کثیر بن عبدالله شعبی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «کثیربن عبدالله شعبی، یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمربن سعد بود که در...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کثیر بن عبدالله شعبی،''' یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. او در قتل زهیر بن قین شرکت داشت. | |||
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا | |||
|اطلاعات قاتل = | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام کامل =کثیر بن عبدالله شعبی | |||
| کنیه = | |||
| لقب = | |||
| زادروز/زادگاه = | |||
| محل زندگی = | |||
| نسب/قبیله = | |||
| خویشاوندان سرشناس = | |||
| تاریخ و مکان درگذشت= | |||
| نحوه درگذشت= | |||
| مدفن = | |||
| اقدامات = | |||
| انگیزه = | |||
| نقشهای برجسته = شرکت در قتل زهیر بن قین | |||
| دیگر فعالیتها = | |||
| منصب = | |||
}} | |||
==فرستاده عمر بن سعد== | |||
طبری از هشام بن عوانه آورده است: هنگامی که عمر بن سعد از سران سپاه خواست تا نزد امام حسین (ع) بروند و از او بپرسند که برای چه هدفی به عراق آمده است، همه آنان از رویارویی با آن حضرت امتناع کردند، اما کثیر بن عبدالله گفت: من میروم و اگر بخواهی، حسین را ترور میکنم. عمر بن سعد گفت: فعلاً به ترور نیاز نیست. از او بپرس برای چه آمده است. کثیر که بیپروا و بیباک بود، به سوی خیمه امام حرکت کرد. ابو ثمامه صیداوی صحابی امام حسین (ع)، چون او را دید، به امام عرض کرد: این مرد که بهسوی شما میآید، شرورترین، بدترین، خونریزترین و بیپرواترین فرد روی زمین است. وقتی کثیر به نزدیکی خیمه امام رسید، ابو ثمامه مانع شد تا کثیر بن عبدالله قاصد عمر بن سعد، مسلحانه به حضور امام حسین (ع) برسد. به او گفت: شمشیرت را تحویل بده. گفت: نه! من فرستادهای هستم، پیامم را میرسانم. ابو ثمامه گفت: بسیار خوب، پس من قبضه شمشیر تو را نگه میدارم تا آنکه پیام خودت را برسانی و باز گردی. کثیر گفت: هیچگاه به آن دست پیدا نخواهی کرد. ابو ثمامه گفت: پس پیامت را به من برسان. تو انسان تبهکاری هستی. اجازه نمیدهم به امام نزدیک شوی. این دو مدتی با هم مشاجره لفظی کردند، سرانجام کثیر به جانب عمر بن سعد برگشت و ماجرا را گزارش داد.<ref>- تاریخ طبری، ج5، ص410. </ref> | |||
==نقش در روز عاشورا== | |||
کثیر بن عبدالله گوید: صبح عاشورا ما قصد حمله به امام حسین (ع) را داشتیم که زهیر بن قین در حالی که سوار بر اسبش بود شروع به سخن کرد و گفت: ای مردم کوفه، از عذاب خدا حذر کنید! خدا ما و شما را به باقیماندگان پیامبر خویش امتحان میکند تا ببیند ما و شما چگونه عمل میکنیم. ما شما را دعوت میکنیم که آنان را یاری کنید و از پشتیبانی عبیدالله بن زیاد طغیانگر باز مانید که در ایام سلطه آنان جز بد، نخواهید دید. ای بندگان خدا! فرزندان فاطمه (س) از پسر سمیه بیشتر شایسته دوستی و یاریاند. اگر یاریشان نمیکنید، خدا را به یاد آورید و آنان را مکشید. این مرد را با یزید بن معاویه واگذارید که به دینم سوگند یزید بی کشتن حسین نیز از اطاعت شما خشنود میشود. ای مردم، امروز بر روی زمین پسر دختر پیامبری جزء حسین نمانده و هیچکس بر کشتن او گر چه به یک کلمه باشد، یاری ندهد مگر آنکه خداوند دنیا را بر او تلخ سازد و به دشوارترین شکنجههای آخرت عذابش کند.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص188-189؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص244-245؛ تاریخ طبری، ج5، ص426 </ref> | |||
کثیربن عبدالله این سخنان را شنید و نقل کرد اما در قلب مُهر خورده او هیچ اثری بر جای نگذاشت. | کثیربن عبدالله این سخنان را شنید و نقل کرد اما در قلب مُهر خورده او هیچ اثری بر جای نگذاشت. | ||
زهیر بن قین دلاورانه جنگید و با شمشیر از امامش دفاع کرد. دو نفر از کوفیان با نامهای کثیر بن عبدالله شعبی و مهاجر بن اوس تمیمی بر وی حمله کرده و او را به شهادت رساندند.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص403؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ البدایه و النهایه، ج8، 184قس الکامل فی التاریخ، ج4، ص71 کثیربن عبیدالله شعبی. </ref> امام خود را به بالین او رساند. او را دعا نمود و کشندگانش را نفرین کرد: ”خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتلانت را لعنت کند، همانگونه که نسلهای ستمگر پیشین را لعنت کرد، همان نسلهایی که در هیئت میمون و خوک درآمدند“.<ref>- انساب الاشراف، ج3، ص403؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ تسلیة المجالس و زینة المجالس الموسوم بمقتل الحسین (ع)، ج2، ص295؛ بحار الانوار، ج45، ص25-26. </ref> | |||
