جعفر بن عفان طائی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «ابو عبد اللّه جعفر بن عفّان طائی، از راویان و شاعران شیعه کوفه که معاصر با ام...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
وی در مرثیهی حسین (ع) اشعاری سروده و روزی آن را در حضور امام جعفر صادق (ع) خواند. امام (ع) سخت گریست و فرمود: «ای جعفر به خدا سوگند فرشتگان مقرّب خداوند در اینجا حضور یافتند تا سرودهات را بشنوند و با ما بگریند. خداوند تعالی در این ساعت بهشت را بر تو واجب ساخت و تو را آمرزید.» | وی در مرثیهی حسین (ع) اشعاری سروده و روزی آن را در حضور امام جعفر صادق (ع) خواند. امام (ع) سخت گریست و فرمود: «ای جعفر به خدا سوگند فرشتگان مقرّب خداوند در اینجا حضور یافتند تا سرودهات را بشنوند و با ما بگریند. خداوند تعالی در این ساعت بهشت را بر تو واجب ساخت و تو را آمرزید.» | ||
جعفر با سیّد حمیری هم عصر بوده و با او محاوراتی داشته است. وی به سال 150 ه. ق. وفات یافت. <ref>اعیان الشیعه؛ ج 4، ص 128. ادب الطف؛ ج 1، ص 193.</ref> | جعفر با سیّد حمیری هم عصر بوده و با او محاوراتی داشته است. وی به سال 150 ه. ق. وفات یافت. <ref>اعیان الشیعه؛ ج 4، ص 128. ادب الطف؛ ج 1، ص 193.</ref> | ||
1- لیبک علی الإسلام من کان باکیافقد ضیعت أحکامه و استحلّت | 1- لیبک علی الإسلام من کان باکیافقد ضیعت أحکامه و استحلّت |
نسخهٔ ۱۳ آوریل ۲۰۱۷، ساعت ۰۹:۰۰
ابو عبد اللّه جعفر بن عفّان طائی، از راویان و شاعران شیعه کوفه که معاصر با امام جعفر صادق (ع) بود. وی در مرثیهی حسین (ع) اشعاری سروده و روزی آن را در حضور امام جعفر صادق (ع) خواند. امام (ع) سخت گریست و فرمود: «ای جعفر به خدا سوگند فرشتگان مقرّب خداوند در اینجا حضور یافتند تا سرودهات را بشنوند و با ما بگریند. خداوند تعالی در این ساعت بهشت را بر تو واجب ساخت و تو را آمرزید.» جعفر با سیّد حمیری هم عصر بوده و با او محاوراتی داشته است. وی به سال 150 ه. ق. وفات یافت. [۱]
1- لیبک علی الإسلام من کان باکیافقد ضیعت أحکامه و استحلّت
2- غداة حسین للدماح دریئةو قد نهلت منه السیوف و علّت
3- و غذدر فی الصحراء لحما مبدداعلیه عناف الطیر بانت و ظلت
4- فما نصرته امة السّوء إذ دعالقد طاشت الإحلام منها و ظلت
5- ألا بل محوا أنوارهم بأکفهمفلا سلمت تلک الاکف و شلت [۲]
6- و ناداهم جهدا بحقّ محمّدفإن ابنه من نفسه حیث حلت
7- فما حفظوا قرب الرّسول و لا رعواو زلت بهم أقدامهم و استزلت
8- أذاقته حرّ القتل امة جدّههفت نعلها فی کربلاء و زلت
9- کما فجعت بنت الرّسول بنسلهاو کانوا کماة الحرب حین استقلت
1- بگذار هر گریهکنندهای بر اسلام بگرید. زیرا احکام و قوانین آن تباه شده و آن را مباح شمردهاند.
2- بامداد که شد حسین (ع) بر خاک افتاده بود درحالیکه آماج و نشانه تیر واقع شده بود و شمشیرها از او سیر شده بودند (بدنش بهوسیله شمشیرها پارهپاره شده بود)
3- جسمش پراکنده و پریشان در صحرا رها شد و تنها پرندگان آسمان بر آن سایه میافکندند.
4- امت بد هنگامیکه او را دعوت کردند، یاریاش نکردند و رویای همراهی مردم کوفه به هدف نرسید.
5- با دستهای خود به خاموش کردن نور آنها پرداختند. امیدوارم آن دستها سالم نماند و فلج شود.
6- او آنها را با تمام تلاش به حق محمد (ص) فرامیخواند و اینکه پسر اوست و از نفس او میباشد.
7- اما آنان نزدیکی او به پیامبر را لحاظ نکردند و در مقابل او قدمهایش لغزید (با او جنگیدند)
8- امت جدّش او را کشتند و سپس لغزیدند و دچار آشفتگی و ضعف روحی شدند.
9- همچنانکه دختر رسول خدا را دچار فاجعه کردند و هنگامیکه تنها شد علیه نسل او آهنگ جنگ نمودند.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص:84.