یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر کندی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی،''' از رجال نامی و از دلاوران و تیراندازان ماهر کوفه بود. بَهدِلی تیره‌ای از قبیله کنده بودند که از یمن آمده و در کوفه ساکن شده بودند. طبری، ابن شهر آشوب و خوارزمی نام او را ذکر کرده‌اند. <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص25.</ref> برخی از مصادر نیز به اشتباه او را ابن مهاجر ذکر کرده‌اند. مجلسی در جایی از وی به نام یزید بن مهاجر نام برده است. <ref>بحار الانوار، ج45، ص72.</ref>
'''یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی،''' از رجال نامی و از دلاوران و تیراندازان ماهر کوفه بود. بَهدِلی تیره‌ای از قبیله کنده بودند که از یمن آمده و در کوفه ساکن شده بودند. طبری، ابن شهر آشوب و خوارزمی نام او را ذکر کرده‌اند. <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. ، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص25.</ref> برخی از مصادر نیز به اشتباه او را ابن مهاجر ذکر کرده‌اند. مجلسی در جایی از وی به نام یزید بن مهاجر نام برده است. <ref>بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص72.</ref>
بنا به نقلی او در منزلگاه شراف و زمانی که حُرّ راه را بر سپاه امام حسین (ع) بست، به کاروان امام حسین (ع) پیوست و تا کربلا در رکاب آن حضرت بود. بنا به نقل دیگر پس از شهادت این چهار تن (عمرو بن‌ خالد صیداوی‌ به‌ همراه‌ خدمت‌گزار خود سعد و جابر بن‌ حارث‌ سلمانی‌ و مجمّع‌ بن‌ عبدالله عائذی‌) امام‌ حسین (ع)، بار دیگر سپاه کوفه را مخاطب‌ ساخته‌، فرمودند: آیا هیچ‌ فریادرسی‌ نیست‌ که‌ به‌ خاطر خدا ما رایاری‌ کند؟ آیا هیچ‌ انسان‌ شرافتمندی‌ نیست‌ که‌ از حریم‌ مقدس‌ رسول‌ خدا پاسداری‌ نماید؟ این کلام بر یزید بن مهاصر اثر گذاشت و او به امام حسین (ع) پیوست.
بنا به نقلی او در منزلگاه شراف و زمانی که حُرّ راه را بر سپاه امام حسین (ع) بست، به کاروان امام حسین (ع) پیوست و تا کربلا در رکاب آن حضرت بود. بنا به نقل دیگر پس از شهادت این چهار تن (عمرو بن‌ خالد صیداوی‌ به‌ همراه‌ خدمت‌گزار خود سعد و جابر بن‌ حارث‌ سلمانی‌ و مجمّع‌ بن‌ عبدالله عائذی‌) امام‌ حسین (ع)، بار دیگر سپاه کوفه را مخاطب‌ ساخته‌، فرمودند: آیا هیچ‌ فریادرسی‌ نیست‌ که‌ به‌ خاطر خدا ما رایاری‌ کند؟ آیا هیچ‌ انسان‌ شرافتمندی‌ نیست‌ که‌ از حریم‌ مقدس‌ رسول‌ خدا پاسداری‌ نماید؟ این کلام بر یزید بن مهاصر اثر گذاشت و او به امام حسین (ع) پیوست.


خط ۲۹: خط ۲۹:


==نقش در واقعه کربلا===
==نقش در واقعه کربلا===
کلام طبری و سید محسن امین درباره او آشفته و دوگانه است. یک‌بار می‌گویند: او بعد از آنکه سپاه اموی سخنان امام حسین (ع) را نپذیرفتند و رد کردند، به سوی امام حسین (ع) گرایش پیدا کرد و از سپاه‌ عمر بن‌ سعد جدا شده‌ و به‌ یاری‌ امام‌ حسین (ع) شتافت‌ و در حالی‌ که‌ رجز می‌خواند در برابر امام‌ حسین (ع) رو به‌ سوی‌ دشمن‌ تیراندازی‌ کرد: <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، ج4، ص100ف 115-116.</ref>  
کلام طبری و سید محسن امین درباره او آشفته و دوگانه است. یک‌بار می‌گویند: او بعد از آنکه سپاه اموی سخنان امام حسین (ع) را نپذیرفتند و رد کردند، به سوی امام حسین (ع) گرایش پیدا کرد و از سپاه‌ عمر بن‌ سعد جدا شده‌ و به‌ یاری‌ امام‌ حسین (ع) شتافت‌ و در حالی‌ که‌ رجز می‌خواند در برابر امام‌ حسین (ع) رو به‌ سوی‌ دشمن‌ تیراندازی‌ کرد: <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج4، ص100ف 115-116.</ref>  
===رجزخوانی===
===رجزخوانی===
{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۴۵: خط ۴۵:
خداوندا من‌ یاور حسین‌ هستم‌ و از ابن‌ سعد جدا شده و او را ترک کرده‌ام.  
خداوندا من‌ یاور حسین‌ هستم‌ و از ابن‌ سعد جدا شده و او را ترک کرده‌ام.  