از سرگذشت کثیر بعد از واقعه کربلا اطلاعی در دست نیست. | از سرگذشت کثیر بعد از واقعه کربلا اطلاعی در دست نیست. | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 217-219. | مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 217-219. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: افراد]] | |||
[[رده: قاتلان کربلا]] | [[رده: قاتلان کربلا]] | ||
[[رده: قاتلان اصحاب و خاندان]] | [[رده: قاتلان اصحاب و خاندان]] |
نسخهٔ ۱۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۵:۰۶
کثیر بن عبدالله شعبی، یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. او در قتل زهیر بن قین شرکت داشت.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | کثیر بن عبدالله شعبی |
نقش در واقعه کربلا | |
نقشهای برجسته | شرکت در قتل زهیر بن قین |
فرستاده عمر بن سعد
طبری از هشام بن عوانه آورده است: هنگامی که عمر بن سعد از سران سپاه خواست تا نزد امام حسین (ع) بروند و از او بپرسند که برای چه هدفی به عراق آمده است، همه آنان از رویارویی با آن حضرت امتناع کردند، اما کثیر بن عبدالله گفت: من میروم و اگر بخواهی، حسین را ترور میکنم. عمر بن سعد گفت: فعلاً به ترور نیاز نیست. از او بپرس برای چه آمده است. کثیر که بیپروا و بیباک بود، به سوی خیمه امام حرکت کرد. ابو ثمامه صیداوی صحابی امام حسین (ع)، چون او را دید، به امام عرض کرد: این مرد که بهسوی شما میآید، شرورترین، بدترین، خونریزترین و بیپرواترین فرد روی زمین است. وقتی کثیر به نزدیکی خیمه امام رسید، ابو ثمامه مانع شد تا کثیر بن عبدالله قاصد عمر بن سعد، مسلحانه به حضور امام حسین (ع) برسد. به او گفت: شمشیرت را تحویل بده. گفت: نه! من فرستادهای هستم، پیامم را میرسانم. ابو ثمامه گفت: بسیار خوب، پس من قبضه شمشیر تو را نگه میدارم تا آنکه پیام خودت را برسانی و باز گردی. کثیر گفت: هیچگاه به آن دست پیدا نخواهی کرد. ابو ثمامه گفت: پس پیامت را به من برسان. تو انسان تبهکاری هستی. اجازه نمیدهم به امام نزدیک شوی. این دو مدتی با هم مشاجره لفظی کردند، سرانجام کثیر به جانب عمر بن سعد برگشت و ماجرا را گزارش داد.[۱]
نقش در روز عاشورا
کثیر بن عبدالله گوید: صبح عاشورا ما قصد حمله به امام حسین (ع) را داشتیم که زهیر بن قین در حالی که سوار بر اسبش بود شروع به سخن کرد و گفت: ای مردم کوفه، از عذاب خدا حذر کنید! خدا ما و شما را به باقیماندگان پیامبر خویش امتحان میکند تا ببیند ما و شما چگونه عمل میکنیم. ما شما را دعوت میکنیم که آنان را یاری کنید و از پشتیبانی عبیدالله بن زیاد طغیانگر باز مانید که در ایام سلطه آنان جز بد، نخواهید دید. ای بندگان خدا! فرزندان فاطمه (س) از پسر سمیه بیشتر شایسته دوستی و یاریاند. اگر یاریشان نمیکنید، خدا را به یاد آورید و آنان را مکشید. این مرد را با یزید بن معاویه واگذارید که به دینم سوگند یزید بی کشتن حسین نیز از اطاعت شما خشنود میشود. ای مردم، امروز بر روی زمین پسر دختر پیامبری جزء حسین نمانده و هیچکس بر کشتن او گر چه به یک کلمه باشد، یاری ندهد مگر آنکه خداوند دنیا را بر او تلخ سازد و به دشوارترین شکنجههای آخرت عذابش کند.[۲] کثیربن عبدالله این سخنان را شنید و نقل کرد اما در قلب مُهر خورده او هیچ اثری بر جای نگذاشت. زهیر بن قین دلاورانه جنگید و با شمشیر از امامش دفاع کرد. دو نفر از کوفیان با نامهای کثیر بن عبدالله شعبی و مهاجر بن اوس تمیمی بر وی حمله کرده و او را به شهادت رساندند.[۳] امام خود را به بالین او رساند. او را دعا نمود و کشندگانش را نفرین کرد: ”خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتلانت را لعنت کند، همانگونه که نسلهای ستمگر پیشین را لعنت کرد، همان نسلهایی که در هیئت میمون و خوک درآمدند“.[۴] از سرگذشت کثیر بعد از واقعه کربلا اطلاعی در دست نیست.
منبع
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 217-219.
پی نوشت
- ↑ - تاریخ طبری، ج5، ص410.
- ↑ - انساب الاشراف، ج3، ص188-189؛ تاریخ یعقوبی، ج2، ص244-245؛ تاریخ طبری، ج5، ص426
- ↑ - انساب الاشراف، ج3، ص403؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ البدایه و النهایه، ج8، 184قس الکامل فی التاریخ، ج4، ص71 کثیربن عبیدالله شعبی.
- ↑ - انساب الاشراف، ج3، ص403؛ تاریخ طبری، ج5، ص441؛ تسلیة المجالس و زینة المجالس الموسوم بمقتل الحسین (ع)، ج2، ص295؛ بحار الانوار، ج45، ص25-26.