احد چگینی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
وی در قالب کلاسیک، غزل را بهتر از انواع شعر میسراید. | وی در قالب کلاسیک، غزل را بهتر از انواع شعر میسراید. | ||
== آثار == | ==آثار== | ||
«بومیترین چوپان دنیا» مجموعه غزلیات احد چگینی می باشد. | «بومیترین چوپان دنیا» مجموعه غزلیات احد چگینی می باشد. | ||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
<br />{{شعر}} | <br />{{شعر}} | ||
{{ب| این سو به روی اسب، مردی بدون دست|آن سو به روی خاک، صد کوفه مرد پست }} | {{ب| این سو به روی اسب، مردی بدون دست|آن سو به روی خاک، صد [[کوفه]] مرد پست }} | ||
{{ب| بر روی آفتاب خنجر کشیدهاند|ظلمت نصیبتان، ای قوم شبپرست! }} | {{ب| بر روی آفتاب خنجر کشیدهاند|ظلمت نصیبتان، ای قوم شبپرست! }} | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1656.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1656.] |
نسخهٔ ۱۰ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۱۸
احد چگینی (١٣٤٨ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
احد چگینی | |
---|---|
زادروز | ١٣٤٨ه. ش قزوین |
سبک نوشتاری | غزل |
کتابها | «بومیترین چوپان دنیا» |
زندگینامه
احد چگینی فرزند عزیز اللّه به سال ١٣٤٨ ه. ش در قزوین دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان برد، و در رشته مکانیک از دانشگاه آزاد اسلامی تاکستان در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل گردید. چگینی از دوره دبیرستان فعالیتهای شعری خود را آغاز نمود. احد چگینی عضو شورای اسلامی شهر قزوین و معاون فرماندار این شهر بوده است.
وی در قالب کلاسیک، غزل را بهتر از انواع شعر میسراید.
آثار
«بومیترین چوپان دنیا» مجموعه غزلیات احد چگینی می باشد.
اشعار
این سو به روی اسب، مردی بدون دست | آن سو به روی خاک، صد کوفه مرد پست | |
بر روی آفتاب خنجر کشیدهاند | ظلمت نصیبتان، ای قوم شبپرست! | |
هر روزتان سیاه، ای نهروانیان! | رفته ز یادتان آن تیغ و ضرب شست؟ | |
این تیغ بینیام، این مرد بیزره | آیینهی حسین، تکرار حیدر است | |
در سرخی غروب، خورشید روشنی | در خون نشسته بود از پا نمینشست | |
آن سو به روی اسب، صد کوفه پرست | این سو به روی خاک مردی بدون دست |
ستون خیمهی مولا ابا الفضل | علمدار سپاه «لا»، ابا الفضل! | |
درون هر دلی، با ذکر نامت | قیامت میشود بر پا ابا الفضل | |
جوانمردی، وفا، غیرت، شجاعت | گرفته از تو رونق یا ابا الفضل | |
در آن سو، لشکری از تیغ و خنجر | در این سو، یکّه و تنها ابا الفضل | |
چهها بیتو کشید، ای داغ سنگین | حسین عصر عاشورا، ابا الفضل | |
جگرها از عطش در خیمه میسوخت | لب خشکیده سقّا- ابا الفضل | |
فرات! ای تشنه جاوید تاریخ | بگو آخر چه کردی با ابا الفضل؟ | |
فرات از تشنگی میسوخت آن روز | ننوشید از لب آقا ابا الفضل | |
به قربان لبان تشنهی تو | فدای نام سبزت یا ابا الفضل [۱] |
منابع
پی نوشت
- ↑ بال سرخ قنوت؛ ص 182 و 183.