یزید بن‌ مهاصر پیش‌ روی‌ امام‌ حسین (ع)، صد تیر به‌ سوی‌ دشمن‌ افکند که‌ تنها پنج‌ تیر بر زمین‌ افتاد. امام‌ حسین (ع) دست ‌به‌ دعا برداشتند: ”اَللّهُم‌َ سَدَّد رَمَیتَه‌ُ وَاجْعَل‌ْ ثَوابَه‌ُ الْجَنَّة‌َ“ <ref>ارشاد، ج2، ص454، الکامل فی التاریخ، ج2، ص569. </ref> خدایا تیرش‌ را به‌ هدف‌ برسان‌ و پاداش‌ او را بهشت ‌قرار ده!‌ سرانجام‌ پس‌ از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ پنج‌ تن‌ از مزدوران‌ پسر سعد، خود نیز به‌ شهادت‌ رسید. <ref>انساب الاشراف، ج3، ص198.</ref>  
یزید بن‌ مهاصر پیش‌ روی‌ امام‌ حسین (ع)، صد تیر به‌ سوی‌ دشمن‌ افکند که‌ تنها پنج‌ تیر بر زمین‌ افتاد. امام‌ حسین (ع) دست ‌به‌ دعا برداشتند: ”اَللّهُم‌َ سَدَّد رَمَیتَه‌ُ وَاجْعَل‌ْ ثَوابَه‌ُ الْجَنَّة‌َ“ <ref>ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص454، الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: 1385- 1386 ه ق.، ج2، ص569. </ref> خدایا تیرش‌ را به‌ هدف‌ برسان‌ و پاداش‌ او را بهشت ‌قرار ده!‌ سرانجام‌ پس‌ از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ پنج‌ تن‌ از مزدوران‌ پسر سعد، خود نیز به‌ شهادت‌ رسید. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص198.</ref>  


