محمد شریف سعیدی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۵: خط ۸۵:


==اشعار==
==اشعار==
===عطش معرکه===
===[[عطش]] معرکه===
{{شعر}}
{{شعر}}


خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


== منابع ==
==منابع==


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1666.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1666.]

نسخهٔ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۳۷

محمد شریف سعیدی (١٣٤٨ ه. ش) شاعر معاصر افغانستانی است.

محمدشریف سعیدی
محمدشریف سعیدی.jpg
زادروز ١٣٤٨ ه. ش
افغانستان
محل زندگی سوئد
کتاب‌ها «وقتی کبوتر نیست» و «گزیده ادبیات معاصر»،«تبر و باغ گل سرخ»

زندگینامه

محمد شریف سعیدی فرزند سید علی به سال ١٣٤٨ ه. ش در «المیتو» از توابع شهر جاغوری در ولایت غزنی افغانستان چشم به جهان گشود.

وی در حدود سال ١٣٦٨ ه. ش به ایران مهاجرت نمود. تحصیلات خود را در دروس حوزوی تا پایان سطح و آغاز خارج فقه و اصول در قم ادامه داد و تحصیلات عالیه کلاسیک خود را در مقطع کارشناسی در رشته‌ی علوم سیاسی در دانشگاه مفید قم به پایان برد.

در کارنامه فعالیت‌های مطبوعاتی وی، سردبیری دو هفته نامه «گلبانگ» و عضو هیئت تحریریه فصل نامه «درّ دری» به چشم می‌خورد.

محمد شریف مقیم کشور سوئد می‌باشد.

آثار

از محمد شریف تاکنون دو مجموعه شعر به نام «وقتی کبوتر نیست» و «گزیده ادبیات معاصر» به چاپ رسیده است و یک مجموعه شعر از شاعران افغانی در رثای شهید عبد العلی مزاری به نام «تبر و باغ گل سرخ» را جمع آوری و به چاپ رسانده است.


اشعار

عطش معرکه

می‌دود اسبی با یال پریشان در باد پشت زین خشم دگر دارد طوفان در باد
مرد اگر داد زند صاعقه‌آسا اینک‌ از تب حنجره‌اش سوزد میدان در باد
تیغ اگر در کف این کوه نباشد، اینک‌ می‌رود سبزترین جنگل ایمان در باد
از شرار نفس سوخته‌اش، چون خورشید شعله می‌گیرد گیسوی باران در باد
تیر در حنجره‌ی تشنه کبود کودک‌ خونی از فرق افق ریخته افشان در باد
تا نشیند عطش معرکه، اینک زینب‌ کوه ابری‌ست که می‌بارد باران در باد
خیمه می‌سوزد و، طفلی که سراپا عطش است‌ می‌دود تلخ و بر افروخته دامان در باد
رودها، مرثیه می‌خوانند از دلتنگی‌ آسمان نیز دریده‌ست گریبان در باد
مرقدش، مشرق گل‌های فروزان بادا! آن که جان داد چو فانوس فروزان در باد

منابع