اکسیر العبادات فی اسرار الشهادات: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «دوم: قم، ذوی القربی، 1428 ق. 576 + 26 + 658 + 659 ص، وزیری، سند. نویسندهٔ کتاب، آ...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
اوست در امور، با آنکه خود در آن کتاب تصریح به ضعف روایات آن اجزاء و ظهور علامات کذب و وضع در آن کرده، ولکن برای نقل آنها در آن کتاب عذری خواسته که در خرابی با روایات اجزاء شریک است. و از مطالب عجیبه آنکه برای خودم مرحوم مذکور مشافههٔ نقل کرد که من در ایام سابقه شنیدم که فلان عالم گفت یا روایتی نقل کرد که روز عاشورا هفتاد ساعت بود و من در آن وقت این را غریب شمردم و متعجب شدم از نقل آن، ولکن حال که تأمل در وقایع روز عاشورا کردم، خاطر جمع یا یقین کردم که آن نقل راست، و آن همه وقایع نشود مگر در آن مقدار زمان. این حاصل فرمودهٔ ایشان است. به جهت طول زمان، عین الفاظ ایشان به خاطر نمانده. -Yo و در آن کتاب نیز از آن تقویت کرده و از این فقره پی به سلیقهٔ ایشان باید برد» (ص 161. همچنین به صفحهٔ 168 - 169 و 184 - 186 رجوع شود.) اکسیر العبادات مشتمل بر دوازده مقدمه و 44 مجلس و خاتمه است و خاتمهٔ آن نیز شامل سه مجلس. این کتاب، با وجود مفضل بودنش، تاریخ زندگی سیدالشهدا - ع - نیست، بلکه مقتل است و به قیام و شهادت آن حضرت و رخدادهای بعد از آن اختصاص دارد. تألیف آن هجده ماه به درازا کشیده و در ذیقعدهٔ 1272 پایان یافته است (ج 3، ص 633). از آنجا که نویسنده، کتابش را در دورهٔ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نوشته، از او یاد و بدو دعا کرده و با القابی متعدد او راستوده است (ج 1، ص 47-48). فاضل دربندی بارها و بارها به ستایش این کتابش پرداخته و، از جمله، گفته است: این کتاب مانند دیگر کتابهای مقتل نیست که در آن فقط مطالبی گردآوری شده باشد. آن اندازه که من در تألیف آن اندیشه کردم و زحمت کشیدم، کمتر از دیگر کتابهایم نیست. ملا صالح قزوینی میگفت: «میسزد که این کتاب با آب طلا نوشته شود» (ج 1، ص 4 تا 5). فاضل دربندی دربارهٔ سبب تألیف اکسیر العبادات میگوید: پدر همسرم، ملامحمّدتقی ایروانی را، که مردی صالح و درست گفتار و ثقه و عابد و زاهد بود، در خواب دیدم که به من گفت: «أنک مأمور من قبل الأئمّة المعصومین بتصنیف کتاب فى أسرار الشهادات) (ج 1، ص 5 ه 5). سه ویژگی برجستهٔ این کتاب عبارت است از: 1. تحلیلی بودن آن. توضیح اینکه در اکسیر العبادات، بر خلاف دیگر کتابهای مقتل، نه فقط به توصیف وقایع و تدوین اخبار، بلکه به تحلیل آنها و چگونگی جمع اخبار متنافی نیز پرداخته شده است. این ویژگی کتاب از آن روست که نویسنده دستی در حکمت و معقولات و ذهنی خلاق داشته است 2. مفضل بودن آن، توضیح اینکه اکسیر العبادات از معدود کتابهای مفضل دربارهٔ امام حسین است و تا هنگام تألیف آن هیچ کتابی بدین تفصیل فراهم نشده بود. 3. تحریف آمیز بودن آن. نه تنها حرافات و مجعولات و تحریفات و افسانه ها در این کتاب فراوان است، بلکه نویسنده آنها را توجیه نیز کرده و دلایلی برای صختشان تراشیده است. اکسیر العبادات تحریف آمیزترین کتاب دربارهٔ امام حسین - ع - است. آنچه موجب فروافتادن نویسنده به ورطهٔ تحریفات شده، از جمله این است که: 1. نقل احادیث ضعیف را در این مقام بی اشکال میداند(ر.