محمد صادق رحمانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «'''محمد صادق رحمانیان،''' مشهور به صادق رحمانی در تیر ماه 1344 شمسی در شهر «گراش»...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| سال‌های نویسندگی        =
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                =  
|کتاب‌ها                = «با همین واژه‌‏های معمولی»، «انار و بادگیر»، «یک شروه سکوت»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 120»، «در این شب آهسته»، «سیمای لارستان»، «تاریخ مفصل لارستان»، «سبزها قرمزها» و «سرود آفتاب» که تصحیح دیوان شیخ علی اصغر رحمانی است
|مقاله‌ها                =
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|نمایشنامه‌ها            =
خط ۳۶: خط ۳۶:
| شریک زندگی            =
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =
| فرزندان                =
|تحصیلات                  = لیسانس زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران
|تحصیلات                  = کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی  
|دانشگاه                =
|دانشگاه                =
|حوزه                  =
|حوزه                  =
خط ۴۸: خط ۴۸:
|امضا                  =
|امضا                  =
}}
}}


==زندگینامه==
==زندگینامه==
خط ۵۶: خط ۶۸:
در سال 61 به جبهه رفت و با اینکه جنگ در ذات خود، تنش و اضطراب را به همراه دارد، اما او در شب‌های ساکت و آرام پاسداری از مرزها، در منطقه قصر شیرین نخستین شعرهای جدی‌اش را سرود. ابتدا شعرهایش به صورت پراکنده در نشریات مختلف کشور، جُنگ‌‏های ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده انتشار می‌یافت.
در سال 61 به جبهه رفت و با اینکه جنگ در ذات خود، تنش و اضطراب را به همراه دارد، اما او در شب‌های ساکت و آرام پاسداری از مرزها، در منطقه قصر شیرین نخستین شعرهای جدی‌اش را سرود. ابتدا شعرهایش به صورت پراکنده در نشریات مختلف کشور، جُنگ‌‏های ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده انتشار می‌یافت.
==آثار محمد صادق رحمانیان==
==آثار محمد صادق رحمانیان==
آثار منتشر شده‏ محمد صادق رحمانیان عبارت‌‏اند از: «با همین واژه‌‏های معمولی»؛ «انار و بادگیر»، «یک شروه سکوت»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 120»، «در این شب آهسته» و «سرود آفتاب» که تصحیح دیوان شیخ علی اصغر رحمانی است، اما کتاب «سبزها قرمزها» او را بیش از پیش به عنوان شاعری خلاق و ابداع‌گر به جامعه ادبی معرفی کرد. او در این مجموعه نگاهی خاص به اشیا و پیرامون خود دارد. به اذعان منتقدان و نویسندگان، او در شعر کوتاه ایرانی، تجربه‌ای نو را به ارمغان آورده است. سید علی میرافضلی، رباعی‎شناس درباره این مجموعه شعر گفته است: «طبیعی‌گرایی، از شاخصه‌های این مجموعه است که خوشبختانه از رهگذر برخورد بی‌واسطه با طبیعت زادگاه شاعر حاصل آمده است. شاعر در درنگ‌های کوتاه، تاریخ و جغرافیای دیار خود را در هم آمیخته و توصیف‌های موجزی از مناظر و حالات و رفتارهای مردمان آن ارائه داده است. این بومی‌گرایی اصیل، البته گاه در دامن یک حس نوستالژیک بدوی در غلتیده، اما شاعر اغلب حد و فاصله خود را با موضوع شعرش رعایت کرده است».
آثار منتشر شده‏ محمد صادق رحمانیان عبارت‌‏اند از: «با همین واژه‌‏های معمولی»، «انار و بادگیر»، «یک شروه سکوت»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 120»، «در این شب آهسته» و «سرود آفتاب» که تصحیح دیوان شیخ علی اصغر رحمانی است، اما کتاب «سبزها قرمزها» او را بیش از پیش به عنوان شاعری خلاق و ابداع‌گر به جامعه ادبی معرفی کرد. او در این مجموعه نگاهی خاص به اشیا و پیرامون خود دارد. به اذعان منتقدان و نویسندگان، او در شعر کوتاه ایرانی، تجربه‌ای نو را به ارمغان آورده است. سید علی میرافضلی، رباعی‎شناس درباره این مجموعه شعر گفته است: «طبیعی‌گرایی، از شاخصه‌های این مجموعه است که خوشبختانه از رهگذر برخورد بی‌واسطه با طبیعت زادگاه شاعر حاصل آمده است. شاعر در درنگ‌های کوتاه، تاریخ و جغرافیای دیار خود را در هم آمیخته و توصیف‌های موجزی از مناظر و حالات و رفتارهای مردمان آن ارائه داده است. این بومی‌گرایی اصیل، البته گاه در دامن یک حس نوستالژیک بدوی در غلتیده، اما شاعر اغلب حد و فاصله خود را با موضوع شعرش رعایت کرده است».


