حبیب بن مظاهر: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''حبیب بن مظاهر بن رئاب بن الاشتر بن جخوان بن فقعس بن ظریف بن عمرو بن قیس بن الحرث بن ثعلبه بن دودان بن اسد،''' <ref> | '''حبیب بن مظاهر بن رئاب بن الاشتر بن جخوان بن فقعس بن ظریف بن عمرو بن قیس بن الحرث بن ثعلبه بن دودان بن اسد،''' <ref>جمهره النسب، ابن کلبی، چاپ ناجی حسن، بیروت: 1407 ﻫ ق / 1986 م. ج1، ص170.</ref> مکنی به ابو القاسم، ملقب به اسدی و منسوب به قبیله بنی اسد است. در منابع متقدم نام پدرش گاه به صورت مظاهر <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص352، 355.</ref> و گاه به صورت مظَهَّر <ref>ر.ک :انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص462؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ امالی، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن علی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت: 1990 م. صدوق، ص224.</ref> ذکر شده است. سمعانی وصف او را ذیل مظَهَّری آورده، <ref>الانساب، سمعانی، ابو سعد عبدالکریم بن محمد بن منصور التمیمی، تحقیق عبدالله عمر البارودی، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1408 ﻫ ق.، ج5، ص331.</ref> اما مامقانی با استناد به آنچه در زبانها و زیارات مشهور است، مظاهر را صحیح شمرده و گفته است مظهر همان مظاهر بوده که بنا بر رسم الخط متداول آن زمان، بدون الف نوشته شده است. <ref>تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج17، ص394-395.</ref> حبیب بن مظاهر از اصحاب امام حسین (ع) بود. | ||
{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | {{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
به گفته ابن حجر عسقلانی، حبیب بن مظاهر، پیامبر (ص) را درک نموده، <ref>الاصابه فی تمییز | به گفته ابن حجر عسقلانی، حبیب بن مظاهر، پیامبر (ص) را درک نموده، <ref>الاصابه فی تمییز الصحابه ، ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، 1328 ﻫ ق.، ج2، ص142.</ref> اما شیخ طوسی او را تابعی و از اصحاب امام علی (ع) و امامان حسن (ع) و حسین (ع) ذکر کرده است. <ref>رجال طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف: 1381 ﻫ ق.، ص100،93،60 و نیز ر.ک :رجال حلّی، حلّی، حسن بن علی، قم: دارالذخائر، 1411 ﻫ ق.، ص7،4.</ref> | ||
علامه حلّی او را با وصف مشکور یعنی پسندیده، ستوده، زاهد و با تقوی مدح کرده است که دلالت بر وثاقت او دارد. <ref>خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص132 و نیز ر.ک : تنقیح | علامه حلّی او را با وصف مشکور یعنی پسندیده، ستوده، زاهد و با تقوی مدح کرده است که دلالت بر وثاقت او دارد. <ref>خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص132 و نیز ر.ک : تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج17، ص142؛ مقیاس الهدایة، ج2، ص246.</ref> | ||
او با امام علی (ع) به کوفه رفت و از اصحاب خاص آن حضرت و از شرطة الخمیس به شمار میآمد و در تمام جنگها همراه وی بود. <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص101.</ref> شیخ مفید، حبیب بن مظاهر، میثم تمّار و رُشَید هَجَری را از یاران برگزیده امام علی (ع) شمرده است. <ref>الاختصاص، ص3.</ref> گفته شده آنان در مکتب امام علی (ع) تربیت یافته و علم المنایا و علم البلایا و اسراری آموخته بودند. کشی در روایتی که محمد بن عبدالله بن مهران کرخی در سلسله سند آن آمده، خبری آورده دال بر اینکه حبیب از اخبار غیبی و سرانجام خویش آگاه بوده است. <ref>اختیار معرفه | او با امام علی (ع) به کوفه رفت و از اصحاب خاص آن حضرت و از شرطة الخمیس به شمار میآمد و در تمام جنگها همراه وی بود. <ref>5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، ص101.</ref> شیخ مفید، حبیب بن مظاهر، میثم تمّار و رُشَید هَجَری را از یاران برگزیده امام علی (ع) شمرده است. <ref>الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1402 ﻫ ق / 1982 م.، ص3.</ref> گفته شده آنان در مکتب امام علی (ع) تربیت یافته و علم المنایا و علم البلایا و اسراری آموخته بودند. کشی در روایتی که محمد بن عبدالله بن مهران کرخی در سلسله سند آن آمده، خبری آورده دال بر اینکه حبیب از اخبار غیبی و سرانجام خویش آگاه بوده است. <ref>اختیار معرفه الرجال ( معروف به رجال کشی )، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مشهد: 1348 ش.، ص78-79 و نیز ر.ک : رجال نجاشی (فهرست اسماء مصنفی الشیعه)، نجاشی، احمد، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم: 1407 ﻫ ق.، ص350.</ref> اگر چه آیتالله خویی سند روایت را ضعیف دانسته است. <ref>معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، خویی، سید ابوالقاسم، نشر توحید، 1413 ﻫ ق. ، ج4، ص223.</ref> | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
