اسماعیل سکاک: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1645. | *دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1645. | ||
نسخهٔ ۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۳۱
اسماعیل سکاک شاعر معاصر ایرانی است. وی بیشتر در زمینه کلاسیک شعر میگوید و تمایلش به سرودن غزل و رباعی بیشتر از سایر قوالب شعری است گرچه در مثنوی نیز دستی دارد.
اسماعیل سکاک | |
---|---|
زادروز | 1346ه.ش قزوین |
دربارهی شاعر
اسماعیل سکاک فرزند ابو الفضل در سال 1346 ه. ش در شهر قزوین به دنیا آمد. تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ادبیات فارسی در دانشگاه قزوین سپری نمود.
سکاک از سال 67 بطور جدی به سرودن شعر پرداخت و در انجمنهای ادبی شهر خود حضوری فعال یافت. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در روزنامهها، جنگهای ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده انتشار یافته است. تاکنون از اسماعیل سکاک یک مجموعه شعر به نام «با مسافری در ایستگاه من» چاپ و منتشر شده است.
اسماعیل سکاک هم اکنون کارمند شرکت شیشه آبگینه قزوین میباشد.
اشعار
ماه بنی هاشم:
وقتی صدای شوم دشمن را در لحظههای جنگ حس میکرد | سنگینی بغض نرفتن را بر سینهاش چون سنگ حس میکرد | |
با آن که مشتاق شهادت بود- در آن زمین پر خطر- امّا | یک گام دوری از برادر را انگار صد فرسنگ حس میکرد | |
یک دشت سرشار از شجاعت بود امّا خجالت میکشید از خود | وقتی غریبی برادر را در آن زمان تنگ حس میکرد | |
اهل حرم وقتی که سقّا را، ماه بنی هاشم صدا کردند | خورشید در چشمان او خود را کوچکتر و بیرنگ حس میکرد | |
در اوج جانبازی دلش میخواست صد جان دیگر هم فدا میکرد | یک جان به راه دوست دادن را در جان نثاری ننگ حس میکرد | |
دور از حسین تشنه لب هر چند در خاک و خون افتاده بود امّا | آواز «هل من ناصر» ش را با غمگینترین آهنگ حس میکرد |
خیمه تا گودال:
زمین و آسمان کربلا شد وصل با آتش | میان خیمهها پیچید بیشرمانه تا آتش | |
به همراه عطش راه تو را از چارسو بستند | تمام سنگها، سر نیزهها و زخم با آتش | |
تو در یک سوی میدان، اشتیاق مرگ هم با تو | و در آن سوی دیگر لشکر و یک کربلا آتش | |
به جز آتش چه کس میکرد یاری کودکانت را | نمیشد با غریبان گر به صحرا آشنا آتش | |
و بودی آن چنان تنها، که در آن ظهر دردآلود | پی غمخواری تو شعلهور شد هر کجا آتش | |
نمیپرسی چگونه خواهرت مردانه پیمودهست | مسیر خیمه تا گودال و، از گودال تا آتش | |
چه میشد خشک میشد دستهای فتنهی آن قوم | همانهایی که میبردند سوی خیمهها آتش |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1645.