مریم حقیقت: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مریم | '''مریم حقیقت''' (١٣٥٨ ه. ش) از شاعران معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | == زندگینامه == | ||
مریم حقیقت فرزند محمد ابراهیم در اسفند ماه ١٣٥٨ شمسی در شیراز متولد شد. وی دارای دیپلم تجربی است. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. ایشان در جشنوارههای مختلف از جمله کتاب سال رضوی، جشنواره سراسری عاشورای ظهور، کنگره سراسری شعر مهدوی و... برگزیده و حائز مقام اول شده است. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = مریم حقیقت | | نام = مریم حقیقت | ||
| تصویر = مریم حقیقت.png | | تصویر = مریم حقیقت.png | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = اسفند ماه | | تاریخ تولد = اسفند ماه ١٣٥٨ه.ش | ||
| محل تولد = شیراز | | محل تولد = شیراز | ||
| والدین = محمد ابراهیم حقیقت | | والدین = محمد ابراهیم حقیقت | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
| فرزندان = | | فرزندان = | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات = | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = | ||
|حوزه = | |حوزه = | ||
|شاگرد = | |شاگرد = | ||
خط ۵۱: | خط ۵۲: | ||
==آثار مریم حقیقت== | ==آثار مریم حقیقت== | ||
آثار منتشر شده مریم حقیقت عبارتند از: | آثار منتشر شده مریم حقیقت عبارتند از: | ||
کتاب «کبوترنامه»، کتاب سال چهارمین جشنواره بینالمللی | |||
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2298785&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author کبوترنامه]، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1954174&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author تا دست به واژه میزنم میسوزد]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1813321&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دلم شعر است]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2102529&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author من نیستم]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2192425&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author با آفتاب رابطه دارم]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/bibliographicAdvancedSearchProcess.do قلم در دست ما انگور میشد]»، «بیصبرانه دوستت دارم»، «باید همه را به شعر عادت بدهم» و «سقای ماه». | |||
کتاب «کبوترنامه»، کتاب سال چهارمین جشنواره بینالمللی کتاب سال رضوی شده است. | |||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
=== سهمِ عاشقی === | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| با آسمان قسمت بکن بال و پرت را | بردار از روی زمین چشم ترت را }} | {{ب| با آسمان قسمت بکن بال و پرت را | بردار از روی زمین چشم ترت را }} | ||
خط ۶۶: | خط ۷۰: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== وصیتنامه === | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| روزی که دین را یاوری میکرد خورشید | از خالق ِ خود دلبری میکرد خورشید }} | {{ب| روزی که دین را یاوری میکرد خورشید | از خالق ِ خود دلبری میکرد خورشید }} | ||
خط ۸۰: | خط ۸۳: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» === | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| یک نفر داشت از ابلیس حمایت میکرد | وَلَدِ کفر ِبشر، غصب ولایت میکرد }} | {{ب| یک نفر داشت از ابلیس حمایت میکرد | وَلَدِ کفر ِبشر، غصب ولایت میکرد }} | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== دو بیتی و رباعی === | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| لب تشنه و با صوت جلی گفت حسین | از عشق خدای ازلی گفت حسین }} | {{ب| لب تشنه و با صوت جلی گفت حسین | از عشق خدای ازلی گفت حسین }} | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۶: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1150-1153. | |||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1150-1153.] | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۱
مریم حقیقت (١٣٥٨ ه. ش) از شاعران معاصر است.
زندگینامه
مریم حقیقت فرزند محمد ابراهیم در اسفند ماه ١٣٥٨ شمسی در شیراز متولد شد. وی دارای دیپلم تجربی است. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. ایشان در جشنوارههای مختلف از جمله کتاب سال رضوی، جشنواره سراسری عاشورای ظهور، کنگره سراسری شعر مهدوی و... برگزیده و حائز مقام اول شده است. [۱]
آثار مریم حقیقت
آثار منتشر شده مریم حقیقت عبارتند از:
«کبوترنامه، «تا دست به واژه میزنم میسوزد»، «دلم شعر است»، «من نیستم»، «با آفتاب رابطه دارم»، «قلم در دست ما انگور میشد»، «بیصبرانه دوستت دارم»، «باید همه را به شعر عادت بدهم» و «سقای ماه».
کتاب «کبوترنامه»، کتاب سال چهارمین جشنواره بینالمللی کتاب سال رضوی شده است.