پس از مرگ معاویه، حبیب بن مظاهر و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان بن صُرد خزاعی، مسیب بن نَجَبه و رفاعة بن شداد بَجَلی از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین (ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند. <ref>انساب الاشراف، ج2، ص462؛ الاخبار | پس از مرگ معاویه، حبیب بن مظاهر و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان بن صُرد خزاعی، مسیب بن نَجَبه و رفاعة بن شداد بَجَلی از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین (ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص462؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص352؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص28؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص37.</ref> و با ورود مسلم بن عقیل به کوفه و سکونت در خانه مختار بن ابی عبیده ثقفی، جلسهای در منزل سلیمان بن صرد خزاعی برگزار شد که بهخاطر سرّی بودن مذاکرات، تنها رهبران نهضت در آن حضور یافتند و در پاسخ به نامه امام حسین (ع) که در برابر حاضرین قرائت شد، رهبران شیعیان چون عابس بن ابی شبیب شاکری، حبیب بن مظاهر اسدی و سعید بن عبدالله سخنان شورانگیزی ایراد کردند و حمایت خود را تا آخرین نفس نسبت به امام حسین (ع) اعلام داشتند. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص355؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص34؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص152.</ref> | ||
به نوشته سماوی، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین (ع) بیعت میگرفتند. <ref>ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص102.</ref> تا اینکه عبیدالله بن زیاد به کوفه رفت و شروع به تهدید مردم نمود و مردم کوفه از یاری مسلم بن عقیل دست کشیدند و از گرد او پراکنده شدند خاندان حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند و در روز ششم محرم در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند. | به نوشته سماوی، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین (ع) بیعت میگرفتند. <ref>5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، ص102.</ref> تا اینکه عبیدالله بن زیاد به کوفه رفت و شروع به تهدید مردم نمود و مردم کوفه از یاری مسلم بن عقیل دست کشیدند و از گرد او پراکنده شدند خاندان حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند و در روز ششم محرم در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند. | ||
===دعوت از قبیله بنی اسد=== | ===دعوت از قبیله بنی اسد=== | ||
در کربلا حبیب بن مظاهر و دیگر یاران امام حسین (ع) از پذیرفتن امان نامه دشمن خودداری کردند و استدلالشان این بود که اگر امام حسین (ع) کشته شود، ما عذری نزد پیامبر (ص) نخواهیم داشت. <ref>اختیار معرفه | در کربلا حبیب بن مظاهر و دیگر یاران امام حسین (ع) از پذیرفتن امان نامه دشمن خودداری کردند و استدلالشان این بود که اگر امام حسین (ع) کشته شود، ما عذری نزد پیامبر (ص) نخواهیم داشت. <ref>اختیار معرفه الرجال ( معروف به رجال کشی )، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مشهد: 1348 ش.، ص79.</ref> در کربلا زمانی که کمی یاران امام حسین (ع) را دید، عرض کرد که: در این منطقه تیرهای از بنی اسد زندگی میکنند. اگر اجازه میدهی با آنان صحبت کنم که برای یاری شما به کربلا بیایند. امام حسین (ع) موافقت کرد. حبیب نیمه شب به سوی آنان رفت. آنان با او به احترام برخورد کردند. حبیب گفت: شما را به شرافت و بزرگی که در روز بازپسین خواهید داشت، میخوانم. پسر دختر پیامبر شما تنها و مظلوم در بیابان کربلا محاصره شده است. مردم کوفه او را دعوت کردند تا یاریاش کنند، در حالی که به سوی آنان آمده است، او را رها کردهاند و آماده شدهاند با او بجنگند و او را به قتل برسانند. به خداوند سوگند یاد میکنم هر یک از شما در کنار حسین (ع) به قتل رسد، در برترین جایگاهها در بهشت، دوست و همنشین محمد (ص) خواهد بود. عبدالله بن بشر از میان جمع برخاست و گفت: من این درخواست را میپذیرم. دیگران نیز اعلام کردند که آمادهاند از حسین (ع) حمایت کنند. در میان آنان یکی از جاسوسان عبیدالله بن زیاد بود که خبر را به عمر بن سعد رساند. عمر بن سعد، ارزق بن الحرث صیداوی را در رأس یک گروه چهار صد نفره مسلح فرستاد تا جلوی آنان را بگیرد. در نزدیکی فرات درگیری پیش آمد. قبیله بنی اسد مجبور به بازگشت شدند. حبیب آنچه را رخ داده بود، به اطلاع امام حسین (ع) رساند. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص480؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص90-91؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص345-346.</ref> | ||
