محمود سنجری: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «محمود سنجری فرزند محمد در سال 1349 ه. ش در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دیپل...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''محمود سنجری''' از شاعران غزلسرای معاصر ایرانی است که غزلش حال و هوای امروزی را داراست. | |||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = محمود سنجری | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =1349 ه.ش | |||
| محل تولد =تهران | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها =«باغ اساطیر»، «مکاشفه هشت»،«گزیده ادبیات معاصر، شماره 13». | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==دربارهی شاعر== | |||
محمود سنجری فرزند محمد در سال 1349 ه. ش در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دیپلم به منظور ادامهی تحصیل وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1376 شمسی به دریافت لیسانس مهندسی شیمی نائل آمد. هم اکنون در یکی از کارخانههای تهران، مشغول به کار است. | محمود سنجری فرزند محمد در سال 1349 ه. ش در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دیپلم به منظور ادامهی تحصیل وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1376 شمسی به دریافت لیسانس مهندسی شیمی نائل آمد. هم اکنون در یکی از کارخانههای تهران، مشغول به کار است. | ||
اشعارش به طور پراکنده در نشریات و مجموعههای گردآوری شده انتشار یافته است. آثار او عبارتند از «باغ اساطیر»، «مکاشفه هشت» و «گزیده ادبیات معاصر، شماره 13». | |||
==اشعار== | |||
===سقّای عشق:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۲۲: | خط ۱۰۴: | ||
===حماسهی پرپر:=== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۴۶: | خط ۱۲۸: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1673. | *دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1673. | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
[[رده:شاعران]] | [[رده:شاعران]] | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۳۰
محمود سنجری از شاعران غزلسرای معاصر ایرانی است که غزلش حال و هوای امروزی را داراست.
محمود سنجری | |
---|---|
زادروز | 1349 ه.ش تهران |
کتابها | «باغ اساطیر»، «مکاشفه هشت»،«گزیده ادبیات معاصر، شماره 13». |
دربارهی شاعر
محمود سنجری فرزند محمد در سال 1349 ه. ش در تهران دیده به جهان گشود. وی پس از دیپلم به منظور ادامهی تحصیل وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1376 شمسی به دریافت لیسانس مهندسی شیمی نائل آمد. هم اکنون در یکی از کارخانههای تهران، مشغول به کار است.
اشعارش به طور پراکنده در نشریات و مجموعههای گردآوری شده انتشار یافته است. آثار او عبارتند از «باغ اساطیر»، «مکاشفه هشت» و «گزیده ادبیات معاصر، شماره 13».
اشعار
سقّای عشق:
داغت اگر چه بر جگر خاک میگذشت | نام تو بر مدارج افلاک میگذشت | |
مثل عبور عطر گل از کوچههای صبح | یاد تو از برابر ادراک میگذشت | |
سیراب چشمهسار خدا بودی و، فرات | در حسرت لب تو عطشناک میگذشت | |
زیر هجوم زخم، نگاه جهان هنوز | محو شجاعتیست که چالاک میگذشت | |
خود را به جا نهادم و بر پردههای اشک | دیدم که آب زخمی و غمناک میگذشت | |
آن گاه از میانهی میدان به سیر عرش | سقّای عشق، پاکتر از پاک میگذشت |
حماسهی پرپر:
تیغی پلید در شد و حنجر به خون نشست | خون جوش عاشقی زد و پیکر به خون نشست | |
برخاست آتش از دل گلها و غنچهها | وقتی که آن حماسهی پرپر به خون نشست | |
میخواستم قلم بزنم آن حماسه را | در ابتدای واقعه، دفتر به خون نشست | |
باور نداشت زینب و همشانهی دلش | ایمان به درد آمد و باور به خون نشست | |
برخاست مثل آه، قدم زد، نگاه کرد | و انگاه در کنار برادر به خون نشست | |
کمکم در امتداد افق مثل یک شهید | خورشید لحظههای مقدّر به خون نشست | |
و انگاه در غروب غریبی، سر حسین | یک ارتفاع نیزه فراتر به خون نشست |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1673.