صد رباعی نیمایی، عنوان زیر تیتر مجموعه سبزها قرمزهاست و نشان می‌دهد که در قالب رباعی ابداعاتی صورت داده است و این ابداع به نام او ثبت شده است.
صد رباعی نیمایی، عنوان زیر تیتر مجموعه سبزها قرمزهاست و نشان می‌دهد که در قالب رباعی ابداعاتی صورت داده است و این ابداع به نام او ثبت شده است.
خط ۶۷: خط ۷۹:
==اشعار==
==اشعار==
یک لاله سرخ  
یک لاله سرخ  
روی یک دست سپید
روی یک دست سپید
فرزند بخواب رفته در گهواره
فرزند بخواب رفته در گهواره
آواز کبوتران
آواز کبوتران
در این ظهر شهید
در این ظهر شهید
از پنجره‌های این حسینیه وزید
از پنجره‌های این حسینیه وزید
غم می چکد از میان انگشتانش
 
غم می‌چکد از میان انگشتانش
 
این باد
این باد
که پا برهنه بر خاک افتاد
که پا برهنه بر خاک افتاد
آن روز فرات
آن روز فرات
آه آن روز فرات
آه آن روز فرات
در برزخی از رفتن و ماندن شه مات
در برزخی از رفتن و ماندن شه مات
سبز، رها و شاد
سبز، رها و شاد
رقصان در باد
رقصان در باد
می‌خواست که جای شاخه باشد نیزه
می‌خواست که جای شاخه باشد نیزه
در باغ گلابی سیاهی افتاد
در باغ گلابی سیاهی افتاد
ارابه باد
ارابه باد
بوی مرگ آورده است
بوی مرگ آورده است






کاش می‏گشتم فدای دست تو   
کاش می‌‏گشتم فدای دست تو   
خیمه‏های ظهر عاشورا هنوز   
 
خیمه‏‌های ظهر عاشورا هنوز   
 
از درخت سبز باغ مصطفی   
از درخت سبز باغ مصطفی   
اشک می‏ریزد ز چشم اهل دل     
 
یک چمن گلهای سرخ نینوا   
اشک می‌‏ریزد ز چشم اهل دل     
گلشنی از لاله‏های زخم شد
 
یک چمن گل‌های سرخ نینوا   
 
گلشنی از لاله‏‌های زخم شد
 
رود شد، دریا شد، اقیانوس شد
رود شد، دریا شد، اقیانوس شد
می‏شود آن سوی اقیانوس رفت
 
می‌‏شود آن سوی اقیانوس رفت
 
در شگفتم از تو ای دست خدا   
در شگفتم از تو ای دست خدا   
تا نمی‏دیدم عزای دست تو   
 
