم فرمود: بروید و برادرتان را به خیمه شهدا بیاورید.<ref>- وقعة الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص446؛ الطبقات الکبری، ج5، ص102؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص256؛ کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره، 1953 میلادی.، ص57؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص114-115؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمانبن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ج3، ص152-153؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص115-116؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص239.</ref> | ||
گزارش شهادت عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر طیار.<ref>- ر.ک : مقاتل الطالبیین، ص95-96.</ref> | گزارش شهادت عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر طیار.<ref>- ر.ک : مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص95-96.</ref> | ||
گزارش شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل.<ref>- مقاتل الطالبیین، ص98.</ref> | گزارش شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل.<ref>- مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص98.</ref> | ||
گزارش شهادت محمد بن ابی سعید نواده عقیل بن ابی طالب (ع).<ref>- مقاتل | گزارش شهادت محمد بن ابی سعید نواده عقیل بن ابی طالب (ع).<ref>- مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی..</ref> | ||
چگونگی آمدن امام حسین (ع) به میدان و ظاهر آن حضرت: امام جبه خزی بر تن داشت و دستاری بر سر و با وسمه خضاب کرده بود.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص452.</ref> | چگونگی آمدن امام حسین (ع) به میدان و ظاهر آن حضرت: امام جبه خزی بر تن داشت و دستاری بر سر و با وسمه خضاب کرده بود.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص452.</ref> | ||
سخنان امام حسین (ع) به شمر هنگام یورش به خیمهها.<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص101؛ انساب الاشراف، ج2، ص499؛ تاریخ طبری، ج5، ص450؛ البدایه و النهایه، ج8، ص187؛ مقاتل الطالبیین، ص118. </ref> | سخنان امام حسین (ع) به شمر هنگام یورش به خیمهها.<ref>- الطبقات الکبری، ج5، ص101؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص499؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص450؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص187؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص118. </ref> | ||
گزارش عصر عاشورا هنگامی که شمر به خیمه امام حسین (ع) رسید و قصد آتش زدن خیمه و کشتن زنان و کودکان را داشت که حتی دوستش شبث بن ربعی مانع او شد و به او گفت: ترساننده زنان شدهای؟<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص438؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص69. </ref> حُمَید بن مسلم نیز گوید به شمر گفتم امیر بدون اینکارها نیز از شما راضی است. چرا زنها و بچهها را میترسانی؟<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص438؛ الکامل فی التاریخ، | گزارش عصر عاشورا هنگامی که شمر به خیمه امام حسین (ع) رسید و قصد آتش زدن خیمه و کشتن زنان و کودکان را داشت که حتی دوستش شبث بن ربعی مانع او شد و به او گفت: ترساننده زنان شدهای؟<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص438؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص69. </ref> حُمَید بن مسلم نیز گوید به شمر گفتم امیر بدون اینکارها نیز از شما راضی است. چرا زنها و بچهها را میترسانی؟<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص438؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص69؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص183.</ref> | ||
گزارش آمدن حضرت زینب (س) به میدان پس از آنکه امام از اسب به زیر افتاد، و سخنان آن بانو خطاب به پسر سعد.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص500؛ تاریخ طبری، ج5، ص452؛ | گزارش آمدن حضرت زینب (س) به میدان پس از آنکه امام از اسب به زیر افتاد، و سخنان آن بانو خطاب به پسر سعد.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص500؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص452؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص467؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص117-118؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص118؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص78؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص187.</ref> | ||
چگونگی شهادت عبدالله بن حسن (ع) در قتلگاه و در آغوش امام.<ref>- ر.ک : مقاتل الطالبیین، ص116.</ref> | چگونگی شهادت عبدالله بن حسن (ع) در قتلگاه و در آغوش امام.<ref>- ر.ک : مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص116.</ref> | ||