زمانی که عمر بن سعد پیکی به نام قُرَّة بن قیس حَنظلی را نزد امام حسین (ع) فرستاد. آن حضرت از یاران خود پرسید: آیا این مرد را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر پاسخ داد: بلی او از قبیله حنظله تمیمی و خواهرزاده ماست. او را به حُسن نظر میشناختم و گمان نمیکردم او را اینجا ببینم. قرّة بن قیس پیش آمد، سلام کرد و پیام عمر بن سعد را بیان داشت. امام حسین (ع) علت آمدن خود را که دعوت مردم بود، بیان کرد و فرمود: که اگر از آمدن من ناخشنود و پشیمان شدهاند، برمیگردم. آنگاه حبیب بن مظاهر به قره گفت: آیا به سوی مردمی که ستمگرند، برمیگردی؟ این مرد را یاری کن که خداوند بهوسیله او و پدرانش به ما کرامت بخشید. قره پاسخ داد که نزد فرمانده بازمیگردم و پاسخ امام حسین (ع) را میرسانم. سپس درباره خود میاندیشم و تصمیم میگیرم. او پس از رساندن پیام امام حسین (ع) از جنگ کنارهگیری کرد. <ref> | زمانی که عمر بن سعد پیکی به نام قُرَّة بن قیس حَنظلی را نزد امام حسین (ع) فرستاد. آن حضرت از یاران خود پرسید: آیا این مرد را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر پاسخ داد: بلی او از قبیله حنظله تمیمی و خواهرزاده ماست. او را به حُسن نظر میشناختم و گمان نمیکردم او را اینجا ببینم. قرّة بن قیس پیش آمد، سلام کرد و پیام عمر بن سعد را بیان داشت. امام حسین (ع) علت آمدن خود را که دعوت مردم بود، بیان کرد و فرمود: که اگر از آمدن من ناخشنود و پشیمان شدهاند، برمیگردم. آنگاه حبیب بن مظاهر به قره گفت: آیا به سوی مردمی که ستمگرند، برمیگردی؟ این مرد را یاری کن که خداوند بهوسیله او و پدرانش به ما کرامت بخشید. قره پاسخ داد که نزد فرمانده بازمیگردم و پاسخ امام حسین (ع) را میرسانم. سپس درباره خود میاندیشم و تصمیم میگیرم. او پس از رساندن پیام امام حسین (ع) از جنگ کنارهگیری کرد. <ref>وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص184-185؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص400؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص80؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص37.</ref> | ||
===موعظه سپاه دشمن=== | ===موعظه سپاه دشمن=== | ||
در عصر تاسوعا دشمن میخواست به خیمههای امام حسین (ع) حمله کند. امام حسین (ع) از برادرش عباس (ع) خواست تا از آنان بپرسد که برای چه آمدهاند؟ عباس با بیست نفر که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نیز همراه او بودند، به طرف سپاه عمر بن سعد حرکت کرد. گفتند: آمدهایم فرمان امیر را به شما ابلاغ کنیم که یا تسلیم شوید و یا با شما خواهیم جنگید. عباس به سوی امام حسین (ع) برگشت تا جریان را به اطلاع ایشان برساند، اما زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر و سایر همراهان ماندند. حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن به ذکر اوصاف امام حسین (ع) و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت و گفت: به خدا سوگند، فردای قیامت در نزد خداوند بد مردمی خواهند بود آنانی که خداوند را ملاقات کنند درحالی که فرزندان پیامبرشان، خاندان و اهل بیت او و عبادت کنندگانی را که شبها به نماز میایستند و همواره یاد خدا میکنند، کشته باشند. اما عزرة بن قیس که خود از جمله کسانی بود که به امام حسین (ع) نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده و اکنون در سپاه عمر بن سعد بود، سخنان او را حمل بر خودستانی کرد و گفت: حبیب! هر قدر میتوانی از او تعریف کن. زهیر به او گفت: ای عزره، خداوند او را ستوده و هدایت کرده است. <ref>انساب الاشراف، ج2، ص484؛ تاریخ طبری، ج5، ص416-417؛ الفتوح، ج5، ص95؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص353.</ref> | در عصر تاسوعا دشمن میخواست به خیمههای امام حسین (ع) حمله کند. امام حسین (ع) از برادرش عباس (ع) خواست تا از آنان بپرسد که برای چه آمدهاند؟ عباس با بیست نفر که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نیز همراه او بودند، به طرف سپاه عمر بن سعد حرکت کرد. گفتند: آمدهایم فرمان امیر را به شما ابلاغ کنیم که یا تسلیم شوید و یا با شما خواهیم جنگید. عباس به سوی امام حسین (ع) برگشت تا جریان را به اطلاع ایشان برساند، اما زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر و سایر همراهان ماندند. حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن به ذکر اوصاف امام حسین (ع) و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت و گفت: به خدا سوگند، فردای قیامت در نزد خداوند بد مردمی خواهند بود آنانی که خداوند را ملاقات کنند درحالی که فرزندان پیامبرشان، خاندان و اهل بیت او و عبادت کنندگانی را که شبها به نماز میایستند و همواره یاد خدا میکنند، کشته باشند. اما عزرة بن قیس که خود از جمله کسانی بود که به امام حسین (ع) نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده و اکنون در سپاه عمر بن سعد بود، سخنان او را حمل بر خودستانی کرد و گفت: حبیب! هر قدر میتوانی از او تعریف کن. زهیر به او گفت: ای عزره، خداوند او را ستوده و هدایت کرده است. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص484؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص416-417؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص95؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص353.</ref> | ||
===شب عاشورا=== | ===شب عاشورا=== | ||