تا نمی‌‏دیدم عزای دست تو   
 
تکیه دارد بر عصای دست تو  
تکیه دارد بر عصای دست تو  
تا فتاده شاخه‏های دست تو  
 
تا فتاده شاخه‌‏های دست تو  
 
در عزای غم فزای دست تو
در عزای غم فزای دست تو
سبز می‏گردد به پای دست تو     
 
سبز می‏‌گردد به پای دست تو     
 
ابتدا تا انتهای دست تو   
ابتدا تا انتهای دست تو   
چشمه‏ای از ماجرای دست تو
 
چشم‌ه‏ای از ماجرای دست تو
 
تا خدا با ناخدای دست تو
تا خدا با ناخدای دست تو
چیست آیا خون‏بهای دست تو ‏<ref>دانشنامه شعر عاشورایی، ج 2، ص 1600. </ref>


چیست آیا خون‌‏بهای دست تو ‏<ref>دانشنامه شعر عاشورایی، ج 2، ص 1600. </ref>
'''رباعی'''


رباعی
{{شعر}}
{{ب|        هوای‌ های ‏های گریه دارم      |      به دل چون نی نوای گریه دارم‏ }}


        هوای‌های‏های گریه دارم            به دل چون نی نوای گریه دارم‏
{{ب|           کنار چاه غم، دور از تو هر شب |          پریشانم هوای گریه دارم‏ }}
           کنار چاه غم، دور از تو هر شب             پریشانم هوای گریه دارم‏
{{پایان شعر}}




{{شعر}}
      {{ب|    دلم هر جا که باشد، غم همانجاست |            تمام ماتم عالم، همانجاست‏ }}


          دلم هر جا که باشد، غم همانجاست            تمام ماتم عالم، همانجاست‏
        {{ب|  دل شوریده را فردا، الهی         |  ببر آنجا که زینب هم همانجاست‏ }}
          دل شوریده را فردا، الهی             ببر آنجا که زینب هم همانجاست‏
{{پایان شعر}}




{{شعر}}
{{ب|          آن سوی افق کبوتری پرپر زد        |    در پرده عشق نغمه‌‏ای دیگر زد }}


          آن سوی افق کبوتری پرپر زد            در پرده عشق نغمه‏ای دیگر زد
      {{ب|    در غربت کوفه پیش چشم زینب     |        از مشرق نیزه آفتابی سر زد }}
          در غربت کوفه پیش چشم زینب             از مشرق نیزه آفتابی سرزد
{{پایان شعر}}




{{شعر}}
      {{ب|    چون حرف از غربت دیرینه می‌‏زد      |      نگاهم شعله در آیینه می‌‏زد }}


          چون حرف از غربت دیرینه می‏زد            نگاهم شعله در آیینه می‏زد
      {{ب|  غریبانه دل من نوحه می‌‏خواند          |  دو دسته اشک نم ‏نم سینه می‌‏زد }}
        غریبانه دل من نوحه می‏خواند            دو دسته اشک نم‏نم سینه می‏زد
{{پایان شعر}}




{{شعر}}
      {{ب|    غروبی شانه‌‏های ابر لرزید        |    دل شیر ژیان و ببر لرزید }}


          غروبی شانه‏های ابر لرزید            دل شیر ژیان و ببر لرزید
  {{ب|        در آن هنگامه پیش عزم «زینب»       |      دلا دیدی که پشت صبر لرزید }}
          در آن هنگامه پیش عزم «زینب»             دلا دیدی که پشت صبر لرزید
{{پایان شعر}}




{{شعر}}
  {{ب|        ستاره گرید و الماس با من        |    شب است و بوی زخم یاس با من‏ }}


          ستاره گرید و الماس با من            شب است و بوی زخم یاس با من‏
  {{ب|        تمام حزن «زینب» را بخوان باز   |        گلوی زخمی احساس با من ‏‏<ref>دانشنامه شعر عاشورایی، ج 2، ص 1600-1601. </ref> }}
          تمام حزن «زینب» را بخوان باز             گلوی زخمی احساس با من ‏‏<ref>دانشنامه شعر عاشورایی، ج 2، ص 1600-1601. </ref>
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۴۱

محمد صادق رحمانیان، مشهور به صادق رحمانی در تیر ماه 1344 شمسی در شهر «گراش» فارس، در یک خانواده‏ روحانی چشم به جهان گشود. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.