وضعیت امام حسین (ع) پس از شهادت همه یاران و خاندان تا لحظه شهادت امام. او میگوید: به خدا قسم هرگز ندیده بودم کسی را که سپاه دشمن او را احاطه کرده باشند و فرزندان و اهل بیت و اصحاب او کشته شده باشند، با این حال، قویتر، نیرومندتر و پا برجاتر از امام حسین (ع) بوده باشد. همین که لشکر بر او حمله میکرد، شمشیر میکشید و بر آنان حمله میکرد و آنان مانند روباههایی که شیرِ شرزه در میانشان افتاده باشد از چپ و راست متفرق میشدند. آن حضرت، حمله میکرد و آنان چون ملخهایی که پراکنده میشوند، از مقابل وی فرار میکردند.<ref>- تاریخ طبری، | وضعیت امام حسین (ع) پس از شهادت همه یاران و خاندان تا لحظه شهادت امام. او میگوید: به خدا قسم هرگز ندیده بودم کسی را که سپاه دشمن او را احاطه کرده باشند و فرزندان و اهل بیت و اصحاب او کشته شده باشند، با این حال، قویتر، نیرومندتر و پا برجاتر از امام حسین (ع) بوده باشد. همین که لشکر بر او حمله میکرد، شمشیر میکشید و بر آنان حمله میکرد و آنان مانند روباههایی که شیرِ شرزه در میانشان افتاده باشد از چپ و راست متفرق میشدند. آن حضرت، حمله میکرد و آنان چون ملخهایی که پراکنده میشوند، از مقابل وی فرار میکردند.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص442؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص466؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص51؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1365 شمسی.، ج7، ص194.</ref> | ||
حُمَید بن مسلم آخرین سخنان امام حسین (ع) را خطاب به سپاه اموی را ضبط کرده است: آیا بر کشتن من جمع شدهاید؟ به خدا سوگند، پس از من هیچ بندهای را از بندگان خدا به قتل نمیرسانید که بیش از کشتن من، خداوند را به خشم آورد. خداوند در برابر این خواری شما، مرا گرامی میدارد و انتقام مرا خواهد گرفت. به خدا اگر مرا بکشید، به جان یکدیگر میافتید و خون هم را میریزید. خداوند عذابتان را به خودتان باز گردانده و خونتان را خواهد ریخت و سپس بدین امر راضی نخواهد شد تا عذاب دردناک قیامت را بر شما دو چندان سازد.<ref>- البدایه و النهایه، ج8، ص188.</ref> | حُمَید بن مسلم آخرین سخنان امام حسین (ع) را خطاب به سپاه اموی را ضبط کرده است: آیا بر کشتن من جمع شدهاید؟ به خدا سوگند، پس از من هیچ بندهای را از بندگان خدا به قتل نمیرسانید که بیش از کشتن من، خداوند را به خشم آورد. خداوند در برابر این خواری شما، مرا گرامی میدارد و انتقام مرا خواهد گرفت. به خدا اگر مرا بکشید، به جان یکدیگر میافتید و خون هم را میریزید. خداوند عذابتان را به خودتان باز گردانده و خونتان را خواهد ریخت و سپس بدین امر راضی نخواهد شد تا عذاب دردناک قیامت را بر شما دو چندان سازد.<ref>- البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص188.</ref> | ||
و خطاب به خداوند: ”پروردگارا! باران آسمان و برکات زمین را از ایشان بازدار. خداوندا! هرگاه در اراده حتمیات گذشته که کوفیان را تا مدت معینی از دنیا برخوردار سازی، آنان را به فرقههای مختلف و دستهجات متعدد قرار بده و هیچگاه والیان را از آنان خرسند مساز، زیرا اینان ما را دعوت کردند تا یاری کنند و بر خلاف انتظار با ما دشمنی کردند و ما را کشتند“.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص451؛ | و خطاب به خداوند: ”پروردگارا! باران آسمان و برکات زمین را از ایشان بازدار. خداوندا! هرگاه در اراده حتمیات گذشته که کوفیان را تا مدت معینی از دنیا برخوردار سازی، آنان را به فرقههای مختلف و دستهجات متعدد قرار بده و هیچگاه والیان را از آنان خرسند مساز، زیرا اینان ما را دعوت کردند تا یاری کنند و بر خلاف انتظار با ما دشمنی کردند و ما را کشتند“.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص451؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص250.</ref> | ||
گزارش عصر عاشورا و حمله به خیام و غارت وسایل خاندان رسالت، حُمَید بن مُسلم که از شاهدان رویدادهای کربلا است، چنین میگوید: ”در غارت خیمهها میدیدم زنان و دختران امام حسین (ع) در ندادن روپوشهای خود سخت پافشاری میکردند و نمیگذاشتند لشکر به سادگی چادر و معجرشان را از سرشان برباید. لیکن ناتوانی و داغداری و اسیری بالاخره آنان را مغلوب دست ستم میکرد و چادر و معجرشان به غارت میرفت.“ <ref>- | گزارش عصر عاشورا و حمله به خیام و غارت وسایل خاندان رسالت، حُمَید بن مُسلم که از شاهدان رویدادهای کربلا است، چنین میگوید: ”در غارت خیمهها میدیدم زنان و دختران امام حسین (ع) در ندادن روپوشهای خود سخت پافشاری میکردند و نمیگذاشتند لشکر به سادگی چادر و معجرشان را از سرشان برباید. لیکن ناتوانی و داغداری و اسیری بالاخره آنان را مغلوب دست ستم میکرد و چادر و معجرشان به غارت میرفت.“ <ref>- ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص468.</ref> | ||
اختلاف نظر سپاه اموی پس از شهادت امام حسین (ع) درباره سرنوشت امام سجاد (ع) که او را به شهادت برسانند یا به اسارت ببرند؟ حُمَید بن مسلم گوید: چپاول و غارت و آتش زدن خیمهها ادامه داشت. لشکریان به سر وقت علی بن الحسین (ع) رفتند. شمر خواست وی را بکشد. به او گفتم سبحان الله! شما کودکان را هم میکشید؟ در این هنگام عمر بن سعد رسید و گفت کسی به چادر زنان نرود و به این کودک بیمار هم آسیب نرساند.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص453،367؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص79.</ref> حمید بن مسلم گوید: علی بن الحسین (ع) به من گفت: خیر ببینی. به خدا سوگند که خدا با گفته تو شرّی را از سر من باز کرد.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص367.</ref> | اختلاف نظر سپاه اموی پس از شهادت امام حسین (ع) درباره سرنوشت امام سجاد (ع) که او را به شهادت برسانند یا به اسارت ببرند؟ حُمَید بن مسلم گوید: چپاول و غارت و آتش زدن خیمهها ادامه داشت. لشکریان به سر وقت علی بن الحسین (ع) رفتند. شمر خواست وی را بکشد. به او گفتم سبحان الله! شما کودکان را هم میکشید؟ در این هنگام عمر بن سعد رسید و گفت کسی به چادر زنان نرود و به این کودک بیمار هم آسیب نرساند.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص453،367؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص79.</ref> حمید بن مسلم گوید: علی بن الحسین (ع) به من گفت: خیر ببینی. به خدا سوگند که خدا با گفته تو شرّی را از سر من باز کرد.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص367.</ref> | ||