دیگر بار گوید: او پیش از ملاقات و برخورد حُرّ با امام حسین (ع)، از کوفه به سوی اردوی امام حسین (ع) حرکت کرد <ref>ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، ج4، ص100، 115-116.</ref> و در کربلا زمانی که مالک بن نسر کندی نامه ابن زیاد را به حُرّ داد و او نامه‌ را خواند، حُرّ به‌ امام‌ حسین (ع) عرض‌ کرد، این‌ نامه‌ پسر زیاد است‌ و دستور داده‌ تا کار را بر شما دشوار سازم‌! یزید بن‌ مهاجر کندی‌ که‌ از ملتزمین‌ رکاب‌ امام‌ حسین (ع) بود، پیک‌ ابن‌ زیاد را شناخت‌ و به‌ او گفت‌: مادرت‌ به‌ عزایت‌ بنشیند. این‌ چه‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ تو آوردی‌؟ وی‌ گفت‌: از پیشوای‌ خود فرمان‌ برده‌ام‌ و بر بیعت ‌خویش‌ پایدار مانده‌ام‌. پسر مهاجر به‌ او گفت‌: اشتباه‌ کردی، بلکه‌ با این‌ عملت‌ معصیت‌ خدا نمودی‌ و از پیشوایت‌ در راه‌ نابودی‌ خودت‌ فرمان‌ برده‌ای‌، ننگ‌ برای‌ خود آفریده‌ای‌ و آتش‌ دوزخ‌ را خریداری‌ نموده‌ای‌، <ref>تاریخ طبری، ج5، ص408؛ الاخبار الطوال، ص299.</ref> پیشوای‌ تو چه‌ پیشوای‌ پلیدی‌ است‌. او از زمره‌ همان‌ پیشوایان‌ به‌ سوی‌ دوزخ‌ است‌ که‌ خداوند در قرآن‌ می‌فرماید: ”وَجَعَلْنا هُم‌ اَئِمَّة‌ً یدعوُن‌َ اِلَی‌ النّارِ وَ یوم‌َ القِیامَة‌ِ لا ینْصَروُن‌َ“ <ref>قرآن مجید، سوره قصص، آیه41. </ref> و ما آن‌ قوم‌ را پیشوایان‌ ضلالت‌ و دعوت‌ به ‌دوزخ‌ قرار دادیم‌ و روز قیامت‌ هیچ‌ کس‌ آنان را نجات‌ از عذاب‌ دوزخ‌ نخواهد داد.  
دیگر بار گوید: او پیش از ملاقات و برخورد حُرّ با امام حسین (ع)، از کوفه به سوی اردوی امام حسین (ع) حرکت کرد <ref>ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج4، ص100، 115-116.</ref> و در کربلا زمانی که مالک بن نسر کندی نامه ابن زیاد را به حُرّ داد و او نامه‌ را خواند، حُرّ به‌ امام‌ حسین (ع) عرض‌ کرد، این‌ نامه‌ پسر زیاد است‌ و دستور داده‌ تا کار را بر شما دشوار سازم‌! یزید بن‌ مهاجر کندی‌ که‌ از ملتزمین‌ رکاب‌ امام‌ حسین (ع) بود، پیک‌ ابن‌ زیاد را شناخت‌ و به‌ او گفت‌: مادرت‌ به‌ عزایت‌ بنشیند. این‌ چه‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ تو آوردی‌؟ وی‌ گفت‌: از پیشوای‌ خود فرمان‌ برده‌ام‌ و بر بیعت ‌خویش‌ پایدار مانده‌ام‌. پسر مهاجر به‌ او گفت‌: اشتباه‌ کردی، بلکه‌ با این‌ عملت‌ معصیت‌ خدا نمودی‌ و از پیشوایت‌ در راه‌ نابودی‌ خودت‌ فرمان‌ برده‌ای‌، ننگ‌ برای‌ خود آفریده‌ای‌ و آتش‌ دوزخ‌ را خریداری‌ نموده‌ای‌، <ref>تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص299.</ref> پیشوای‌ تو چه‌ پیشوای‌ پلیدی‌ است‌. او از زمره‌ همان‌ پیشوایان‌ به‌ سوی‌ دوزخ‌ است‌ که‌ خداوند در قرآن‌ می‌فرماید: ”وَجَعَلْنا هُم‌ اَئِمَّة‌ً یدعوُن‌َ اِلَی‌ النّارِ وَ یوم‌َ القِیامَة‌ِ لا ینْصَروُن‌َ“ <ref>قرآن مجید، سوره قصص، آیه41. </ref> و ما آن‌ قوم‌ را پیشوایان‌ ضلالت‌ و دعوت‌ به ‌دوزخ‌ قرار دادیم‌ و روز قیامت‌ هیچ‌ کس‌ آنان را نجات‌ از عذاب‌ دوزخ‌ نخواهد داد.  
اما به نظر می‌آید قول اول صحیح است. <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، ج3، ص198؛ تاریخ طبری، ج5، ص408، 445-446؛ امالی صدوق، ص137؛ اعیان الشیعه، ج4، ص100، 115-116؛ ارشاد، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص149،73؛ رجال طوسی، ص105؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص103؛ مناقب آل ابی‌طالب، ج4، ص113؛ بحار الانوار، ج45، ص72؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص29،23؛ البدایه و النهایه، ج8، ص185؛ منتهی الآمال، ج1، ص268؛ انصار الحسین (ع)، ص125-126؛ ذخیرة الدارین، ص239؛ نفس المهموم، ص129،90؛ تنقیح المقال، ج3، ص326؛ ناسخ التواریخ، ج2، ص307؛ مجالس المؤمنین، ص120.</ref>
اما به نظر می‌آید قول اول صحیح است. <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص198؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ امالی، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن علی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت: 1990 م. صدوق، ص137؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج4، ص100، 115-116؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: 1385- 1386 ه ق.، ج4، ص149،73؛ رجال طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف: 1381 ﻫ ق.، ص105؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، ص103؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. ، ج4، ص113؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص72؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص29،23؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص185؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، ج1، ص268؛ انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص125-126؛ ذخیرة الدارین، حائری شیرازی، سید عبدالحمید، نجف: مطبعه المرتضویه ، 1345 ﻫ ق.، ص239؛ نفس المهموم، قمی، شیخ عباس، ترجمه ابوالحسن شعرانی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1385 ش. ، ص129،90؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج3، ص326؛ ناسخ التواریخ (دوره امام سجاد(ع))، سپهر، لسان الملک میرزامحمدتقی، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1398 ﻫ ق. ، ج2، ص307؛ مجالس المؤمنین، شوشتری، قاضی نورالله، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1377 ش. ، ص120.</ref>
در زیارت ناحیه مقدسه با نام ابن مظاهر به او سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی یزیدَ بنِ زِیادِ بنِ مُظاهِرٍ الکِنِدی“
در زیارت ناحیه مقدسه با نام ابن مظاهر به او سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی یزیدَ بنِ زِیادِ بنِ مُظاهِرٍ الکِنِدی“
==منبع==
==منبع==