در شب عاشورا و پس از اقدامات امنیتی و آرایش نظامی خیمهها، یاران امام حسین (ع) هر کدام به خیمه خود رفتند و به نماز و دعا مشغول شدند. از آن پس تا هنگام صبح، تنها صدای نیایش و راز و نیاز و انابه و صوت دلپذیر قرآن بود که از خیمهها به گوش میرسید. هر کس گوشه خلوتی را اختیار نموده و با آرامش کامل و با آهنگی موزون، در حال مناجات با خدای خود بود. حبیب نیز غرق لبخند و تبسم بود. یزید بن حصین تمیمی به او گفت: حالا وقت خنده است؟ حبیب در پاسخ گفت: چه وقت بهتر از امشب هنگام شادمانی است؟ <ref>تاریخ طبری، ج5، ص421؛ الفتوح، ج5، ص99؛ اللهوف، ص41؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج1، ص353.</ref> همچنین هلال بن نافع، حبیب را از نگرانی زینب (س) درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. <ref> | در شب عاشورا و پس از اقدامات امنیتی و آرایش نظامی خیمهها، یاران امام حسین (ع) هر کدام به خیمه خود رفتند و به نماز و دعا مشغول شدند. از آن پس تا هنگام صبح، تنها صدای نیایش و راز و نیاز و انابه و صوت دلپذیر قرآن بود که از خیمهها به گوش میرسید. هر کس گوشه خلوتی را اختیار نموده و با آرامش کامل و با آهنگی موزون، در حال مناجات با خدای خود بود. حبیب نیز غرق لبخند و تبسم بود. یزید بن حصین تمیمی به او گفت: حالا وقت خنده است؟ حبیب در پاسخ گفت: چه وقت بهتر از امشب هنگام شادمانی است؟ <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص421؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص99؛ اللهوف، ص41؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص353.</ref> همچنین هلال بن نافع، حبیب را از نگرانی زینب (س) درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. <ref> الموسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تهانوی، محمدعلی بن محمد، چاپ رفیق العلم و علی دحروج، بیروت: 1996 م. ، ص407-408؛ معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (ع)، ص319-320.</ref> بدین ترتیب شب عاشورا با بیداری و با دعا و نماز و قرائت قرآن و مناجات و اقدامات امنیتی و آماده کردن سلاحها و اعلام وفاداری به امام حسین (ع) سپری شد و شب به پایان آمد و صبح سرنوشت ساز دهم محرم فرارسید. | ||
===روز عاشورا=== | ===روز عاشورا=== | ||
امام حسین (ع) در روز عاشورا حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ سپاه خود قرار داد. <ref>انساب الاشراف، ج2، ص487؛ الاخبار | امام حسین (ع) در روز عاشورا حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ سپاه خود قرار داد. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص487؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.،ص303؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص422؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص95.</ref> وقتی امام حسین (ع) برای سپاه عمر بن سعد موعظه میکرد، شمر بن ذی الجوشن سخنانی جسارت آمیز بر زبان آورد که پاسخ صریح حبیب را در پی داشت و به او گفت: ای شمر، به خدا قسم من تو را میبینم که خدا را از هفتاد طریق غیر مستقیم با شک و تردید عبادت میکنی و گواهی میدهم که تو راست گفتهای و نمیفهمی امام حسین (ع) چه میگوید، زیرا بر قلب تو مُهر خورده و حق را به آن راهی نیست. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص424-425؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص98؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص358.</ref> | ||
هنگام شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین (ع) و حبیب بن مظاهر در کنار او حاضر شدند و مسلم از حبیب قول گرفت که تا سر حدّ جان در کنار امام حسین (ع) بجنگد. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص435-436.</ref> | هنگام شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین (ع) و حبیب بن مظاهر در کنار او حاضر شدند و مسلم از حبیب قول گرفت که تا سر حدّ جان در کنار امام حسین (ع) بجنگد. <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص435-436.</ref> | ||
کشی در وصف حالت حبیب بن مظاهر در روز عاشورا آورده است که هر چه به لحظه شهادتش نزدیک میشد، چهرهاش بشاشتر میگردید و با یارانش بیشتر مزاح میکرد بهگونهای که اعجاب ایشان را برانگیخت. <ref>اختیار معرفه | کشی در وصف حالت حبیب بن مظاهر در روز عاشورا آورده است که هر چه به لحظه شهادتش نزدیک میشد، چهرهاش بشاشتر میگردید و با یارانش بیشتر مزاح میکرد بهگونهای که اعجاب ایشان را برانگیخت. <ref>اختیار معرفه الرجال ( معروف به رجال کشی )، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مشهد: 1348 ش.، ص79.</ref> هنگامی که امام حسین (ع) برای ادای نماز ظهر مهلت خواست، حصین بن تمیم به امام حسین (ع) اهانت کرد و گستاخانه پاسخ داد که نماز شما پذیرفته نیست. این بار نیز حبیب بن مظاهر خشمگینانه به او پاسخ داد که: نماز خانواده پیامبر (ص) پذیرفته نمیشود، آن وقت نماز تو پذیرفته میشود؟ حصین به طرف حبیب یورش آورد و حبیب ضربهای به طرف او زد که به اسبش خورد و از اسب به زمین افتاد و همراهانش او را از مرگ حتمی نجات دادند؟ <ref>ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص229؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص103؛ بحار الانوار، ج45، ص27.</ref> پس از نماز ظهر و به شهادت رسیدن باقیمانده اصحاب، حبیب بن مظاهر به میدان شتافت و در حالی که رجز میخواند، میجنگید: | ||
===رجزخوانی=== | ===رجزخوانی=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