محمد صادق رحمانیان
محمد صادق رحمانیان.jpg
زادروز تیر ماه 1344 ه.ش
شهر «گراش» فارس
ملیت ایرانی
کتاب‌ها «با همین واژه‌‏های معمولی»، «انار و بادگیر»، «یک شروه سکوت»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 120»، «در این شب آهسته»، «سیمای لارستان»، «تاریخ مفصل لارستان»، «سبزها قرمزها» و «سرود آفتاب» که تصحیح دیوان شیخ علی اصغر رحمانی است
مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی







زندگینامه

تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در آنجا گذراند. سپس به منظور ادامه‏ تحصیل به قم رفت و در حوزه‏ علمیه به تحصیل علوم دینیه پرداخت و در خلال تحصیل علوم قدیمه در رشته‏ زبان و ادبیات فارسی نیز لیسانس خود را از دانشگاه تهران اخذ کرد.

در سال‌های راهنمایی نخستین جرقه‌های شعری در درونش زده شد و در همان سال با دیوان شاعران، آشنا شد و زمزمه‌های شاعرانه‌اش شکوفاتر شد. کتاب دست‌نویس «درة الاهلیه» سروده پدرش را بعدها با نام «سرود آفتاب» به چاپ رساند. همچنین با دو کتاب «لارستان کهن» و «فرهنگ لارستانی» که هر دو نوشته استاد احمد اقتداری بود، آشنا شد و این دو کتاب او را به سمت پژوهش در فرهنگ مردم گراش سوق داد.

در سال 61 به جبهه رفت و با اینکه جنگ در ذات خود، تنش و اضطراب را به همراه دارد، اما او در شب‌های ساکت و آرام پاسداری از مرزها، در منطقه قصر شیرین نخستین شعرهای جدی‌اش را سرود. ابتدا شعرهایش به صورت پراکنده در نشریات مختلف کشور، جُنگ‌‏های ادبی و مجموعه شعرهای گردآوری شده انتشار می‌یافت.

آثار محمد صادق رحمانیان

آثار منتشر شده‏ محمد صادق رحمانیان عبارت‌‏اند از: «با همین واژه‌‏های معمولی»، «انار و بادگیر»، «یک شروه سکوت»، «گزیده ادبیات معاصر شماره 120»، «در این شب آهسته» و «سرود آفتاب» که تصحیح دیوان شیخ علی اصغر رحمانی است، اما کتاب «سبزها قرمزها» او را بیش از پیش به عنوان شاعری خلاق و ابداع‌گر به جامعه ادبی معرفی کرد. او در این مجموعه نگاهی خاص به اشیا و پیرامون خود دارد. به اذعان منتقدان و نویسندگان، او در شعر کوتاه ایرانی، تجربه‌ای نو را به ارمغان آورده است. سید علی میرافضلی، رباعی‎شناس درباره این مجموعه شعر گفته است: «طبیعی‌گرایی، از شاخصه‌های این مجموعه است که خوشبختانه از رهگذر برخورد بی‌واسطه با طبیعت زادگاه شاعر حاصل آمده است. شاعر در درنگ‌های کوتاه، تاریخ و جغرافیای دیار خود را در هم آمیخته و توصیف‌های موجزی از مناظر و حالات و رفتارهای مردمان آن ارائه داده است. این بومی‌گرایی اصیل، البته گاه در دامن یک حس نوستالژیک بدوی در غلتیده، اما شاعر اغلب حد و فاصله خود را با موضوع شعرش رعایت کرده است».

صد رباعی نیمایی، عنوان زیر تیتر مجموعه سبزها قرمزهاست و نشان می‌دهد که در قالب رباعی ابداعاتی صورت داده است و این ابداع به نام او ثبت شده است.