ک: ج 1، ص 500 و ج 2، ص 242 و 499 و 509). 2. نقل از کتابهای مجهول الحال را جایز میداند(ر.ک: ج 1، ص 501 و ج 2، ص 242 - 243). 3. نویسنده به جای استناد به اخبار معتبر، قوهٔ بافندگی خود را به کار انداخته و در مقام استنباط برآمده است. حداقل در دو جا بصراحت میگوید که بعضی مطالبی که میگوییم از اخبار نیست، بلکه استنباط است (ر.ک: ج 1، ص 70 و ج 2، ص 437). 4. نویسنده عواطف و احساساتش را در تحقیق دخالت داده و عاطفه را جایگزین عقل کرده است (آقا بزرگ تهرانی و مدرّس تبریزی، چنانکه گذشت، به این لغزش وی اشاره کردهاند.) 5. نویسنده فردی زودباور و سادهلوح بوده است. هر چه را می خوانده و می شنیده، فی الفور می پذیرفته و، چون دستی در معقول و منقول داشته، می کوشیده است آن را مستدل و مستند کند. با وجود آنچه گفتیم، این نکته را هم باید بگوییم که فاضل دربندی به ضرورت پرهیز از اخبار دروغ اشاره می کند (ج 1، ص 497)، و میگوید: از زشتیهای این روزگار، رواج دروغ در میان مرثیه خوانان است؛ از عرب و عجم؛ ولی در میان عجم رایجتر و بیشتر است (ج 1، ص 499). اکسیر العبادات حاصل جمع عقاید عالمان و عوام، از دورهٔ صفویه تا قاجاریه، در بارهٔ امام حسین - ع - است. به عبارت دیگر، حاصل آنچه در کتابهای مقتل آمده و در منابر و مجالس گفته می شده، کتاب اکسیر العبادات شده است.
اوست در امور، با آنکه خود در آن کتاب تصریح به ضعف روایات آن اجزاء و ظهور علامات کذب و وضع در آن کرده، ولکن برای نقل آنها در آن کتاب عذری خواسته که در خرابی با روایات اجزاء شریک است. و از مطالب عجیبه آنکه برای خودم مرحوم مذکور مشافههٔ نقل کرد که من در ایام سابقه شنیدم که فلان عالم گفت یا روایتی نقل کرد که روز عاشورا هفتاد ساعت بود و من در آن وقت این را غریب شمردم و متعجب شدم از نقل آن، ولکن حال که تأمل در وقایع روز عاشورا کردم، خاطر جمع یا یقین کردم که آن نقل راست، و آن همه وقایع نشود مگر در آن مقدار زمان. این حاصل فرمودهٔ ایشان است. به جهت طول زمان، عین الفاظ ایشان به خاطر نمانده. -Yo و در آن کتاب نیز از آن تقویت کرده و از این فقره پی به سلیقهٔ ایشان باید برد» (ص 161. همچنین به صفحهٔ 168 - 169 و 184 - 186 رجوع شود.) اکسیر العبادات مشتمل بر دوازده مقدمه و 44 مجلس و خاتمه است و خاتمهٔ آن نیز شامل سه مجلس. این کتاب، با وجود مفضل بودنش، تاریخ زندگی سیدالشهدا - ع - نیست، بلکه مقتل است و به قیام و شهادت آن حضرت و رخدادهای بعد از آن اختصاص دارد. تألیف آن هجده ماه به درازا کشیده و در ذیقعدهٔ 1272 پایان یافته است (ج 3، ص 633). از آنجا که نویسنده، کتابش را در دورهٔ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نوشته، از او یاد و بدو دعا کرده و