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۵۹

یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی، از رجال نامی و از دلاوران و تیراندازان ماهر کوفه بود. بَهدِلی تیره‌ای از قبیله کنده بودند که از یمن آمده و در کوفه ساکن شده بودند. طبری، ابن شهر آشوب و خوارزمی نام او را ذکر کرده‌اند. [۱] برخی از مصادر نیز به اشتباه او را ابن مهاجر ذکر کرده‌اند. مجلسی در جایی از وی به نام یزید بن مهاجر نام برده است. [۲] بنا به نقلی او در منزلگاه شراف و زمانی که حُرّ راه را بر سپاه امام حسین (ع) بست، به کاروان امام حسین (ع) پیوست و تا کربلا در رکاب آن حضرت بود. بنا به نقل دیگر پس از شهادت این چهار تن (عمرو بن‌ خالد صیداوی‌ به‌ همراه‌ خدمت‌گزار خود سعد و جابر بن‌ حارث‌ سلمانی‌ و مجمّع‌ بن‌ عبدالله عائذی‌) امام‌ حسین (ع)، بار دیگر سپاه کوفه را مخاطب‌ ساخته‌، فرمودند: آیا هیچ‌ فریادرسی‌ نیست‌ که‌ به‌ خاطر خدا ما رایاری‌ کند؟ آیا هیچ‌ انسان‌ شرافتمندی‌ نیست‌ که‌ از حریم‌ مقدس‌ رسول‌ خدا پاسداری‌ نماید؟ این کلام بر یزید بن مهاصر اثر گذاشت و او به امام حسین (ع) پیوست.

اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل یزید بن ‌زیاد بن‌ مهاصر بن نعمان کندی بَهدِلی‌ معروف به ابو الشعثاءِ کندی
محل زندگی کوفه
نقش های برجسته از یاران امام حسین (ع)


نقش در واقعه کربلا=

کلام طبری و سید محسن امین درباره او آشفته و دوگانه است. یک‌بار می‌گویند: او بعد از آنکه سپاه اموی سخنان امام حسین (ع) را نپذیرفتند و رد کردند، به سوی امام حسین (ع) گرایش پیدا کرد و از سپاه‌ عمر بن‌ سعد جدا شده‌ و به‌ یاری‌ امام‌ حسین (ع) شتافت‌ و در حالی‌ که‌ رجز می‌خواند در برابر امام‌ حسین (ع) رو به‌ سوی‌ دشمن‌ تیراندازی‌ کرد: [۳]

رجزخوانی

اَنَا یزیدٌ وَ اَبی‌ مُهاصِرٌ
یا رَب‌ِّ اِنی‌ّ لِلْحُسَین‌ِ ناصِرٌ
اَشْجَع‌ُ مِن‌ْ لَیث‌ٍ بِغیل‌ٍ خادِرٌ
وَ لابْن‌ِ سَعدٍ تارِک‌ٌ وَ هاجِرُ

من‌ یزیدم‌ و پدرم‌ مهاصر است. من از شیر ژیان‌ شجاع‌ترم‌.

خداوندا من‌ یاور حسین‌ هستم‌ و از ابن‌ سعد جدا شده و او را ترک کرده‌ام.

