مرتضی عصیانی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «مرتضی عصیانی خوزانی فرزند حسین و متخلص به «آینه» در سال 1331 ه. ش در خمینی شهر ا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مرتضی عصیانی'''شاعر غزلسرای ایرانی است. | |||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = مرتضی عصیانی | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد =1331ه.ش | |||
| محل تولد =تهران | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص =آینه | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
| imdb_id = | |||
| soure_id = | |||
| جوایز اسکار = | |||
| جوایز آفی = | |||
| جایزه اریل = | |||
| جوایز بافتا = | |||
| جوایز سزار = | |||
| جوایز امی = | |||
| filmfareawards = | |||
| جوایز جمینای = | |||
| جوایز گوی طلایی = | |||
| جوایز تمشک طلایی = | |||
| جوایز گویا = | |||
| جوایز گرمی = | |||
| جوایز ایفتا = | |||
| جوایز لورنس الیور = | |||
| naacpimageawards = | |||
| جوایز فیلم ملی = | |||
| جوایز ساگه = | |||
| جوایز تونی = | |||
| جوایز سیمرغ بلورین = | |||
| جوایز جشن سینمای ایران = | |||
| جوایز حافظ = | |||
| جوایز = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==دربارهی شاعر== | |||
مرتضی عصیانی خوزانی فرزند حسین و متخلص به «آینه» در سال 1331 ه. ش در خمینی شهر اصفهان چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا نزدیک دیپلم در زادگاه خود گذراند و آنگاه به شغل آزاد روی آورد و حرفه خاتم سازی را پیشه خود ساخت. | مرتضی عصیانی خوزانی فرزند حسین و متخلص به «آینه» در سال 1331 ه. ش در خمینی شهر اصفهان چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا نزدیک دیپلم در زادگاه خود گذراند و آنگاه به شغل آزاد روی آورد و حرفه خاتم سازی را پیشه خود ساخت. | ||
خط ۷: | خط ۸۵: | ||
وی هم اینک در کارگاه خاتم سازی خود در خمینی شهر به فعالیت اشتغال دارد. | وی هم اینک در کارگاه خاتم سازی خود در خمینی شهر به فعالیت اشتغال دارد. | ||
==اشعار== | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| روشن آن دیده که هر شب به عزای تو گریست|صبح زد چاک گریبان و برای تو گریست }} | {{ب| روشن آن دیده که هر شب به عزای تو گریست|صبح زد چاک گریبان و برای تو گریست }} | ||
خط ۷۶: | خط ۱۵۴: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1474-1475. | *دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1474-1475. | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
نسخهٔ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۵۸
مرتضی عصیانیشاعر غزلسرای ایرانی است.
مرتضی عصیانی | |
---|---|
زادروز | 1331ه.ش تهران |
تخلص | آینه |
دربارهی شاعر
مرتضی عصیانی خوزانی فرزند حسین و متخلص به «آینه» در سال 1331 ه. ش در خمینی شهر اصفهان چشم به جهان هستی گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تا نزدیک دیپلم در زادگاه خود گذراند و آنگاه به شغل آزاد روی آورد و حرفه خاتم سازی را پیشه خود ساخت.
نوجوان بود که با شعر فروغ فرخزاد آشنا شد و همین امر سبب گردید تا به شاعر و بویژه شعر نو علاقمند گردد و تا پیش از انقلاب به انجمن شیوا در تهران رفت و آمدهایی داشت ولی سرودن شعر را بطور جدی از بعد از انقلاب آغاز نمود و به قول خودش گمشده خود را در شعر کلاسیک یافت.
عصیانی شاعری غزل سرا محسوب میشود اشعار وی در مجموعههای شعری مختلف به چاپ رسیده است.
وی هم اینک در کارگاه خاتم سازی خود در خمینی شهر به فعالیت اشتغال دارد.
اشعار
روشن آن دیده که هر شب به عزای تو گریست | صبح زد چاک گریبان و برای تو گریست | |
خواست آدم شود آسوده ز گرداب بلا | خواند نام تو و بر کرب و بلای تو گریست | |
نوح، کشتی چو بنا کرد بر آن خشک زمین | آسمان آن همه دریا به هوای تو گریست | |
زمزم آن روز که جوشید از آن وادی عشق | عطش شوق تو را دید و به پای تو گریست | |
زایری کو شده از فیض زیارت محروم | دل، حرم کرد و بر آن صحن و سرای تو گریست | |
تشنه لب بودم و آبم به نظر «آینه» بود | دل که آتش شده از شور عزای تو گریست |
روز میلاد تو دل رفت به باغ گل سرخ | تا بگیرد ز صفای تو سراغ گل سرخ | |
سحر از فیض حضور تو چنان شاد شده است | که گرفت از کف خورشید ایاغ [۱] گل سرخ | |
شبنمی کز رخ تو رفت و به خورشید رسید | دل وحشت زدهای داشت ز داغ گل سرخ | |
لاله پیش از تو نماد گل ایثار نبود | از نگاه تو برافروخت، چراغ گل سرخ | |
لحظهای سرخ غروب تو طلوعی دگر است | تسلیت نیست سزاوار فراغ گل سرخ | |
ای که از خون تو صد باغ شقایق رویید | فیض خون تو به ما داد دماغ گل سرخ | |
به ولای تو که چون داغ شقایق دیدیم | من و «آینه» نشستیم به داغ گل سرخ |
تاریخ که بیفرصت ابراز نماند | پایان نپذیرفت و در آغاز نماند | |
بنوشت به پیشانی اعصار و قرون | خون تو دمی از حرکت باز نماند |
ای حجت حق که خون تو خون خداست | جاوید ز تو حماسهی عاشوراست | |
تا شیعه مگر فریب مفتی نخورد | از رسم تو راه حق و باطل پیداست |
ظهری که نماز عشق برپا کردی | دین را ز قیام خویش احیا کردی | |
آن روز تو خودسران خود باور را | با خون گلوی خویش رسوا کردی |
یاد تو محال است فراموش شود | دریا به سکون مگر هم آغوش شود؟ | |
خون تو چراغ روشن راه خداست | هیهات که این چراغ خاموش شود |
آن سر که به سودای تو سربازی کرد | سر بر سر نی داد و سرافرازی کرد | |
تا ما به مرام عشق آگاه شویم | این نقش به نینوا چه خوش بازی کرد |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1474-1475.
پی نوشت
- ↑ ایاغ: پیاله.