شما هم سلاحتان بهتر و هم تعدادتان بیشتر است و ما هم از شما باوفاتر و هم از شما شکیباتریم. | شما هم سلاحتان بهتر و هم تعدادتان بیشتر است و ما هم از شما باوفاتر و هم از شما شکیباتریم. | ||
===شهادت=== | ===شهادت=== | ||
حبیب قهرمانانه جنگید. بین حبیب و سپاه دشمن مبارزه سختی درگرفت و او جمعی از ایشان را کشت. تا سرانجام بدیل بن صریم عَقَفانی با حملهای او را مجروح ساخت و شخص دیگر از بنی تمیم نیزه بر او زد که به زمین افتاد. خواست برخیزد که در نهایت، حصین بن تمیم سر از بدن حبیب جدا کرد و او به دیگر شهیدان پیوست. قاتلش سرانجام در کوفه به دست قاسم پسر حبیب به قتل رسید. شهادت حبیب امام حسین (ع) را سخت تکان داد. چهره ایشان درهم شکسته شد. او را ستود و در حقش دعا کرد و فرمود: خود و یاران حامی خود را به حساب خدا میگذارم. <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص440؛ ینابیع | حبیب قهرمانانه جنگید. بین حبیب و سپاه دشمن مبارزه سختی درگرفت و او جمعی از ایشان را کشت. تا سرانجام بدیل بن صریم عَقَفانی با حملهای او را مجروح ساخت و شخص دیگر از بنی تمیم نیزه بر او زد که به زمین افتاد. خواست برخیزد که در نهایت، حصین بن تمیم سر از بدن حبیب جدا کرد و او به دیگر شهیدان پیوست. قاتلش سرانجام در کوفه به دست قاسم پسر حبیب به قتل رسید. شهادت حبیب امام حسین (ع) را سخت تکان داد. چهره ایشان درهم شکسته شد. او را ستود و در حقش دعا کرد و فرمود: خود و یاران حامی خود را به حساب خدا میگذارم. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص440؛ ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، سلیمان بن شیخ ابراهیم، بیروت: موسسۀ الاعلمی للمطبوعاتة، ج3، ص71.</ref> | ||
پس از اتمام درگیری، گروهی از قبیله بنی اسد، اجساد اصحاب امام حسین (ع) را در مقبرهای دسته جمعی به خاک سپردند، اما حبیب بن مظاهر را در رواق جنوب غربی حرم امام حسین (ع) به خاک سپردند. او پیرترین یار امام حسین (ع) بود و احتمالاً حدود هشتاد سال سن داشت. | پس از اتمام درگیری، گروهی از قبیله بنی اسد، اجساد اصحاب امام حسین (ع) را در مقبرهای دسته جمعی به خاک سپردند، اما حبیب بن مظاهر را در رواق جنوب غربی حرم امام حسین (ع) به خاک سپردند. او پیرترین یار امام حسین (ع) بود و احتمالاً حدود هشتاد سال سن داشت. | ||
در کتابهای فقهی شیعه، روایتی از حماد بن عثمان از حبیب بن مظاهر از ابو عبدالله (ع) درباره طواف حج آمده <ref>برای نمونه نک : من | در کتابهای فقهی شیعه، روایتی از حماد بن عثمان از حبیب بن مظاهر از ابو عبدالله (ع) درباره طواف حج آمده <ref>برای نمونه نک : من لایحضره الفقیه، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمدبن علی، چاپ حسن موسوی خرمان، بیروت: 1401 ﻫ ق / 1981 م. یحضره الفقیه، ج2، ص395؛ تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، حرّ عاملی، محمد بن حسن، قم: 1402 – 1412 ﻫ ق.، ج13، ص379.</ref> که به احتمال بسیار، وی غیر از حبیب بن مظاهر اسدی است. <ref>ر.ک : تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج17، ص396-397؛ من لایحضره الفقیه، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمدبن علی، چاپ حسن موسوی خرمان، بیروت: 1401 ﻫ ق / 1981 م. یحضره الفقیه، ج2، ص395، پانویس1؛ قاموس الرجال، ج3، ص100؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، خویی، سید ابوالقاسم، نشر توحید، 1413 ﻫ ق. ، ج4، ص223.</ref> اما حُرِّ عاملی مراد از ابو عبدالله را امام حسین (ع) و حبیب بن مظاهر را صحابی مقتول در کربلا دانسته است. <ref>تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، حرّ عاملی، محمد بن حسن، قم: 1402 – 1412 ﻫ ق.، ج13، ص379، پانویس1.</ref> | ||
نام حبیب بن مظاهر در زیارت ناحیه مقدسه و نیز زیارت امام حسین (ع) در ماه رجب آمده است. <ref>المزار الکبیر، ص493؛ اقبال | نام حبیب بن مظاهر در زیارت ناحیه مقدسه و نیز زیارت امام حسین (ع) در ماه رجب آمده است. <ref>المزار الکبیر، محمدبن مشهدی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، تهران: 1419 ﻫ ق. ، ص493؛ اقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فی السنه، سید بن طاووس، علی بن موسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم: مکتبه الاعلام الاسلامی، 1414 ﻫ ق.، ج3، ص344،78؛ بحار الانوار، ج45، ص71.</ref> ”السَّلامُ عَلَی حَبیبِ بنِ مُظاهِرٍ اَسَدی“ | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 390-397. | مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 390-397. |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۶
حبیب بن مظاهر بن رئاب بن الاشتر بن جخوان بن فقعس بن ظریف بن عمرو بن قیس بن الحرث بن ثعلبه بن دودان بن اسد، [۱] مکنی به ابو القاسم، ملقب به اسدی و منسوب به قبیله بنی اسد است. در منابع متقدم نام پدرش گاه به صورت مظاهر [۲] و گاه به صورت مظَهَّر [۳] ذکر شده است. سمعانی وصف او را ذیل مظَهَّری آورده، [۴] اما مامقانی با استناد به آنچه در زبانها و زیارات مشهور است، مظاهر را صحیح شمرده و گفته است مظهر همان مظاهر بوده که بنا بر رسم الخط متداول آن زمان، بدون الف نوشته شده است. [۵] حبیب بن مظاهر از اصحاب امام حسین (ع) بود.