گزارش تاختن اسب بر پیکر مقدس امام حسین (ع).<ref>- | گزارش تاختن اسب بر پیکر مقدس امام حسین (ع).<ref>- ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص470.</ref> | ||
خبر دستگیری و رهایی عقبة بن سمعان؛ حُمَید بن مسلم گوید: عُقبة بن سَمعان، غلام رباب دختر امرؤالقیس کلبی، همسر امام حسین (ع) بود. عقبه در جنگ زخم برداشت و به اسارت نیروهای دشمن درآمد و عمر بن سعد چون دانست که برده است، او را آزاد کرد.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص410؛ | خبر دستگیری و رهایی عقبة بن سمعان؛ حُمَید بن مسلم گوید: عُقبة بن سَمعان، غلام رباب دختر امرؤالقیس کلبی، همسر امام حسین (ع) بود. عقبه در جنگ زخم برداشت و به اسارت نیروهای دشمن درآمد و عمر بن سعد چون دانست که برده است، او را آزاد کرد.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص410؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص454.</ref> | ||
بنا به نقل شیخ مفید، حُمَید بن مسلم در روز عاشورا و پس از شهادت امام حسین (ع) با شمر بر سر آتش زدن خیمهها مجادله داشت. | بنا به نقل شیخ مفید، حُمَید بن مسلم در روز عاشورا و پس از شهادت امام حسین (ع) با شمر بر سر آتش زدن خیمهها مجادله داشت. | ||
سر مقدس امام حسین (ع) را در همان عصر عاشورا به دستور عمر بن سعد و به همراهی خولی بن یزید برای عبیدالله بن زیاد به کوفه برد.<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص503؛ الاخبار الطوال، ص259؛ تاریخ طبری، ج5، ص445؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص80.</ref> | سر مقدس امام حسین (ع) را در همان عصر عاشورا به دستور عمر بن سعد و به همراهی خولی بن یزید برای عبیدالله بن زیاد به کوفه برد.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص503؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص259؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص445؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص80.</ref> | ||
گزارش رفتن خولی به نزد خانواده عمر بن سعد به دستور وی تا خبر سلامتی و بازگشت او را بدهد. | گزارش رفتن خولی به نزد خانواده عمر بن سعد به دستور وی تا خبر سلامتی و بازگشت او را بدهد. | ||
گزارش آمدن عمر بن سعد به کوفه و سخنانش که: هیچکس بدتر از من به خانه خویش برنگشته است، زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کرده و عدالت را پایمال و قرابت را قطع نموده و مرتکب گناه بزرگی شدم.<ref>- انساب الاشراف، ج2، ص507؛ الاخبار الطوال، ص260.</ref> | گزارش آمدن عمر بن سعد به کوفه و سخنانش که: هیچکس بدتر از من به خانه خویش برنگشته است، زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کرده و عدالت را پایمال و قرابت را قطع نموده و مرتکب گناه بزرگی شدم.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص507؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص260.</ref> | ||
گزارش مجلس عبیدالله بن زیاد و چوب زدن بر لب و دندان امام حسین (ع) و اعتراض شجاعانه زید بن ارقم. بنا به نقل حمید بن مسلم در قصر عبیدالله بن زیاد بارعام داده بودند تا همه در این جشن و پیروزی شرکت کنند. عبیدالله بن زیاد در حالی که چوبدستی در دست داشت و سر امام حسین (ع) در پیش رویش بود، با چوبدستی به آن لبها و دندانها میزد.<ref>- ترجمة الامام الحسین (ع)، ص79.</ref> او با اهانت به امام حسین (ع) میخواست پیروزی خود را نشان دهد. اما زید بن ارقم ماهیت رسوای او را نشان داد و صحنه را عوض کرد. زید گفت: این چوب را از روی آن لبها بردار! به خدا سوگند من خودم دیدهام که لبهای پیامبر (ص) بر این لبها بود و آن را میبوسید. آنگاه زید از مجلس عبیدالله بن زیاد بیرون آمد و فریاد میزد: ای مردم! پس از این شما بردگانید. پسر فاطمه (س) را کشتید و پسر مرجانه را امارت دادید که نیکانتان را بکشد. هرکس به ذلت و زبونی و خواری تن در دهد، از رحمت خداوند به دور است.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص412؛ تاریخ طبری، ج5، ص457؛ | گزارش مجلس عبیدالله بن زیاد و چوب زدن بر لب و دندان امام حسین (ع) و اعتراض شجاعانه زید بن ارقم. بنا به نقل حمید بن مسلم در قصر عبیدالله بن زیاد بارعام داده بودند تا همه در این جشن و پیروزی شرکت کنند. عبیدالله بن زیاد در حالی که چوبدستی در دست داشت و سر امام حسین (ع) در پیش رویش بود، با چوبدستی به آن لبها و دندانها میزد.<ref>- ترجمة الامام الحسین (ع) من تاریخ دمشق، ابنعساکر، ابوالقاسم علیبن حسن، تحقیق علامه شیخ محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسه المحمودی، 1398 قمری.