اشعار
سهمِ عاشقی
با آسمان قسمت بکن بال و پرت را | بردار از روی زمین چشم ترت را | |
این تکههای گمشده راز رشیدیست | یعنی تصور کن علی اکبرت را | |
شیون مکن لیلای مجنون، این بیابان | باید بنوشد خون پاک همسرت را | |
گهواره را آرامتر از خود رها کن | تا نشکند بغضی گلوی اصغرت را | |
آتش توان سوختن اینجا ندارد | باید بریزی بر تنش خاکسترت را | |
با نالههای العطش برخیز لیلا | باید ببندی کوله بار آخرت را | |
فردا که سهم عاشقان را داد زهرا | بالا بیاور از میان خون سرت را |
وصیتنامه
روزی که دین را یاوری میکرد خورشید | از خالق ِ خود دلبری میکرد خورشید | |
باید وصیتنامه از خون مینوشت و | اندیشهها را رهبری میکرد خورشید | |
وقتی که از عزم ِپریدن حرف میزد | پرواز را روشنگری میکرد خورشید | |
ظلم و فساد و کفر را میدید و میسوخت | باید قیام دیگری میکرد خورشید | |
امر ِبه معروف خدا بر شانهاش بود | نهی از قبول ِ سامری میکرد خورشید | |
با نام ِاسلام، از ستم لبریز بودند | دین را از این ظلمت بری میکرد خورشید | |
میکَند از جا قلعه عصیانگری را | در خیبر ِخون، حیدری میکرد خورشید | |
همبالِ هفتاد و دو عاشق، پر گشود و | در کهکشانها شهپری میکرد خورشید | |
سر، از تن ِقرآن جدا کردند اما | بر نیزه خون دلبری میکرد خورشید |
«ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه»
یک نفر داشت از ابلیس حمایت میکرد | وَلَدِ کفر ِبشر، غصب ولایت میکرد | |
سایه شب زدهاش را به جهان میپاشید | زندگی داشت به این فاجعه عادت میکرد | |
شهر در سلطه تاریکی و وحشت میسوخت | ماه، در هیئت خورشید، وصیت میکرد | |
به خداوند قسم، معجزه بر شانه ماست | ذهنِ مسموم زمین را پر ِ بعثت میکرد | |
ذوالفقار از تپش ِشوق به خود میلرزید | عاشقی باز به این قصه سرایت میکرد | |
قصدم از عزم سفر، دفع ِخطر، رفع بلاست | روح ِآزادگی از هاویه صحبت میکرد | |
پرتگاهست در این فرصت بینور، سکوت | امر معروف ِخدا، ذکر ِ مصیبت میکرد | |
حق ِمغصوب خلافت به تن ِشیطانست | نهی از منکر ِبیدین ِسیاست میکرد | |
این چه دینیست که لبریز شرابست و فساد | نور، از بیعت تزویر، برائت میکرد | |
میروم زنده کنم دین خدا را با خون | طلبِ تشنگی از جام ِشهادت میکرد | |
بیرق ِ سبز خدا در کف ِ اولاد ِعلیست | عزم به رفتن و تبیین رسالت میکرد | |
بال ِهفتاد و دو ققنوس به همراهش بود | و خدا داشت بر این صحنه نظارت میکرد | |
تشنگی از لب ِ عطشان حرم میبارید | و عمو، علقمه را غرق ِ رشادت میکرد | |
وعده دادند که شقالقمری در راهست | و عمودی به سر ِعشق اصابت میکرد | |
مشک سوراخ شد و دست علمدار چکید | آب از این خبر تلخ، شکایت میکرد | |
سرو ِصد پاره عباس به خاک افتادهست | نورِ تنها شده، احساس غرابت میکرد | |
و اذان گفت کسی روح ِ پیمبر تابید | علی ِاکبر ِخورشید، قیامت میکرد | |
ارباً، ارباً، تن پاکش به حرم برمیگشت | آسمان را به شگفت، این همه هیبت میکرد | |
ظهر تقدیر رسیدهست و بلا میبارد | جبرئیل آمده، دعوت به ضیافت میکرد | |
وقت ِهفتاد و دو پرواز شد و قرآن را | سر ِ بر نیزه خورشید، تلاوت میکرد | |
خواهری با دل خون سمت اسارت میرفت | مادری مویهکنان قصد زیارت میکرد |
دو بیتی و رباعی
لب تشنه و با صوت جلی گفت حسین | از عشق خدای ازلی گفت حسین | |
روزی که به معراج شرافت پر زد | هفتاد و دو بار یا علی گفت حسین |
ماه از دل آسمان به صحرا پیوست | دستان جدا به صبح فردا پیوست | |
لب تشنه به سمت عاشقی پر میزد | با ناله "یا اخا" به دریا پیوست |
یک سو تپش مرگ به رگهای حیات | یک سو نفس زخمی بودن، هیهات | |
شرمنده لبهای عطشناک حسین | لب تشنه عباس نشستهست فرات |
در زمره عاشقان سرآمد هستی | مولای ادب وفای ِ بیحد هستی | |
آنگونه شبیهی تو به زهرا و علی | سوگند که از نسل محمد هستی |
از حضرت خورشید بلی میگیرد | آئینه شباهت جلی میگیرد | |
او نیمه سیبیست که در معراجش | دستان محمد از علی میگیرد |
شقالقمر دوباره مولا بود | یا نیلی زخم مادرش زهرا بود؟ | |
هر تکه به یاد یک نفر پرپر شد | هفتاد و دو آئینه عاشورا بود |
چشمان تمام آسمانها نم شد | تا سایه مصطفی از عالم کم شد | |
شقالقمری دوباره میدید حسین | یک بار دگر قامت مولا خم شد |
آئینه جد سرمدش میخواندند | شقالقمر مجددش میخواندند | |
آنقدر شبیه مصطفی بود علی | که دشمن و دوست احمدش میخواندند |
منابع
پی نوشت
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.