محسن احمدی: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
==دربارهی شاعر== | ==دربارهی شاعر== | ||
محسن احمدی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به اتمام رسانید و سپس برای ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد شهرستان دهاقان در رشتهی ادبیات فارسی پذیرفته گردید، و در حال حاضر همین رشته را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران پی میگیرد. | |||
احمدی سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد و تمایل وی بیشتر به سرودن غزل میباشد هر چند در زمینه شعر نو نیز طبع آزمایی کرده است. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در بیشتر نشریات کشور، جنگها و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته است. | احمدی سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد و تمایل وی بیشتر به سرودن غزل میباشد هر چند در زمینه شعر نو نیز طبع آزمایی کرده است. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در بیشتر نشریات کشور، جنگها و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته است. |
نسخهٔ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۳۱
محسن احمدی شاعر معاصر ایرانی فرزند عزیز اللّه در سال 1353 ه. ش در شهرستان بروجن متولد شد. ایشان مسئولیتهای متعدد فرهنگی را در بعضی جراید و سازمانهای دولتی داشته و هم اینک مسئول فرهنگسرای ولا و مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان ایرانگردی و جهانگردی میباشد.
محسن احمدی | |
---|---|
زادروز | 1353 ه.ش بروجن |
دربارهی شاعر
محسن احمدی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به اتمام رسانید و سپس برای ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد شهرستان دهاقان در رشتهی ادبیات فارسی پذیرفته گردید، و در حال حاضر همین رشته را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران پی میگیرد.
احمدی سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد و تمایل وی بیشتر به سرودن غزل میباشد هر چند در زمینه شعر نو نیز طبع آزمایی کرده است. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در بیشتر نشریات کشور، جنگها و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته است.
آثار
از محسن احمدی تاکنون این آثار به چاپ رسیده است: «گزیده ادبیات معاصر شماره 58»، «میان ماندن و رفتن» (مجموعه نقد) «تبسمهای نامرئی» (مجموعه شعر)، «سایهای از آفتاب» (مجموعه نقد)، «سرنوشت ناتمام» (مجموعه شعر).
اشعار
امتداد زخم:
ای پارههای زخم فراوان به پیکرت | ما را ببر به مشرق آیینه گسترت | |
خون از نگاه تشنهی گل شعله میکشد | داغ است بیقراری گلهای پرپرت | |
با من بگو چگونه در آن «برزخ کبود» | دیدند زینبّی و نکردند باورت؟! | |
من از گلوی رود شنیدم که آفتاب | میسوزد از خجالت دست برادرت | |
یک کوفه میدوم، به صدایت نمیرسم | یعنی شکستهاند دو بال کبوترت | |
ما را ببخش، ما که در آنجا نبودهایم | ای امتداد زخم، به پهلوی مادرت! |
لب تشنهی داغم، دلم را با عطش دم کن | از جنس آبم، آتشی از من فراهم کن | |
با من بیا و از جنون سوختن پر باش | خاکسترم را نذر فرزندان آدم کن | |
یک جرعه از اندوه بیپایان بغضم را | قربانی خونریز شبهای محرّم کن | |
من داغدار نسل فرزندان خورشیدم | گر میتوانی، پشت فریاد مرا خم کن | |
راهی همیشه تا قیامت پیش رو دارم | ای جاده این راه گران از پای من کم کن | |
ای آنکه میدانم سراپا خیس آوازی | ققنوس پروازِ من از آتش فراهم کن |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1682.