، ص79.</ref> او با اهانت به امام حسین (ع) میخواست پیروزی خود را نشان دهد. اما زید بن ارقم ماهیت رسوای او را نشان داد و صحنه را عوض کرد. زید گفت: این چوب را از روی آن لبها بردار! به خدا سوگند من خودم دیدهام که لبهای پیامبر (ص) بر این لبها بود و آن را میبوسید. آنگاه زید از مجلس عبیدالله بن زیاد بیرون آمد و فریاد میزد: ای مردم! پس از این شما بردگانید. پسر فاطمه (س) را کشتید و پسر مرجانه را امارت دادید که نیکانتان را بکشد. هرکس به ذلت و زبونی و خواری تن در دهد، از رحمت خداوند به دور است.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص412؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص457؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص472؛ ترجمة الامام الحسین(ع)، ص79؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص190.</ref> | ||
ورود پر ابهت حضرت زینب (س) به مجلس عبیدالله بن زیاد، سخنان مستبدانه حاکم اموی و پاسخ شایسته و شجاعانه زینب (س) و امام سجاد علیهماالسلام و شکست و واماندگی عبیدالله بن زیاد.<ref>- وقعة الطف، ص262؛ تاریخ طبری، ج5، ص457؛ الفتوح، ج5، ص122-123؛ | ورود پر ابهت حضرت زینب (س) به مجلس عبیدالله بن زیاد، سخنان مستبدانه حاکم اموی و پاسخ شایسته و شجاعانه زینب (س) و امام سجاد علیهماالسلام و شکست و واماندگی عبیدالله بن زیاد.<ref>- وقعة الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص262؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص457؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص122-123؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص473.</ref> | ||
تلاش عبیدالله بن زیاد برای به شهادت رساندن امام سجاد (ع) و ایستادگی و دفاع قهرمانانه زینب (س) از جان گرامی آن حضرت.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص413؛ الطبقات الکبری، ج5، ص163؛ تاریخ طبری، ج5، ص457-458؛ | تلاش عبیدالله بن زیاد برای به شهادت رساندن امام سجاد (ع) و ایستادگی و دفاع قهرمانانه زینب (س) از جان گرامی آن حضرت.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص413؛ الطبقات الکبری، ج5، ص163؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص457-458؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص193؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص42-43؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص81-82؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص81؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1365 شمسی.، ج7، ص201.</ref> | ||
گزارش مسجد کوفه و خطبه دروغ و بیاساس عبیدالله بن زیاد و پاسخ شجاعانه عبدالله بن عفیف ازدی به او و شهادتش به جرم حقگویی و حقجویی و افشای ماهیت پلید حکومت اموی.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص413-414 ؛تاریخ طبری، ج5، ص458-459؛ | گزارش مسجد کوفه و خطبه دروغ و بیاساس عبیدالله بن زیاد و پاسخ شجاعانه عبدالله بن عفیف ازدی به او و شهادتش به جرم حقگویی و حقجویی و افشای ماهیت پلید حکومت اموی.<ref>- ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص413-414 ؛تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص458-459؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص195؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص244؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص83؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعة الحیریه، 1352 قمری. ، ج2، ص223؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1365 شمسی.، ج20، ص466-467؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص191؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص53؛ بحارالانوار، ج45، ص119-120؛ مقتل الحسین مقرم، السید عبد الرزاق، بیروت: دارالکتاب اسلامی، 1979 میلادی.، ص327؛ قاموس الرجال، طوسی التستری (شوشتری)، محمد تقی، تهران: مرکز نشر کتاب، 1379 قمری.، ج6، ص85.</ref> | ||
پس از مرگ یزید و تسلط زبیریان بر کوفه، شاهد تلاش اشراف کوفه از قبیل عمر بن سعد، یزید بن حارث بن رُوَیم و شبث بن ربعی در تشویق عبدالله بن یزید خطمی انصاری حاکم زبیری کوفه، در دستگیری مختار ثقفی و زندانی شدن او بود.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص580؛ الفتوح، ج3، ص241. </ref> | پس از مرگ یزید و تسلط زبیریان بر کوفه، شاهد تلاش اشراف کوفه از قبیل عمر بن سعد، یزید بن حارث بن رُوَیم و شبث بن ربعی در تشویق عبدالله بن یزید خطمی انصاری حاکم زبیری کوفه، در دستگیری مختار ثقفی و زندانی شدن او بود.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص580؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج3، ص241. </ref> | ||