محمد صادق رحمانی از سال 1364 تاکنون در محافل، همایش‌ها و کنگره‌های داخلی و خارجی شرکت کرده است. وی علاوه بر آثار شعری، تحقیقات تاریخی و نیز فرهنگ مردم را به سامان رسانده است. «سیمای لارستان» گذری بر تاریخ، جغرافیا و مردم‌شناسی، «تاریخ مفصل لارستان»، زبان لارستانی، تدوین نوشته‌های دکتر احمد اقتداری و چند کتاب دیگر را به چاپ رسانده است.

او هم‌اکنون در رسانه رادیو فرهنگ به فعالیت مشغول است و از دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را دریافت کرده است. پایان‌نامه او با عنوان «ویژگی‌های زبان رادیو» جزو اولین پایان‌نامه درباره این موضوع است.

محمد صادق رحمانی مدتی در دانشکده صدا و سیما تدریس کرده است و هم‌اکنون مدیر طرح و برنامه شبکه فرهنگ است. همچنین با توجه به علایق روزنامه‌نگاری و تجربه‌هایش در این زمینه نشریه صحبت نو، ویژه گراش را سردبیری می‌کند، از این نشریه تاکنون 24 شماره منتشر شده است. [۱]‏‌‏ ‏

اشعار

یک لاله سرخ

روی یک دست سپید

فرزند بخواب رفته در گهواره

آواز کبوتران

در این ظهر شهید

از پنجره‌های این حسینیه وزید

غم می‌چکد از میان انگشتانش

این باد

که پا برهنه بر خاک افتاد

آن روز فرات

آه آن روز فرات

در برزخی از رفتن و ماندن شه مات

سبز، رها و شاد

رقصان در باد

می‌خواست که جای شاخه باشد نیزه

در باغ گلابی سیاهی افتاد

ارابه باد

بوی مرگ آورده است


کاش می‌‏گشتم فدای دست تو

خیمه‏‌های ظهر عاشورا هنوز

از درخت سبز باغ مصطفی

اشک می‌‏ریزد ز چشم اهل دل

یک چمن گل‌های سرخ نینوا

گلشنی از لاله‏‌های زخم شد

رود شد، دریا شد، اقیانوس شد

می‌‏شود آن سوی اقیانوس رفت

در شگفتم از تو ای دست خدا

تا نمی‌‏دیدم عزای دست تو

تکیه دارد بر عصای دست تو

تا فتاده شاخه‌‏های دست تو

در عزای غم فزای دست تو

سبز می‏‌گردد به پای دست تو

ابتدا تا انتهای دست تو

چشم‌ه‏ای از ماجرای دست تو

تا خدا با ناخدای دست تو

چیست آیا خون‌‏بهای دست تو ‏[۲]


رباعی

هوای‌ های ‏های گریه دارم به دل چون نی نوای گریه دارم‏
کنار چاه غم، دور از تو هر شب پریشانم هوای گریه دارم‏


دلم هر جا که باشد، غم همانجاست تمام ماتم عالم، همانجاست‏
دل شوریده را فردا، الهی ببر آنجا که زینب هم همانجاست‏


آن سوی افق کبوتری پرپر زد در پرده عشق نغمه‌‏ای دیگر زد
در غربت کوفه پیش چشم زینب از مشرق نیزه آفتابی سر زد


چون حرف از غربت دیرینه می‌‏زد نگاهم شعله در آیینه می‌‏زد
غریبانه دل من نوحه می‌‏خواند دو دسته اشک نم ‏نم سینه می‌‏زد


غروبی شانه‌‏های ابر لرزید دل شیر ژیان و ببر لرزید
در آن هنگامه پیش عزم «زینب» دلا دیدی که پشت صبر لرزید


ستاره گرید و الماس با من شب است و بوی زخم یاس با من‏
تمام حزن «زینب» را بخوان باز گلوی زخمی احساس با من ‏‏[۳]

منابع

طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 800-803.

پی نوشت

  1. گفت‌وگوی مؤلف با شاعر.‏
  2. دانشنامه شعر عاشورایی، ج 2، ص 1600.
  3. دانشنامه شعر عاشورایی، ج 2، ص 1600-1601.