تعزیه شبیخون شب عاشورا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
== منبع == | == منبع == | ||
[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=651859&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author صادق همایونی، تعزیه در ایران، انتشارات نوید شیراز، ص 827-875] | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=651859&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author صادق همایونی، تعزیه در ایران، انتشارات نوید شیراز، ص 827-875] | |||
[[رده:نسخه تعزیه]] | [[رده:نسخه تعزیه]] | ||
[[رده:آیینها]] | [[رده:آیینها]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۰۱
نسخه تعزیه شبیخون شب عاشورا از تعزیههای قدیمی ایرانی است.
شبیهخوانان[ویرایش | ویرایش مبدأ]
امام حسین، عباس، علیاکبر، قاسم، سکینه، زینب، کلثوم، املیلا، علیاصغر، شمر، ابنسعد، گروه مهاجر و انصار.
ابزار و وسایل[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چند خیمه، لباس انبیاخوانان، لباس اشقیاخوانان، طبل، چند بستر، گهواره یا ننو، چند بوته نخل، ظرف گلابپاش، شانه، چند راس اسب، مشک آب، نقاب برای چهره.
شرح صحنه تعزیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
گوشهای خیام امام حسین است و یارانش که در آنها بسترشان گذاشته شده و چند صندلی و گوشه دیگر خیام دشمنان است و صندلی ابنسعد و شمر. طبل نیز گوشه میدان است.
شرح مجلس[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شب عاشوراست. خیمههای دشمنان در سویی، خیمههای امام حسین و یارانش در سویی دیگر قرار دارند. یاران حسین، عباس، اکبر، قاسم، زینب، کلثوم و سکینه بیتابند. زینب خواب شومی میبیند و بیدار میشود و با امام در میان میگذارد و واقعه فردا را از تعبیر خواب و نیز از میان دو انگشت اشاره و میانی امام حسین باز میبیند. شمر نیز ماموریت مییابد که با حضرت عباس مذاکره و شاید او را تطمیع کند که نتیجهای نمیگیرد و از سوی دیگر، یاران حسین به پاسداری خیمهها میپردازند که شبیخون زده نشود و بالاخره فرصت جنگ به فردا موکول گردد و مهاجرین و انصار در دل شب امام حسین و خاندانش را ترک میکنند و میروند و فقط امام حسین میماند و یاران وفادارش.
بخشی از تعزیه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پس از آنکه زینب خواب میبیند و امام حسین ایشان را آرام میکنند و حضرت عباس دعوتنامه شمر را رد میکند، جنگ به فردا موکول میشود و فقط امام میمانند و یاران وفادارش.
امام:
ای چرخ دونپرست ز دستت هزار داد | تا کی کشم ز دست تو من آه از نهاد؟ | |
این کینه تو چرخ به ما تا به کی روا؟ | وارون نمیشوی تو چرا چرخ از عناد؟ | |
از گردش تو خانه دین مندم شده | اف بر تو و به گردش وارونه تو باد |
عباس:
ای آسمان بس است ترا کینه و عناد | از جور اهل کینه و از زاده زیاد | |
وارون چرا نمیشوی ای چرخ از جفا | گشته حسین بیکس و یاور به کربلا | |
بیرحمیت ز چیست بگو سفله پروا | برزاده رسول و به عباس مبتلا |
علیاکبر:
یارب برس بداد دل اکبر حزین | بینم چگونه سبط رسول خدا غمین | |
از مرقد رسول شدم من ز جور چرخ | آواره از شقاوت این قوم مشرکین | |
فرداست خاک کربوبلا لالهگون شود | از خون حلق زاده زهرا امام دین |
قاسم:
ای چرخ کج روش به یتیمان چه میکنی؟ | از کرده تو خاک زمانه به سر کنم | |
بابم حسن بکشتی و کردی یتیم مرا | تا کی کشم غم پدر و دیده تر کنم | |
گردم اگر شهید به جنت به باغ خلد | روشن دو چشم خود ز جمال پدر کنم |
زینب:
ای اسمان چگونه حسین را نظر کنم | از آه و ناله خون، دل جن و بشر کنم | |
بنگر به نور چشم ترت ای شه نجف | از بی کسیش آتش دل شعلهور کنم | |
فرداست سرو نورس بستان فاطمه | افتد ز پا و از غم او دیده تر کنم |
کلثوم:
یا رب نگر به دیده کلثوم اشکبار | ریزم ز جور چرخ به سر خاک روزگار | |
یا رب ببین به زاده زهرا بدشت کین | خواهد چهها رسید از این قوم نابکار | |
یکصد هزار نامه نوشتند کوفیان | بر زاده رسول، حسین، شاه تاجدار | |
کردند از مدینه برونش به صد فریب | آوردنش بدشت بلا بیکس و فگار |
سکینه:
بارالها بر من محزون نگر | بر دلم باشد گران داغ پدر | |
هر غم و دردی که باشد راضیم | لیک راضی بیپدر بودن نیم | |
صد هزاران داغ باشد در دلم | لیک داغ باب باشد مشکلم |