با القابی متعدد او راستوده است (ج 1، ص 47-48). فاضل دربندی بارها و بارها به ستایش این کتابش پرداخته و، از جمله، گفته است: این کتاب مانند دیگر کتابهای مقتل نیست که در آن فقط مطالبی گردآوری شده باشد. آن اندازه که من در تألیف آن اندیشه کردم و زحمت کشیدم، کمتر از دیگر کتابهایم نیست. ملا صالح قزوینی میگفت: «میسزد که این کتاب با آب طلا نوشته شود» (ج 1، ص 4 تا 5). فاضل دربندی دربارهٔ سبب تألیف اکسیر العبادات میگوید: پدر همسرم، ملامحمّدتقی ایروانی را، که مردی صالح و درست گفتار و ثقه و عابد و زاهد بود، در خواب دیدم که به من گفت: «أنک مأمور من قبل الأئمّة المعصومین بتصنیف کتاب فى أسرار الشهادات) (ج 1، ص 5 ه 5). سه ویژگی برجستهٔ این کتاب عبارت است از: 1. تحلیلی بودن آن. توضیح اینکه در اکسیر العبادات، بر خلاف دیگر کتابهای مقتل، نه فقط به توصیف وقایع و تدوین اخبار، بلکه به تحلیل آنها و چگونگی جمع اخبار متنافی نیز پرداخته شده است. این ویژگی کتاب از آن روست که نویسنده دستی در حکمت و معقولات و ذهنی خلاق داشته است 2. مفضل بودن آن، توضیح اینکه اکسیر العبادات از معدود کتابهای مفضل دربارهٔ امام حسین است و تا هنگام تألیف آن هیچ کتابی بدین تفصیل فراهم نشده بود. 3. تحریف آمیز بودن آن. نه تنها حرافات و مجعولات و تحریفات و افسانه ها در این کتاب فراوان است، بلکه نویسنده آنها را توجیه نیز کرده و دلایلی برای صختشان تراشیده است. اکسیر العبادات تحریف آمیزترین کتاب دربارهٔ امام حسین - ع - است. آنچه موجب فروافتادن نویسنده به ورطهٔ تحریفات شده، از جمله این است که: 1. نقل احادیث ضعیف را در این مقام بی اشکال میداند(ر.ک: ج 1، ص 500 و ج 2، ص 242 و 499 و 509). 2. نقل از کتابهای مجهول الحال را جایز میداند(ر.ک: ج 1، ص 501 و ج 2، ص 242 - 243). 3. نویسنده به جای استناد به اخبار معتبر، قوهٔ بافندگی خود را به کار انداخته و در مقام استنباط برآمده است. حداقل در دو جا بصراحت میگوید که بعضی مطالبی که میگوییم از اخبار نیست، بلکه استنباط است (ر.ک: ج 1، ص 70 و ج 2، ص 437). 4. نویسنده عواطف و احساساتش را در تحقیق دخالت داده و عاطفه را جایگزین عقل کرده است (آقا بزرگ تهرانی و مدرّس تبریزی، چنانکه گذشت، به این لغزش وی اشاره کردهاند.) 5. نویسنده فردی زودباور و سادهلوح بوده است. هر چه را می خوانده و می شنیده، فی الفور می پذیرفته و، چون دستی در معقول و منقول داشته، می کوشیده است آن را مستدل و مستند کند. با وجود آنچه گفتیم، این نکته را هم باید بگوییم که فاضل دربندی به ضرورت پرهیز از اخبار دروغ اشاره می کند (ج 1، ص 497)، و میگوید: از زشتیهای این روزگار، رواج دروغ در میان مرثیه خوانان است؛ از عرب و عجم؛ ولی در میان عجم رایجتر و بیشتر است (ج 1، ص 499). اکسیر العبادات حاصل جمع عقاید عالمان و عوام، از دورهٔ صفویه تا قاجاریه، در بارهٔ امام حسین - ع - است. به عبارت دیگر، حاصل آنچه در کتابهای مقتل آمده و در منابر و مجالس گفته می شده، کتاب اکسیر العبادات شده است.