حُمَید بن مسلم گوید: چندین بار در زندان به ملاقات مختار رفتم. هر بار که او را میدیدم چنین میگفت: سوگند به پروردگار دریاها و آفریدگار نخلستانها و درختان و صحراهای خشکزار، به خالق فرشتگان درستکردار و برگزیدگان نیکوکار که همه مردمِ ستمکار را با نیزه لرزان و تیغِ برّان، به کمک یارانم که نه بینیزهاند و نه بیسلاح و بیکاره، میکشم و هر زورگویی را در هر لانهای برافراشته و هر بستری گسترده از فرزندان قاسطین و بقایای مارقین خواهم کشت و چون ستون دین را برپا داشتم و شکاف بین مسلمانان را ببستم و سینه دردمند مؤمنان را خنک کردم و انتقام فرزندان پیامبران را گرفتم، زوال دنیا را به چیزی نشمرم و از مرگ وقتی به سراغم بیاید، باک ندارم، چرا که بازگشت به روز جزاست.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص581.</ref> | حُمَید بن مسلم گوید: چندین بار در زندان به ملاقات مختار رفتم. هر بار که او را میدیدم چنین میگفت: سوگند به پروردگار دریاها و آفریدگار نخلستانها و درختان و صحراهای خشکزار، به خالق فرشتگان درستکردار و برگزیدگان نیکوکار که همه مردمِ ستمکار را با نیزه لرزان و تیغِ برّان، به کمک یارانم که نه بینیزهاند و نه بیسلاح و بیکاره، میکشم و هر زورگویی را در هر لانهای برافراشته و هر بستری گسترده از فرزندان قاسطین و بقایای مارقین خواهم کشت و چون ستون دین را برپا داشتم و شکاف بین مسلمانان را ببستم و سینه دردمند مؤمنان را خنک کردم و انتقام فرزندان پیامبران را گرفتم، زوال دنیا را به چیزی نشمرم و از مرگ وقتی به سراغم بیاید، باک ندارم، چرا که بازگشت به روز جزاست.<ref>- تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص581.</ref> | ||
حُمَیدبن مسلم همچنین شاهد همه حوادث اطراف قیام توابین به رهبری سلیمانبن صرد خزاعی بود و در جنگ عینالورده در کنار مسیببن نجبه بود و تمامی حوادث مربوط به قیام و شکست نهضت را بیان کرد.<ref>- ر.ک : تاریخ | حُمَیدبن مسلم همچنین شاهد همه حوادث اطراف قیام توابین به رهبری سلیمانبن صرد خزاعی بود و در جنگ عینالورده در کنار مسیببن نجبه بود و تمامی حوادث مربوط به قیام و شکست نهضت را بیان کرد.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی. ص597-602.</ref> | ||
در جریان قیام مختار ثقفی چون او از دوستان ابراهیم بن مالک اشتر بود، از همه حوادث پیرامون قیام و چگونگی پیروزی آن گزارش تهیه کرده بود و حتی از شب اول قیام و چگونگی کشته شدن ایاس بن مضارب، رئیس پلیس ابن مطیع به دستور ابراهیم بن مالک اشتر را خبر داد.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، ج6، ص18-19.</ref> | در جریان قیام مختار ثقفی چون او از دوستان ابراهیم بن مالک اشتر بود، از همه حوادث پیرامون قیام و چگونگی پیروزی آن گزارش تهیه کرده بود و حتی از شب اول قیام و چگونگی کشته شدن ایاس بن مضارب، رئیس پلیس ابن مطیع به دستور ابراهیم بن مالک اشتر را خبر داد.<ref>- ر.ک : تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج6، ص18-19.</ref> | ||
==در جریان قیام مختار== | ==در جریان قیام مختار== | ||
او در جریان قیام مختار نیز شاهد دستگیری قاتلان شهدای کربلا بود. برای مثال گوید: مختار، سائب بن مالک اشعری را با گروهی مسلح به سراغ ما فرستاد. من در خارج کوفه به قبیله عبدالقیس پناه بردم. عبدالله و عبدالرحمن فرزندان صلخت ازدی و عبدالله بن وهب از طایفه همدان که در روز عاشورا و پس از شهادت شهیدان کربلا بر تن ایشان اسب دوانده و آنان را با عمود آهنین کوفته و بدنهایشان را پاره پاره کرده بودند، نیز به دنبال من آمدند و در قبیله پنهان شدند اما نیروهای سائب آنان را دستگیر کردند من از فرصت استفاده کردم و موفق شدم فرار کنم و برای نجات خود از چنگ سپاهیان مختار شعری سرودم: دیدی که چگونه از آن وحشت نجات یافتم در حالی که من خود امیدی به نجات نداشتم.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص409؛ تاریخ طبری، ج6، ص58. </ref> | او در جریان قیام مختار نیز شاهد دستگیری قاتلان شهدای کربلا بود. برای مثال گوید: مختار، سائب بن مالک اشعری را با گروهی مسلح به سراغ ما فرستاد. من در خارج کوفه به قبیله عبدالقیس پناه بردم. عبدالله و عبدالرحمن فرزندان صلخت ازدی و عبدالله بن وهب از طایفه همدان که در روز عاشورا و پس از شهادت شهیدان کربلا بر تن ایشان اسب دوانده و آنان را با عمود آهنین کوفته و بدنهایشان را پاره پاره کرده بودند، نیز به دنبال من آمدند و در قبیله پنهان شدند اما نیروهای سائب آنان را دستگیر کردند من از فرصت استفاده کردم و موفق شدم فرار کنم و برای نجات خود از چنگ سپاهیان مختار شعری سرودم: دیدی که چگونه از آن وحشت نجات یافتم در حالی که من خود امیدی به نجات نداشتم.<ref>- انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص409؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج6، ص58. </ref> | ||
حُمَید بن مسلم، پس از آن متواری شد. مختار خانه او را ویران نمود و اموال او را مصادره کرد.<ref>- بحار | حُمَید بن مسلم، پس از آن متواری شد. مختار خانه او را ویران نمود و اموال او را مصادره کرد.<ref>- بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، علامه مجلسی، ملامحمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 شمسی.، ج45، ص377. </ref> | ||
از پایان زندگی حُمَید بن مسلم اطلاعی در دست نیست. | از پایان زندگی حُمَید بن مسلم اطلاعی در دست نیست. | ||
==منبع== | ==منبع== |
نسخهٔ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۳۳
حُمَید بن مسلم ازدی، یکی از گزارشگران واقعه کربلا و از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود. از او اخباری درباره وقایع عاشورا و پس از آن گزارش شده است. اکثر این اخبار را ابو مخنف لوط بن یحیی از طریق سلیمان بن ابی راشد و صعقب بن زهیر از حُمَید بن مسلم در کتاب خود آورده است.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | حُمَید بن مسلم ازدی |