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | |
---|---|
نام کامل | حبیب بن مظاهر بن رئاب بن الاشتر بن جخوان بن فقعس بن ظریف بن عمرو بن قیس بن الحرث بن ثعلبه بن دودان بن اسد |
نقش های برجسته | از اصحاب امام حسین (ع) |
زندگینامه
به گفته ابن حجر عسقلانی، حبیب بن مظاهر، پیامبر (ص) را درک نموده، [۶] اما شیخ طوسی او را تابعی و از اصحاب امام علی (ع) و امامان حسن (ع) و حسین (ع) ذکر کرده است. [۷] علامه حلّی او را با وصف مشکور یعنی پسندیده، ستوده، زاهد و با تقوی مدح کرده است که دلالت بر وثاقت او دارد. [۸] او با امام علی (ع) به کوفه رفت و از اصحاب خاص آن حضرت و از شرطة الخمیس به شمار میآمد و در تمام جنگها همراه وی بود. [۹] شیخ مفید، حبیب بن مظاهر، میثم تمّار و رُشَید هَجَری را از یاران برگزیده امام علی (ع) شمرده است. [۱۰] گفته شده آنان در مکتب امام علی (ع) تربیت یافته و علم المنایا و علم البلایا و اسراری آموخته بودند. کشی در روایتی که محمد بن عبدالله بن مهران کرخی در سلسله سند آن آمده، خبری آورده دال بر اینکه حبیب از اخبار غیبی و سرانجام خویش آگاه بوده است. [۱۱] اگر چه آیتالله خویی سند روایت را ضعیف دانسته است. [۱۲]
نقش در واقعه کربلا
پس از مرگ معاویه، حبیب بن مظاهر و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمان بن صُرد خزاعی، مسیب بن نَجَبه و رفاعة بن شداد بَجَلی از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین (ع) نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند. [۱۳] و با ورود مسلم بن عقیل به کوفه و سکونت در خانه مختار بن ابی عبیده ثقفی، جلسهای در منزل سلیمان بن صرد خزاعی برگزار شد که بهخاطر سرّی بودن مذاکرات، تنها رهبران نهضت در آن حضور یافتند و در پاسخ به نامه امام حسین (ع) که در برابر حاضرین قرائت شد، رهبران شیعیان چون عابس بن ابی شبیب شاکری، حبیب بن مظاهر اسدی و سعید بن عبدالله سخنان شورانگیزی ایراد کردند و حمایت خود را تا آخرین نفس نسبت به امام حسین (ع) اعلام داشتند. [۱۴] به نوشته سماوی، حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه در کوفه برای امام حسین (ع) بیعت میگرفتند. [۱۵] تا اینکه عبیدالله بن زیاد به کوفه رفت و شروع به تهدید مردم نمود و مردم کوفه از یاری مسلم بن عقیل دست کشیدند و از گرد او پراکنده شدند خاندان حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند و در روز ششم محرم در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند.
دعوت از قبیله بنی اسد
در کربلا حبیب بن مظاهر و دیگر یاران امام حسین (ع) از پذیرفتن امان نامه دشمن خودداری کردند و استدلالشان این بود که اگر امام حسین (ع) کشته شود، ما عذری نزد پیامبر (ص) نخواهیم داشت. [۱۶] در کربلا زمانی که کمی یاران امام حسین (ع) را دید، عرض کرد که: در این منطقه تیرهای از بنی اسد زندگی میکنند. اگر اجازه میدهی با آنان صحبت کنم که برای یاری شما به کربلا بیایند. امام حسین (ع) موافقت کرد. حبیب نیمه شب به سوی آنان رفت. آنان با او به احترام برخورد کردند. حبیب گفت: شما را به شرافت و بزرگی که در روز بازپسین خواهید داشت، میخوانم. پسر دختر پیامبر شما تنها و مظلوم در بیابان کربلا محاصره شده است. مردم کوفه او را دعوت کردند تا یاریاش کنند، در حالی که به سوی آنان آمده است، او را رها کردهاند و آماده شدهاند با او بجنگند و او را به قتل برسانند. به خداوند سوگند یاد میکنم هر یک از شما در کنار حسین (ع) به قتل رسد، در برترین جایگاهها در بهشت، دوست و همنشین محمد (ص) خواهد بود. عبدالله بن بشر از میان جمع برخاست و گفت: من این درخواست را میپذیرم. دیگران نیز اعلام کردند که آمادهاند از حسین (ع) حمایت کنند. در میان آنان یکی از جاسوسان عبیدالله بن زیاد بود که خبر را به عمر بن سعد رساند. عمر بن سعد، ارزق بن الحرث صیداوی را در رأس یک گروه چهار صد نفره مسلح فرستاد تا جلوی آنان را بگیرد. در نزدیکی فرات درگیری پیش آمد. قبیله بنی اسد مجبور به بازگشت شدند. حبیب آنچه را رخ داده بود، به اطلاع امام حسین (ع) رساند. [۱۷]
زمانی که عمر بن سعد پیکی به نام قُرَّة بن قیس حَنظلی را نزد امام حسین (ع) فرستاد. آن حضرت از یاران خود پرسید: آیا این مرد را میشناسید؟ حبیب بن مظاهر پاسخ داد: بلی او از قبیله حنظله تمیمی و خواهرزاده ماست. او را به حُسن نظر میشناختم و گمان نمیکردم او را اینجا ببینم. قرّة بن قیس پیش آمد، سلام کرد و پیام عمر بن سعد را بیان داشت. امام حسین (ع) علت آمدن خود را که دعوت مردم بود، بیان کرد و فرمود: که اگر از آمدن من ناخشنود و پشیمان شدهاند، برمیگردم. آنگاه حبیب بن مظاهر به قره گفت: آیا به سوی مردمی که ستمگرند، برمیگردی؟ این مرد را یاری کن که خداوند بهوسیله او و پدرانش به ما کرامت بخشید. قره پاسخ داد که نزد فرمانده بازمیگردم و پاسخ امام حسین (ع) را میرسانم. سپس درباره خود میاندیشم و تصمیم میگیرم. او پس از رساندن پیام امام حسین (ع) از جنگ کنارهگیری کرد. [۱۸]