بعضی نکته های قابل تأمل این کتاب به شرح زیر است: امام حسین - ع - مسلم را به کوفه فرستاد تا اولاً با مردم اتمام حجت کند و ثانیاً عدّهای به او بپیوندند و به درجهٔ شهادت برسند (ج 1، ص 55). بکاء و زیارت از همهٔ عبادات واجب و مستحب، بدون استثنا، افضل است (ج 1، ص 122 و ج 2، ص 391). غنا در مراثی جایز است و بلکه مستحب (ج 1، ص 149 - 153). خودکشی در عزاداری بی اشکال است (ج 1، ص 165 - 167). شماری از اهل بیت امام حسین - ع - مانند حضرت عباس و علی اکبر و قاسم و زینب و ام کلثوم، واجد درجهٔ عصمت و علم لدنی بودند، و اصحاب و شهدا هم در شب عاشورا به درجهٔ عصمت رسیدند (ج 1، ص 274 و ج 2، ص 289 و 423 و 520 - 521 و 546-545). از امام حسین - ع - در روز عاشورا بیش از هزار معجزه صادر شد (ج 1، ص 473). قمهزنی جایز است و بلکه مستحب (ج 2، صں 209 و ج 3، ص 247- 249). روز عاشورا 72 ساعت بود (ج 2، ص 243 و 286 و ج 3، ص 36-39). زبیده، دختر امام حسین از همسرش شاه زنان و همسر قاسم بن حسن بود و مقبره اش در شهر ری است (ج 2، ص 317- 319). مدفن سر قاسم بن حسن در شمیران است و مدفن فرزند او، قاسم بن قاسم، در همانجاست. وی در دز آشوب به شهادت رسید (ج 2، ص 317- 319). حضرت ابوالفضل پس از جدا شدن دو دستش، باز هم جنگید و چنین چیزی، با اینکه خون بسیاری از انسان جاری می شود و حتی نمیتواند بنشیند، چه رسد به اینکه بایستد، و چه رسد به اینکه بجنگد، ممکن است (ج 2، ص 450-453). گرمای هوا در روز عاشورا هفتاد درجه بیشتر از اندازهٔ معمول بود، اما فقط امام حسین - ع - و ابلیس آن را احساس می کردند (ج 2، ص 606-607). زعفر جانی، پادشاه جنیان، در کربلا حاضر شد (ج 2، ص 631 - 634 و ج 3، ص 12- 13). بکاء و توحید قرین یکدیگرند. زیرا روایت شده است: من بکی علی الحسین وجب تله الجنة، و نیز روایت شده است: من قال لا اله الاالله وجب تله الجنة (ج 3، ص 75). هدف از آفرینش این جهان، تشکیل مجلس عزا و مصیبت برای سید الشهدا - ع - است (ج 3، ص 93). اسب امام حسین، چهل نفر را کشت و پس از شهادت آن حضرت، سرش را بر زمین کوبید تا مُرد و میگفت: الظلیمة الظلیمة من امتة
بعضی نکته های قابل تأمل این کتاب به شرح زیر است: امام حسین - ع - مسلم را به کوفه فرستاد تا اولاً با مردم اتمام حجت کند و ثانیاً عدّهای به او بپیوندند و به درجهٔ شهادت برسند (ج 1، ص 55). بکاء و زیارت از همهٔ عبادات واجب و مستحب، بدون استثنا، افضل است (ج 1، ص 122 و ج 2، ص 391). غنا در مراثی جایز است و بلکه مستحب (ج 1، ص 149 - 153). خودکشی در عزاداری بی اشکال است (ج 1، ص 165 - 167). شماری از اهل بیت امام حسین - ع - مانند حضرت عباس و علی اکبر و قاسم و زینب و ام کلثوم، واجد درجهٔ عصمت و علم لدنی بودند، و اصحاب و شهدا هم در شب عاشورا به درجهٔ عصمت رسیدند (ج 1، ص 274 و ج 2، ص 289 و 423 و 520 - 521 و 546-545). از امام حسین - ع - در روز عاشورا بیش از هزار معجزه صادر شد (ج 1، ص 473). قمهزنی جایز است و بلکه مستحب (ج 2، صں 209 و ج 3، ص 247- 249). روز عاشورا 72 ساعت بود (ج 2، ص 243 و 286 و ج 3، ص 36-39). زبیده، دختر