یزید بن‌ مهاصر پیش‌ روی‌ امام‌ حسین (ع)، صد تیر به‌ سوی‌ دشمن‌ افکند که‌ تنها پنج‌ تیر بر زمین‌ افتاد. امام‌ حسین (ع) دست ‌به‌ دعا برداشتند: ”اَللّهُم‌َ سَدَّد رَمَیتَه‌ُ وَاجْعَل‌ْ ثَوابَه‌ُ الْجَنَّة‌َ“ [۴] خدایا تیرش‌ را به‌ هدف‌ برسان‌ و پاداش‌ او را بهشت ‌قرار ده!‌ سرانجام‌ پس‌ از به‌ هلاکت‌ رساندن‌ پنج‌ تن‌ از مزدوران‌ پسر سعد، خود نیز به‌ شهادت‌ رسید. [۵]

دیگر بار گوید: او پیش از ملاقات و برخورد حُرّ با امام حسین (ع)، از کوفه به سوی اردوی امام حسین (ع) حرکت کرد [۶] و در کربلا زمانی که مالک بن نسر کندی نامه ابن زیاد را به حُرّ داد و او نامه‌ را خواند، حُرّ به‌ امام‌ حسین (ع) عرض‌ کرد، این‌ نامه‌ پسر زیاد است‌ و دستور داده‌ تا کار را بر شما دشوار سازم‌! یزید بن‌ مهاجر کندی‌ که‌ از ملتزمین‌ رکاب‌ امام‌ حسین (ع) بود، پیک‌ ابن‌ زیاد را شناخت‌ و به‌ او گفت‌: مادرت‌ به‌ عزایت‌ بنشیند. این‌ چه‌ نامه‌ای‌ است‌ که‌ تو آوردی‌؟ وی‌ گفت‌: از پیشوای‌ خود فرمان‌ برده‌ام‌ و بر بیعت ‌خویش‌ پایدار مانده‌ام‌. پسر مهاجر به‌ او گفت‌: اشتباه‌ کردی، بلکه‌ با این‌ عملت‌ معصیت‌ خدا نمودی‌ و از پیشوایت‌ در راه‌ نابودی‌ خودت‌ فرمان‌ برده‌ای‌، ننگ‌ برای‌ خود آفریده‌ای‌ و آتش‌ دوزخ‌ را خریداری‌ نموده‌ای‌، [۷] پیشوای‌ تو چه‌ پیشوای‌ پلیدی‌ است‌. او از زمره‌ همان‌ پیشوایان‌ به‌ سوی‌ دوزخ‌ است‌ که‌ خداوند در قرآن‌ می‌فرماید: ”وَجَعَلْنا هُم‌ اَئِمَّة‌ً یدعوُن‌َ اِلَی‌ النّارِ وَ یوم‌َ القِیامَة‌ِ لا ینْصَروُن‌َ“ [۸] و ما آن‌ قوم‌ را پیشوایان‌ ضلالت‌ و دعوت‌ به ‌دوزخ‌ قرار دادیم‌ و روز قیامت‌ هیچ‌ کس‌ آنان را نجات‌ از عذاب‌ دوزخ‌ نخواهد داد. اما به نظر می‌آید قول اول صحیح است. [۹] در زیارت ناحیه مقدسه با نام ابن مظاهر به او سلام داده شده است: ”السَّلامُ عَلَی یزیدَ بنِ زِیادِ بنِ مُظاهِرٍ الکِنِدی“

منبع

مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 371-373.

پی نوشت

  1. ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. ، ج4، ص113؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص25.
  2. بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص72.
  3. ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج4، ص100ف 115-116.
  4. ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص454، الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: 1385- 1386 ه ق.، ج2، ص569.
  5. انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص198.
  6. ر.ک : تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج4، ص100، 115-116.
  7. تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص299.
  8. قرآن مجید، سوره قصص، آیه41.
  9. برای تفصیل بیشتر ر.ک : انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص198؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص408، 445-446؛ امالی، صدوق (ابن بابویه)، ابوجعفر محمد بن علی، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت: 1990 م. صدوق، ص137؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج4، ص100، 115-116؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص458؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: 1385- 1386 ه ق.، ج4، ص149،73؛ رجال طوسی، شیخ طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، به کوشش محمد صادق آل بحر العلوم، نجف: 1381 ﻫ ق.، ص105؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، ص103؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. ، ج4، ص113؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج45، ص72؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص29،23؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص185؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش. ، ج1، ص268؛ انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص125-126؛ ذخیرة الدارین، حائری شیرازی، سید عبدالحمید، نجف: مطبعه المرتضویه ، 1345 ﻫ ق.، ص239؛ نفس المهموم، قمی، شیخ عباس، ترجمه ابوالحسن شعرانی، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1385 ش. ، ص129،90؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج3، ص326؛ ناسخ التواریخ (دوره امام سجاد(ع))، سپهر، لسان الملک میرزامحمدتقی، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1398 ﻫ ق. ، ج2، ص307؛ مجالس المؤمنین، شوشتری، قاضی نورالله، تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1377 ش. ، ص120.