موعظه سپاه دشمن
در عصر تاسوعا دشمن میخواست به خیمههای امام حسین (ع) حمله کند. امام حسین (ع) از برادرش عباس (ع) خواست تا از آنان بپرسد که برای چه آمدهاند؟ عباس با بیست نفر که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر نیز همراه او بودند، به طرف سپاه عمر بن سعد حرکت کرد. گفتند: آمدهایم فرمان امیر را به شما ابلاغ کنیم که یا تسلیم شوید و یا با شما خواهیم جنگید. عباس به سوی امام حسین (ع) برگشت تا جریان را به اطلاع ایشان برساند، اما زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر و سایر همراهان ماندند. حبیب به قصد موعظه سپاه دشمن به ذکر اوصاف امام حسین (ع) و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت و گفت: به خدا سوگند، فردای قیامت در نزد خداوند بد مردمی خواهند بود آنانی که خداوند را ملاقات کنند درحالی که فرزندان پیامبرشان، خاندان و اهل بیت او و عبادت کنندگانی را که شبها به نماز میایستند و همواره یاد خدا میکنند، کشته باشند. اما عزرة بن قیس که خود از جمله کسانی بود که به امام حسین (ع) نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده و اکنون در سپاه عمر بن سعد بود، سخنان او را حمل بر خودستانی کرد و گفت: حبیب! هر قدر میتوانی از او تعریف کن. زهیر به او گفت: ای عزره، خداوند او را ستوده و هدایت کرده است. [۱۹]
شب عاشورا
در شب عاشورا و پس از اقدامات امنیتی و آرایش نظامی خیمهها، یاران امام حسین (ع) هر کدام به خیمه خود رفتند و به نماز و دعا مشغول شدند. از آن پس تا هنگام صبح، تنها صدای نیایش و راز و نیاز و انابه و صوت دلپذیر قرآن بود که از خیمهها به گوش میرسید. هر کس گوشه خلوتی را اختیار نموده و با آرامش کامل و با آهنگی موزون، در حال مناجات با خدای خود بود. حبیب نیز غرق لبخند و تبسم بود. یزید بن حصین تمیمی به او گفت: حالا وقت خنده است؟ حبیب در پاسخ گفت: چه وقت بهتر از امشب هنگام شادمانی است؟ [۲۰] همچنین هلال بن نافع، حبیب را از نگرانی زینب (س) درباره وفاداری یاران امام حسین (ع) آگاه ساخت. هلال و حبیب، اصحاب امام حسین (ع) را گرد آوردند و همگی نزد امام حسین (ع) رفتند و اعلان کردند که تا آخرین قطره خون خود از خاندان پیامبر (ص) حمایت خواهند کرد. [۲۱] بدین ترتیب شب عاشورا با بیداری و با دعا و نماز و قرائت قرآن و مناجات و اقدامات امنیتی و آماده کردن سلاحها و اعلام وفاداری به امام حسین (ع) سپری شد و شب به پایان آمد و صبح سرنوشت ساز دهم محرم فرارسید.
روز عاشورا
امام حسین (ع) در روز عاشورا حبیب بن مظاهر را فرمانده جناح چپ سپاه خود قرار داد. [۲۲] وقتی امام حسین (ع) برای سپاه عمر بن سعد موعظه میکرد، شمر بن ذی الجوشن سخنانی جسارت آمیز بر زبان آورد که پاسخ صریح حبیب را در پی داشت و به او گفت: ای شمر، به خدا قسم من تو را میبینم که خدا را از هفتاد طریق غیر مستقیم با شک و تردید عبادت میکنی و گواهی میدهم که تو راست گفتهای و نمیفهمی امام حسین (ع) چه میگوید، زیرا بر قلب تو مُهر خورده و حق را به آن راهی نیست. [۲۳] هنگام شهادت مسلم بن عوسجه، امام حسین (ع) و حبیب بن مظاهر در کنار او حاضر شدند و مسلم از حبیب قول گرفت که تا سر حدّ جان در کنار امام حسین (ع) بجنگد. [۲۴] کشی در وصف حالت حبیب بن مظاهر در روز عاشورا آورده است که هر چه به لحظه شهادتش نزدیک میشد، چهرهاش بشاشتر میگردید و با یارانش بیشتر مزاح میکرد بهگونهای که اعجاب ایشان را برانگیخت. [۲۵] هنگامی که امام حسین (ع) برای ادای نماز ظهر مهلت خواست، حصین بن تمیم به امام حسین (ع) اهانت کرد و گستاخانه پاسخ داد که نماز شما پذیرفته نیست. این بار نیز حبیب بن مظاهر خشمگینانه به او پاسخ داد که: نماز خانواده پیامبر (ص) پذیرفته نمیشود، آن وقت نماز تو پذیرفته میشود؟ حصین به طرف حبیب یورش آورد و حبیب ضربهای به طرف او زد که به اسبش خورد و از اسب به زمین افتاد و همراهانش او را از مرگ حتمی نجات دادند؟ [۲۶] پس از نماز ظهر و به شهادت رسیدن باقیمانده اصحاب، حبیب بن مظاهر به میدان شتافت و در حالی که رجز میخواند، میجنگید:
رجزخوانی
اَنَا حَبیبٌ وَ ابی مظَهَّرُ | ||
اَنْتُمْ اَعَدُّ عُدَّةً وَ اَکثَرُ | ||
فارِسُ هَیجاءٍ وَ حَرْبٍ تُسعَرُ | ||
وَ نَحْنُ اَوْفی مِنْکمْ وَ اَصْبَرُ |
همانا من حبیب و پدرم مظهّر است، سواره صحنه پیکار در حالی که آتش جنگ شعله ور شود.
شما هم سلاحتان بهتر و هم تعدادتان بیشتر است و ما هم از شما باوفاتر و هم از شما شکیباتریم.