امام حسین از همسرش شاه زنان و همسر قاسم بن حسن بود و مقبره اش در شهر ری است (ج 2، ص 317- 319). مدفن سر قاسم بن حسن در شمیران است و مدفن فرزند او، قاسم بن قاسم، در همانجاست. وی در دز آشوب به شهادت رسید (ج 2، ص 317- 319). حضرت ابوالفضل پس از جدا شدن دو دستش، باز هم جنگید و چنین چیزی، با اینکه خون بسیاری از انسان جاری می شود و حتی نمیتواند بنشیند، چه رسد به اینکه بایستد، و چه رسد به اینکه بجنگد، ممکن است (ج 2، ص 450-453). گرمای هوا در روز عاشورا هفتاد درجه بیشتر از اندازهٔ معمول بود، اما فقط امام حسین - ع - و ابلیس آن را احساس می کردند (ج 2، ص 606-607). زعفر جانی، پادشاه جنیان، در کربلا حاضر شد (ج 2، ص 631 - 634 و ج 3، ص 12- 13). بکاء و توحید قرین یکدیگرند. زیرا روایت شده است: من بکی علی الحسین وجب تله الجنة، و نیز روایت شده است: من قال لا اله الاالله وجب تله الجنة (ج 3، ص 75). هدف از آفرینش این جهان، تشکیل مجلس عزا و مصیبت برای سید الشهدا - ع - است (ج 3، ص 93). اسب امام حسین، چهل نفر را کشت و پس از شهادت آن حضرت، سرش را بر زمین کوبید تا مُرد و میگفت: الظلیمة الظلیمة من امتة
قتلت ابن بنت نبیها (ج 3، ص 101). شهربانو، پس از شهادت امام حسین - ع - سوار بر اسب آن حضرت شد و آن اسب، او را به شهر ری آورد (ج 3، ص ه 11 - 111). از انگشت ابهام امام در کربلا آب جاری شد و یکایک اصحاب از آن نوشیدند (ج 3 ص 113). پس از اینکه امام حسین - ع - در عاشورا کشته شد، در هنگام مغرب، برخاست و یکایک شهدا را به اسم صدا زد و آنان برخاستند. آنگاه مانده و شراب بهشتی حاضر شد و همگی بخوردند و سپس به حال نخست خود بازگشتند و اهل کوفه این رویداد را بالعیان دیدند (ج 3، ص 113). پانصد نفر از طرف ابن زیاد برای کشتن عبدالله بن عفیف، که نابینا بود، بسیج شدند و او در جنگ با ایشان، 73 نفر را کشت (ج 3، ص 270). هیچکس نمی توانست با نظر ریبه به اسیران اهل بیت نگاه کند (ج 3، ص 334-335). در عاشورا، لشکری از شام و حجاز نیز آمده بودند (ج 3، ص 447-449). ورود اهل بیت به کربلا در روز اربعین، معقول نیست و در روایات نیامده است (ج 3، ص 458 - 459). در روستای زرآباد قزوین درخت چناری است که روز عاشورا از آن خون جاری می شود (ج 3، ص 515-514). در دمشق، سنگی به شکل شیر است که روز عاشورا از چشمهایش خون جاری می شود (ج 3، ص 515). از دیگر نکته های قابل تأمل کتاب، بحث دربارهٔ تعداد کشته شدگان به دست امام حسین - ع - و اصحابش است. نویسنده در جایی میگوید مرثیه خوانان نقل می کنند هنگامی که علی اکبر کشته شد، امام حسین عهد کرد که آنقدر از دشمنان را بکشد تا سیل خون جاری شود و به رکاب اسبش برسد. پس آن حضرت چنین کرد و عدهای را بدین صورت کشت که با یک دست دو پای کسی را می گرفت و با دست دیگر دو پای کس دیگر را و سرشان را به هم می زد. دوازده هزار، یا پانزده هزار، بدین صورت کشته شدند. همچنین آن حضرت به عدهای گفت «موتوا اعداء الله»، و صد هزار نفر بدین گونه مردند. نویسنده پس از نقل این رویداد میگوید چنین چیزی ممکن است، اما در منابع نیامده و بعید است (ج 2، ص 526 - 527). نویسنده در جایی دیگر میگوید در برخی کتابهای مقتل آمده است که تعداد لشکر عمر بن سعد به 00 ه 160 نفر، و یا پانصد هزار، و یا چهارصد هزار، بودند و 150000 نفر از آنان کشته شدند (ج 3، ص 39 و 448، با تصحیح یک غلط چاپی در صفحهٔ اخیر). در جایی دیگر، گزارشی از نبرد برخی اصحاب امام حسین به دست میدهد که بر اساس آن معلوم می شود هر یک از اصحاب، دهها و صدها و هزاران تن از دشمن را کشتند (ج 2، ص .