ضیاءالدین ترابی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ضیاء الدین ترابی'''یکی از شاعران معاصر است. | '''ضیاء الدین ترابی''' یکی از شاعران معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =ضیاء الدین ترابی | | نام =ضیاء الدین ترابی | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
نسخهٔ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۵۶
ضیاء الدین ترابی یکی از شاعران معاصر است.
ضیاء الدین ترابی | |
---|---|
زادروز | 1322 ه. ش زنجان |
سبک نوشتاری | آزاد و گاه غزل |
کتابها | «اضطراب در کعب»، «دیوارههای شیشهای»، «گلوی عطش»، «در بیکرانههای آبی»، «از زخمهای آینه و چشم» و ... |
زندگینامه
ضیاء الدین ترابی از شاعرانی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در صحنه ظاهر شد، وی به سال 1322 ه. ش در زنجان متولد گردید؛ و فوق لیسانس خود را در رشته زبانشناسی و فرهنگ و زبانهای باستانی ایران اخذ نموده است.
اشعار او بیشتر در زمینهی شعر آزاد است ولی گهگاه غزل هم میسراید. از او تا به حال این کتابها منتشر شده است: «اضطراب در کعب»، «دیوارههای شیشهای»، «گلوی عطش»، «در بیکرانههای آبی»، «از زخمهای آینه و چشم» و ...
وی در حال حاضر در تهران زندگی میکند. [۱]
اشعار
از عشق و خون
بال فرشته بود که میریخت بر زمین
وقتی که آفتاب
فرود آمد
بر ساحل فرات
به میقات
با چکمهای حمایل گردن
گردی سوار
میرسد
از پشت نخل و آب
آیینهای
به بیعت خورشید
میرود
تا آفتاب مینگرد ماه تشنه را
ماه از میان آب گذشتهست
با مشکی از فرات به دندان
با گیسوان سرخ و پریشان
ماه دو نیمه بود
که میرفت
تا
در پناه نخل بیاساید
دور از نگاه خیمهی لیلی.
تیغی که مینشست
پر کاکل خضاب
تیری برهنه بود
که میخورد
بر چشمهای منتظر گل
بانگ فرشته بود که از خیمهها گذشت
وقتی که ذو الجناح
از سایه سار نخل
برآمد
تنها و بیسوار
شمشیرها
برهنه تن
آغوش کرده باز
در انتظار پیکر گل
گل که میشکفت
بر نیزهی برهنه
که خورشید میبرند
هفتاد و دو ستاره زخمی
با لالههای بدرقه
میمانند
در شش رواق مائدهی سرخ
بانوی خیمههای عطش بود
میگریست
مثل بهار
بر لالههای نور
که از خاک
میدمید
فریاد کیست
میگذرد
از کبود چرخ
فریاد کیست که ناگاه
میلرزد
آسمان و زمین
آفتاب و ماه
خوابی چنان شگفت
که تنها
تو دیدهای
گاهی که در شبانهی غربت
با یاد آشنای پدر میگریستی
این لالهزار خرد
اسیریست
از کاروان نور که میرفت [۲]
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1391-1393.