شهادت
حبیب قهرمانانه جنگید. بین حبیب و سپاه دشمن مبارزه سختی درگرفت و او جمعی از ایشان را کشت. تا سرانجام بدیل بن صریم عَقَفانی با حملهای او را مجروح ساخت و شخص دیگر از بنی تمیم نیزه بر او زد که به زمین افتاد. خواست برخیزد که در نهایت، حصین بن تمیم سر از بدن حبیب جدا کرد و او به دیگر شهیدان پیوست. قاتلش سرانجام در کوفه به دست قاسم پسر حبیب به قتل رسید. شهادت حبیب امام حسین (ع) را سخت تکان داد. چهره ایشان درهم شکسته شد. او را ستود و در حقش دعا کرد و فرمود: خود و یاران حامی خود را به حساب خدا میگذارم. [۲۷] پس از اتمام درگیری، گروهی از قبیله بنی اسد، اجساد اصحاب امام حسین (ع) را در مقبرهای دسته جمعی به خاک سپردند، اما حبیب بن مظاهر را در رواق جنوب غربی حرم امام حسین (ع) به خاک سپردند. او پیرترین یار امام حسین (ع) بود و احتمالاً حدود هشتاد سال سن داشت. در کتابهای فقهی شیعه، روایتی از حماد بن عثمان از حبیب بن مظاهر از ابو عبدالله (ع) درباره طواف حج آمده [۲۸] که به احتمال بسیار، وی غیر از حبیب بن مظاهر اسدی است. [۲۹] اما حُرِّ عاملی مراد از ابو عبدالله را امام حسین (ع) و حبیب بن مظاهر را صحابی مقتول در کربلا دانسته است. [۳۰] نام حبیب بن مظاهر در زیارت ناحیه مقدسه و نیز زیارت امام حسین (ع) در ماه رجب آمده است. [۳۱] ”السَّلامُ عَلَی حَبیبِ بنِ مُظاهِرٍ اَسَدی“
منبع
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 390-397.
پی نوشت
- ↑ جمهره النسب، ابن کلبی، چاپ ناجی حسن، بیروت: 1407 ﻫ ق / 1986 م. ج1، ص170.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص352، 355.
- ↑ ر.ک :انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص462؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ امالی، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن علی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت: 1990 م. صدوق، ص224.
- ↑ الانساب، سمعانی، ابو سعد عبدالکریم بن محمد بن منصور التمیمی، تحقیق عبدالله عمر البارودی، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1408 ﻫ ق.، ج5، ص331.
- ↑ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج17، ص394-395.
- ↑ الاصابه فی تمییز الصحابه ، ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت: مؤسسه التاریخ العربی، 1328 ﻫ ق.، ج2، ص142.
- ↑ رجال طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف: 1381 ﻫ ق.، ص100،93،60 و نیز ر.ک :رجال حلّی، حلّی، حسن بن علی، قم: دارالذخائر، 1411 ﻫ ق.، ص7،4.
- ↑ خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال، ص132 و نیز ر.ک : تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج17، ص142؛ مقیاس الهدایة، ج2، ص246.
- ↑ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، ص101.
- ↑ الاختصاص، منسوب به شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1402 ﻫ ق / 1982 م.، ص3.
- ↑ اختیار معرفه الرجال ( معروف به رجال کشی )، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مشهد: 1348 ش.، ص78-79 و نیز ر.ک : رجال نجاشی (فهرست اسماء مصنفی الشیعه)، نجاشی، احمد، به کوشش موسی شبیری زنجانی، قم: 1407 ﻫ ق.، ص350.
- ↑ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، خویی، سید ابوالقاسم، نشر توحید، 1413 ﻫ ق. ، ج4، ص223.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص462؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص352؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص28؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص37.
- ↑ ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص355؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص34؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص152.
- ↑ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، ص102.
- ↑ اختیار معرفه الرجال ( معروف به رجال کشی )، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مشهد: 1348 ش.، ص79.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص480؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص90-91؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص345-346.
- ↑ وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص184-185؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص400؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص80؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص37.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص484؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص416-417؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص95؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص353.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص421؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص99؛ اللهوف، ص41؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص353.
- ↑ الموسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تهانوی، محمدعلی بن محمد، چاپ رفیق العلم و علی دحروج، بیروت: 1996 م. ، ص407-408؛ معالی السبطین فی احوال الحسن و الحسین (ع)، ص319-320.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص487؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.،ص303؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص422؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص95.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص424-425؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص98؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج1، ص358.
- ↑ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص435-436.
- ↑ اختیار معرفه الرجال ( معروف به رجال کشی )، طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، مشهد: 1348 ش.، ص79.
- ↑ ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص229؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص103؛ بحار الانوار، ج45، ص27.
- ↑ ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص440؛ ینابیع الموده لذوی القربی، قندوزی حنفی، سلیمان بن شیخ ابراهیم، بیروت: موسسۀ الاعلمی للمطبوعاتة، ج3، ص71.
- ↑ برای نمونه نک : من لایحضره الفقیه، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمدبن علی، چاپ حسن موسوی خرمان، بیروت: 1401 ﻫ ق / 1981 م. یحضره الفقیه، ج2، ص395؛ تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، حرّ عاملی، محمد بن حسن، قم: 1402 – 1412 ﻫ ق.، ج13، ص379.
- ↑ ر.ک : تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج17، ص396-397؛ من لایحضره الفقیه، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمدبن علی، چاپ حسن موسوی خرمان، بیروت: 1401 ﻫ ق / 1981 م. یحضره الفقیه، ج2، ص395، پانویس1؛ قاموس الرجال، ج3، ص100؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه، خویی، سید ابوالقاسم، نشر توحید، 1413 ﻫ ق. ، ج4، ص223.
- ↑ تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، حرّ عاملی، محمد بن حسن، قم: 1402 – 1412 ﻫ ق.، ج13، ص379، پانویس1.
- ↑ المزار الکبیر، محمدبن مشهدی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، تهران: 1419 ﻫ ق. ، ص493؛ اقبال بالاعمال الحسنه فیما یعمل مره فی السنه، سید بن طاووس، علی بن موسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم: مکتبه الاعلام الاسلامی، 1414 ﻫ ق.، ج3، ص344،78؛ بحار الانوار، ج45، ص71.