(Y to -- Υ Ύ Δ از همه عجیبتر، مطالبی است که نویسنده از ابن عصفور بحرانی نقل می کند. در جایی از کتاب، که در این چاپ از کتاب حذف شده است، به نقل از او میگوید لشکر ابن زیاد ه هه 460 نفر بودند و امام حسین - ع - 330000 نفر را کشت و هشتاد هزار نفر باقی ماندند. حضرت عباس 25000 نفر را کشت و اهل بیت امام حسین نیز 25000 نفر را کشتند (اسرار النهادة، تهران، انتشارات اعلمی، ص 345). در جایی دیگر، به نقل از ابن عصفور، میگوید لشکر عمر بن سعد پانصد هزار نفر بودند و امام حسین - ع - چهارصد هزار نفر را کشت (ج 2، ص 527 - 528 و ج 3، ص 35 -36). آنگاه نویسنده میافزاید من گمان نمی کنم آنچه را از ابن عصفور نقل میکنند، صحیح باشد (ج 3، ص 39). رای نویسنده این است که امام حسین - ع - پنجاه هزار نفر، بلکه بیشتر از صد هزار نفر را کشت (ج 3، ص 39). و قدر متیقن و آنچه همگان بر آن اتفاق دارند، این است که امام حسین حداقل 1950 نفر را کشت (ج 3، ص 35). در بارهٔ حضرت ابوالفضل به نقل از عذهای میگوید که ه 2500 نفر را کشت (ج 3، ص 36). و در بارهٔ حضرت علی اکبر میگوید حداقل آن را که بپذیریم، گزارش شهاب الدین عاملی است که نقل میکند وی 2080 نفر را .(dòYÒÒ Y , òf Y , d \V-ò\ a > Y کشت (ج اکسیر العبادات با تصحیح همین محققان، پیشتر در منامه، در سه جلد، منتشر شده بود. شمارهٔ صفحات این چاپ با چاپ مورد استناد ما متفاوت است و در هر دو، مطالبی که طعن شدید بر اهل سنت بود، حذف و به جای آن [...اگذاشته شده است. برای تحقیق بیشتر دربارهٔ فاضل دربندی و ترجمه ها و چاپهای این کتابش به کتاب ادبارت فارسی بر مبنای تالیف استوری (ج 2، ص 985 - 987)، رجوع شود.  
قتلت ابن بنت نبیها (ج 3، ص 101). شهربانو، پس از شهادت امام حسین - ع - سوار بر اسب آن حضرت شد و آن اسب، او را به شهر ری آورد (ج 3، ص ه 11 - 111). از انگشت ابهام امام در کربلا آب جاری شد و یکایک اصحاب از آن نوشیدند (ج 3 ص 113). پس از اینکه امام حسین - ع - در عاشورا کشته شد، در هنگام مغرب، برخاست و یکایک شهدا را به اسم صدا زد و آنان برخاستند. آنگاه مانده و شراب بهشتی حاضر شد و همگی بخوردند و سپس به حال نخست خود بازگشتند و اهل کوفه این رویداد را بالعیان دیدند (ج 3، ص 113). پانصد نفر از طرف ابن زیاد برای کشتن عبدالله بن عفیف، که نابینا بود، بسیج شدند و او در جنگ با ایشان، 73 نفر را کشت (ج 3، ص 270). هیچکس نمی توانست با نظر ریبه به اسیران اهل بیت نگاه کند (ج 3، ص 334-335). در عاشورا، لشکری از شام و حجاز نیز آمده بودند (ج 3، ص 447-449). ورود اهل بیت به کربلا در روز اربعین، معقول نیست و در روایات نیامده است (ج 