نقش در واقعه کربلا | |
نقشهای برجسته | از گزارشگران واقعه کربلا، از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد |
گزارشها و اخبار واقعه کربلا
از حمید بن مسلم ازدی اخباری درباره وقایع عاشورا و پس از آن گزارش شده است. اکثر این اخبار را ابو مخنف لوط بن یحیی از طریق سلیمان بن ابی راشد و صعقب بن زهیر از حُمَید بن مسلم در کتاب خود آورده است. این اخبار عبارتند از: رسیدن نامه عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد در روز هفتم محرم برای بستن شریعه فرات تا از دسترسی امام به آب و شریعه فرات جلوگیری شود.[۱] رفتن سردار سپاه امام حسین (ع)، عباس بن علی (ع) و نافع بن هلال با گروهی برای تهیه آب.[۲] آمدن شمر بن ذی الجوشن در عصر روز نهم محرم به کربلا با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی عبیدالله برای عمر بن سعد تا امام حسین (ع) را به پذیرش فرمان او وادار کند.[۳] آغاز جنگ در روز دهم محرم سال 61 هجری با پرتاب نخستین تیر از طرف عمر بن سعد به سوی امام و سپاهش؛ و بدینسان ابن سعد آغازکننده جنگ بود.[۴] با پرتاب این تیر جنگ رسماً شروع شد. گزارش نماز ظهر عاشورا.[۵] گزارش شهادت حبیب بن مظاهر.[۶] درباره چگونگی به میدان رفتن، شمایل زیبا و وضع ظاهری قاسم و جریان شهادت این نوجوان به طور مفصل مطالبی بیان کرده است. همچنین آمدن امام حسین (ع) بر بالین قاسم که از درد، پاشنه پا بر زمین میساید و آخرین لحظات عمر خود را میگذراند.[۷] سخنان امام در کنار پیکر به خون خفته علیاکبر (ع) و آمدن حضرت زینب (س) به میدان کربلا. بنا به نقل حُمَید بن مسلم: زنی را دیدم که از خیمه بیرون آمد و در حالی که میدوید، با صدای اندوهناکی میگفت: پسر برادرم! عزیزم! تا بر کشته برادرزادهاش رسید و خود را بر روی بدن پارهپاره علیاکبر افکند. امام حسین (ع)، دست خواهرش زینب (س) را گرفت و او را به خیمه بازگرداند و به عدهای از جوانان بنیهاشم فرمود: بروید و برادرتان را به خیمه شهدا بیاورید.[۸] گزارش شهادت عون و محمد فرزندان عبدالله بن جعفر طیار.[۹] گزارش شهادت عبدالله بن مسلم بن عقیل.[۱۰] گزارش شهادت محمد بن ابی سعید نواده عقیل بن ابی طالب (ع).[۱۱] چگونگی آمدن امام حسین (ع) به میدان و ظاهر آن حضرت: امام جبه خزی بر تن داشت و دستاری بر سر و با وسمه خضاب کرده بود.[۱۲] سخنان امام حسین (ع) به شمر هنگام یورش به خیمهها.[۱۳] گزارش عصر عاشورا هنگامی که شمر به خیمه امام حسین (ع) رسید و قصد آتش زدن خیمه و کشتن زنان و کودکان را داشت که حتی دوستش شبث بن ربعی مانع او شد و به او گفت: ترساننده زنان شدهای؟[۱۴] حُمَید بن مسلم نیز گوید به شمر گفتم امیر بدون اینکارها نیز از شما راضی است. چرا زنها و بچهها را میترسانی؟[۱۵] گزارش آمدن حضرت زینب (س) به میدان پس از آنکه امام از اسب به زیر افتاد، و سخنان آن بانو خطاب به پسر سعد.[۱۶] چگونگی شهادت عبدالله بن حسن (ع) در قتلگاه و در آغوش امام.[۱۷] وضعیت امام حسین (ع) پس از شهادت همه یاران و خاندان تا لحظه شهادت امام. او میگوید: به خدا قسم هرگز ندیده بودم کسی را که سپاه دشمن او را احاطه کرده باشند و فرزندان و اهل بیت و اصحاب او کشته شده باشند، با این حال، قویتر، نیرومندتر و پا برجاتر از امام حسین (ع) بوده باشد. همین که لشکر بر او حمله میکرد، شمشیر میکشید و بر آنان حمله میکرد و آنان مانند روباههایی که شیرِ شرزه در میانشان افتاده باشد از چپ و راست متفرق میشدند. آن حضرت، حمله میکرد و آنان چون ملخهایی که پراکنده میشوند، از مقابل وی فرار میکردند.[۱۸] حُمَید بن مسلم آخرین سخنان امام حسین (ع) را خطاب به سپاه اموی را ضبط کرده است: آیا بر کشتن من جمع شدهاید؟ به خدا سوگند، پس از من هیچ بندهای را از بندگان خدا به قتل نمیرسانید که بیش از کشتن من، خداوند را به خشم آورد. خداوند در برابر این خواری شما، مرا گرامی میدارد و انتقام مرا خواهد گرفت. به خدا اگر مرا بکشید، به جان یکدیگر میافتید و خون هم را میریزید. خداوند عذابتان را به خودتان باز گردانده و خونتان را خواهد ریخت و سپس بدین امر راضی نخواهد شد تا عذاب دردناک قیامت را بر شما دو چندان سازد.[۱۹] و خطاب به خداوند: ”پروردگارا! باران آسمان و برکات زمین را از ایشان بازدار. خداوندا! هرگاه در اراده حتمیات گذشته که کوفیان را تا مدت معینی از دنیا برخوردار سازی، آنان را به فرقههای مختلف و دستهجات متعدد قرار بده و هیچگاه والیان را از آنان خرسند مساز، زیرا اینان ما را دعوت کردند تا یاری کنند و بر خلاف انتظار با ما دشمنی کردند و ما را کشتند“.[۲۰] گزارش عصر عاشورا و حمله به خیام و غارت وسایل خاندان رسالت، حُمَید بن مُسلم که از شاهدان رویدادهای کربلا است، چنین میگوید: ”در غارت خیمهها میدیدم زنان و دختران امام حسین (ع) در ندادن روپوشهای خود سخت پافشاری میکردند و نمیگذاشتند لشکر به سادگی چادر و معجرشان را از سرشان برباید. لیکن ناتوانی و داغداری و اسیری بالاخره آنان را مغلوب دست ستم میکرد و چادر و معجرشان به غارت میرفت.“ [۲۱] اختلاف نظر سپاه اموی پس از شهادت امام حسین (ع) درباره سرنوشت امام سجاد (ع) که او را به شهادت برسانند یا به اسارت ببرند؟ حُمَید بن مسلم گوید: چپاول و غارت و آتش زدن خیمهها ادامه داشت. لشکریان به سر وقت علی بن الحسین (ع) رفتند. شمر خواست وی را بکشد. به او گفتم سبحان الله! شما کودکان را هم میکشید؟ در این هنگام عمر بن سعد رسید و گفت کسی به چادر زنان نرود و به این کودک بیمار هم آسیب نرساند.[۲۲] حمید بن مسلم گوید: علی بن الحسین (ع) به من گفت: خیر ببینی. به خدا سوگند که خدا با گفته تو شرّی را از سر من باز کرد.[۲۳] گزارش تاختن اسب بر پیکر مقدس امام حسین (ع).[۲۴] خبر دستگیری و رهایی عقبة بن سمعان؛ حُمَید بن مسلم گوید: عُقبة بن سَمعان، غلام رباب دختر امرؤالقیس کلبی، همسر امام حسین (ع) بود. عقبه در جنگ زخم برداشت و به اسارت نیروهای دشمن درآمد و عمر بن سعد چون دانست که برده است، او را آزاد کرد.[۲۵] بنا به نقل شیخ مفید، حُمَید بن مسلم در روز عاشورا و پس از شهادت امام حسین (ع) با شمر بر سر آتش زدن خیمهها مجادله داشت. سر مقدس امام حسین (ع) را در همان عصر عاشورا به دستور عمر بن سعد و به همراهی خولی بن یزید برای عبیدالله بن زیاد به کوفه برد.[۲۶] گزارش رفتن خولی به نزد خانواده عمر بن سعد به دستور وی تا خبر سلامتی و بازگشت او را بدهد. گزارش آمدن عمر بن سعد به کوفه و سخنانش که: هیچکس بدتر از من به خانه خویش برنگشته است، زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کرده و عدالت را پایمال و قرابت را قطع نموده و مرتکب گناه بزرگی شدم.[۲۷] گزارش مجلس عبیدالله بن زیاد و چوب زدن بر لب و دندان امام حسین (ع) و اعتراض شجاعانه زید بن ارقم. بنا به نقل حمید بن مسلم در قصر عبیدالله بن زیاد بارعام داده بودند تا همه در این جشن و پیروزی شرکت کنند. عبیدالله بن زیاد در حالی که چوبدستی در دست داشت و سر امام حسین (ع) در پیش رویش بود، با چوبدستی به آن لبها و دندانها میزد.[۲۸] او با اهانت به امام حسین (ع) میخواست پیروزی خود را نشان دهد. اما زید بن ارقم ماهیت رسوای او را نشان داد و صحنه را عوض کرد. زید گفت: این چوب را از روی آن لبها بردار! به خدا سوگند من خودم دیدهام که لبهای پیامبر (ص) بر این لبها بود و آن را میبوسید. آنگاه زید از مجلس عبیدالله بن زیاد بیرون آمد و فریاد میزد: ای مردم! پس از این شما بردگانید. پسر فاطمه (س) را کشتید و پسر مرجانه را امارت دادید که نیکانتان را بکشد. هرکس به ذلت و زبونی و خواری تن در دهد، از رحمت خداوند به دور است.[۲۹] ورود پر ابهت حضرت زینب (س) به مجلس عبیدالله بن زیاد، سخنان مستبدانه حاکم اموی و پاسخ شایسته و شجاعانه زینب (س) و امام سجاد علیهماالسلام و شکست و واماندگی عبیدالله بن زیاد.[۳۰] تلاش عبیدالله بن زیاد برای به شهادت رساندن امام سجاد (ع) و ایستادگی و دفاع قهرمانانه زینب (س) از جان گرامی آن حضرت.[۳۱] گزارش مسجد کوفه و خطبه دروغ و بیاساس عبیدالله بن زیاد و پاسخ شجاعانه عبدالله بن عفیف ازدی به او و شهادتش به جرم حقگویی و حقجویی و افشای ماهیت پلید حکومت اموی.[۳۲] پس از مرگ یزید و تسلط زبیریان بر کوفه، شاهد تلاش اشراف کوفه از قبیل عمر بن سعد، یزید بن حارث بن رُوَیم و شبث بن ربعی در تشویق عبدالله بن یزید خطمی انصاری حاکم زبیری کوفه، در دستگیری مختار ثقفی و زندانی شدن او بود.[۳۳] حُمَید بن مسلم گوید: چندین بار در زندان به ملاقات مختار رفتم. هر بار که او را میدیدم چنین میگفت: سوگند به پروردگار دریاها و آفریدگار نخلستانها و درختان و صحراهای خشکزار، به خالق فرشتگان درستکردار و برگزیدگان نیکوکار که همه مردمِ ستمکار را با نیزه لرزان و تیغِ برّان، به کمک یارانم که نه بینیزهاند و نه بیسلاح و بیکاره، میکشم و هر زورگویی را در هر لانهای برافراشته و هر بستری گسترده از فرزندان قاسطین و بقایای مارقین خواهم کشت و چون ستون دین را برپا داشتم و شکاف بین مسلمانان را ببستم و سینه دردمند مؤمنان را خنک کردم و انتقام فرزندان پیامبران را گرفتم، زوال دنیا را به چیزی نشمرم و از مرگ وقتی به سراغم بیاید، باک ندارم، چرا که بازگشت به روز جزاست.[۳۴] حُمَیدبن مسلم همچنین شاهد همه حوادث اطراف قیام توابین به رهبری سلیمانبن صرد خزاعی بود و در جنگ عینالورده در کنار مسیببن نجبه بود و تمامی حوادث مربوط به قیام و شکست نهضت را بیان کرد.[۳۵] در جریان قیام مختار ثقفی چون او از دوستان ابراهیم بن مالک اشتر بود، از همه حوادث پیرامون قیام و چگونگی پیروزی آن گزارش تهیه کرده بود و حتی از شب اول قیام و چگونگی کشته شدن ایاس بن مضارب، رئیس پلیس ابن مطیع به دستور ابراهیم بن مالک اشتر را خبر داد.[۳۶]
در جریان قیام مختار
او در جریان قیام مختار نیز شاهد دستگیری قاتلان شهدای کربلا بود. برای مثال گوید: مختار، سائب بن مالک اشعری را با گروهی مسلح به سراغ ما فرستاد. من در خارج کوفه به قبیله عبدالقیس پناه بردم. عبدالله و عبدالرحمن فرزندان صلخت ازدی و عبدالله بن وهب از طایفه همدان که در روز عاشورا و پس از شهادت شهیدان کربلا بر تن ایشان اسب دوانده و آنان را با عمود آهنین کوفته و بدنهایشان را پاره پاره کرده بودند، نیز به دنبال من آمدند و در قبیله پنهان شدند اما نیروهای سائب آنان را دستگیر کردند من از فرصت استفاده کردم و موفق شدم فرار کنم و برای نجات خود از چنگ سپاهیان مختار شعری سرودم: دیدی که چگونه از آن وحشت نجات یافتم در حالی که من خود امیدی به نجات نداشتم.[۳۷] حُمَید بن مسلم، پس از آن متواری شد. مختار خانه او را ویران نمود و اموال او را مصادره کرد.[۳۸] از پایان زندگی حُمَید بن مسلم اطلاعی در دست نیست.