3، ص 458 - 459). در روستای زرآباد قزوین درخت چناری است که روز عاشورا از آن خون جاری می شود (ج 3، ص 515-514). در دمشق، سنگی به شکل شیر است که روز عاشورا از چشمهایش خون جاری می شود (ج 3، ص 515). از دیگر نکته های قابل تأمل کتاب، بحث دربارهٔ تعداد کشته شدگان به دست امام حسین - ع - و اصحابش است. نویسنده در جایی میگوید مرثیه خوانان نقل می کنند هنگامی که علی اکبر کشته شد، امام حسین عهد کرد که آنقدر از دشمنان را بکشد تا سیل خون جاری شود و به رکاب اسبش برسد. پس آن حضرت چنین کرد و عدهای را بدین صورت کشت که با یک دست دو پای کسی را می گرفت و با دست دیگر دو پای کس دیگر را و سرشان را به هم می زد. دوازده هزار، یا پانزده هزار، بدین صورت کشته شدند. همچنین آن حضرت به عدهای گفت «موتوا اعداء الله»، و صد هزار نفر بدین گونه مردند. نویسنده پس از نقل این رویداد میگوید چنین چیزی ممکن است، اما در منابع نیامده و بعید است (ج 2، ص 526 - 527). نویسنده در جایی دیگر میگوید در برخی کتابهای مقتل آمده است که تعداد لشکر عمر بن سعد به 00 ه 160 نفر، و یا پانصد هزار، و یا چهارصد هزار، بودند و 150000 نفر از آنان کشته شدند (ج 3، ص 39 و 448، با تصحیح یک غلط چاپی در صفحهٔ اخیر). در جایی دیگر، گزارشی از نبرد برخی اصحاب امام حسین به دست میدهد که بر اساس آن معلوم می شود هر یک از اصحاب، دهها و صدها و هزاران تن از دشمن را کشتند (ج 2، ص .(Y to -- Υ Ύ Δ از همه عجیبتر، مطالبی است که نویسنده از ابن عصفور بحرانی نقل می کند. در جایی از کتاب، که در این چاپ از کتاب حذف شده است، به نقل از او میگوید لشکر ابن زیاد ه هه 460 نفر بودند و امام حسین - ع - 330000 نفر را کشت و هشتاد هزار نفر باقی ماندند. حضرت عباس 25000 نفر را کشت و اهل بیت امام حسین نیز 25000 نفر را کشتند (اسرار النهادة، تهران، انتشارات اعلمی، ص 345). در جایی دیگر، به نقل از ابن عصفور، میگوید لشکر عمر بن سعد پانصد هزار نفر بودند و امام حسین - ع - چهارصد هزار نفر را کشت (ج 2، ص 527 - 528 و ج 3، ص 35 -36). آنگاه نویسنده میافزاید من گمان نمی کنم آنچه را از ابن عصفور نقل میکنند، صحیح باشد (ج 3، ص 39). رای نویسنده این است که امام حسین - ع - پنجاه هزار نفر، بلکه بیشتر از صد هزار نفر را کشت (ج 3، ص 39). و قدر متیقن و آنچه همگان بر آن اتفاق دارند، این است که امام حسین حداقل 1950 نفر را کشت (ج 3، ص 35). در بارهٔ حضرت ابوالفضل به نقل از عذهای میگوید که ه 2500 نفر را کشت (ج 3، ص 36). و در بارهٔ حضرت علی اکبر میگوید حداقل آن را که بپذیریم، گزارش شهاب الدین عاملی است که نقل میکند وی 2080 نفر را .(dòYÒÒ Y , òf Y , d \V-ò\ a > Y کشت (ج اکسیر العبادات با تصحیح همین محققان، پیشتر در منامه، در سه جلد، منتشر شده بود. شمارهٔ صفحات این چاپ با چاپ مورد استناد ما متفاوت است و در هر دو، مطالبی که طعن شدید بر اهل سنت بود، حذف و به جای آن [...اگذاشته شده است. برای تحقیق بیشتر دربارهٔ فاضل دربندی و ترجمه ها و چاپهای این کتابش به کتاب ادبارت فارسی بر مبنای تالیف استوری (ج 2، ص 985 - 987)، رجوع شود.