منبع
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 272-279.
پی نوشت
- ↑ - ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص481؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص255؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص412، 414-415؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص91-92؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص86-87؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص113-114.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص481؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص255، تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص412؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص117.
- ↑ - ر.ک : تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص414-416؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص89.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص492-494؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص429،437؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص100-101؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص95-96.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص195؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص441؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص454؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، علامه مجلسی، ملامحمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 شمسی.، ج45، ص21.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص440؛ ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، سلیمان بن شیخ ابراهیم، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات.، ج3، ص71.
- ↑ - ر.ک : وقعة الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243-244؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص498؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص447؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص239؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمانبن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ص179-180؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص85- 87؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص77.
- ↑ - وقعة الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص243؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص446؛ الطبقات الکبری، ج5، ص102؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص256؛ کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره، 1953 میلادی.، ص57؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص114-115؛ شرح الاخبار فی فضلئل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان نعیمی مغربی، نعمانبن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 قمری.، ج3، ص152-153؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص115-116؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص239.
- ↑ - ر.ک : مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص95-96.
- ↑ - مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص98.
- ↑ - مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی..
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص452.
- ↑ - الطبقات الکبری، ج5، ص101؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص499؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص450؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص187؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص118.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص438؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص69.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص438؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص69؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص183.
- ↑ - ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص500؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص452؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص467؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص117-118؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص118؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص78؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص187.
- ↑ - ر.ک : مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، چاپ احمد صفر، قاهره: 1368 قمری/ 1941 میلادی.، ص116.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص442؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص466؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص51؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1365 شمسی.، ج7، ص194.
- ↑ - البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص188.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص451؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص250.
- ↑ - ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص468.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص453،367؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص79.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص367.
- ↑ - ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص470.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص410؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص454.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص503؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص259؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص445؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص80.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج2، ص507؛ الاخبار الطوال، دینوری، ابوحنیفه احمدبن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره: 1960 میلادی.، ص260.
- ↑ - ترجمة الامام الحسین (ع) من تاریخ دمشق، ابنعساکر، ابوالقاسم علیبن حسن، تحقیق علامه شیخ محمدباقر محمودی، بیروت: مؤسسه المحمودی، 1398 قمری.، ص79.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص412؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص457؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص472؛ ترجمة الامام الحسین(ع)، ص79؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص190.
- ↑ - وقعة الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمد هادی یوسفی غروی.، ص262؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص457؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج5، ص122-123؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص473.
- ↑ - ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص413؛ الطبقات الکبری، ج5، ص163؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص457-458؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص193؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص42-43؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص81-82؛ تجارب الامم و تعاقب الهمم، مسکویه الرازی، ابوعلی، چاپ ابوالقاسم امامی، تهران: دارسروش للطباعة و النشر، 1366 شمسی.، ج2، ص81؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1365 شمسی.، ج7، ص201.
- ↑ - ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص413-414 ؛تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص458-459؛ اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: الحیدریه، 1385 قمری.، ص195؛ ارشاد فی معرفة حججالله علیالعباد، شیخ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، بیروت: 1414 قمری.، ج2، ص244؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبه التراث، بیروت: 1385-1386 قمری.، ج4، ص83؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعة الحیریه، 1352 قمری. ، ج2، ص223؛ نهایة الارب فی فنون الادب، نویری، شهاب الدین احمد، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات امیر کبیر، 1365 شمسی.، ج20، ص466-467؛ البدایه و النهایه، ابنکثیر دمشقی، عمادالدین اسماعیلبن عمر، قاهره: 1932 میلادی. ، ج8، ص191؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص53؛ بحارالانوار، ج45، ص119-120؛ مقتل الحسین مقرم، السید عبد الرزاق، بیروت: دارالکتاب اسلامی، 1979 میلادی.، ص327؛ قاموس الرجال، طوسی التستری (شوشتری)، محمد تقی، تهران: مرکز نشر کتاب، 1379 قمری.، ج6، ص85.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص580؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدر آباد دکن: 1395 قمری/ 1975 میلادی.، ج3، ص241.
- ↑ - تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج5، ص581.
- ↑ - ر.ک : تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی. ص597-602.
- ↑ - ر.ک : تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج6، ص18-19.
- ↑ - انساب الاشراف، بلاذری، احمدبن یحیی، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 میلادی.، ج3، ص409؛ تاریخ طبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمدبن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 قمری / 1962 – 1967 میلادی.، ج6، ص58.
- ↑ - بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، علامه مجلسی، ملامحمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 شمسی.، ج45، ص377.